آیا معادلات جدید سوریه یک معامله جدید است؟ سوریه و نقش ترکیه در دوران نیو ترامپ
سید محسن مصطفوی (میلاد)
دکترای روابط بین الملل، دبیر گروه مطالعات کشمکش و همکاری در خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
به قدری تحولات سوریه به سرعت در حال وقوع است که سرعت تحولات از سرعت هرگونه تحلیلی بیشتر است، پیشروی مخالفان اسد در روزهای اول این غائله به اندازه ای سریع انجام شد که یادآور سقوط کابل به دست طالبان در اوایل کار جو بایدن در کاخ سفید بود! آیا شبه کودتای دیگری در آخر کار بایدن در کار است؟ آیا در مورد سوریه معامله ای بین آمریکا و روس ها صورت گرفته است؟ آیا هدف قطع ارتباط زمینی بین سوریه، عراق و لبنان است؟ نقش ترکیه در این وسط چه میباشد؟ به هر حال هر چه هست و بود اوضاع در سوریه در دو سه روز اخیر کمی نظامند و مشخص شده است.
در مورد سوالهای بالا اگر از سوال آخر آغاز کنیم؛ هم اکنون مشخص شده است که نقش اول این سری شورشهای در سوریه، ترکیه است و ترکیه در تلاش است که حداقل تا قبل از بروی کار آمدن ترامپ هر چه بیشتر سرزمین های سوریه را از اختیار دولت مرکزی سوریه دربیاورند، در مورد سوال دوم قطع ارتباط زمینی سوریه، عراق و لبنان کاری دشوار و به نظر نشدنی است اینکه از حمص و حما به درعا رسید در این بین دمشق را دور زد آیا آن را اشغال کرد کار یک گروه شبه نظامی هرچند مجهز هم نیست مخصوصا که این روزها دمشق آنقدرها هم خشک نیست که یاران خانواده اسد عشق به آنان را فراموش کرده باشند.
اما در مورد معامله بین آمریکا و روسیه؛ آمریکا تا چندی دیگر وارد دوران جدیدی میشود و ترامپ تاجر پیشه بر سرکار میآید و همه به خوبی میدانند که او اهل معامله است و همچنین خواهان هرچه سریعتر پایان یافتن جنگ اکراین، آیا مورد معامله با روس ها، سوریه است؟
این جواب هم احتمالا نه میباشد. سوریه و به خصوص دو بندر استراتژیک آن یعنی طرطوس و لاذقیه همانقدر برای روسها اهمیت دارد که شبه جزیزه اشعالی کریمه، این دو بندر سریعترین راه دسترسی روسها به دریای مدیترانه و اروپا است و بخشی از ناوگان مجهز دریایی خود را در آن مستقر کرده است و فوق العاده برای روس ها اهمیت دارد، پس حداقل تمام سوریه و خاندان اسد بخشی از این معامله نیست، آن هم سوریه ای که شصت سال است که همپیمان همیشگی روس ها بوده است. البته فراموش نشود که ترامپ دل خوشی از بشار اسد ندارد و در دوره اول ریاست جمهوری خود 162 موشک در دو نوبت به سمت مواضع اسد در سوریه شلیک کرد که حداقل 250 میلیون دلار برای آمریکا هزینه داشته است!
در این مقاله در ادامه به صورت موردی جریان های سیاسی و نظامی و خارجی را در سوریه بررسی میکنم که شاید طولانی از حد معمول گردد ولی به نظرم مفید فایده است.
الف _ القاعده شام یا سوریه که این روزها با نام تحریر الشام به مواضع نیروهای دولتی سوریه حمله کرده است، تحریر شام صرفاَ یک نام برای روشویی القاعده در سوریه است و تنها موجودیتی است که از القاعده در دنیا باقی مانده است، این وارث فاجعه برج های دو قلو نیویورک!
حتی رهبر القاعده سوریه و تحریر الشام امروز یعنی ابومحمد جولانی یار غار ابوبکر بغدادی رهبر داعش و دست نشانده ایمن ظواهری رهبر القاعده در سوریه بود.
