اطلس گرسنگی در سوریه
نویسنده: دکتر امین پرتو، مدیر گروه مطالعات سوریه
سازمان بشردوستانه «حفاظت از کودکان» اخیراً در گزارشی به شدت در مورد افزایش شدید گرسنگی در سراسر سوریه ابراز نگرانی کرده است. این گزارش تخمین می زند که 6.2 میلیون کودک سوری بدون غذا هستند. رشد این رقم تنها در مدت چهار ماه گذشته 35٪ افزایش را نشان میدهد. اما کودکان در تحمل این گرسنگی تنها نیستند. بر اساس گزارش «برنامه جهانی غذا» طی شش ماه گذشته 12.4 میلیون نفر دیگر از نظر غذایی در سوریه دچار ناامنی شدهاند. برآوردهای عمومی حاکی از آن است که حدود 50٪ جمعیت سوریه سوریه کودک هستند. این یعنی حدود 60٪ از جمعیت سوریه اکنون با نوعی کمبود مواد غذایی روبرو هستند که 1.3 میلیون نفر با کمبود شدید غذا مواجهند. حتی در بدترین سالهای اوج جنگ داخلی در سوریه هم وضعیت گرسنگی به این میزان بد نبود. سال 2020 آتش جنگ داخلی سوریه به شدت فروکش کرده؛ دیگر خبری از خلافت داعش نیست و عملیات نظامی و درگیری تقریباً به طور کامل متوقف شده است. چرا در حالی که جنگ داخلی سوریه به مخاصمه ای منجمد بدل شده، وضعیت گرسنگی به این شدت بدتر شده است؟
چند علت عمده در این میان وجود دارد. علت اول آن است که اراضی حاصل خیز سوریه هنوز در کنترل دولت مرکزی نیست. سرزمین های شمالی سوریه و در موازات مرز با ترکیه به سبب بارندگی و رطوبت بیشتر خاک، برای کشت دیم گندم مناسب هستند. مناطقی که در کنترل نیروهای کُرد موسوم به «قوات دموکراتیک سوریه» و یا نیروهای وابسته به ترکیه و مخالفان دولت سوریه هستند. در این مناطق، کشاورزان، گندم تولیدی را یا به ترکیه صادر می کنند و یا آنکه اگر بخواهند محصول خود را بفروشند آن را نه در ازای لیر سوریه که ارزش خود را به شدت از دست داده که در ازای دلار آمریکا یا لیر ترکیه میفروشند. به علاوه قیمت پیشنهادی دولت سوریه برای خرید گندم بسیار پایینتر از قیمت واقعی و بازار است. در نتیجه حتی در مناطقی که تحت کنترل نیروهای دولتی است و گندم کشت می شود، تمایل به فروش گندم به دولت بسیار کم است. همه در فکر بهره جستن از بازار سیاه هستند تا بتوانند هم از قیمت تحمیلی و بسیار ارزان و مصنوعی دولتی برای فروش گندم فرار کنند و هم به جای پول بی ارزش سوریه، ارزی که ارزش خود را حفظ کند به دست آورند.
لیره سوریه تنها در سال گذشته ارزش خود را بسیار بیشتر از همه سالهای جنگ داخلی از دست داد. هر دلار آمریکا در ابتدای جنگ داخلی تنها 47 لیر سوریه بود؛ در ابتدای سال 2020 این رقم 250 لیر سوریه بود و اکنون به 3000 و حتی در برخی مناطق به 3500 لیره رسیده است. قانون سزار که آمریکا برای تحریم دولت سوریه تصویب کرده است، فروپاشی اقتصادی در لبنان و تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در دوران ترامپ، جملگی دست به دست هم داد تا دولت سوریه نتواند منابع مالی کافی جذب کند و طبیعتاً همین مساله به کاهش شدید واردات گندم و مواد غذایی منتهی شد.
یک مشکل دیگر سوریه، نوع گندم تولیدی است. گندم مورد استفاده برای تهیه نان سفید با گندمی که برای صنایع غذایی (مانند ساخت ماکارونی) استفاده می شود متفاوت است. گندم تولیدی در مناطق دولتی تا حد زیادی از نوع گندم مورد نیاز برای ساخت ماکارونی است که طبخ آن به صورت نان، کیفیت بسیار پایین نان را به همراه دارد. به سبب دشواریها در تجارت سوریه، امکان کمی برای معاوضه این گندم با گندم مناسب طبخ نان وجود دارد. یکی از راهها، تجارت گندم با لبنان بود که لبنان هم با آسیب شدید وارد شده به بندر بیروت و سیلوهایش و کاهش شدید توان مالی دولت برای واردات گندم، دچار مشکلات اساسی در تامین غذای خود شده است.
