رقابت بر سر دولت های شکننده
عنوان کتاب؛ شکست دولت، گسترش قدرت و موازنه قدرت در خاورمیانه[1]
نویسنده؛ آسو محمدعلی
انتشار چاپ اول سال 2024 در انتشارات پالگریو مکمیلان
تهیه؛ دکتر شهاب دلیلی، مدیر گروه مطالعات ادبیات سیاسی و متن های اساسی در باب خاورمیانه
بخشی از مقدمه این کتاب
پس از صلح وستفالیایی در 1648، دولت در مفهوم مدرن آن به معنای عالیترین قدرت در سرزمینی مشخص متولد شد؛ هدف دولت مدرن تحقق نظم و امنیت به عنوان خیر عمومی بود که از طریق تمرکز قدرت به دست می آمد. به زبان ساده تر هیچ قدرتی غیر از دولت ملی نمی تواند انحصار اقتدار و اعمال آن در داخل مرزهای کشوری را داشته باشد. لذا یکه بودن قدرت، پایه اصلی اقتدار و نظم موجود است؛ و برعکس، زمانی بی نظمی، آشوب و جنگ آغاز می شود که شریک و رقیبی برای دولت مدرن زاده شود. لذا هیچ جایی برای هیچ بازیگر مسلح یا غیر مسلح فراتر یا فروتر از دولت ملی در کشور وجود ندارد».
آسو محمدعلی در ادامه تأکید می کند که این اوصاف در دنیای واقعی گاه و بیگاه نقض می شود. خاورمیانه نمونه بارز نقض این قواعد است. او با استناد به گزارش های معتبر بین المللی به این نکته اشاره می کند که بیش ترین دولت های شکننده در خاورمیانه قرار دارند. به عقیده محمدعلی با کاهش توانمندی دولت های مرکزی، بخشی از قلمرو آنها از سایه اقتدار دولت ملی خارج و خلاء قدرت در آن مناطق، دولت های دیگر را وسوسه می کند که پیش بیایند و از فضای ایجاد شده بهرهبرداری کنند. به بیان نویسنده شکاف استراتژی در منطقه خاورمیانه برآمده از شکاف بین قدرت های حافظ وضع موجود و قدرتها خواهان تغییر نظم موجود است. او در این کتاب به سه سوال پاسخ می دهد؛ 1) چه چیزی باعث شکنندگی دولت ها در خاورمیانه می شود؟ 2) قدرت های خاورمیانه چه واکنشی به تشدید شکنندگی دولت های منطقه دارند؟ 3) قدرت های تجدیدنظرطلب و محافظه کار، کدام یک گام اول در مداخله را بر می دارند؟
ایده اصلی کتاب
به زبان ساده و به طور خلاصه، محمدعلی در این کتاب می خواهد بگوید که شکست پروژه دولت مدرن در خاورمیانه عامل تعیین کننده ای در سیاست خارجی قدرت های منطقه ای و حتی فرامنطقه ای است. اما نویسنده چگونه ساختمان استدلالی خود را بنا می کند؟ آسو محمدعلی از نگاه سازه انگاری به خاورمیانه نگاه می کند و معتقد است که «پیونده های فرهنگی مشترک و هویت های فراملی» از دیرباز توانایی های دولت مدرن را محدود کرده و دست دولت در انتخاب ها و تصمیم گیری را بسته است. در نتیجه مفهوم توازن قوا (به معنای اصلی آن که در روابط بین دولت ها مدرن) حداقل در مورد کشورهای عربی صدق نمی کند. به این معنی که نظم منطقه خاورمیانه و به طور مشخص تر در جهان عرب دچار سطح بالایی از ناهماهنگی بین دولت ها و هویت ها است. مرزها در دوره امپریالیسم و بدون در نظر گرفتن تعلقات هویتی کشیده شده اند؛ در نتیجه شاهد کشورهایی هستیم که به لحاظ زبانی و فرهنگی یکی اما به لحاظ قدرت و دولت دو تا هستند. در نتیجه به سختی می توانیم میان مردم این سو یا آن سوی مرز تفاوت و فرق بگذاریم. عدم تفاوت معنادار میان ملت ها، باعث وفاداری فراملی بخشی از مردم خاورمیانه شده و انحصار اقتدار داخلی دولت ملی را مختل کرده است. به این ترتیب وفاداری هویت های ملی به رهبری فراملی در خاورمیانه دیده می شود.
نویسنده با اشاره مقاله ای از گریگوری گاوز[2]، پان عربیسم و پان اسلامیسم را دو ایدئولوژی فراملی محبوب در منطقه خاورمیانه می داند که «با ایجاد وفاداری در بخشی از یک ملت، آنها را برای حمایت از اقتدار فرامرزی ـ فراملی بسیج می کند». قدرت های منطقه نیز از این فرصت بهره برداری کرده و بسته به اهداف خود (حفظ وضع موجود یا تغییر نظم موجود) از آن استفاده می کنند. ایدئولوژی فراملی (پان عربیسم و پان اسلامیسم) عامل اختلال در عملکرد دولت ها مدرن خاورمیانه هستند و در بلند مدت آنها را به دولت های شکننده تبدیل می کنند.
