خطرات فزاینده حمله به تاسیسات انرژی خاورمیانه

نوع مطلب: مقاله

شراره عبدالحسین زاده، دبیر گروه مطالعات مسائل خلیج فارس و شبه جزیره عربستان

پس از یکسال از درگیری ها خاورمیانه با حمله 7 اکتبر 2023 حماس به خاک اسراییل و درگیری های متعاقب آن، به نظر می رسد این تصور کلاسیک که  جنگ در خاورمیانه قیمت نفت را افزایش میدهد  تاکنون نقض شده است.

هرچند  این درگیری ها  آثار مخرب غیرقابل اندازه گیری بر زندگی انسان ها داشته است و بر اقتصاد مردم این کشورها تاثیرات منفی گذاشته، اما هنوز بخش انرژی منطقه تا حد زیادی در امان مانده است. اکنون با وجود تهدیدات هر روزه، اما طرف‌های درگیر تاکنون ثابت کرده‌اند که علاقه‌ای ندارند یا قادر به انجام حملات بزرگ و موفقیت‌آمیز علیه هر یک از این تأسیسات انرژی نیستند.

 اختلال در حمل و نقل دریایی در دریای سرخ توسط حوثی‌های یمن در واقع یک مشکل دائمی و بدون راه‌حل است، اما آن را نمی توان  تهدیدی جدی برای منابع انرژی در منطقه محسوب کرد و حتی تاثیری در قیمت گذاری بازار نداشته است. با این حال، در روزهای اخیر خطر بالقوه  شروع درگیری جدید و موثر بر بخش انرژی منطقه ای و بازار آن قابل درک بود.

تهدید اسراییل به احتمال حمله به تاسیسات نفتی ایران در تلافی حمله موشکی بالستیک اخیر تهران به خاک خود، در  بازاری که به نظر می‌رسید تا حد زیادی از درگیری در امان بوده است، بی تاثیر نبود و قیمت‌های معیار نزدیک به 10 دلار در هر بشکه واکنش نشان دادند. درفاصله یک هفته ایران نیز تهدید کرد در صورت حمله، زیرساخت های انرژی اسرائیل را هدف قرار خواهد داد و در نتیجه تهران یا نیروهای نیابتی آن می توانند به تاسیسات انرژی در کشورهای عربی خلیج فارس حمله کنند. با  این تهدیدات، شبح چرخه انتقام‌جویی در منطقه ا فزایش یافته که در صورت خارج شدن از کنترل می‌تواند آسیب‌های بی‌شماری به تولید انرژی منطقه‌ای وارد کند.

پتانسیل اسرائیل برای هدف قرار دادن بخش پالایش ایران، که تولید 2.5 میلیون بشکه در روز دارد، گزینه ای است که تأثیر کوچک و محدودی بر بازارهای جهانی خواهد داشت، زیرا این میزان تولید ایران در وهله  اول به تقاضای داخلی خدمات می دهد. منطق مفروض پشت این اقدام، ارائه جایگزینی برای حمله مستقیم به تولید نفت ایران (که پالایشگاه‌های آن برای تولید سوخت و سایر محصولات به آن نیاز دارند) یا پایانه‌های صادراتی است. اگرچه آسیب یا نابودی زیرساخت‌های صادراتی مطمئناً مستقیم‌ترین راه برای محدود کردن درآمد نفتی ایران است، اما افزایش قیمت انرژی را در پی خواهد داشت.

این درحالیست که  واشنگتن بدون شک مایل است از جهش بزرگ در قیمت نفت با اختلال در عرضه ایران، به ویژه در نزدیکی یک انتخابات پر مناقشه، اجتناب کند. چین، در حال حاضر تنها خریدار واقعی صادرات نفت ایران در تحریم، در ماه سپتامبر حدود 1.4 میلیون بشکه در روز از ایران وارد کرده است. محروم کردن خریداران چینی از این عرضه، پکن را مجبور می‌کند تا به دنبال تولید بشکه‌های اضافی در جای دیگری باشد، هرچند این اقدام  تأثیر شگرفی بر بازاری که اکنون در ثبات است، نخواهد داشت.

با توجه به اینکه این محدودیت در بازار در پی حذف ایران از بازار عرضه، به دلیل عرضه نسبتا فراوان و کاهش تقاضا در سال 2024 بحران زا نخواهد بود پس هرگونه تأثیر متعاقب آن بر تولید یا حمل و نقل در منطقه خلیج فارس مساله دیگریست.

اوپک پلاس می تواند به راحتی کاهش عرضه ایران را 5 تا 6 میلیون بشکه در روز با ظرفیت مازاد تولیدی که در اختیار دارد، جایگزین کند. با این حال، اگر رویدادها به گونه‌ای رخ دهند که دسترسی به آن ظرفیت را دشوار یا غیرممکن کند، یعنی ایران یا گروه‌های نیابتی منطقه، حمله تلافی‌جویانه‌ای به بخش انرژی خلیج‌فارس انجام دهند، آن‌گاه احتمال تبدیل یک شوک بزرگ عرضه به یک بحران بزرگ تبدیل خواهد شد که اثرات آن در سراسر بازارهای جهانی بازتاب می یابد.

باید در نظر داشت حدود 30 درصد از حجم نفت خام جهان و 20 درصد از محصولات پالایش شده (مایعاتی مانند بنزین و گازوئیل) از پالایشگاه های خلیج فارس تامین می شود. قبل از اینکه تانکرهای حامل این محصولات از تنگه هرمز عبور کنند، که اغلب به عنوان یک نقطه هدف بالقوه  درصورت بروز درگیری مطرح می شود.