ویلیام مک کنتس در کتاب رساخیز داعش در این باره مینویسد : با آغاز اعتراضات در سوریه ایمن الظواهری رهبر القاعده جهان، با صدور بیانیهای القاعده را به جهاد در شام فراخواند و همچنین از دولت اسلامی عراق خواست گروهی را به آنجا بفرستد و بغدادی یکی از عاملان ارشد سوری خود، ابومحمد الجولانی را به سوریه فرستاد که گروه او به جبهه النصره معروف شد، پس از مدت کوتاهی نیروهای جهادی از کشورهای مختلف جهان برای ملحق شدن به جبهه النصره به سوریه رهسپار شدند. این استقبال گسترده از سوی مجاهدین در کشورهای گوناگون نگرانی ابوبکر بغدادی را موجب شد و همچنین در اهداف خود، جولانی و بغدادی دچار اختلاف شدند در حالی که دولت اسلامی به دنبال قلمرو سازی در عراق و سوریه بود، جبهه النصره به دنبال سرنگون کردن حکومت بشار اسد با کمک سایر اپوزسیون سوریه رفت، مورد دیگر نیز اختلاف بر سر منابع نفتی بود که در اختیار گروه جولانی قرار داشت.
جنگویان النصره بیش از آنکه به بغدادی وفادار باشند به جولانی وفادار بودند و برای همین بغدادی به جولانی دستور داد تا تبعیت جبهه النصره را به دولت اسلامی عراق اعلام کند، اما جولانی چنین چیزی را نپذیرفت و در پاسخ به بغدادی گفت این اقدام به مصلحت قیام در سوریه نیست و تمامی اعضای شورای مجاهدین نسبت به این امر اتفاق نظر دارند. با رد پیشنهاد بغدادی از طرف جولانی، بغدادی به همراه یاران خود به سوریه وارد شد و پس از سه هفته در بیانیهای انحلال جبهه النصره و تأسیس دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را اعلام کرد که در پی این اقدام نیمی از افراد جبهه النصره با بغدادی بیعت کردند و جولانی در واکنش به بغدادی با صدور بیانیهای بیعت خود با ایمن الظواهری رهبر جدید القاعده اعلام و تشکیلات خود را القاعده سوریه معرفی کرد
این همه خوشحالی برخی در این روزها در مورد سقوط برخی شهرهای سوریه توسط مخالفان اسد محلی از اعراب ندارد، این پیروزهای جدید القاعده است. آیا آمریکا، روسیه و حتی اروپا از این امر راضی است!؟ به نظر تنها خوشحالان این اتفاقات، ترکیه و شبکه ایران اینترنشال است!
ب_ بشار اسد یا دکتر بشار اسد دارای دکترای چشم پزشکی از کالج سلطنتی مراقب های بهداشتی لندن است که چند سالی هم در بیمارستان «چشم پزشکی غرب» در لندن به فعالیت مشغول بود که بعد از مرگ برادر بزرگتر خود در سال 1994 به دمشق فرا خواننده شد (جناب رئیس جمهور مسعود پزشکیان، تنها پزشک رئیس جمهور دنیا نیست و به قول هواداران ایشان دانشمند ترین و زباندان ترین، حداقل در مورد بشار اسد مکتوب است که علاوه بر انگلیسی به زبان فرانسوی و اسپانیای تسلط دارد و کمی هم زبان متحد قدیمی پدر و خود یعنی روسی را میداند. یه نکته خالی از لطف نیست اساسا سوریه بین جنگ جهانی اول تا انتهای جنگ جهانی دوم تحت قیومت فرانسه بود و روابط نزدیکی با فرانسه داشت و خود خاندان اسد عمارتی بزرگ و کاخ مانند در کنار رود سن در پاریس دارند که تا سال 2018 که آخرین بار از کنار آن عبور کردم هنوز در اختیار اسد ها بود. )
بشار اسد ولی هیچگاه عزیز کرده پدر خود حافظ اسد نبود و او باسل اسد پسر بزرگ خود را برای جانشینی در نظر گرفته بود ولی بعد تصادف و مرگ باسل، حافظ اسد، بشار دور ماننده از فضای سیاست خشن سوریه را به دمشق فرا خوانند در میان تردید میان انتخاب او یا پسر سوم خود ماهر اسد، بشار اسد به عنوان جانشین انتخاب شد، ماهر با وجود اینکه دو سال از بشار کوچک تر بود ولی همه او را به پدر شبیه تر میدانستند.
بعد مرگ حافظ اسد در سال 2000 میلادی، هیچگاه کسی فکر نمیکرد که بشار اسد نزدیک به 25 سال در مقام ریاست جمهوری سوریه در میان این همه تلاطم و شورش و انقلاب در سوریه دوام بیاورد و به خصوص بعد از بهار عربی که عربستان، قطر و ترکیه تمام قد به دنبال برانداختن او از اریکه قدرت بودند ولی به هر طریقی بود او توانست حکومت اسدها را در سوریه به 54 سال برساند.
