انتخابات در خاورمیانه و شمال آفریقا 2023

نوع مطلب: متن های اساسی در خاورمیانه شناسی

Edited by Francesco Cavatorta and Valeria Resta (2023) Routledge Handbook on Elections in the Middle East and North Africa, Routledge

 

نام کتاب؛ راهنمای انتخابات در خاورمیانه و شمال آفریقا

ویراسته؛ فرانچسکو کاواتورتا و والریا رستا

سال انتشار؛ ۲۰۲۳ در راتلیج

تهیه؛ دکتر شهاب دلیلی، مدیر گروه مطالعات ادبیات سیاسی و متن های اساسی در باب خاورمیانه

مقدمه

بهار عربی شور و شوقی را در میان معترضان به وجود آورد مبنی بر این که با برگزاری انتخاباتی رقابتی، آزاد و عادلانه می ­توانیم روند انتقال به دموکراسی را تسریع کنیم. برگزاری انتخابات به بخشی از روند عادی زندگی سیاسی در میان نظام ­های اقتدارگرای منطقه منا تبدیل شد. ظاهرا معترضان به مطالبه خود رسیده بودند و حاکمان پذیرفته بودند انتخابات برگزار کنند، اما اقتدارگرایی همچنان پابرجا بود. سوال این بود که چرا؟ چرا انتخابات در خاورمیانه و شمال آفریقا کارکرد عمومی خود را نداشته و ندارد و به سازوکاری برای حفظ ارکان اقتدارگرایی بدل شده است؟ چرا پس از گذشت یک دهه از بهار عربی طلسم انتخابات آزاد، رقابتی و منصفانه در منطقه منا همچنان پابرجاست و نمی­ شکند؟ در حالی که مجموعه غرب با ارجاع به آثار نویسندگانی چون ساموئل هانتیگتون معتقد بود که «برگزاری دو دوره انتخابات آزاد و منصفانه در یک کشور به معنای عبور آن کشور از دوران گذار و رفتن به سمت ثبات دموکراتیک است و انتخابات لحظه ظهور دموکراسی است» (Cavatorta & Resta, 2023 : 201). اما برگزاری چندین و چند دوره انتخابات در خاورمیانه و شمال آفریقا نشان داده که این باور حداقل در منطقه منا صحیح نیست. تحلیل­ های متعدد منتشر شدند مبنی بر این که از اساس برگزاری انتخابات در نظام ­های اقتدارگرا بی­ معنی است. فرانچسکو کاواتورتا و والریا رستا اما نظر دیگری دارند. آن­ها در کتاب «راهنمای انتخابات در خاورمیانه و شمال آفریقا» (2023) نشان می­ دهند که انتخابات در نظام ­های اقتدارگرا خاورمیانه نقش و تأثیرگذاری خاص خود را دارد و تنها اقتدارگرایان نیستند که از برگزاری آن متنفع می ­شود، بلکه انتخابات مطلوب تبع احزاب موافق و حتی مخالف نیز هست.

ایده اصلی کتاب

کتاب «راهنمای انتخابات در خاورمیانه و شمال آفریقا»، 5 بخش و 32 فصل دارد و در سال 2023 توسط انتشارات راتلیج منتشر شده است. به عقیده کاواتورتا و رستا پنج ویژگی انتخابات در منطقه منا را منحصر به فرد کرده تا رژیم ­های اقتدارگرای این منطقه بر اساس این پنج ضلعی انتخابات را دستکاری کنند و به نتایج دلخواه خود دست یابند. این پنج ضلعی شامل 1. نحوه برگزاری ناقص انتخابات در محیط­ های اقتدارگرا؛ 2. تغییر و کاهش تدریجی اهمیت ارزش­ های دموکراتیک؛ 3. دستکاری در قوانین، نهادها و زیرساخت­ های انتخابات؛ 4. فعالیت ­های میدانی لابیست ­ها و کمپین ­های پیروز در دوره­ های انتخاباتی؛ 5. رفتار رای­ دهندگان و حامی ­پروری حاکمان.

