امتداد تاریخ و ژئوپلیتیک: تقابل ایران و ترکیه از امپراتوریهای کهن تا بازیهای مدرن
سجاد قیطاسی؛ عضو گروه یک و پژوهشگر مهمان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
رقابت تاریخی ایران و ترکیه به دوران امپراتوریهای صفوی و عثمانی بازمیگردد. از قرن 16 تا 18 میلادی، دو امپراتوری بزرگ با تفاوتهای مذهبی و سیاسی عمیق، در نبردهای گستردهای برای تسلط بر سرزمینهای استراتژیک به مبارزه پرداختند. ایران شیعهمذهب و عثمانی سنیمذهب در تلاش بودند تا نفوذ خود را در مناطق کلیدی چون قفقاز، شامات و عراق گسترش دهند. این رقابتها نه تنها از منظر سرزمین، بلکه به دلیل تفاوتهای عمیق مذهبی و ایدئولوژیک نیز شدت گرفت. جنگهای صفوی-عثمانی، که در آنها دو امپراتوری برای سلطه بر جهان اسلام و گسترش مرزهای خود میجنگیدند، نمونههایی بارز از این کشمکشها بودند.
با سقوط امپراتوریهای عثمانی و صفوی و ظهور کشورهای مدرن در قرن 20، رقابت ایران و ترکیه شکل جدیدی به خود گرفت. پس از تأسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 و تبدیل آن به کشوری سکولار و ملیگرا تحت رهبری مصطفی کمال آتاتورک، ترکیه بهدنبال جایگاه جدیدی در عرصه جهانی بود. در همین زمان، ایران نیز پس از انقلاب اسلامی 1979 وارد مرحلهای جدید از رقابت با ترکیه شد. رژیم پهلوی که پیش از انقلاب با هویت ملیگرایانه خود سعی در حفظ قدرت و نفوذ در منطقه داشت، رقابتهایی ایدئولوژیک با ترکیه داشت. اما انقلاب اسلامی ایران با ارائه هویتی جدید، یعنی اسلام شیعی، شرایط جدیدی را در این رقابتها ایجاد کرد. این تغییر هویتی در ایران، که نگرانیهای ترکیه را در خصوص گسترش افکار اسلامی شیعی انقلابی و تأثیر آن بر جهان اسلام، بهویژه در کشورهای سنینشین هممرز، بههمراه داشت، رقابتها میان دو کشور را به سطح جدیدی برد.
در این دوران، رقابتهای ایران و ترکیه در عرصه ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک در خصوص نفوذ در کشورهای همسایه، بهویژه در قفقاز و خاورمیانه، به شدت رشد کرد. هر دو کشور به دنبال گسترش قدرت خود و نفوذ در مناطق حساس بودند، اما تفاوتهای ایدئولوژیک و مذهبی میان جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، که همچنان کشوری سکولار و ملیگرا باقیمانده بود، موجب پیچیدگی بیشتر این رقابتها شد. بهویژه ظهور اردوغان و سیاستهای نو عثمانیگرایانهاش، نقطه عطفی در این رقابتها بود.
در سال 2002، با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه و تحت رهبری رجب طیب اردوغان، سیاست خارجی ترکیه تغییرات عمدهای را تجربه کرد. احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه پیشین و معمار سیاست خارجی این حزب، دکترین جدیدی تحت عنوان «عمق استراتژیک» معرفی کرد. اوغلو بهطور آشکار سیاست خارجی ترکیه را که پیش از این عمدتاً بر غرب و ایالات متحده متمرکز بود، به چالش کشید و خواستار تغییر نگاه ترکیه به شرق، بهویژه خاورمیانه و شمال آفریقا، شد. او بر این باور بود که ترکیه بهعنوان میراثدار امپراتوری عثمانی، باید با استفاده از قدرت نرم و با راهبرد «صفر کردن اختلافات با همسایگان»، جایگاه خود را در منطقه تقویت کند و در مسیر تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای برجسته قرار گیرد. این رویکرد که بعدها به «نوعثمانیگرایی» شناخته شد، موجب افزایش رقابت ترکیه با ایران، بهویژه در زمینههای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک شد. در این دکترین، ترکیه تلاش داشت تا جایگاه تاریخی خود را در جهان اسلام و خاورمیانه بازپس گیرد و نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد. اما این تغییرات در سیاست ترکیه، منجر به تشدید رقابتها میان دو کشور، بهویژه در مناطقی مانند قفقاز و شامات (سوریه) شد.
