اسرائیل و چالش عمق استراتژیک: چگونه یک رژیم نوپا به قدرت سایبری بدل شد؟
محمد مهدی گلشاهی؛ عضو پیوسته گروه مطالعات علوم شناختی، فنآوری و حکمرانی
بیان مسئله
منظور از Startup Nation استعاره ای است برای توصیف رژیم اسرائیل که با منابع محدود و چالش عمق استراتژیک و عدم پذیرش منطقه ای توسط سران کشور های مسلمان خاورمیانه به قدرت سایبری در حوزه امنیت و اقتصاد تبدیل شده است و با اتکا به این ویزگی سعی در ایجاد وابستگی و بازدارندگی استراتژیک در جهان و منطقه است، این فرآیند در دو کتاب (ملت نوپا: داستان معجزه اقتصادی اسرائیل)[1] در سال 2009 و کتاب (اسرائیل و تهدید سایبری: چگونه ملت نوپا، تبدیل به یک قدرت سایبر جهانی شد[2]) در سال 2023 توسط انتشارات نیویرک تایمز و آکسفورد منتشر شده است و براساس شواهد ادعا می کند که اسرائیل توانسته در بعد اقتصادی توانسته حدود 63 شرکت اسرائیلی را در فهرست [3]NASDAQ به عنوان مرجع تنظیم مقررات صنعت مالی شناخته می شود نمایه کرده بود که بیشترین میزان سرمایه گذاری در حوزه استارتاپ در بازار بورس توسط کشوری غیر از ایالات متحده بود ، استراتژی که از ان به عنوان استراتژی وابستگی استراتژیک یاد می شود که طی آن با سرمایه گذاری بیش از 100 میلیارد دلاری در حوزه اقتصاد پلتفرمی و بازار سرمایه ، زمینه مشروعت بخشی و وابستگی اقتصادی به دولت اسرائیل را فراهم می آورد، از سوی دیگر اسرائیل با سرمایه گذاری در صنعت نظامی و به ویژه عملیات سایبر توان بازدارندگی خود در عرصه منطقه ای را افزایش داده و از این توان به عنوان جایگزینی عملیاتی و مخرب تر از بمب اتم استفاده کرده است و مثلث بازدارندگی خود شامل بازدارندگی اتمی، جوخه های ترور و نیروی هوایی را به مربع بازدارندگی با محوریت توان سایبری در دو حوزه اقتصادی با محوریت استارتاپ ها و امنیتی با محوریت هک و خرابکاری سایبری توسعه داده است و این گونه ضعف عمق استراتژیک خود را در جغرافیای سیاسی جدید با محوریت فناوری سایبری پوشش داده است.
مواجهه اسرائیل با هک به عنوان عامل بازدارندگی
فرهنگ استراتژیک اسرائیل یک فرهنگ تاریخی است که مسئله بقا و چالش دولت مستقل در آن کاملا مشهود است، چنان که شکل گیری نخستین استراتژی دفاعی اسرائیل با نام سامسون مبنی بر بازدارندگی هسته ای نشانه ای از حافظه تاریخی مبتنی بر ترس از بقا و چالش حفظ موجودیت شکل گرفته است این امر در استراتژی بازدارندگی اسرائیل با کلید واژه هایی (ذهنیت محاصره)[4] ، (سندروم هلوکاست[5] ) قابل توضیح است که در خطر بودن تنها دولت یهودی جهان در میان دولت های مسیحی و مسلمان جهان را یادآور می شود. بنابراین اسرائیل به وِیژه پس از غافلگیری در جنگ یوم کیپور در اکتبر 1973 در مواجهه با ائتلاف عربی در پی آن است که با اتکا به تکنولوژی به توانایی دست یابد که نه تنها در پیشگیری از حملات کشور های عربی_اسلامی این کشور را یاری کند بلکه به عنوان توانایی مکمل بازدارندگی در کنار توان اتمی جنبه عملیاتی داشته باشد و در مواقع لزوم توان حذف نیروها و زیرساخت ای کشورهای متخاصم به ویژه ایران و محور مقاومت را داشته باشد،بدون آن که از منظر افکار عمومی همچون حمله هوایی ، ترور یا استفاده از بمب اتمی با جهت گیری و بازخورد منفی می شود، بنابراین تکیه بر خرابکاری سایبری و حمله هکری می تواند محتمل ترین گزینه باشد چرا که می تواند از طرف شخص ثالث و
گروه های هکری مستقل، انجام شود بدون آن که عواقب حقوقی گریبان گیر دولت اسرائیل شود. در این راستا اسرائیل جزو نخستین رژیم های بود که در دهه ی 1990 میلادی نسبت به سامان دهی سازمان سایبری اقدام کرد.در این راستا نخست شکل گیری TEHILA در سال 1997 در جهت سازماندهی امنیت ، شکل دهی به دولت الکترونیک و یکپارچگی سایبری شکل گرفت و سپس اولین قانون دفاع سایبری در سال 1998 در کنست با محوریت ISA [6] شاباک سازمان امنیت داخلی اسرائیل به عنوان یکی از سه قطب امنیت ملی اسرائیل تصویب شد و سپس با شکل گیری و تقسیم وظایف بین [7]INSS و [8]NISA به عنوان نهاد های مستقل سایبری در داخل و خارج اسرائیل در سال 2002 به صورت تخصصی توسعه عملیات سایبری تقسیم بندی شد ، این فرآیند با توسعه سامانه های مدیریت اطلاعات و مواجهه سایبری از سال 2012 با شکل گیری سازمان ملی امنیت سایبری (NCSA[9]) با ادغام سازمان امنیت ملی اطلاعات در جهت حفاظت از زیرساخت های حیاتی اسرائیل در مواجهه با حملات سایبری دنبال شد و سپس با شکل دهی به طرح ابتکار ملی سایبر اسرائیل در سال 2015 موسوم به ( INCB)برنامه نهایی اسرائیل را قرار گرفتن در زمره پنج قدرت برتری سایبری تحت نظر نخست وزیری دنبال شد و در نهایت با ادغام این نهاد با NCSA در قالب INCD[10] سازمان ملی امنیت سایبراسرائیل با دو وظیفه ی حفظ امنیت شهروندان و توسعه قدرت تهاجمی اسرائیل سامان یافت[11]. (شکل شماره یک سیر تحول نهادهای سایبری در اسرائیل .)