کاواتورتا و رستا معتقدند که اقتدارگرایان منطقه منا در وهله اول برای نشان دادن مقبولیت و محبوبیت داخلی خود به مجامع و سازمان ­های بین­ المللی به صورت منظم و دوره­ ای انتخابات برگزار می­ کنند؛ اما هدف نه چرخش نخبگانی و تقویت سیاستگذاری­ ها بلکه استمرار حضور حاکم بر مصدر قدرت است. در وهله دوم اقتدارگرایان انتخابات برگزار می ­کنند تا حامیان داخلی خود را شناسایی کرده و آن­ها را در برابر مخالفان داخلی تقویت کنند. (Cavatorta & Resta, 2023 : 14). این روند تقریبا در بیش­تر کشورهایی که بهار عربی را تجربه کردند مشاهده می ­شود. برای مثال معترضان مصری و تونسی پس از پیروزی با موجی از شادی از برگزاری انتخابات روبرو شدند. اما نتایج انتخابات چیز دیگری بود.

کاواتورتا و رستا معتقدند که اقتدارگرایان منطقه منا برای رسیدن به این اهداف باید اهمیت ارزش­ های دموکراتیک را در معرض شک و تردید قرار دهند. به عبارتی انتخابات باید برای مردم اهمیت خود را از دست بدهد و به شدت بی ­معنی شود. مانند اتفاقی که در تونس رخ داد. معترضان تونسی پس از اعتراضات بهار عربی خواهان برگزاری انتخابات بودند. چندین دوره انتخابات چند حزبی برگزار شد، اما خروجی آن دولت ائتلافی و متزلزل بود که بی­ثباتی را تشدید می­ کرد. همزمان با افزایش بی ­ثباتی اهمیت و ارزش انتخابات در نگاه مردم کاهش پیدا کرد. بخش زیادی از معترضان ناکارآمدی دولت ائتلافی را به حساب انتخابات چند حزبی می­ گذاشتند.

با تمام این اوصاف مجدد به سوال اصلی این کتاب باز می ­گردیم که «چرا انتخابات بدون اهمیت و تأثیرگذاری دموکراتیک به طور منظم برگزار می ­شود؟» به زبان ساده ­تر چرا در نبود حکمرانی خوب، نهادهای دموکراتیک، رسانه ­های آزاد و... انتخابات آن هم به طور مداوم برگزار می ­شود و به بخشی از روال سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شده است؟ آیا صرفا حاکمان و نهایتا احزاب وفادار خواهان برگزاری چنین انتخاباتی هستند؟ به عقیده کاواتورتا و رستا در وهله اول برگزاری انتخابات مشروعیت نظام در میان شهروندان را تقویت می­کند و نظام ­های اقتدارگرا به همین منظور تمایل دارند تا انتخابات منظم برگزار کنند. اما نباید انتخابات در این منطقه را صرفا به ابزاری جهت تقویت نظام­ های اقتدارگرا تقلیل دهیم، بلکه به همان میزانی که انتخابات تقویت کننده اقتدارگرایی است به همان میزان نیز می­ تواند نقش دروازه ورود این منطقه به نظم دموکراتیک را ایفا کند و در این بین احزاب، نامزدها، رای­ دهندگان و لابیست ­ها نیز به منافع خود می ­رسند.

تکنیک­ های دستکاری انتخاباتی در منطقه منا

همان­طوری که گفته شد نویسندگان کتاب «راهنمای انتخابات در خاورمیانه و شمال آفریقا» پنج ویژگی منحصر به فردی را برای انتخابات غیرآزاد نظام ­های اقتدارگرای منطقه منا بر می ­شمرند. به عقیده آن­ها در سایه برگزاری چنین انتخاباتی اقتدارگرایان به میزان زیادی به خواسته­ های خود می ­رسند؛ احزاب به میزان وفاداری متنفع می­ شود؛ اپوزیسیون وفادار شکل می ­گیرد؛ لابیست ­ها به شکل­ گیری ائتلاف ­های متناقض کمک می­ کنند و رای­ دهندگان نیز در سایه حامی ­پروری حاکم یا احزاب به بخشی از نیازهای خود دست پیدا می­ کنند. کاواتورتا و رستا با بررسی موردی 43 مورد انتخابات در منطقه منا قصد دارند تا تکنیک­ های عملی دستکاری انتخاباتی در منطقه منا را نیز شرح دهند.

