از سقوط اشرف غنی تا سقوط بشار اسد؛ شباهت ها و تفاوت های فروپاشی دولت افغانستان و دولت سوریه
نویسنده؛ شکریه اکبری، عضو گروه یک؛ پژوهشگر مهمان ممتاز در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
سقوط حکومت اشرف غنی در افغانستان و فروپاشی دولت بشار اسد در سوریه دو رویداد سیاسی و اجتماعی برجسته در خاورمیانه و آسیای میانه است که هر چند در ظاهر شباهتهایی دارند، اما در اصل تفاوتهای اساسی دارند. در ادامه به شباهتها و تفاوتهای کلیدی میان این دوخواهیم پرداخت:
اول، در مورد شباهت ها می توان گفت که هر دو حکومت، تحت فشارهای شدید داخلی، نارضایتی اکثر مردم و همچنین با موضع گیری های مخالفان سیاسی در داخل کشور مواجه بودند و در بعد خارجی نیز با واکنش قدرتهای بینالمللی و منطقهای روبرو بودند. در افغانستان، طالبان به عنوان یک نیروی داخلی که از بطن جامعه سنتی و روستایی برخاسته بود و با استفاده از حمایتهای خارجی، حکومت اشرف غنی را به چالش کشید و در سوریه نیز مخالفان داخلی با حمایت برخی کشورهای منطقه و غربی به مقابله با حکومت بشار اسد پرداختند.
دوم، حکومت بشار اسد تا حد زیادی به حمایت روسیه، ایران و گروههای شبه نظامی وابسته بود. این وابستگی به حمایت های خارجی باعث تضعیف اعتماد داخلی و افزایش نفوذ بازیگران منطقه ای در سیاستهای داخلی سوریه شده بود. دولت اشرف غنی نیز به شدت به کمکهای مالی و نظامی ایالات متحده و ناتومتکی بود. این وابستگی ساختاری باعث شد تا دولت اشرف غنی نتواند پایداری مستقلانهای داشته باشد. در هر دو نظام، نقش قدرت های بزرگ در سرنوشت این حکومتها بسیاربرجسته بود. سقوط اشرف غنی پس از خروج نیروهای آمریکایی و ناتو رخ داد، در حالی که حکومت بشار اسد نیز با حمایت نظامی روسیه و ایران توانسته بود پابرجا بماند و با کاهش حمایت ایران وروسیه ازپا درآمد.
سوم، هر دو دولت با بحران اعتماد عمومی از سوی اکثر جامعه روبرو بودند. اعتراضات گسترده و سرکوب خشن بشار اسد در سوریه باعث شد که بسیاری از شهروندان سوریه حکومت او را نامشروع تلقی کنند و همینطور فساد گسترده در دولت افغانستان، ناکارآمدی نظام اداری و ناتوانی در برقراری امنیت باعث شد که بسیاری از افغانها نسبت به دولت او بیاعتماد شوند. در حقیقت فساد، ناکارآمدی در مدیریت، و ناتوانی در ارائه خدمات اساسی به مردم باعث شد که مشروعیت هر دو حکومت زیر سؤال برود.
چهارم، دولت اشرف غنی در بیشتر مناطق افغانستان قدرت واقعی نداشت و طالبان به مرور بخشهای زیادی از کشور را تحت کنترل خود درآورد. حکومت بشار اسد نیز با وجود حمایت خارجی، بخشهای گستردهای از سوریه را برای طولانی مدت از دست داد وکنترل کامل کشور را در اختیار نداشت.
پنجم، هر دو بحران به فجایع انسانی و مهاجرتهای گسترده مردم منجر شد. جنگ داخلی در سوریه میلیونها آواره به جا گذاشت و بحران افغانستان نیز باعث نا امنی شدید و فرار گسترده مردم شد.
ششم، دولت افغانستان به شدت وابسته به شخصیتهای سیاسی و فاقد نهادهای کارآمد و مستقل بود. این ضعف نهادی سرعت فروپاشی را افزایش داد. دولت سوریه نیز به شدت شخصمحور و حول خانواده اسد متمرکز بود. نبود نهادهای قوی باعث شکنندگی دولت او شد.
هفتم، خروج ناگهانی نیروهای آمریکا و ناتو نقش مستقیم در سقوط نظام جمهوریت افغانستان داشت. این تصمیم، زمینهساز فروپاشی سریع کابل توسط طالبان شد. سقوط بشار اسد نیز با تغییر در مواضع روسیه، ایران و تحولات منطقه ای مرتبط است.
