نُه دلیل برای اینکه چرا خلافتی از نوع داعش و طالبان در سوریه تشکیل نخواهد شد؟

نوع مطلب: مقاله

نویسنده؛ دکتر امین پرتو، پژوهشگر ارشد پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه

در بیشتر از یک هفته گذشته و از زمانی که شهر حلب به کنترل گروه تحریرالشام درآمد و سپس حما نیز سقوط کرد، بسیاری این گمانه را مطرح کردند که به زودی در سوریه هم «خلافت اسلامی» تشکیل خواهد شد. درست همان طور که ابوبکر بغدادی رهبر داعش در موصل خطبه خلافت خواند و یا رهبر طالبان در قندهار ادعای خلافت مسلمین دارد. مدعیان این گزاره، چند دلیل برای سخنان خود دارند. تحریرالشام کنونی که قبلاً فتح الشام و پیش از آن جبهه النصره بود، بخشی از سازمان القاعده محسوب می‏شد. ابومحمد جولانی با نام حقیقی احمد حسین الشرع، یک سوری اهل دیرالزور بود که برای مبارزه با آمریکا در عراق به سازمان القاعده پیوست و به همین سبب هم به زندان آمریکایی‏ها افتاد اما بعداً آزاد شد. القاعده عراق همان نیای داعش بود. جولانی در زمره کسانی بود که توسط داعش برای مبارزه با دولت سوریه به این کشور فرستاده شد تا شاخه سوری داعش را تشکیل دهد. اما وقتی بغدادی اعلام خلافت کرد او آن را نپذیرفت و طبق اعلام بغدادی، مرتد اعلام شد. جولانی خود را کماکان بخشی از القاعده جهانی اعلام کرد و در مقابل مدعی بود که بغدادی نسبت به ایمن ظواهری، جانشین اسامه بن لادن تمرد کرده و خود مرتد شده است. خود ظواهری هم شدیداً به بغدادی حمله کرد و جولانی را رهبر القاعده سوریه خواند. اما اوضاع بر همین منوال نماند. جولانی ارتباط خود با القاعده را قطع کرد. او نامه‏های متعدد ظواهری را بدون پاسخ گذاشت و این موجب شد تا ظواهری به جولانی هم حمله کند و او را مرتد و یاغی بداند. سالها است که جولانی با تغییر نام جبهه النصره به فتح الشام و سپس تحریرالشام اعلام کرده است از القاعده جدا شده و دشمن داعش هم هست. اما بسیاری بر این باور هستند که اصولاً اسلام‏گرایان، «فیلشان زود یاد هندوستان خلافت» می‏کند و «افعی طبعشان» را گریزی از آنکه در ادامه به دنبال اجرای احکام شرعی طبق تفسیر خودشان بروند نیست. من اینجا هفت دلیل می‏آورم که به چه دلیل جولانی و فتح الشام نه می‏خواهند و نه می‏توانند خلافت اسلامی در سوریه تشکیل دهند.

اول؛ جولانی از القاعده گسسته است؛ با آنکه آمریکا هنوز نام او و سازمانش را در فهرست گروه‏های تروریستی باقی گذاشته اما جولانی بخش بزرگی از وفاداران القاعده (مانند گروه کتائب حراس الدین) را یا طرد کرده یا با فروختن اطلاعاتشان، موجب ترور آنها در حملات پهپادی آمریکا شده است. جولانی به خوبی می‏داند که اتحاد با القاعده یعنی مرگ توسط آمریکا. ترکیه هم مشوق و هم وادارکننده او به این تصمیم بوده است. ظواهری در یکی از آخرین ویدیوهای خود، جولانی را به سبب انشقاق از القاعده، خائن نامید و او را آماج توهین و ناسزا کرد. صد البته که باقی ماندن نام او و سازمانش در فهرست تروریستی، هم به سبب عدم اطمینان کامل آمریکا و هم به سبب در اختیار داشتن یک ابزار موثر علیه او برای مدیریت رفتارهایش است.

دوم؛ جولانی ضدآمریکایی نیست؛ جولانی در خفا مکرراً برای آمریکا پیام دوستی و همکاری فرستاده است مبنی بر اینکه با منافع و شهروندان آمریکایی کاری ندارد و حتی می‏تواند علیه دشمنان آمریکا مانند داعش، القاعده یا محور مقاومت جمهوری اسلامی ایران دست به اقدام یا همکاری بزند.

سوم؛ جولانی پرچم سبز سوریه را مورد استفاده قرار می‏دهد؛ گروه‏های بنیادگرا و به دنبال خلافت به دنبال کشور نیستند بلکه دیدگاه جهانی دارند و پرچمشان هم پرچمی ملّی نیست. النصره و سپس فتح الشام هم در ابتدا پرچم سبز سوریه را ممنوع می‏دانستند و از کاربرد آن جلوگیری می‏کردند اما جولانی دستور داد این پرچم به کار رود و آن را در کنار پرچم تحریرالشام مورد استفاده قرار داد. این اقدام را می‏توان با اقدام طالبان افغانستان که پرچم کشور افغانستان را کنار نهاد یا داعش که پرچم خاص خود را داشت مقایسه کرد.