محمدعلی تأکید می کند که نباید به پان عربیسم و پان اسلامیسم به چشم ایدئولوژی های مانند لیبرالیسم یا مارکسیسم نگاه کنیم، چون آنها ریشه های محلی دارند و با باز تولید خود در طی زمان، قدرت نفوذ فرامرزی خود را بازیابی می کند.
نویسنده معتقد است که با فروپاشی امپراتوری عثمانی، پان اسلامیسم هم فروپاشید اما تأثیر اجتماعی خود را در حافظه جمعی مردم خاورمیانه از دست نداد. به این ترتیب برای مدت مدیدی اصلی ترین چالش خاورمیانه ناسیونالیسم و به طور مشخص پان عربیسم بود. رفته رفته پان عربیسم هم رو به افول بود که با انقلاب اسلامی در ایران و جان دوباره پان اسلامیسم، پان عربیسم هم اوج دوباره ای گرفت. الگوی دولت دینی شیعه مد نظر انقلابیون به کشورهای منطقه صادر نشد، اما تأثیر محسوسی در این کشورها گذاشت و این باور را احیا کرد که اسلام به عنوان هویت سیاسی قابل بازیابی است. در نتیجه جنبش های پان اسلامی در جهان عرب سنی احیاء شدند. محمدعلی افزایش قدرت دوباره جنبش اخوان المسلمین[3] در این دوره را نتیجه احیای پان اسلامیسم می داند. آنها خواهان نظم سیاسی جدیدی به جای نظم سیاسی سکولار مستقر بودند. در مقابل آن، پان عربیسم نیز ایدئولوژی نسبتا قدرتمندی بود از دهه 1950 در جهان عرب و به طور مشخص وجوه مادی و معنوی آن در مصر دیده می شود. مصر در دوره جمال عبدالناصر با تکیه بر ریشه تاریخی دولت قوی، جمعیت نسبتا عظم و انسجام ملی به عنوان رهبر جهان عرب شناخته شد.
محمدعلی تأکید می کند که اگر دولتی در خاورمیانه بتواند همزمان از دو ابزار پان عربیسم و پان اسلامیسم بهره برداری کند، به بالاترین سطح مشروعیت و مقبولیت در این منطقه دست می یابد. اما در ادامه تأکید می کند که این کار نشدنی است. زیرا پان عربیسم اساسا سکولار و پان اسلامیسم جنس مذهبی دارد؛ و هر دولتی بسته به نوع هدفی که دنبال می کند تنها می تواند از یکی از این دو بهره مند شود. مثلا عربستان در دهه 1960 برای مقابله با پان عربیسم مصری، دم از اسلام گرایی می زند و در ادامه در دهه 1980 برای مقابله با اسلام گرایی ایران دم از پان عربیسم می زند.
تأثیر دولت های شکننده بر وضعیت خاورمیانه
افول یا از هم گسیختگی دولت ها، خاورمیانه را تبدیل به منطقه ای بی ثبات کرده که در درجه اول فضا و فرصتی به بازیگران مسلح غیر دولتی داده شده تا با تکیه بر وابستگی های سیاسی ـ فرهنگی خود، مرزهای ملی را نادیده بگیرند و در فضای ژئواستراتژیک دولت شکننده مداخله کنند. به زعم محمدعلی «دولت لبنان نمونه خوبی برای این مدعا است. ناتوانی حفظ و کنترل قلمرو ملی توسط دولت های شکننده در خاورمیانه، مناطقی خارج از اقتدار ملی دولت مدرن را به وجود آورده که در اختیار گروه های غیردولتی مسلح قرار گرفته است... این گروه ها در اقتدار دولت بر مناطق تحت کنترل دولت ملی، شریک شده اند. در نتیجه دولت شکننده به زمین بازی قدرت های فروملی (گروه های غیر دولتی مسلح)، قدرتهای منطقه ای و در نهایت قدرت های فرامنطقه ای تبدیل شده است» (Muhammad Ali, 2023: 9).
[1]- Muhammad Ali, Aso (2024) State Failure, Power Expansion, and Balance of Power in the Middle East: The Struggle Over Failed States. Palgrave Macmillan UK.
[2] - Gause, F. G. (1992). Sovereignty, Statecraft and Stability in the Middle East. Journal of International Affairs, 45 (2), 441–469.
[3] - تشکیل 1940، احیاء قدرت در اواخر 1970.
نویسنده
شهاب دلیلی (مدیر گروه)
شهاب دلیلی مدیر گروه مطالعات ادبیات سیاسی و متن های اساسی در خاورمیانه شناسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده دانش آموخته دکتری اندیشه سیاسی است. حوزه مطالعاتی دکتر دلیلی اندیشه سیاسی و مباحث مربوط به هویت و نظام انتخاباتی در خاورمیانه است.