البته یک امکان در حاضر وجود دارد که ماهر اسد که این روزها و در واقع در این سالها فرمانده میدانی سوریه بوده است، جای برادر خود را بگیرد و ادامه حکمرانی خاندان اسد ها توسط ماهر اسد 57 ساله ادامه پیدا کند، یک کودتای بدون خونریزی درون خانوادگی، ماهر اسدی که در جهان عرب هم محبوب است و به لحاظ اقتدار به پدر خود شبیه تر و مقتدر و جاه طلب، انگیزه های بشار اسد هم بعد 25 سال حکومت و مریضی چند ساله همسر کمتر از گذشته باشد.
پ _ پ.ک.ک، پ.ی.د، پژاک همه زیر شاخه های حزب کارگران کردستان ترکیه در کشورهای مختلف خاورمیانه هستند و پ.ی.د نماینده این حزب در سوریه است که بعدها به خاطر کمتر شدن فشار ترکیه به نیروی دموکراتیک سوریه یا قسد تغییر نام داد.
ژودی تژل در کتاب کُردها در سوریه؛ تاریخ سیاست، جامعه، براین باور است کُردها در سوریه تنها به یُمن نفوذ قدرتمندانه حزب کارگران کردستان ترکیه در سوریه و بهره گیری این حزب از ساختارهای فرصت و تحولات کردستان درسوریه توانسته اند جایگاه خود را متعاقب ضعف در دهه 1970 مجددا کسب نمایند.
جمعیت دو میلیونی کُردهای سوریه همواره اقلیت آسیب پذیر در تاریخ سوریه بودند و اغلب رانده شده از ترکیه و اساسا در زمان مرزکشی جدید بین ترکیه بعد از جنگ جهانی اول و فرانسه به عنوان متولی سرزمین های که بعدا سوریه نامیده شد یک خط راه آهن که قرار بود بین بغداد و برلین کشیده شود به عنوان مرز انتخاب شد که شاید طولانی ترین مرز مستقیم بین دو کشور در جهان به به طول بیش از 900 کیلومتر باشد و جالب اینکه این خط راه آهن از میان مناطق کُردنشین عبور میکرد و اقوام کُرد در دو طرف مرز از هم جدا شده اند.
وقتی حزب کارگران کردستان با عقاید مارکسسیت _ لنینسم و مبارزه پاریتزانی – چریکی خود ( به قول کُردها گریلای ) در دهه هفتاد در ترکیه صاحب آوازه شد، پسر عموهای سوری نیز جذب اندیشه و سازمان این گروه شدند و حکومت بعثی سوریه نیز که خود را از اقمار سوسیالیسم میدید هم مانعی در این کار نشد و کُردها معمولا در دوره اسد ها در سوریه متحد این خاندان بودند.
با روی کار آمدن حافظ اسد در سال1970 با دو ملاحظه فضا کمی برای کُردها در سوریه باز شد:
1_ اقلیت بودن اسدها و علوی بودن آنها در جامعه سنی، که وزنی تقریبا اندازه کُردها در جامعه سوریه داشتند و هواداری کُردها برای آنها مهم بود. در نتیجه، کُردها حتی به مقامهای مهم کشوری از جمله مقام مفتی اعظم سوریه نیز دست یافتند.
