عملیات طوفان الاقصی و تأثیر آن بر ملاحظات ترکیه در لبنان
دکتر حسن صادقیان / عضو گروه یک و پژوهشگر مهمان در گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجی ترکیه
چکیده:
به نظر می رسد بعد از عملیات طوفان الاقصی، ترکیه در سیاست ورزی خود نسبت به لبنان همچنان به ملاحظات سالهای قبل توجه دارد؛ به طوریکه از 7 اکتبر تاکنون، سیاستهای مبهم و بعضاً تناقض آمیزی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان از سوی دولت ترکیه اعمال گردید. هرچند، رهبران آنکارا برخی اقدامات نمادین و پوپولیستی به ویژه در عرصه دیپلماسی، حقوق بشر، بایکوت، کمک های بشردوستانه و رسانه در دستور کار قرار دادند که بیشتر جنبه مشروعیت و اعتبار بخشی به وجهه ترکیه در عرصه داخلی، منطقه ای و بین المللی داشت. ترکیه در این میان، با برخی از موانع داخلی هم مواجه است که بیشتر متأثر از تحرکات برخی جریانهای ناسیونالیستی و اسلامگرا می باشد.
در لبنان تقریباً از سالهای 1975 میلادی که یک اقدام ترور نافرجام علیه پیرجمیل مؤسس حزب فالانژ لبنان در کلیسایی در شرق بیروت را رخ داد، بحرانی سیاسی- اجتماعی حاکم بوده است. به طوری که از زمان پایان دوره میشل عون، رئیس جمهور پیشین این کشور در سال 2022، شاهد یک بن بست سیاسی- اجتماعی در این کشور هستیم. بدین ترتیب وضعیت سیاسی – اجتماعی لبنان دارای دو ویژگی اصلی است: 1. در عرصه سیاسی شاهد یک نظم سیاسی ای هستیم که به نوعی در کُما به سر می برد؛ این وضعیت باعث شده است اولاً، تشکل ها و جریانهای داخلی و خارجی موجود در کشور لبنان، ساختار سیاسی را به عنوان یک «نهاد واسطه ای» در مشروعیت بخشیدن به پیوندهای فراملی و تحقق بخشیدن به منافع خویش متصور باشند، ثانیاً، کشورهای منطقه ای و بین المللی، لبنان را بهعنوان کشوری که در مرکز محاسبات راهبردی و استراتژیک باشد، ارزیابی نکنند فلذا «امکان قربانی شدن» همواره وجود دارد؛ 2. در عرصه احتماعی هم شاهد یک نظم اجتماعی هستیم که به نوعی «روند آنارشیستی» را تجربه می کند. حداقل در دو سه دهه اخیر یک روند تنش آمیز و اختلافی در میان احزاب و جریان های سیاسی – اجتماعی و دینی- مذهبی حاکم بوده است.
ملاحظات ترکیه در ارتباط با لبنان مبتنی بر جایگاه و وضعیت سیاسی این کشور بوده است. لذا همواره یکسری ملاحظات مثبت و منفی از سوی رهبران سیاسی آنکارا نسبت به این کشور وجود دارد. در خصوص ملاحظات منفی می توان به دو محور اصلی اشاره کرد: 1. عدم اطمینان و اعتماد به ثبات و پایداری ساختار سیاسی و احتیاط در برنامه ریزی بلندمدت و سرمایهگذاری گسترده و عمیق؛ 2. نگرانی های امنیتی و منطقه ای به جهت ظهور بحران های همسایگی و پناهندگی. در ارتباط با ملاحظات مثبت هم، به 2 محور عمده می توان توجه داشت: 1. دسترسی آسان به ابزارها و مکانیسم های واسطه ای تسهیل کننده تأمین منافع ملی و منطقه ای؛ 2. سهم خواهی حداکثری از ساختار سیاسی به جهت جایگاه متزلزل آن.
ترکیه با توجه به همه این ملاحظات مثبت و منفی، 3 هدف اصلی را در لبنان پیگیری می کند: 1. سیاست خارجی خاورمیانه ای و تلاش برای رقابت با کشورهای عربی و سایر کشورهای مهم منطقه 2. احیا و ترویج هویت اسلامی- تاریخی متعلق به امپراتوری عثمانی به ویژه تمرکز بر جامعه اهل سنت و جامعه ترکمن 3. سهم خواهی اقتصادی از موقعیت ژئوپلیتکی و ظرفیت منابع و بنادر تجاری.