این کشتی ها از پایانه های صادراتی در اطراف منطقه  این بار را حمل می کنند که ویژگیهای این مسیر می تواند خود یک گلوگاه برای جریان عرضه از خلیج فارس باشد. پایانه های صادراتی مانند Juaymah یا راس تنورا در عربستان سعودی و جریزه داس یا زیرکو در ابوظبی در مجموع 6.2 میلیون بشکه در روز نفت خام و میعانات گازی در ماه سپتامبر صادر کردند که نشان دهنده حجم عمده صادرات مشترک بین این چند تأسیسات کلیدی است.

در حالی که بتوان  نفت را از خلیج فارس از طریق مسیرهایی غیر از تنگه صادر کرد، مانند خط لوله شرق به غرب عربستان سعودی یا خط لوله ADNOC که از ابوظبی به فجیره امتداد دارد، زیرساخت هایی که این مسیرهای جایگزین، کمتر در معرض خطر قرار خواهند گرفت.

اما این واقعیت را باید در نظر گرفت که ظرفیت کلی این روش به طور قابل توجهی کمتر از انتقال دریایی است. در مورد عربستان سعودی، خط لوله ای درامتداد شرق-غرب این کشور،  5 میلیون بشکه در روز خروجی خود را به پایانه های دریای سرخ متصل می کند، که این امر محموله های سعودی را در برابر بی ثباتی مداوم در اطراف باب المندب حفظ می کند. 70 درصد از کل صادرات نفت خام و میعانات گازی این خط انتقال به بازارهای آسیایی می رود.

اگرچه تولید گاز طبیعی اسرائیل به خوبی با بازارهای جهانی گاز طبیعی مایع (LNG) ادغام نشده، اما حجم قابل توجهی از آن از طریق خط لوله به مصر و اردن صادر می‌شود و  بنابراین پیامد خطر حمله بزرگ بر زندگی مصرف‌کنندگان این انرژی در کشورهای مذکور بسیار مهم تلقی می شود.

واکنش ایران مبنی بر انتقام گیری علیه سیستم انرژی اسرائیل، در صورت حمله اسرائیل به مراکز انرژی و زیرساختی ایران، اثرات فزاینده ای در پی خواهد داشت. لویاتان، بزرگترین میدان تولید اسرائیل، در نیمه اول سال 2024 کمتر از 90 درصد کل تولید خود را به مصر و اردن صادر کرده است.

در  این وضعیت مصر در موقعیتی خاص قرار دارد. در خلال یک ماه تعطیلی یک میدان گازی اسرائیل در اکتبرسال گذشته، در آغاز درگیری در منطقه، قاهره  که به شدت به تولید برق وابسته است، مجبور شد برای مدیریت کمبود واردات گاز اسرائیل، خاموشی هایی را اعمال کند.

با توجه به رشد سریع تقاضای مصر برای افزایش تولید داخلی، در صورت عدم  دسترسی به حجم خط لوله از اسرائیل، مصر گزینه های دیگری جز روی آوردن به واردات LNG نخواهد داشت. علاوه بر این، نیاز به واردات این حجم، بازارهای LNG را دستخوش تغییر خواهد کرد که منجر به واردات گران‌تر انرژی برای بازارهای اروپایی و مصر در زمانی نیاز به تامین انرژی، می‌شود.

حمله‌ به تولید گاز طبیعی اسرائیل، به‌ویژه با توجه به وابستگی بزرگ مصر و اردن به صادرات این گاز برای تأمین انرژی خود، جای نگرانی خواهد بود. ارتباط پیچیده بخش انرژی در منطقه نشان می‌دهد که پایداری و همکاری برای امنیت انرژی برای همه طرف‌های معنی‌دار است.

تهدید ایران به انتقام از بخش انرژی اسرائیل، در صورت حمله به دارایی‌های ایران، لایه‌ای دیگر از پیچیدگی به وضعیت حساس اضافه می‌کند. این نشان می‌دهد که نیاز به تلاش‌های دیپلماتیک برای جلوگیری از تشدید و حفاظت از زیرساخت‌های انرژی حیاتی است.

آسیب‌پذیری مصر، به‌ویژه از نظر تولید برق و واردات انرژی، اهمیت تنوع منابع انرژی و افزایش توانایی تولید داخلی را برای کاهش وابستگی به تأمین‌کنندگان خارجی نشان می‌دهد. تأثیر ممکن بر بازارهای گاز مایع (LNG) و قیمت‌های انرژی نشان می‌دهد که بازارهای انرژی جهانی به هم مرتبط هستند و نیاز به برنامه‌ریزی استراتژیک برای کاهش ریسک‌ها دارند. در کل، این تحولات اهمیت امنیت انرژی، پایداری منطقه‌ای و همکاری بین‌المللی را در حل چالش‌های بخش انرژی برجسته می‌کند.


نویسنده

شراره عبدالحسین زاده

شراره عبدالحسین زاده پژوهشگر مهمان در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانش آموخته مقطع دکتری رشته علوم سیاسی در دانشگاه آزاد اسالمی واحد شهرضا است. حوزه مطالعاتی وی شامل جامعه شناسی سیاسی، مطالعات ایران و خاورمیانه ، مطالعات زنان است این پژوهشگر عضو پیوسته گروه کشمکش در خاورمیانه و عضو وابسته گروه های تغییرات اقلیمی و سیاست و فناوری می باشد