2- سیاست حافظ اسد در استفاده از کارت بازی کُردی در مورد کشورهای منطقه به خصوص ترکیه و عراق که هم باعث میشد بر سیاست این کشورها تاثیرگذار باشد و هم اینکه مسئله کُردی سوریه به این کشورها پیوند بخورد و تا اندازهای فراموش شود. در این بخش، سوریه ملجا و پناه کُردهای منطقه و احزاب کُردی گشت و کُردهای مخالف دو کشور ترکیه و عراق در دمشق با آغوش باز پذیرفته شدند، در ابتدا جلال طالبانی در سال 1975 حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق را در دمشق تأسیس کرد. حزب دموکرات کردستان عراق نیز از سال 1979 در سوریه صاحب دفاتر خود شد، و اسد چشم خود را بر پیوستن صدها نفر کُرد سوری به پیشمرگه های بارزانی در حزب دموکرات بست. او به این وسیله توانست هم از رادیکال شدن کُردهای سوریه جلوگیری کند و هم ضربهای به حزب بعث عراق که با سوریه دچار مشکل بود وارد نماید. در مورد ترکیه نیز، سوریه بر سر مرزها به خصوص استان هاتای یا اسکندرون و همچنین بر سر تقسیم آب با ترکیه به مشکل برخورده بود و به همین دلیل پذیرای گروه حزب کارگران کردستان ترکیه و رهبر آن عبدالله اوجالان از سال 1980میلادی شد و بسیاری از جوانان سوری به این گروه پیوستند. اوضاع به گونهای پیش رفت که چند منطقه کوچک در شمال سوریه توسط گریلاهای پ.ک.ک به صورت خودمختار اداره میشد. حافظ اسد در اختیار این گروه علاوه پول و تجهیزات نظامی، کمپ های آموزش نظامی قرارداد از جمله اردوگاه معصوم کورکماز در دره بقاع لبنان که توسط نیروهای سوری اداره میشد.
رابطه بین پ.ک.ک و سوریه یک رابطه دو طرفه بود به نحوی که پ.ک.ک از خاک سوریه بر علیه ترکیه اقدام میکرد و از طرفی دیگر به رژیم اسد در برابر مخالفان خارجی و داخلی اسد یاری میرساند. در این مورد میتوان به شورش حما، چهارمین شهر بزرگ سوریه اشاره کرد که شورش گروههای اخوانی در این شهر در سال 1982،با خشونت تمام توسط حافظ اسد سرکوب شد و تا 25 هزار غیرنظامی سوری در جریان آن کشته شدند و شبه نظامیان کُرد نیزدرجریان این سرکوب به ارتش سوریه یاری میدادند، این وضعیت در میان روابط سوریه و ترکیه تا سال 1998 ادامه داشت ولی بعداز قرارداد آدنا، پ.ک.ک مجبور شد به کوههای قندیل در خاک عراق کوچ کند و اوجالان نیز از سوریه خارج شد.
در ابتدای بحران سوریه در سال 2011، جوانان کُرد به شورش پیوسته و سازمانهای کُردی نیز با معترضین عرب همآوا شدند. البته بیشتر جریانهای کُردی دراین بازه زمانی سکوت کردند. زیرا احزاب کردی بهعلت سازههای عربی اسلامی این اعتراض، نسبت به آن مظنون بودند. در پاسخ به سکوت کُردها، رژیم سوریه، قانون منع مالکیت و فروش زمین به کُردها را لغو کرد.
در سال2012 و با اوجگیری بحران در سوریه بسیاری از مناطق سوریه دستخوش درگیری و بحران شدند و کنترل بسیاری از شهرهای سوریه از دست رژیم سوریه خارج شد. در نتیجه اسد تصمیم گرفت اولویت خود را بر حفظ دمشق و مناطق اطراف پایتخت بگذارد. لذا در ماه ژولای 2012 ارتش سوریه از بسیاری مناطق کُردنشین خارج شد و کنترل این مناطق را به خود کُردها واگذار کرد.
کُردها و حزب پ.ی.د در ابتدای بحران سوریه سه کانتون کُردی جزیره ( استان حسکه )، کانتون کوبانی ( بخشی از استان رقه و حلب ) و کانتون عفرین (بخشی از استان حلب) را برای خود هدفگذاری کردند محدوده موردنظر کُردها براي ايجاد منطقه خودمختار از روستاي عين ديوار که در محدوده شهر ديرک يا مالکيه، يکي از شهرهاي شرقی استان حسکه سوریه و نزدیک به مرزهای عراق است شروع میشد و هم جوار با مرزهاي ترکيه به سمت غرب در نزديک اسکندرون ختم ميگشت که دارای حدود 800 کلیومتر مرز مشترک با ترکیه بود، با توجه به انفصال این سه منطقه کُردی از یکدیگر و وجود اقوام دیگر مانند عربها و آشوریها، هدف کُردها پیوند این سه کانتون در امتداد مرز ترکیه بود. اما ترکیه به هیچ وجه خواهان یک موجودیت کُردی و شریک دشمن دیرینه خود (پ.ک.ک) در مرزهای جنوبی خود نبوده و نیست.