درباره قفقاز باید گفت بهعنوان منطقهای استراتژیک و با منابع غنی انرژی، همیشه مورد توجه دو کشور بوده است. ایران بهدلیل هممرزی با جمهوریهای قفقاز و علاقه به حفظ روابط تاریخی و فرهنگی با آنها، بهویژه با آذربایجان و ارمنستان، از نفوذ خود در این منطقه استفاده کرده است. از سوی دیگر، ترکیه که بهدنبال تقویت نفوذ خود در قفقاز از منظر ژئوپلیتیکی و اقتصادی است، با بهرهگیری از روابط نزدیک با آذربایجان، تلاش دارد تا در برابر ایران و دیگر بازیگران منطقهای و جهانی، جایگاه خود را تثبیت کند.رقابتهای این دو کشور در قفقاز بهویژه در زمینههای امنیتی و اقتصادی نمایان است. ایران نگران نفوذ روزافزون ترکیه در قفقاز جنوبی و تقویت روابط آن با آذربایجان است، بهویژه در زمینه پروژههای انرژی و ترانزیت. از سوی دیگر، ترکیه با توجه به روابط نزدیک خود با آذربایجان و پشتیبانی از این کشور در مناقشه قرهباغ، در تلاش است تا ایران را از این منطقه کنار بزند و خود را بهعنوان یک بازیگر اصلی در قفقاز معرفی کند. این رقابتها نه تنها در حوزههای اقتصادی و امنیتی بلکه در بعد ایدئولوژیک نیز به چالش کشیده میشود، جایی که ایران و ترکیه هرکدام به دنبال تأثیرگذاری بر روند تحولات منطقهای هستند.
در سوی دیگر اما بحران سوریه یکی از جلوههای آشکار این رقابتها بود. از آغاز بحران سوریه، ترکیه و ایران به دو جبهه مخالف پیوستند. ترکیه که بهدنبال حمایت از مخالفان بشار اسد بود، قصد داشت تا از سقوط او برای تقویت نفوذ خود و تحقق سیاستهای نوعثمانیگرایانه استفاده کند، در حالی که ایران از اسد بهعنوان یکی از مهمترین متحدان خود در منطقه دفاع میکرد. برای ایران، حمایت از بشار اسد بهویژه به دلیل موقعیت استراتژیک سوریه در محور مقاومت، حائز اهمیت بود. در این جنگ نیابتی، ترکیه سوریه را بهعنوان محلی برای گسترش نفوذ خود در نظر داشت و ایران نیز برای حفظ محور مقاومت و نفوذ خود در منطقه تلاش میکرد.در طول بحران سوریه، رقابت ایران و ترکیه شدت بیشتری گرفت و هر دو کشور در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. ترکیه در این بحران، مشابه سایر دشمنان منطقهای ایران مانند آمریکا و اسرائیل، در خط مقدم مقابله با نفوذ ایران در منطقه بود. این رقابت ناشی از اهداف متعددی بود: گسترش نفوذ ترکیه در خاورمیانه، احیای گذشته تاریخی عثمانی، ادعای رهبری جهان اسلام، و مهار نفوذ ایران در منطقه. ترکیه همچنین ایران را تهدیدی ژئوپلیتیک و مذهبی میدید و گمان میکرد که ایران میتواند از شبهنظامیان کرد برای اعمال فشار علیه آنکارا استفاده کند.