به نظر می رسد بعد از عملیات طوفان الاقصی، ترکیه همچنان ملاحظات و اهداف فوق الذکر را در شیوه و نوع سیاست ورزی خود نسبت به لبنان حفظ کرده است؛ چراکه اگرچه در ظاهر شاهد برخی اقدامات نمادین ترکیه نسبت به بحران غزه و لبنان هستیم اما همچنان احتیاط رعایت می شود. ترکیه از 7 اکتبر تاکنون همواره سیاستهای مبهم و شاید هم تناقض آمیزی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان به اجرا گذاشت؛ مع الوصف، 5 رکن اصلی شامل فن دیپلماسی، حقوق بشر، بایکوت، کمک های بشردوستانه و رسانه و 1 رکن فرعی به نام ظرفیت نظامی را میتوان در سیاست خارجی ترکیه در لبنان جستجو کرد:
فن دیپلماسی:
رهبران آنکارا به خوبی یاد گرفته اند که «سخن گفتن، حکومت کردن» است؛ لذا با استفاده از سکوهای متعددی نظیر سازمان ملل، ناتو، سازمان همکاری های اسلامی، اتحادیه جهان ترک، اتحادیه اروپا و ... که عضو یا نامزد آن هستند، همواره تلاش می کنند تحولات منطقه یعنی بحران غزه و لبنان را بر اساس منافع و ماهیت سیاسی و امنیتی خودشان روایت و تعریف کنند؛ به همین دلیل است که «یکی به نعل می زنند و یکی به میخ».
حقوق بشر:
ترکیه از زمان آغاز بحران منطقه، اقدامات نسبتاً قابل توجهی علیه جنایات حقوق بشری رژیم صهیونیستی انجام داده است. حمایت از «پرونده نسل کشی» که توسط آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در دیوان بین المللی دادگستری تشکیل شد؛ ارائه شفاهی در جلسات استماع دیوان بین المللی دادگستری ( روزهای 22 تا 26 فوریه 2024 ) که در آن عواقب اشغال کرانه باختری توسط اسرائیل مورد بحث قرار گرفت؛ ابتکار ترکیه مبنی بر ارسال نامه مشترک 52 کشور به شورای امنیت به منظور اتخاذ تدابیری برای توقف ارسال تسلیحات و مهمات به اسرائیل از جمله مواردی هستند که ترکیه در این مدت دنبال کرده است.
بایکوت:
یکی از موضوعات که ترکیه از زمان آغاز طوفان الاقصی با آن مواجه بوده است، مسئله «بایکوت رژیم صهیونیستی» بوده است. به عبارتی دیگر، رهبران آنکارا در طول این مدت همواره متهم به همکاری اقتصادی و تجاری با اسرائیل هستند و این از سوی کشورهای مختلف جهان و حتی از منظر برخی جریان های مختلف سیاسی و دینی، به عنوان «خیانت علیه جهان اسلام و بشریت» قلمداد می شود.
با این همه، به نظر می رسد اگرچه ترکیه در موضوع بایکوت (Boycott) کوتاهی کرده است به این معنا که یک بایکوت دولتی، محدودیتی مطلق علیه خرید و واردات کالاهایی خاص از دیگر کشورهاست و از این رو، قطع فعالیت و اقدام را هدف قرار می دهد؛ موضوعی که تاکنون ترکیه از انجام آن امتناع ورزیده است؛[ البته مدتهاست جنبش بی دی اس (BDS) در ترکیه فعال است و از تبلیغات و اقدامات بایکوتی علیه اسرائیل حمایت می کند] اما در موضوع امبارگو (Embargo) که یکی از ابزارهای جنگ اقتصادی می باشد که ممکن است برای بازهای از اهداف سیاسی، از جمله نشان دادن عزم، فرستادن یک سیگنال سیاسی، تلافی کردن اقدام های کشوری دیگر، واداشتن یک کشور به تغییر رفتار، بازداشتن آن از مشارکت در فعالیت های نامطلوب و تضعیف توان نظامی آن مورد تمسک قرار گیرد، ترکیه اقدامات جدی انجام داده است. به تعبیر دیگر امبارگو ناظر بر محدودسازی فعالیت و اقدام، به ویژه دادوستد با یک کشور است که ترکیه در این خصوص علیه رژیم صهیونیستی ورود داشته است. هر چند آمار و ارقام قطعی در این خصوص وجود ندارد و اساساً مورد اطمینان نیست.