برای کم شدن حساسیتها( به خصوص ترکیه )، فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه در سال ۲۰۱۶ در نشست رمیلان جایگزین سیستم کانتونی گشت از سوی دیگر، ق.س.د در 23 مارس 2019 توانست با حمایت آمریکا، آخرین پایگاه داعش درشهر باغوز سوریه را تحت تصرف خود درآورد و مأموریت نظامی این نیروها عملا در شرق فرات خاتمه یافت.
پیروزی ارتش دموکراتیک سوریه بر خلافت دولت اسلامی عراق و شام در ماه مارس 2019، به کنترل مؤثر یک سوم قلمرو سوریه توسط نیروهای دموکراتیک سوریه منتهی شده است که حدود پنج میلیون تن در این منطقه زندگی می کنند.
روابط فدراسیون شمال سوریه و پ.ی. د با دمشق پیچیده و متناقض است، ولی کنترل مناطق ذکر شده حاصل نوعی همسویی میان فدراسیون دموکراتیک با دولت و ارتش سوریه بوده است. آنچه در رفتار حزب مذکور مشاهده میشود، نشاندهنده تمایل آنها بر باقی ماندن دولت اسد بر سر قدرت و مخالفت با ارتش آزاد و گروههای اپوزیسیون ضد دولت سوریه است. هر چند آنها هیچگاه به این مسئله معترف نشدند، ولی کار آنها به همکاری اقتصادی و فروش مشترک نفت نیز رسیده است. در استان حسکه (کانتون جزیره) دمشق و«پ.ی.د» کنترل 9 حوزه نفتی در این استان را در اختیار گرفته اند. براساس توافق طرفین، 65 درصد درآمد 350 چاه نفتی مناطق مذکور به دمشق، 20 درصد آن به پ.ی.د و مابقی به عشایر عرب منطقه بابت حفاظت از چاهها اختصاص داده شد
در هر حال، به نظر کُردهای سوریه، شرق فرات را برای خودمختاری خود کافی میدانند که منطقهای حاصلخیز بین دو رود دجله و فرات است و مناطق نفتی بزرگ آن میتواند برای کُردهای سوری موفقیت بسیار بزرگی باشد و در پرچم گروهای قسد نیز این منطقه به عنوان منطقه مورد نظر آنها در نظر گرفته شده است، با توجه به تحولات اخیر، باید دید روابط نیروهای کُرد با اسد چگونه خواهد بود با وجود درگیری های پراکنده که همیشه وجود داشته، روابط خاندان اسد، کُردهای سوریه و حکومت ایران خوب و در چارچوب همکاری بوده است.
البته این چپهای مارکسیست کُرد در سالهای اخیر به متحد اصلی آمریکا در این منطقه هم تبدیل شده اند داده اند و شاهد اتحاد لیبرالیست مارکسیستی در این منطقه هستیم.
در سوریه بسیاری از مخالفان بشار اسد، کُردها را یکی از عوامل شکست انقلاب مردم سوریه و متحد رژیم اسد میدادند.
ت -ترکیه طراح و بازیگردان اصلی اتفاقات اخیر سوریه واصولا تمام اتفاقات ضد دولت مرکزی سوریه در چند سال اخیر است که شاید به سه دلیل باشد؛ اول اینکه اصولا ترکیه به سرزمین های سابق امپراطوری عثمانی نظر دارد و دخالت در آن را حق خود میداند، دوم اینکه در سالهای اخیر با خاندان اسد به مشکل خورده و نتواسته اند به این موضع فایق آیند و علاوه بر آن نیز سیل مهاجران سوری که بیشتر از 5/2 میلیون نفر تخمین زده میشود اقتصاد و فرهنگ ترکیه را دچار بحران کرده است و سوم نیز معضل کُردهای سوریه و تشکیل حکومت شبه مختار توسط آن هاست، کُردها این بزرگترین جمعیت دشمن ترکان از نظر کشور ترکیه.
از نظر ترکیه هر کُرد با اسلحله، یک تروریست است و نیروهای کُرد سوری یک ارتش تروریست محسوب میشوند و ترکیه معتقد است پ.ی.د همان پ.ک.ک دشمنی قدیمی ترکهاست.
به همین دلیل ترکیه به همراه ارتش آزاد متحد خود تاکنون دست به سه عملیات برضد کُردها در سوریه زده ونواحی غرب رودخانه فرات را که شامل کانتون عفرین و بخش بزرگی از کانتون کوبانی بود، طی دو عملیات «سپر فرات» در سال 2016 و «شاخه زیتون» در سال 2018 به اشغال خود درآورد.