اما تلاشهای ترکیه برای سرنگونی بشار اسد، در طول یک دهه، هیچ نتیجهای در پی نداشت. با این حال، تحولات اخیر منطقهای، از جمله عملیات 7 اکتبر و درگیریهای محور مقاومت با اسرائیل، که موجب تمرکز بیشتر ایران و متحدانش بر این رژیم شد، در کنار بحران جنگ روسیه و اوکراین، فرصتهایی برای ترکیه بهوجود آورد. این تحولات به ترکیه این امکان را داد تا در فضای خلأ بهوجود آمده، سیاستهای توسعهطلبانه خود را گسترش دهد و جاهطلبیهای منطقهایاش را دنبال کند. در این راستا، ترکیه با هماهنگی با مخالفین یک دههای دولت اسد، شامل آمریکا، غرب و محور عربی-صهیونیستی، رژیم اسد را ساقط کرده و محمد الجولانی را بهعنوان سرکرده تحریر الشام به قدرت رساند.
این مرحله، ترکیه با درک تغییرات در توازن ژئوپلیتیکی منطقه، به دنبال استفاده از فرصتهای جدید برای نفوذ بیشتر در خاورمیانه و قفقاز است. در حالی که ایران همچنان بر حفظ قدرت و نفوذ خود در این مناطق تأکید دارد، رقابت میان دو کشور در عرصههای مختلف، از جمله سوریه، عراق، قفقاز و حتی کشورهای آسیای مرکزی، به یکی از مهمترین چالشهای ژئوپلیتیکی دو کشور تبدیل شده است. و باید گفت سیاست های توسعه طلبانه ترکیه به این مناطق ختم نمی شود و به دنبال تحریک گسل های قومی در داخل ایران نیز هستند به عنوان نمونه راه اندازی شبکه فارسی زبان TRT و اظهارات مدیران آن ن که بیان داشتند باید ایران را آشفته کنیم نمونه های بر این مدعاست.
در مجموع باید گفت امروزه رقابت ایران و ترکیه نه تنها رقابتی منطقهای، بلکه رقابتی جهانی است که تأثیرات عمیقی بر امنیت، سیاست و اقتصاد منطقه خاورمیانه و فراتر از آن دارد. این رقابت با توجه به تحولات اخیر همچنان در مسیر پیچیده و پرتنشی ادامه خواهد یافت.از این رو باید گفت که عزم ترکیه برای مقابله با ایران بسیار جدی است و باید پذیرفت که بیش از هر بازیگر دیگری در منطقه و جهان، این ترکیه است که تهدیدی ژئوپلیتیکی برای ایران محسوب میشود . تحولات مناطق مختلف شاهدی بر این مدعاست که حوزههای نفوذ ایران در قفقاز و شامات توسط این بازیگر به چالش کشیده شدهاند. لذا تغییر رویکرد و مقابله با سیاستهای توسعهطلبانه ترکیه باید در دستور کار قرار گیرد. این مقابله میتواند از طریق تحکیم روابط ایران با کشورهای همسایه و تقویت محور مقاومت، بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی و انرژی در مناطق استراتژیک، و توجه به تغییرات سریع ژئوپلیتیکی و تحولات جهانی باشد.
نویسنده
سجاد قیطاسی
سجاد قیطاسی پژوهشگر مهمان در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانشجوی مقطع دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه علوم و تحقیقات است حوزه مطالعاتی وی مسائل خاورمیانه می باشد. این پژوهشگر عضو پیوسته گروه بررسی مسائل ژئوپولتیک و استراتژیک خاورمیانه و عضو وابسته گروه های مطالعات کشمکش و همکاری در خاورمیانه و بررسی جامعه و سیاست خارجی لبنان فلسطین و رژیم اسرائیل می باشد.