اما آن چیزی که ترکیه را بیشتر به محل اتهام کشانده است، موضوع «سنکشن (Sanction)» یا همان تحریم است که در تعریف عبارت است از «الغای اجباری، یا تهدید به الغای تجارت مرسوم و روابط مالی با یک کشور تحریم شده به منظور تغییر در سیاست های آن کشور». در تعریف دیگر آمده است از تدابیر قهرآمیز که دولت یا گروهی از دولت ها علیه دولتی که به قوانین بین المللی تجاوز کرده، اعمال می شود.
اصطلاح «سنکشن» از حقوق رومی سرچشمه گرفته که در آنجا به معنای کیفری است که بر شخص ناقض قانون تحمیل می شود. این اصطلاح در معنای وسیع خود، قابل اطلاق به هر اقدامی است که در حمایت از نظمی اجتماعی انجام شود که رفتار انسانی را تنظیم می کند. هدف از اعمال یک سنکشن، سببسازی رفتار که با اهداف و استانداردهای یک جامعه مطابقت داشته باشد و ممانعت از کنش متناقض با آن اهداف و استانداردهاست. متعاقباً یک سنکشن می تواند هدف سرکوب و پایان دهی به شکل ویژه ای از رفتار نامطلوب (ناظر به گذشته) و بازدارندگی در قبال چنان رفتاری (ناظر به آینده) را پیگیری کند. بنابراین در مفهوم سنکشن، ماهیت مجازات بودن آن برجسته است. در این خصوص نه تنها ترکیه عملاً هیچ کشوری تاکنون موفق به جامه عمل پوشاندن به این مفهوم علیه اسرائیل نشده است.
کمکهای بشردوستانه:
بر اساس آمارهای رسمی و غیررسمی ترکیه اولین کشوری است که بیشترین کمک ها بشردوستانه را به غزه و لبنان ارسال کرده است. فارغ از درست یا غلط بودن این موضوع، به نظر می رسد ترکیه از این مکانیسم، جهت حفظ جایگاه هژمونیکی خود در جهان عرب و جهان اسلام و حتی افکار عمومی بین المللی، بهره برداری سیاسی می کند. سال 2016 ترکیه در استانبول میزبان نخستین «اجلاس جهانی بشردوستانه» بود و بر اساس برخی ادعاها طبق سرانه هزینه کمک های بشردوستانه نسبت به درآمد ملی، این کشور در جایگاه سخاوتمندترین کشورهای جهان قرار گرفته است و به همین دلیل، از عنوان «قدرت مُشفق» برای این کشور استفاده می شود. شایان ذکر است این روایت گسترده در طول تاریخ امپراتوری عثمانی، ترکیه را بهعنوان بندرگاه امن مهاجران قرار داده و آن داستان تاریخی را تا به امروز حمل میکند. بهعنوان مثال، مفهوم ترکیه به عنوان یک «بندر امن» از خیرخواهی عثمانی نسبت به یهودیان سفاردی، مهاجرت های بالکان در اوایل قرن بیستم و در دهه ۱۹۸۰، و همچنین هجوم پناهندگان کُرد از عراق بین سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۱، اعتبار می گیرد. پناه دادن به آوارگان سوری بعد از بحران «بهار عربی» و امروزه، پناه دادن به آوارگان فلسطینی و لبنانی این مفهوم و تصویر را ترمیم و تقویت کرده است.
رسانه و مطبوعات:
ترکیه در طی دو دهه اخیر بدون اغراق به یکی از کشورهای برتر در عرصه قدرت رسانه و مطبوعاتی تبدیل شده است؛ به طوری که در برخی رخدادها و تحولات منطقه ای، اخبار و محتواهای رسانه ها و خبرگزاری های این کشور به رفرنس اخبار و گزارش های رسانه های بین المللی هم تبدیل می شود.
بعد از رخداد طوفان الاقصی هم، رسانه های ترکیه در بازتاب اتفاقات همواره پیشتاز بوده اند؛ به ویژه در این مدت تلاش شده است با پخش قابل توجهی توسط پلتفورم هایی مانند مبارزه با اطلاعات نادرست مرکز ارتباطات ریاست جمهوری، خط تبعیض و خط تأیید در خبرگزاری آناتولی، دروغ های شبکه های اسرائیلی و غربی را افشا کنند و عملیات اقناع سازی بر له اسرائیل خنثی شود.
همچنین کتاب «شواهد» که توسط خبرگزاری آناتولی بر اساس شواهد میدانی تهیه شده بود، به یکی از ملموسترین خروجی در این زمینه تبدیل شد و در دادگاه علیه اسرائیل مورد بهره برداری قرار گرفت.