در عملیات چشمه صلح که ماه اکتبر 2019 که با هدف ایجاد منطقه امن از منبج تا مرزهای ترکیه با عراق به طول 368 کیلومتر آغاز شد، دو شهر تل ابیض ( گَری سپی ) و راس العین (سَرکانی ) توسط ترکیه اشغال شد ولی عملیات به نتایج خود نرسید و با مداخله روسها متوقف شد ولی از نتایج این عملیات 165 هزار آواره بود و بخشی دیگر از خاک کردستان سوریه که اشغال شد.
هدف اولیه ترکیه در قسمت کُردنشین سوریه ایجاد منطقه امن به عمق 20 مایل (32 کیلومتر ) بود که خالی از جنگجویان پ.ی.د و تحت نظارت گشتهای زمینی و هوایی ترکیه باشد، اما نه آمریکا و نه روسیه به این مقدار راضی نشده اند و در نهایت ترکیه بنا به پیشنهاد روسیه، قرارداد آدنا را که در سال 1998 بین دو کشور سوریه و ترکیه امضا شده بود، مبنا عمل قرار داد که ترکیه برای سرکوب گروههای تروریستی فقط تا عمق 5 کلیومتری میتوانست وارد خاک سوریه شود.
ترکیه طبق سخنرانی اردوغان رئیس جمهور این کشور در سازمان ملل در سال 2019، هدف از ایجاد منطقه امن در منطقه کُردنشین سوریه را اسکان 2 میلیون آواره عرب سوری در این مناطق با ایجاد 10 شهر و 140 روستا اعلام کرد، که رسما نوعی مهندسی جمعیت و دموگرافی در این طرح به چشم میخورد و این طرح با مخالفت شدید دولت سوریه و متحدان سوریه روبرو شد و آن را طرحی برای تجزیه سوریه دانستند.
در حال حاضر نیز بین شش هزار تا هفت هزار و پانصد کیلومتر مربع از خاک سوریه در اشغال مستقیم ترکیه یا ارتش ملی آزاد وابسته به ترکیه است و وقایع اخیر نیز در سوریه به نظر با طراحی اصلی ترکیه شروع شده است.
سخنرانی آخر اردوغان در روز جمعه نیز تاکید و تایید این مسئله است که حمله و پیشروی القاعده سوریه یا تحریر الشام به دستور مستقیم و هماهنگی با ترکیه انجام شده است.
ت_ 2 _ توافق آستانه بین روسیه، ایران و ترکیه قرار بود ضامن کاهش درگیرها در سوریه باشد ولی به نظر بعد یک دوران کاهش تنش هم اکنون کارایی خود را از دست داده است و از ابتدا هم مشخص بود این توافق چندان مثمرثمر نخواهد بود و به نظر سوریه به رسم قدیم خود به سمت کشورهای منطقه عربی متمایل خواهد شد که حداقل میتوانند روی گروههای نظیر تحریر شام اثر گذاری داشته یاشند و البته حمایت مالی موثری نیز از دولت اسد انجام دهند.
ث _ ثوره سوریه یا انقلاب سوریه اتفاقاتی بود که متعاقب بهار عربی در سوریه نیز حادث گردید و در نهایت باعث ورود هزاران جنگجوی خارجی به این کشور و تبدیل شدن این کشور به میدان جنگ بین المللی گشت.
در حقیقت سوریه نیز یک کشور ساخته استعمار است و دارای عقبه سیاسی قوی نیست، سوریه کشوری متشکل از گروههای نژادی و قومیتهای گوناگون است و جامعه سوریه با بیش از چهل مؤلفه قومی، دینی و مذهبی تشکیل شده است،ترکیب جمعیتی سوریه از نظر مذهبی نیز به هیچ روی یکدست نیست. بزرگترین گروه دینی سوریه سنیها هستند که حدوداً ۷۴ درصد جمعیت سوریه را تشکیل میدهند. مذهب سنی مذهب رسمی کشور سوریه به شمار میرود. حدوداً ۱۳ درصد از مردم سوریه از علویان، شیعیان و اسماعیلیان هستند. در بین چهارده استان سوریه تنها دردو استان لاذقیه و طرطوس، علویان در اکثریت هستند. همچنین حدود 10 درصد از جمعیت سوریه مسیحی و حدود 3 درصد آن دَروزی میباشند، ولی اقلیت 13 درصدی علوی به همراه بخشی از جامعه دروزی و مسیحی در قالب حزب بعث سوریه سالهای مدیدی است بر اکثریت 74 درصدی اهل سنت این کشور حکومت میکند و فقدان توازن سیاسی در نظام حکمرانی باعث شده سطح تبعیض با شدت بیشتری در نظام اقتصادی این کشور منتقل شود و علویان قوای نظامی،قدرت سیاسی و گلوگاه اقتصادی سوریه را به قبضه خویش درآورده اند.