اول. برگزاری انتخابات نمادین و نمایشی به منظور حامی ­پروری؛ همانطور که گفته شد انتخابات در نظام­ های اقتدارگرای منطقه منا لزوما به منظور بازتوزیع قدرت و بازیابی سیستم سیاسی کارآمد برگزار نمی­ شود و علل دیگری دارد. حاکم می ­خواهد مقبولیت و محبوبیت داخلی خود را به نمایش بگذارد، روندهای مخالفان و اپوزیسیون را شناسایی و برای مقابله با آن حامی ­پروری کند. نمونه بارز این ویژگی ­ها در انتخابات مصر دیده می ­شود. سیسی در کودتای 3 ژوئیه 2013 محمد مرسی را سرنگون کرد و به قدرت رسید. او اعلام کرد که در پی تدوین قانون اساسی جدید است و نمی­ خواهد رئیس جمهور شود. تصور عمومی این بود که «ارتش در حال احیای دموکراسی است»(Cavatorta & Resta, 2023 : 81). اما پس از تصویب قانون جدید توسط 98 درصد نمایندگان، سیسی نیز با 97 درصد آراء پیروز انتخابات شد. او در ادامه در 2018 نیز با اختلافی مثال­ زدنی پیروز انتخابات شد و در 2023 نیز این مسیر را ادامه داد. اما سیسی با چه مکانیسمی انتخابات را دستکاری کرد و پیروز انتخابات شد؟ او در گام اول قانون انتخابات ریاست جمهوری را به نحوی تغییر داد که تنها احزاب سیاسی که نمایندگانی در مجلس دارند بتوانند نامزد ریاست جمهوری معرفی کنند. مضاف بر این که هر نامزد باید حداقل 25 هزار امضاء تأییدیه از شهروندان با پراکندگی استانی جمع­ آوری و به کمیته انتخابات ارائه دهد. تا پیش از این عدد 30 هزار امضاء بود و دولت سیسی با پایین آوردن آن زمینه را برای حضور نامزدهای بیشتر فراهم کرد. به این ترتیب احزاب رقیب سیسی از یک سو حتما باید نمایندگانی در مجلس داشته باشند تا نامزد ریاست جمهوری معرفی کنند و از سوی دیگر باید با تعداد بیشتری از نامزدها رقابت کنند و بلوک رای مخالفان شکسته می­ شود. در نهایت رسانه ملی مصر میهن ­دوستی رقبای سیسی را زیر سوال بردند و با شکل دادن به دوقطبی میهن ­پرستی ـ غیر میهن ­پرستی سیسی پیروز انتخابات شد.

          دوم. تکثر حزبی به منظور تشدید بی ­ثباتی؛ با خروج آمریکا از خلیج فارس اعتقاد و جذابیت ­های دموکراسی نیز به تدریج کاهش پیدا کرد و حتی در برخی موارد از بین رفت. در چنین فضایی انتخابات نه به عنوان ابزاری برای گذار نظام ­های اقتدارگرا به دموکراسی بلکه به عنوان ابزاری برای تقویت و استمرار اقتدارگرایان و مدیریت تکثر جامعه به کار گرفته شد (Cavatorta & Resta, 2023 : 27). تجربه معترضان تونسی نمونه­ ای بارز در این خصوص است. آن­ها پس از اعتراضات 2011 سرخوش از برگزاری انتخابات آزاد، منصفانه و رقابتی با حضور 150 حزب بودند. غافل از این که این تعداد حزب در فرمول تناسبی نمی­ توانند اکثریت مطلق را به دست آورند و قطعا بی ­ثباتی ایجاد خواهد شد. آنچنان که یک دهه پس از انقلاب در این کشور، بی­ثباتی در تونس حاکم شد. با شکل ­گیری دو قطبی اسلام ­گرایی ـ سکولاریسم بی­ ثباتی افزایش یافت. نتیجه این بود که هر دو جناح بیش از هر چیز با انتخابات زاویه پیدا کردند. معترضان نمی ­دانستند که نظام انتخاباتی تناسبی با نظام حزبی شکننده هم­خوانی ندارند و بیش­تر از این که مطالبات را جهت­دهی کند، نارضایتی ­ها را افزایش می ­دهد و در آخر دولت ائتلافی نمی­ تواند پاسخگوی مطالبات موافقان و مخالفان خود باشد (Cavatorta & Resta, 2023 : 118). به این ترتیب با تشکیل و ثبت 150 حزب قانونی، کمپین­ های انتخاباتی جامعه را به بخش ­های مختلف تقسیم کردند و با بسیج هر بخش به عنوان پایگاه رای خود وارد رقابت ­های انتخاباتی شدند. بسیج انتخاباتی به این شکل و با حضور این تعداد حزب به شکل متناقضی کارکرد انتخاباتی رای ­دهندگان را از کار انداخت. معترضان تونسی می­ توانستند پوستر انتخاباتی پخش کنند، در برنامه ­های کمپین ­های انتخاباتی شرکت کنند و مبارزه انتخاباتی را به معنای مشروعیت نظام سیاسی تعبیر کنند، اما چیزی بیش از این به دست نمی­آوردند و دستاورد چنین انتخاباتی چیزی جز استقرار دولت ائتلافی ضعیف و تشدید بی­ ثباتی نبود.