چهارم؛ کارنامه جولانی در ادلب مشخص است؛ با وجود ثبت حجم قابل توجهی از سرکوب، نقض حقوق شهروندی و اقدامات غیرانسانی توسط تحریرالشام، حکومت جولانی بر ادلب و جسرالشغور فرسنگها و شاید کهکشانها با حکومت طالبان و داعش فاصله دارد. ممنوعیتهای طالبان در مورد زنان و تحصیل و کار آنان و یا در مورد سبک زندگی، ابداً در حکومت جولانی در ادلب وجود نداشته است.

پنجم؛ ساخت قدرت نظامی و سیاسی در سوریه یکدست نیست؛ بر خلاف طالبان و داعش که در آنها تکثر در ساخت قدرت بدون معنی بود، در سوریه چنین وضعی برقرار نیست. در خود ادلب، جولانی بر یک ائتلاف حاکم است که یک بخش آن تحریرالشام و گروه‏های تندروی اسلام گرا هستند. ارتش ملی سوریه مورد حمایت ترکیه گرچه اسلام‏گرا و اخوانی است اما به نوعی رقیب جولانی است. در جنوب، هنوز ارتش آزاد سوریه نیم جانی دارد و به تسلط بر درعا، قنیطره و بادیه، موازنه نظامی در برابر تحریرالشام ایجاد خواهد کرد. همینطور باید به کُردها و دروزی‏های مسلح اشاره کرد که در نواحی تحت کنترل خود (شرق فرات و سویدا) مانع یکجانبه گرایی جولانی و تشکیل خلافت خواهند شد.

ششم؛ خبری از گفتار اسلام‏گرایی در مواضع جولانی نیست؛ جولانی مکرراً بر تکثر قومی و مذهبی در سوریه تاکید دارد. نگاه سوریه‏ای و تظاهر به ملی‏گرایی در سخنان و مواضع او موج می‏زند. به علاوه او نیک آگاه است که دنیای امروز اساساً خریدار چیزی به نام «خلافت» یا حکومتی که به دنبال اجرای احکام شرعی از نوع بنیادگرایی سنی باشد نیست. جولانی به دنبال خارج کردن نام خود و سازمانش از فهرست تروریستی آمریکا است و چنین هدفی با خلیفه‏بازی و خلافت پروری مقدور نخواهد شد. همین طور او نیاز به بازسازی سوریه دارد و این هم تنها با رفع کامل تحریمها ممکن خواهد شد.

هفتم؛ آمریکا و ترکیه در سوریه حضور نظامی دارند و مانعی جدی در برابر تندروی جولانی خواهند بود. اعلام خلافت و تلاش برای حاکم ساختن آن که مآلاً راهی به جز کاربرد زور و غلبه ندارد با واکنش آمریکا و ترکیه مواجه خواهد شد و اسرائیل را  هم به وحشت خواهد انداخت و کشورهای عربی را هم ضد جولانی خواهد کرد. چیزی که جولانی نیاز دارد ارتباط با همه کشورها است.

هشتم؛ ذهنیت یا منتالیته جولانی، سوریه‏ای و نه خلافتی است؛ جولانی مطابق با ادعای خودش، عوض شده است. حتی اگر فرض کنیم دروغ می‏گوید و پوشیدن شلوار جین یا کوتاه کردن ریش، جز ظاهرسازی نیست، اما از برخی مسائل گواهی می‏دهد. سوریه با افغانستان متفاوت است. افغانستان کشوری از همه سو بسته است که در آن ارتباط با جهان خارج از دیرباز محدود بوده و معدل و متوسط ذهنیت عمومی، با نوع حکومتی از نوع طالبان به سازش رسیده است. در سوریه چنین وضعیتی برقرار نیست. سوریه از همه سو گشوده است و با آغاز روند بازگشت مهاجرین و آوارگان که تجربه زندگی در خارج را هم دارند جایی برای ذهنیت خلافتی در سوریه وجود نخواهد داشت.

نهم؛ حکومت جولانی اگر اسلامی هم باشد تنها کمی اسلامی‏تر از حکومت جریانات اخوانی در لیبی و تونس و غزه خواهد بود. آن حکومتها با آنکه اسلام گرا بودند یا هستند، اما خلافتی مانند طالبان و داعش نبودند. در سوریه هم احتمال روی کار آمدن چنین حکومت اسلام گرایی بسیار بیشتر از احتمال تشکیل یک داعش جدید یا طالبان سوریه‏ای خواهد بود.


نویسنده

امین پرتو

دکتر امین پرتو پژوهشگر مهمان سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دکترای رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران می باشد. حوزه مطالعاتی آقای پرتو مسائل خاورمیانه و اندیشه های سیاسی می باشد.