تا آغاز بحران 2011، حکومت 48 ساله حزب بعث،42 ساله خانواده اسد و 11 ساله بشار اسد یا نتوانست یا نخواست اقدامی برای از بین بردن عوامل بحرانزا کند و برای تلطیف مناسبات بین جریان حاکم و اکثریت جهت بهره از قدرت اقدامی انجام دهد و 48 سال با اعلام وضعیت فوق العاده، اکثر قوانین به صورت معلق بودند و به بهانه دشمن اشغالگر (اسرائیل ) و حالت نه جنگ ونه صلح، بهانه ای برای نپرداختن به خواستهها و مطالبات مردم و مشارکت اکثریت اهل سنت این کشور در امور زمامداری این کشور بود و ریشه های بحران را ابتدا باید در ساختار ناکارآمد، غیر پاسخگو و غیر شفاف حکومت بعث سوریه جستجو کرد که به نظر در حال حاضر و در آستانه سال 2025 نیز تغییر زیادی در آن به وجود نیامده است.
جرقه بحران سوریه در شهر مرزی درعا در تاریخ 15 مارس 2011 با شعارنویسی چند دانشآموز نوجوان علیه نظام حاکم زده شد. استاندار درعا و سازمان امنیتی آن استان در اقدامی عجولانه نسبت به تنبیه این دانشآموزان اقدام کرده، ادامه این ماجرا تجمع و تظاهرات اهل سنت در مسجد العمری درعا بود که علیه نظام حاکم شعارهایی سر دادند. این واقعه نقطه آغاز بحران سوریه بود. در واقع عامل اصلی تشدید آشوبها برخود خشونت آمیز نیروهای امنیتی با تظاهرات درعا بود که به کشته شدن چندتن از تظاهرکنندگان انجامید، پس از این واقعه چندین شهر دیگر از جمله حما، حمص و برخی مناطق پیرامونی دمشق شاهد ناآرامی خشونت بار بود و با گذشت زمان دامنه اعتراضات گسترس یافت و تظاهرات و درگیری به شهرهای دیگر سوریه تسری یافت، سیاست مشت آهنین موجب گستردگی اعتراضات و عمیق شدن کینه و عداوت بین حکومت و معارضان و درخواست برای برکناری بشار اسد شد
همچنین شروع بحران سوريه در سال ٢٠١١ فرصتي جدید براي عربستان، قطر و برخي از کشورهاي عربي فراهم ساخت تا حمايت شان را از گروه هاي مخالف دولت سوریه را به حداکثر برسانند و حامیان مالی مذهبی از عربستان و خلیج فارس منابع مالی را به سوی سلفیها و جهادیها و عناصر تندرو در میان مخالفان اسد سوق دادند و بدین ترتیب داعش را به نيروي سياسي تمام عيار در عراق و سوريه تبديل نمودند.
ترکیه هم با هدف باسازی سیاسی امپراتوری عثمانی به جمع عربستان، قطر و غرب اضافه شد، ترکیه آشکارا از گروههای معارض حمایت میکرد و حتی اجازه ورود مقادیر فراوان اسلحه را به سوریه میداد. ترکیه و قطر به عنوان حامیان اخوان المسلمین که در ابتدای بحران سوریه بسیار در این کشور فعال بودند و کمکهای مالی فراوان به گروههای معارض سوریه نموده و ترکیه به شاهراه جهادی برای ورود جهادیون از اقصی نقاط دنیا به سوریه تبدیل شده بود، همچنین در قاچاق نفت کمک مینمود.
این کشورها بعدا با راهبردی جدید سعی کردند به جای حمایت آشکار از گروههای تندرو نظیر داعش و جبهه النصره، از گروههای تازه تاسیس مانند الفتح ( یا ارتش آزاد سوریه ) حمایت کنند تا از اتهام حمایت از گروههای تروریستی هم در امان بماند، در هر حال با اینکه هر کدام از این سه کشور اهداف خود را در سوریه دنبال میکردند ولی در مقابله با ایران در منطقه اشتراک نظر داشتند.
