ارتباط نیازمندی ایران به گاز با کوریدور زنگزور چیست؟

نوع مطلب: مقاله

ایران مدتی است با آنکه یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر گاز طبیعی جهان است دچار کمبود گاز طبیعی برای مصرف داخلی شده است. این کمبود که برای بیان آن از واژه «من درآوری» ناترازی استفاده می‏شود (لغتی که در هیچ لغتنامه فارسی وجود ندارد) همان عدم تعادل میان تولید و مصرف است: مصرف زیاد گاز که با تولید کم گاز طبیعی همراه شده است. علل این کمبود محل توجه نوشته حاضر نیست. اما چرا جبران کمبود گاز ایران به نوعی به برقراری کوریدور زنگزور مربوط شده است؟

ایران برای جبران کمبود گاز طبیعی خود به خصوص در فصل زمستان، به کشورهای پیرامون خود که تولیدکننده گاز هستند چشم امید دارد. ترکمنستان و جمهوری آذربایجان، دو کشوری هستند که دارای توان صادرات گاز طبیعی به ایران هستند و دارای معاملات تبادل گاز هم با یکدیگر هستند. نگاه بلندتر ایران به کشورهایی جز این دو است یعنی به روسیه؛ کشوری که تحت تحریم‏های غرب پس از شروع حمله نظامی به اوکراین است و به دنبال مشتریانی به جز اروپا برای فروش گاز خود است. از انتهای دسامبر سال جاری میلادی، اوکراین قصد دارد تا انتقال گاز روسیه از طریق خاک خود به اروپا را متوقف کند. این انتقال با وجود نزدیک به سه سال جنگ تمام عیار با اوکراین همچنان ادامه یافته است اما در حالی که صادرات گاز روسیه به اورپا رشد قابل توجهی یافته و دوباره آمریکا را پشت سر نهاده، قطع ناگهانی آن از سوی اوکراین ضربه جدی به درآمدهای روسیه است. علت علاقه روسیه به کوریدور زنگزور همین است. اینکه بتواند گاز خود را به جمهوری آذربایجان و از آنجا به ترکیه منتقل کند و سپس آن گاز به اروپا انتقال داده شود. برای آنکه گاز روسیه به ایران برسد لاجرم چاره‏ای نیست جز آنکه این گاز از طریق جمهوری آذربایجان به ایران منتقل شود. به نظر می‏آید روسیه و جمهوری آذربایجان، در خفا شرط انتقال گاز به ایران را موافقت ایران با واگذاری کوریدور زنگزور به باکو اعلام کرده‏اند. اگر ایران قصد دریافت گاز روسیه را دارد باید موافقت باکو را جلب کند و ظاهراً این موافقت بدون همراهی با قصد ترکیه و جمهوری آذربایجان در برقرای کنترل کوریدور زنگزور حاصل نخواهد شد. حتی کشورهایی مانند ازبکستان و ترکمنستان هم خواستار قبول این مساله توسط ایران هستند. نه فقط اینکه ایران با راه اندازی کوریدور مزبور موافقت کند بلکه از آن مهمتر، خط لوله ترانس خزر از بستر دریای خزر برای انتقال گاز کشورهای ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان به سوی غرب به باکو و از آنجا به ترکیه احداث گردد. در حالی که این کشورها نسبت به انتقال گاز خود از مسیر ایران به سوی آبهای آزاد همچنان بدون میل هستند و در عوض توافقات لازم برای ساخت خط لوله تاپی را هم با حکومت طالبان در افغانستان منعقد کرده‏اند. جالب اینجا است که با همه وخامت روابط طالبان افغانستان با پاکستان، هر دو طرف حمایت وسیع خود از اجرای این خط لوله را اعلام کرده‏اند. طرفه اینکه حتی هند هم که با پاکستان دچار مشکلات وسیع امنیتی است نسبت به انتقال گاز آسیای مرکزی از این طریق به خاک خود مشتاق است.

مساله عمده اینجا است که جمهوری آذربایجان و ترکیه، از ارمنستان تنها یک خط لوله برای انتقال گاز نمی‏خواهند. آنچه می‏خواهند واگذاری حق حاکمیت ارمنستان به جمهوری آذربایجان در سراسر این کوریدور است. امری که نه مطلوب ارمنستان است و نه به دلایل سیاسی، امنیتی، ژئوپلتیک و اقتصادی به سود ایران خواهد بود. ایران چگونه می‏تواند در برابر این فشارها مقاومت کند؟ در حالی که زمستان پیش رو در ایران محتملاً از نوع زمستان سخت نخواهد بود (چون پیشبینی آب و هوا بر اساس روندهای گرمایش زمان نوید زمستان سردی را نمی‏دهند) اما تردیدی نیست که کمبود گاز صنایع و نیروگاه‏های ایران را از خود متاثر خواهند کرد. ایران فرصت زیادی نیاز دارد تا بتواند تولید گاز خود را بالا ببرد یا بهره وری در مصرف گاز را افزایش دهد. به علاوه اینکه سرمایه و فناوری لازم برای چنین افزایش تولید و بهره وری را هم به میزان کمی در اختیار دارد.


نویسنده

امین پرتو

دکتر امین پرتو پژوهشگر مهمان سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دکترای رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران می باشد. حوزه مطالعاتی آقای پرتو مسائل خاورمیانه و اندیشه های سیاسی می باشد.