سایبر به عنوان یک قدرت نظامی
استفاده اسرائیل از قدرت سایبر به طور جدی پس از سال 2007 و با شکل گیری استراتژی پنج ستون مئیر داگان عملیاتی شد ، استراتژی که در پی حذف نیروهای مقاومت از منطقه و حذف توان هسته ای ایران در مرحله نخست و سپس براندازی نظام سیاسی با ایجاد اغتشاش در داخل و فشار هم زمان خارجی بود. استراتژی که مایکل هایدن[12] رئیس سابق آژانس امنیت ملی آمریکا از آن به عنوان استراتژی بازی های المپیک یاد می کند که در طی آن که کشور های مختلف محور مقاومت در مواجهه با سیری از عملیات جاسوسی ، حمله سایبری و خرابکاری قرار می گیرند و توانایی های آن ها در عرصه های مختلف دفاع ،مقابله و تهاجم سایبری در مواجهه با ائتلاف غربی مورد آزمایش قرار می گیرد. در این راستا اسرائیل در بازه نخست دو حمله سایبری در دستور کار قرار داد :
نخست در سال 2007 با شکل دهی به عملیات موسوم به عملیات باغ[13] حمله به راکتور تحقیقاتی در دمشق را دستور کار قرار داد که در این راستا با استفاده از حمله سایبری تمامی پدافندهای موشک های زمین به هوا سوریه مختل شد و بمباران پایگاه تحقیقاتی دمشق با موفقیت انجام شد و دوم شکل دهی به جنگ مداوم سایبری[14] علیه ایران با هدف کاهش قدرت چانه زنی ایران در مذاکرات هسته ای با غرب در دستور کار موساد قرار گرفت در این راستا در بازه ی اول و دوران حکمرانی اوباما در سال 2010 حمله به نیروگاه اتمی نظنز با ویروس استاکس نت صورت گرفت که سبب انفجار بیش از 1000 سانتریفیوژ از 6000 سانتریفیوژ نطنز شد و در تلاشی سازماندهی شده ، الگوی حذف برنامه اتمی ایران با حملات مکرر سایبری مورد بررسی قرار گرفت ، آزمایشی که عملا ایران را وارد جنگ سرد سایبری یا همان بازی های المپیک کرد و چالشی جدید را پیش روی مسئولان ایرانی قرار داد.ایران در پاسخ به این حمله نخست با سه برابر کردن ظرفیت غنی سازی خود تا 18000 سانتریفیوژ قدرت چانه زنی خود را افزایش داد و سپس با حمله ای حساب شده به زیر ساخت های آب و برق لس آنجلس ایالات کالیفرنیا،این پیام را به مقامات ایالات متحده داد که در بازی های المپیک ایران صرفا بر توان دفاع سایبری خود تکیه نمی کند و توان امتیاز گرفتن از رقبای منطقه ای و جهانی خود را دارد،حملاتی که پس از آشکار شدن از آن به عنوان سایبرپرل هاربر نامبرده شده و به اذعان لئون پانتا رئیس وقت سیا سبب جلوگیری از حملات بعدی آمریکا به تاسیسات اتمی ایران را فراهم آورد.