دولت اسد ولی به کمک متحدان خود یعنی ایران و روسیه توانست اکثر مناطقی را که به اشغال نیروهای داعش و دیگر نیروهای تکفیری و مخالف درآمده بودند از دست مخالفان خود خارج کنند و امنیت نسبی را در کل سوریه برقرار نماید.
ج _ جمهوری عربی سوریه تنها کشوری در دنیاست که توسط ایده حزب بعث اداره میشود، معجون مغلطهوار میشل عفلق که نحله بعثیسیم را خلق کرد که ترکیبی از ناسیونالیسم عربی، سکولاریسم، سوسیالیم و شاید تقلیدی از نازیسم که عفلق و همراه فکری اش صلاح الدین بیطار آن را در پاریس به وجود آوردند و شاید خودشان هم فکر نمیکردند این ایده 62 سال درسوریه حکمرانی نماید و 35 سال هم عراق را در چنبره دیکتاتوری خود گیرد واحتمالا صد سالگی خود نیز در مجموع حکومتداری دو کشور جشن بگیرد.
شاید سوریه را امروزه در جبهه مقاومت ایران ببینند ولی جمهوری عربی سوریه روزگاری چشم و چراغ دنیای عرب و ناسیونالیسم عرب بود و حافظ اسد یکی از ارکان آن و حتی به گونه ای شد که سوریه و مصر با یکدیگر برای مدت کوتاهی تشکیل جمهوری متحد عربی را دادند و در تمام درگیری سه گانه مشهور دنیای عرب با اسرائیل جز سران اصلی این جنگها بودند.
در خلال سالهای منتهی به دهه 2020، روابط سوریه و دنیای عرب به مرحله خصومت نیز رسید ولی در حال حاضر هر دو طرف به همکاری با یکدیگر روی آورده اند و دنیای عرب بدون سوریه همیشه دارای یک خلا خواهد بود وجمهوری عربی سوریه نیز نیازمند این رابطه دو طرفه است و فقط باید فکری به حال ایده بعث خود کند!
چ _ چاره کار چیست؟ خاندان اسد به نظر همچنان کنترل دمشق و مناطق علوی نشین مانند طوطوس و لاذیقه بر عهده داشته باشند و دست بالا در سوریه در اختیار دولت مرکزی سوریه باشد، روسیه نیز تاکنون از سوریه در این مناطق حمایت نموده است، ایران نیز پشتیبان حداکثری خاندان اسد است، کُردها یا نیروی دموکراتیک سوریه منطقه شرق فرات را در اختیار دارند و فعلا با حمایت آمریکا قصد تخلیه این مناطق ندارد و حتی دو شهر مهم عربی رقه ( پایتخت سابق خلافت داعش ) و دیرالزور را در اختیار دارند، مناطقی که کردنشین هم نیستند. البته اعتماد کُردها به آمریکا معمولا نتایج خوبی برای آنها نداشته است و مهمترین آن در ادبیات کُردی به «خیانت کیسنجر» معروف است،باید به این نکته هم اشاره کرد که ایران نیز با کُردهای سوریه و کلا پ.ک.ک روابط مختصری دارد!
مناطقی شمالی سوریه و به خصوص شمال غرب توسط ترکیه و نیروهای وابسته به ترکیه کنترل میشود و حلب و حما نیز دارای فرهنگ سنتی سنی عربی و کلا مخالف خاندان اسد است نیز فعلا به مناطق اشغال شده اضافه گشته است. ( تحریر الشام هم در ذیل گروه های متحد با ترکیه است )
به نظر این سوریه چند پاره که همچنان آتش اختلاف در آن شعله ور باشد برای همه بازیگران منطقه ای و بین المللی گزینه مناسب تری است و هر کس به فراخور نیرو و توان نظامی و انسجامی خود سهم بیشتری را در اختیار میگیرد و حال باید منتظر دوران ترامپ ماند که او چه خوابی و دکترینی برای سوریه در سر دارد.
نویسنده
سید محسن (ميلاد) مصطفوی (مدیر گروه)
سید محسن (ميلاد) مصطفوی مدیر گروه کشمکش و همکاری در خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانش آموخته دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه آزاد واحد تهران شمال می باشد. حوزه مطالعاتی آقای مصطفوی مسائل خاورمیانه می باشد.