سقوط دولت افغانستان به رهبری اشرف غنی و سقوط دولت سوریه به رهبری اسد تفاوتهای قابل توجهی دارند که از بسترهای تاریخی، سیاسی، و اجتماعی دو کشور ناشی میشوند. در زیر به مهمترین تفاوتها اشاره شده است:
اول، جنبش طالبان به عنوان نیروی ریشهدار در داخل افغانستان نمایان شد. این گروه دارای ایدئولوژی افراطی اسلامی بود و از حمایت بعضی از اقشار جامعه افغانستان، بالخصوص در ولایات دوردست و مناطق روستایی، بهره مند بود. طالبان با تکیه بر هویت بومی قومیتی و استفاده از ضعف دولت مرکزی، موفق به کسب مشروعیت نسبی شد. اما مخالفان دولت بشار اسد که شامل گروههای متعددی از جمله شورشیان سکولار، اسلامگرایان افراطی مانند داعش و جبههالنصره و اقوام و گروههای دیگر بودند. این مخالفان بیشتر در اثر تنش های داخلی و سرکوب اعتراضات مردمی ایجاد شدند و یکپارچگی و مشروعیت اجتماعی طالبان را نداشتند.
دوم، دولت اشرف غنی به شدت تحت تأثیر توافقنامه دوحه وتصمیم دولت آمریکا برای خروج نیروهایش از افغانستان سقوط کرد. خروج غیرمنتظره نیروهای ناتو باعث تضعیف روحیه نیروهای ارتش و ازهم پاشیدگی سریع کابل شد. جامعه بینالمللی در سقوط نظام جمهوریت در افغانستان نقش برجسته ای داشت. پس از نزدیک شدن طالبان به دروازه های کابل، اشرف غنی از کشور فرار کرد و دولت او به شکل غیر مقاومتی فروپاشید. فقدان رهبری در لحظه بحران باعث تسریع این فروپاشی شد. اضمحلال دولت اشرف غنی در واقع خیلی سریع و بدون مقاومت قابل توجه رویداد. نیروهای امنیتی افغان که از فساد، ضعف مدیریت، و کاهش حمایتهای بینالمللی رنج میبردند، به سرعت وبدون هیچ تلاشی پراکنده شدند. ولی در مورد سوریه، به دلیل منافع متضاد، جامعه بین المللی به شدت گرفتار شد، از یک طرف پوتین و سران جمهوری اسلامی از دولت اسد حمایت کردند، و در طرف دیگر کشورهای غربی و تعدادی از کشورهای عربی حامی گروههای مخالف شدند. این اختلاف ها سبب شدتا بحران طولانی شود، بشار اسد سالها به کمک متحدانش در برابر مخالفان ایستادگی کرد ولی در نهایت با کاهش حمایت ها ناچار به فرار شد.
سوم، اکثریت جامعه افغانستان سنی مذهب هستند اما گرایش های قومی در سیاستهای داخلی این کشور تاثیرگذاراست. طالبان نیز که متعلق به قومیت پشتون هستند از اختلافات قومی به نفع خود استفاده کردند. اما سوریه دارای تنوع مذهبی و قومی گستردهای است که شامل علویها، سنیها، مسیحیان، کردها و دروزیها می باشد. بشار اسد، متعلق به اقلیت علوی ها است که از حمایت اقلیتها بهرهمند شد، زیراکه آنها از اسلامگرایان افراطی مخالف دولت هراس داشتند.
در نتیجه، سقوط دولت افغانستان باعث بحران انسانی شدید و افزایش مهاجرت ها و فرار مردم از کشور شد. همچنین، تسلط دوباره طالبان مردم را با محدودیتهای اجتماعی و حقوق بشری مواجه کرد. بحران انسانی در سوریه در ابعاد بسیار گستردهتری نمایان شد. جنگ داخلی باعث کشته شدن صدها هزار نفر، آوارگی میلیونها نفر، و نابودی زیرساختهای کشور شد. این بحران به یکی از بزرگترین فجایع انسانی قرن ۲۱ تبدیل شد.
نویسنده
شکریه اکبری
شکریه اکبری پژوهشگر مهمان در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانشجو مقطع دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه خوارزمی است. حوزه مطالعاتی وی شامل سیاست خارجی افغانستان و پاکستان است این پژوهشگر عضو پیوسته گروه گروه بررسی جامعه وسیاست خارجی افپاک و عضو وابسته گروه های گروه بررسی مسائل ژئوپولیتیک واستراتژیک خاورمیانه و گروه مطالعات فن اوری های نو وسیاستگذاری درخاورمیانه می باشد.