در بازه ی دوم حملات سایبری اسرائیل به ایران معطوف به دوران ترامپ و وقایع پس از حملات هفتم اکتبر (طوفان القصی) می شود،در این بازه پس از پاسخ ایران به حمله دوباره اسرائیل به تاسیسات نطنز در سال 2020 که در قالب حمله به زیرساخت های آب اسرائیل و ایجاد مسمومیت آب در آن صورت گرفت ، اسرائیل جنگ سایه ها علیه ایران و محور مقاومت را دو بعد عملیات سایبری برای از اختلال در سیستم سیاسی و اقتصادی و جنگ الکترونیک برای مختل کردن عملیات نیروهای مقاومت در دستور کار قرار داد،در این راستا ابتدا در دو بازه سیستم حمل و نقل بندرعباس مورد تهاجم قرار گرفت، سپس حمله به تاسیسات نطنز برای بار سوم در سال 2021 عملیاتی شد و در سه بازه در سال 2022 پمپ بنزین ها ، نیروگاه ها و شرکت های فولاد ایران مورد تهاجم سایبری قرار گرفتند و سپس اسناد سپاه قدس و حزب الله از چگونگی ارسال تجهیزات و منابع مالی به لبنان توسط گروه هکری عدالت علی افشا شد پس از آن صدا و سیمای ایران هک شد و در نهایت در جنگی نامتقارن 17 و 18 سپتامبر 2024 هزاران پیجر و واکی تاکی که برای استفاده حزب الله در نظر گرفته شده بودند،در پی اختلال امنیتی به طور هم زمان در سوریه و لبنان منفجرشدند که این امر به گونه ای امضای هکر های اسرائیلی و شروع روند جدیدی از جنگ سایه میان نیروهای مقاومت و اسرائیل بود که در کتاب اسرائیل و تهدید سایبری: چگونه ملت نوپا، تبدیل به یک قدرت سایبر جهانی شد به آن اشاره شده است، بر این اساس حملات سایبری در اسرائیل ابعاد مختلف اقتصادی ، سیاسی و امنیتی را در بر می گیرد و به رکن چهارم بازدارندگی نظامی اسرائیل بدون محدودیت علیه تمامی اهداف اعمل می شود . بنابراین اسرائیل بعد تازه ای از جنگ و افشاگری سیاسی را پیش روی ایران و نیروی مقاومت قرار داده که هدف محوری آن هرج و مرج کنترل شده و آسیب به نیرو ها و زیر ساخت های استراتژیک است که به طور کلی در سه سطح قابل بررسی است :
- جاسوسی: شامل جاسوسی استراتژیک و افشاگری اطلاعات محرمانه،حذف مرزهای جغرافیایی و شکل گیری مرزهای جدید
- حمله سایبری: شامل اختلال هوشمند،خرابکاری استراتژیک و اجبار به پاسخگویی در ژئوپلیتیک جدید
سطح بی ثباتی: شامل حمله به زیر ساخت ها،دخالت در انتخابات و افشاگری،دزدی،باج گیری اقتصادی و دستکاری اطلاعات
[1]. Start-up Nation: The Story of Israel's Economic Miracle
[2]. Israel and the Cyber Threat: How the Startup Nation Became a Global Cyber Power
[3] .نزدک
[4] . siege mentality
[5] .Holocaust syndrome
[6] . The Israel Security Agency
.[7] The Institute for National Security Studies یکی از بزرگترین اندیشکده های مطالعات سایبر در جهان
[8]. The National Information Security Authority سازمان امنیت ملی اطلاعات که در حوزه داخلی وظیفه حمایت و
قانون گذاری از منافع غیر نظامیان را دارد
[9] . The National Cyber Security Authority سازمان ملی امنیت سایبری
[10] .The Israel National Cyber Directorate
[11] .اداره ملی سایبری اسرائیل، آژانس امنیت ملی و فناوری است که مسئول دفاع از فضای سایبری ملی اسرائیل و ایجاد و پیشبرد قدرت سایبری اسرائیل است. این اداره در سطح ملی برای تقویت مداوم سطح دفاعی سازمان ها و شهروندان، پیشگیری و رسیدگی به حملات سایبری و تقویت قابلیت های واکنش اضطراری فعالیت می کند. این اداره به عنوان بخشی از نقشهای خود، راهحلهای سایبری نوآورانه و راهحلهای فناوری آیندهنگر را پیش میبرد، استراتژیها و سیاستها را در عرصه ملی و بینالمللی تدوین میکند و نیروی انسانی سایبری خود را توسعه میدهد. این اداره کل تلاش می کند تا فضای سایبری محافظت شده، ایمن و باز را برای همه شهروندان اسرائیل حفظ کند و پایه رشد و قدرت اسرائیل را تسهیل کند.
[12] . Michael Hayden
[13]. Operation Orchard
[14] . constant cyber warfare
نویسنده
محمد مهدی گلشاهی
محمد مهدی گلشاهی پژوهشگر مهمان مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه میباشد. نامبرده دانشجوی مقطع دکتری رشته علوم سیاسی (گرایش سیاستگذاری عمومی) در دانشگاه آزاد اسلامی (واحد علوم و تحقیقات تهران) است. حوزه مطالعاتی وی شامل علوم شناختی و تصمیمگیری اقتصادسیاسی میباشد. این پژوهشگر، عضو پیوسته گروه مطالعات علوم شناختی، فنآوری و حکمرانی و عضو وابسته گروه مطالعات اقتصاد سیاسی کشورهای خاورمیانه و گروه مطالعات مسائل آب در خاورمیانه میباشد.