انرژی در تلاقی دیپلماسی و ژئوپلیتیک: گفتوگوهای عمان و مسیرهای پیشرو برای ایران
سید کامران یگانگی
نظام بینالملل در آستانه نیمه دوم دهه سوم قرن بیستویکم، شاهد برهمخوردن موازنههای سنتی در حوزه انرژی، سیاست و امنیت است. بحرانهای زنجیرهای در اروپا، خاورمیانه و شرق آسیا، به همراه گذار جهانی به سمت انرژیهای نو، موجب شدهاند تا انرژی از یک کالای صرفاً اقتصادی به یک ابزار راهبردی در هندسه جدید قدرت تبدیل شود. در چنین شرایطی، برگزاری دور جدید گفتوگوهای میان ایران و ایالات متحده در عمان، آنهم در شرایطی که نظم ژئوپلیتیکی در حال بازتعریف است، فرصتی بیبدیل برای ایران فراهم کرده تا در تلاقی دیپلماسی و ژئوپلیتیک، نقش خود را در آینده انرژی منطقهای و جهانی بازسازی کند.
تغییر صحنه بازی: از تولید تا حکمرانی انرژی
ایران با برخورداری از جایگاه دوم در ذخایر گاز طبیعی و چهارم در ذخایر نفت خام جهان، از ظرفیتهایی منحصربهفرد در معادلات انرژی برخوردار است. با اینحال، تحریمهای گسترده، ضعف زیرساختی در صادرات و غیبت در پیمانهای منطقهای و بینالمللی انرژی، موجب شده تا سهم واقعی کشور در حکمرانی انرژی بسیار کمتر از پتانسیل موجود باشد.
اکنون، گفتوگوهای عمان میتوانند آغازگر یک بازترازی راهبردی در بخش انرژی باشند؛ نه صرفاً با هدف افزایش صادرات، بلکه با بازاندیشی در نقش ایران در نقشه جهانی انرژی. بدینمعنا که سیاست انرژی کشور، از سطح عملیاتی به سطح راهبردی ارتقا یابد و در همراستایی با سیاست خارجی، ابزار ساخت قدرت هوشمند گردد.
دیپلماسی انرژی؛ از تاکتیک به استراتژی
در دو دهه اخیر، کشورهایی مانند روسیه، قطر، عربستان و حتی ترکیه، با بهرهگیری از «دیپلماسی انرژی» توانستهاند جایگاه منطقهای و بینالمللی خود را تقویت کنند. در مقابل، ایران بیشتر به مدیریت واکنشی در برابر تحریمها و چانهزنی بر سر فروش نفت با شرایط ویژه بسنده کرده است.
دور جدید مذاکرات در عمان فرصتی برای حرکت از دیپلماسی تاکتیکی به استراتژیک است. اگر بتوان انرژی را بهعنوان ابزاری برای شکلدهی به معادلات منطقهای، جذب سرمایهگذاری خارجی، مشارکت در ابتکارات فرامرزی (مانند بازار گاز آسیای غربی) و مدیریت تقاضای آسیا مطرح کرد، آنگاه دیپلماسی انرژی ایران وارد مرحلهای جدید خواهد شد.
مسیرهای پیشرو: چهار راهبرد مکمل
برای بهرهبرداری حداکثری از ظرفیتهای مذاکرات عمان در حوزه انرژی، پیشنهاد میشود چهار مسیر بهصورت همافزا و همزمان دنبال شوند:
الف) احیای زیرساختهای صادراتی
بازسازی میادین مشترک، توسعه پایانههای LNG کوچکمقیاس، تقویت خطوط انتقال به کشورهای همسایه، و تسهیل ورود شرکتهای واسطهای برای صادرات انرژی، در اولویت کوتاهمدت قرار گیرد. توسعه میدان پارس جنوبی با اولویت فازهای ۱۱ و ۱۴، ساخت پایانههای LNG کوچکمقیاس در عسلویه، و تقویت خط لوله گاز به عراق و ترکیه در کوتاهمدت دنبال شود. این اقدامات میتوانند صادرات گاز را تا ۲۰ درصد در سه سال افزایش دهند.
