سوریهی نوین، از استقلال تا تحت الحمایگی
محمد علی دستمالی؛ عضو گروه یک و پژوهشگر مهمان ممتاز در گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجی ترکیه
دربارهی تنظیمات حکمرانی در سوریهی جدید، پرسشهای فراوانی وجود دارد. هنوز مشخص نیست که نظام حکمرانی سوریه، واجد کدام ویژگیهای فکری، هویتی و ساختاری خواهد بود. شاید بتوان مهمترین پرسشها را فارغ از ردهی اولویتی، به این شکل بیان کرد:
1. آیا نام رسمی «جمهوری عربی سوریه»، با احترام به تنوع قومی (کردها، ترکمانها، ارامنه، آشوریان) فاقدِ پسوند عربی خواهد بود؟
2. ساختار سوریهی جدید، «جمهوری» خواهد بود یا چیزی دگر؟
3.از میان دهها گروهی که علیه اسد جنگیدند، فقط یکی، یعنی «هیات التحریر الشام» در راس قدرت است. در ادامهی راه، شاهد تقسیم و توزیع قدرت خواهیم بود یا ادغام شدن همه در یکی، یا ستیزِ همه با هم؟
4. دو رکن مهم دفاعی و امنیتی یعنی ارتش و استخبارات که به درازای هفت دهه، بر اساس تفکرات نظام بعث اداره شدند، به چه شکلی بازطراحی خواهند شد؟ شریک حکومت خواهند بود یا کارگزار، یا سرباز؟
5. حکمرانی جدید سوریه در مواجهه با مفاهیمی همچون «غرب»، «شرق»، «جهان اسلام» و «جهان عرب»، چه رویکردی خواهد داشت؟
6.شاهد یک حکومت یکپارچهی متمرکز مانند الگوی پیشین خواهیم بود یا احیانا تغییراتی همچون افزایش اختیارات محلی در کردستان سوریه و مناطق دیگر، نمایان خواهد شد؟
هنوز زود است برای همهی سوالات بالا، پاسخ روشن پیدا کنیم. اما دست کم میتوانیم این یک موضوع را بررسی کنیم: «میزان اثرگذاری ترکیه بر حکمرانی جدید سوریه» در شش حوزهی بالا.
مثلث مزیات ترکیه در سوریه
ترکیه به سه دلیل مهم، بیش از دیگر کشورها بر اکنون و آیندهی سوریه اثر دارد:
اول این که عراق و سوریه از دل قلمرو عثمانی ترکیه سر برون آوردهاند و آنکارا، از برخی جهات، سوریه را همچون بخش ترک نشین جزیرهی قبرس میبیند. (در ادبیات سیاسی ترکیه، این کشور به نام آنا یا میهنِ مادر و قبرس ترک به عنوان یاورو یا وطنِ فرزند شناخته میشود.)
دوم؛ دولت کنونی ترکیه در پروندهی سوریه، از یک تجربهی طولانی و پر از آزمون و خطا برخوردار است و بیش از چهارصد هزار نفر به عنوان شبه نظامی، سیاسیون مخالف اسد و نزدیک به 4 میلیون آوارهی سوری، به طور مستقیم تحت تاثیر سیاستها و اهداف ترکیه قرار گرفتهاند.
سوم، مرز نهصد کیلومتری بین ترکیه و سوریه، مناسبترین مرز برای تجارت و تردد و حساسترین منطقه به خاطر سکونت جمعیت کُردی است.
ترکیه، صرفا به نفوذ اکتفا می کند؟
چیزی که ترکیهی اردوغان و آکپارتی میخواهد، صرفا در قامت «تاثیرگذاری بر معادلات سوریه» نیست. ترکیه به طور دقیق یک کشور و حکومت «تحت الحمایه» میخواهد. درک این موضوع، میتواند ما را در مسیر پی بردن به تحولات آتی سوریه، یاری دهد.
اقداماتی که تاکنون انجام شده، نشان دهندهی این واقعیت است که ترکیه برای «الف» تا «ی» سوریه برنامه دارد. مثلا بازسازی فرودگاه دمشق و حلب و کنترل حریم هوایی سوریه را در دست گرفته و قرار است چندین پایگاه در آنجا بسازد. ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری مداخلهی دولت اردوغان در سوریه، به دو نفر سپرده شده است:
ابراهیم کالن رییس سرویس اطلاعاتی میت.
هاکان فیدان وزیر امور خارجه.
تقسیم کار بین این دو رجل سیاسی – امنیتی، چنین است: کالن، از درِ حکمت، مصلحت، هدایت در مسیر نهادسازی، میانجیگری بین گروهها و تثبیت حکمرانی به معنا و مفهوم سیاسی و امنیتی آن وارد میشود. هاکان فیدان، یک حوزهی عمومی شامل لجستیک نظامی، هموارسازیهای مسیر اقتصادی، لینک نمودن سوریه با کشورهای منطقه و جهان و ترسیم مسیر دیپلماسی و سیاست خارجی سوریه را بر عهده گرفته است. این دو نفر، به عنوان دو عنصر هماهنگ، در برآیند نهایی کار، روندی را مدیریت میکنند که در آن، بازسازی یا بازطراحی ارتش و استخبارات، شیوهی تقسیم قدرت، پیگیری روند انتخابات و تدوین قانون اساسی جدید، مدیریت پروندهی نفت و اقتصاد و همچنین مدیریت پروندهی کُردی، نهایی میشود. خطاست اگر این میزان از کار و برنامه را در حد نفوذ و اثرگذاری تعریف کنیم. این دقیقا به معنی تشکیل یک دولت نوبنیاد تحت الحمایه در سوریه است.
تیم تازه کار احمد الشرع، در حوزه ی حکمرانی، دانش و تجارب اندکی دارد که از دو سرچشمه آمده است: کار در ادلب، تحصیل و رایزنی در ترکیه.
اگر تیم الشرع در ادامهی راه، هوس استقلال به سرش بزند و بخواهد الگویی سلفی انتخاب کند که بیش از دویست هزار نفر شبه نظامی و صدها سیاستمدار سوری مورد حمایت ترکیه را خارج از بازی نگه دارد، آنکارا میتواند با تقویت گروههای هادی البحرا، ترکمانها و دیگران، حرف خود را بر کرسی بنشاند. بنابراین ترکیه در این مسیر از دست بالا برخوردار است اما چنین چیزی به این معنی نیست اردوغان در سوریه، به تمامی قادر مایشاء خواهد بود. قطعا ترکیه علاوه بر چالش در برابر آمریکا، روسیه و کردها، در حوزهی مالی نیز چالش قراوان خواهد داشت و بدون کمک سرمایهی عربی و همراهی آمریکا و اتحادیهی اروپا، نمیتواند بقای منافع خود را تضمین کند.
نویسنده