روسیه به عنوان حامی اصلی دمشق و البته یکی از غول های تولید غلات هم نتوانسته در این زمینه کمک چندانی به دمشق بکند. روسیه سومین تولید کننده گندم و سیب زمینی جهان و رتبه اول در تولید جو و جو دوسر است. روسیه در چند نویت اقدام به اهدای گندم و آرد به سوریه کرد؛ اما مساله این بود که به سبب بار مالی، مسکو در خرید گندم داخلی خود و تحویل آن به سوریه دچار کمبود مالی شدید بود. قیمت هر تن گندم حسب کیفیت و مقصد تحویل و بازار مورد نظر، 250 تا 330 دلار قیمت دارد و نیاز کنونی سوریه برای سیر کردن جمعیت خود، برابر با حدود سالی دست کم یک میلیون تُن گندم است.
روشن است که در شرایط تنزل شدید ارزش پول ملی، کمبود مواد غذایی و البته شرایط جنگی و ناامنی، آنچه فراگیر میشود فساد و زدوبند است. فساد و زدوبند بیش از همه جا بر سر گندم و نان در حال وقوع است. کیفیت نان به شدت افت میکند و آرد با افزودنیهای دیگر، از خاک تا خاک اره، وزن بیشتری پیدا میکند. دولت کوشش کرده تا با عرضه مستقیم نان از طریق خوردوهای سیار، نان را به دست مردم برساند. اما در این مرحله هم فساد رخ میدهد. پخت نان با دو نرخ، یکی آزاد و یکی دولتی، به صورتی است که نان دولتی کمیاب و نایاب و تنها نان آزاد در دسترس است. مشکل اما تنها در تامین گندم و آرد نیست. نانواییهای سوریه با کمبود سوخت برای روشن نگاه داشتن تنور خود هم مواجه هستند. کمبود شدید سوخت در سوریه تنها مربوط به حمل و نقل نیست؛ برای گرم کردن خانه ها در زمستان و روشن نگاه داشتن تنور نانوایی ها هم سوخت کم است.
باید به یاد داشته باشیم فشار تحریم و ویرانی جنگ و سوء مدیریت در مورد نان در شرایطی بالا گرفته که عملاً به جز نان خوراکی دیگری برای مردم سوریه، در بیشتر بخشهای این کشور، به خصوص مناطق تحت کنترل نیروهای دولتی باقی نمانده است. سخن بر سر نبود برنج، حبوبات، مواد پروتئینی، لبنیات یا میوه نیست؛ آنچه باقی مانده به صورت عمده جیره دو قرص و نیم نان در روز است.
در افق پیش رو برای مردم سوریه، آنچه مایه بیم و ترس است، تنزل هر چه بیشتر ارزش پول ملی در سال پیش رو است. برخی تحلیلگران اقتصادی امکان سقوط هر چه بیشتر ارزش لیر سوریه را محتمل میدانند؛ اینکه در حرکت بعدی و در چند سال آینده، ارزش برابری آن در برابر هر دلار آمریکا، به سی هزار لیر تنزل یابد. ارزش حقوق یک بازنشسته سوری بین 20 هزار تا 40 هزار لیره سوریه است و این یعنی حداکثر بین ده تا بیست دلار در ماه؛ در صورت شُک پولی جدیدی به لیره سوریه این میزان به مراتب کمتر هم خواهد شد. در مقابل این ترسها، امید کاهش تحریمهای آمریکا، کمک رسانی از جانب جامعه جهانی، کاهش تحریمهای ایران و بهبود وضعیت اقتصادی لبنان هم وجود دارد. اما هر چه هست جز تحمل گرسنگی یا مهاجرت به مناطقی که در آنها غذا بیشتر در دسترس باشد (مثل شرق فرات) تنها راه چاره است.
نویسنده
امین پرتو
دکتر امین پرتو پژوهشگر مهمان سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دکترای رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران می باشد. حوزه مطالعاتی آقای پرتو مسائل خاورمیانه و اندیشه های سیاسی می باشد.