ب) حضور فعال در مجامع انرژی
ایران باید حضور فعالی در مجامعی چون اوپک پلاس، مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) و همچنین ابتکارات نوظهور در آسیای میانه و جنوب آسیا داشته باشد تا بتواند سیاستهای انرژی را در تراز منطقهای هماهنگ سازد.
ج) جذب سرمایه و فناوری در قالب ترتیبات جدید
استفاده از الگوهای نوین مالی مانند مشارکت عمومی-خصوصی (PPP)، قراردادهای BOT و پروژههای مشترک انرژی با کشورهای همسایه، میتواند موانع ناشی از تحریم را کاهش داده و توان تولید و بهرهبرداری را افزایش دهد.
د) تنظیمگری یکپارچه و بازمهندسی حکمرانی انرژی
تدوین سند ملی جامع انرژی، ایجاد کمیته فرابخشی برای هماهنگی میان وزارت نفت، نیرو و امور خارجه، و افزایش شفافیت در قراردادهای انرژی، پیشنیاز تحول راهبردی است. ناهماهنگیهای کنونی، مانند اختلافات بر سر قیمتگذاری گاز داخلی، باید رفع شود.
نقش انرژیهای نو در دیپلماسی آینده
جهان به سمت انرژیهای تجدیدپذیر حرکت میکند؛ ۴۳ درصد از ظرفیت جدید برق جهانی در ۲۰۲۴ از منابع بادی و خورشیدی تأمین شد. ایران با ۳۰۰ روز آفتابی و پتانسیل ۱۰۰ گیگاوات انرژی خورشیدی، میتواند با جذب سرمایهگذاری امارات یا اروپا، به هاب منطقهای تبدیل شود. مذاکرات عمان میتوانند زمینهساز گفتوگو برای انتقال فناوری سبز باشند.
نقش گفتوگوهای عمان در نظم آینده انرژی ایران
برگزاری اولین نشست رسمی ایران و آمریکا در عمان، بهرغم تمرکز اولیه بر موضوعات هستهای، در فضای پساجئوپلیتیک انرژی منطقه معنا مییابد. ایالات متحده در وضعیت کنونی نیازمند کنترل قیمت جهانی نفت، مهار تنشهای منطقهای و مدیریت رقابت انرژی با چین است. در این میان، افزایش صادرات نفت و گاز ایران – چه بهطور مستقیم، چه از مسیرهای واسطهای – میتواند به اهداف واشنگتن نیز کمک کند. این نقطه تقاطع منافع، زمینه را برای گشودن دریچههایی در سیاست انرژی ایران فراهم میسازد.
از سوی دیگر، ایران نیز در صورت بهرهگیری هوشمندانه از این فرصت، میتواند از فاز خنثی در بازار انرژی جهان خارج شود و نقش فعالی در آینده نظم انرژی ایفا کند. چنین نقشی البته نیازمند انسجام در سیاست داخلی، بازسازی اعتماد با بازیگران خارجی و پرهیز از نگاه مقطعی و نوسانی به گفتوگوهای بینالمللی است.
مذاکرات عمان صرفاً یک «فرصت دیپلماتیک» نیستند؛ بلکه بستر یک بازآرایی بنیادین در سیاست انرژی و حکمرانی اقتصادی ایران به شمار میآیند. در جهانی که انرژی دوباره به ابزاری برای شکلدهی به قدرت ملی تبدیل شده، هیچ کشوری نمیتواند بدون پیوند مؤثر میان دیپلماسی و ژئوپلیتیک، از ظرفیتهای خود بهره ببرد. اکنون ایران در نقطهای ایستاده که میتواند از این تلاقی، مسیری تازه برای بازگشت به نقش تاریخیاش در معماری انرژی منطقهای و جهانی بگشاید.
نویسنده
سید کامران یگانگی
سید کامران یگانگی، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه میباشد. نامبرده دانشآموخته مقطع دکتری رشته آیندهپژویی در پژوهشگاه مهندسی بحرانهای طبیعی است. حوزه مطالعاتی وی شامل اقتصاد انرژی، امنیت ملی و حکمرانی میباشد. این پژوهشگر، عضو پیوسته گروه فنآوری و حکمرانی و عضو وابسته گروه دیپلماسی انرژی در خاورمیانه و گروه مطالعات مسائل آب در خاورمیانه میباشد.