ظرفیت نظامی:
ترکیه با توجه به اینکه عضو ناتو است و به لحاظ تسلیحات نظامی هم جزو یکی از کشورهای قدرتمند منطقه محسوب می شود، لذا انتظار این است که از این توان و پتانسیل جهت اعمال فشار علیه جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و لبنان استفاده کند. با این همه، ترکیه تاکنون به محکومیت های زبانی اکتفا کرده است و هر ازگاهی برخی پیشنهادهایی هم مطرح کرده است که امکان اجرایی شدن آن بسیار ضعیف است. به عنوان مثال اردوغان رئیس جمهور ترکیه حدود دو ماه پیش بود که اظهار داشت: «اگر شورای امنیت سازمان ملل نتواند جلوی حملات اسرائیل به غزه و لبنان را بگیرد، مجمع عمومی این سازمان باید مطابق قطعنامه مصوب سال 1950، برای توقف این حملات به استفاده از «زور» متوسل شود».
البته رهبران آنکار ادعا می کنند در موضوع «تأمین امنیت جانی» رهبران حماس در داخل خاک ترکیه تاکنون موفق بوده اند و اجازه نداده اند هیچ اقدام تروریستی انجام شود.
با این همه، انتظار جهان اسلام از رهبران اسلامگرای ترکیه این است که طبق آنچه ادعا می کنند مسئله فلسطین و لبنان مسئله تاریخی و هویتی آنها است، باید حمایت همه جانبه حتی نظامی علیه جنایات وحشی گرایانه رژیم کودک کش اعمال کنند.
در پایان باید متذکر شد که این انتظار جهان اسلام از کشور ترکیه به دلایل مختلف محقق نخواهد شد. برخی از دلایلی که متوجه جریان های ناسیونالیستی و اسلامگرای ترکیه است بدین قرار می باشد:
- توشه تلخ تاریخی [برخی از جریان های ملی گرا و اسلامگرای ترکیه همچنان خیانت اعراب را دلیل اصلی فروپاشی امپراتوری عثمانی می دانند. تحولات یک دهه اخیر منطقه غرب آسیا و هجوم پناهندگان عربی- سوری به ترکیه و بروز برخی مسائل اجتماعی- فرهنگی، التهاب ضدعربی را در میان آحاد مردم تشدید کرد و این مسئله به یکی از بحران های چند سال اخیر دولت ترکیه هم تبدیل شد.]
- غالب بودن تفکر نژادی- زبانی [هنوز هم برخی از گروه های ملی گرای ترکیه، ترکها را هزاره های یهودی تلقی میکنند و اینکه حمایت از اویغورها بر اعراب ارجحیت دارد]
- باور به دکترین «دولت قوی» [برخی از گروه های ملی گرا بر این تفکرند که «تنها قوی تر ها زنده می مانند» که در اصل باور به دکترین «دولت قوی» است. لذا چنین اظهارنظر می کنند که چون اسرائیل قوی است باید بماند و فلسطین و عزه و لبنان باید به کلی نابود شوند]
- باور به شکست اسلام سیاسی [به نظر می رسد جریان های اسلام سیاسی وابسته به ساختار سیاسی کنونی ترکیه بعد از رخداد موسوم به بهار عربی که با شکست مواجه شدند، به این باور رسیده اند که پروژه اسلامی سیاسی اخوانی دچار شکست شده است و امکان احیاء آن به ویژه با تحولات اخیر غزه و لبنان وجود ندارد. لذا هزینه کردن برای آن بیهوده است]
- تضعیف جریان مقاومت و به ویژه حزب الله به نفع جریان اسلامی سیاسی اخوانی است [بخش بزرگی از جریان های اسلامگرای ترکیه، محور مقاومت و به ویژه حزب الله را مانع بزرگی برای تحقق سیاست ها و آمال و آرزوهای خود می دانند لذا بحران اخیر را یک فرصت و لطف قلمداد می کنند]
- برساختگی هویتی و انحراف در ادراک محیط و مسئله [به نظر می رسد بعد از پایان دوره اسلامگرایی اربکان که حقیقتاً نقطه عطفی در تاریخ اسلامگرای ترکیه بود، روند اسلام سیاسی ترکیه به انحراف کشیده شد و متأثر از آن، انحراف در درک درست محیط جهان اسلام و مسئله فلسطین بوجود آمد و حاصل آن بی توجهی و عدم رغبت جریانهای اسلامگرا و پیروانشان به مسئله اصلی جهان اسلام است].