سوم. ایجاد اپوزیسیون وفادار؛ با آن که مراکش طولانی­ ترین سابقه برگزاری انتخابات رقابتی در جهان عرب را دارد، اما آن­ها نیز نتوانستند پس از بهار عربی به مسیر خود ادامه دهند و طلسم انتخابات آزاد، منصفانه و رقابتی در شمال آفریقا را بشکنند. حکومت تونس پس از بهار عربی پذیرفت که حتی احزاب مخالف نیز در انتخابات شرکت کند. معترضان مراکشی خوشحال از رسیدن به چنین دستاوردی نمی ­دانستند که حضور احزاب مختلف در انتخابات ارتباط اندکی به آزادانه، منصفانه و رقابتی بودن انتخابات دارد. حکومت به درستی دریافته بود که حضور احزاب مختلف و حتی مخالف مشارکت را بالا می ­برد و چه چیزی بهتر از انتخابات با مشارکت بالا می ­تواند مقبولیت داخلی را در خارج به نمایش بگذارد. اما این بهره ­برداری یک طرفه و صرفا به سود حاکمیت نبود. احزاب سیاسی نیز از فرصت انتخابات سود می­ بردند تا به منابع و پست ­های دولتی دست پیدا کنند و به این طریق حامی­ پروی کرده و پایگاه اجتماعی مصنوعی برای خود به وجود آورده و آن را تقویت کنند (Cavatorta & Resta, 2023 : 40). آن­ها برای رسیدن به منابع و پست ­های دولتی تمامی قوانین، شرایط و حتی نتایج انتخابات در نظام­های اقتدارگرا را می­ پذیرفتند.

          چهارم. لابیست­ ها و ائتلاف ­های پیشاانتخاباتی نامتجانس؛ دوقطبی اسلام­گراها و سکولارها، مهم­ترین شکاف اجتماعی در منطقه منا و به عبارتی مهم­ترین دوقطبی انتخاباتی در این منطقه است. اما این دو قطب همیشه و در هر انتخاباتی رودرروی یکدیگر قرار نمی­ گیرند و حتی در برخی موارد با یکدیگر ائتلاف هم می­ کنند. ائتلاف حزب کمونیست عراق و جنبش اسلام­گرای صدر (ائتلاف سائرون) در عراق نمونه بارزی در این خصوص است. البته در اردن، تونس، مراکش، مصر نیز از این دست ائتلاف­های پیشاانتخاباتی دیده می­شود. ائتلاف­ هایی که صرفا به دنبال رسیدن به قدرت هستند و هیچ اشتراکی در باورهای جناح­های ائتلاف­ کننده دیده نمی ­شود. لابیست­ ها نقش مهمی در این نوع از ائتلاف ­ها دارند (Cavatorta & Resta, 2023 : 121). اساسا انتخابات در نظام­های اقتدارگرا فرصتی عالی برای لابیست ­ها است تا در راستای منافع شخصی و گروهی خود عمل نمایند و انتخابات را از درون بی ­معنا کنند. حاکمان اقتدارگرا نیز با آن­ها و این تأثیری مخالفتی ندارند. از یک سو انتخابات اهمیت و معنای خود را از دست می­ دهد و از سوی دیگر گروه ­های ذی­نفع مشخصی به نهادهای قدرت راه پیدا می ­کنند.

در انتها و با توجه به تمام مواردی که بیان شد، سوال مهم این است که چرا شهروندان که می ­دانند که انتخابات صوری برگزار می­شود، در آن شرکت می­ کنند و به پای صندوق رای می­روند؟ آن­ها بر اساس چه متر و معیاری نامزد مورد نظر خود را انتخاب می­ کنند و به او رای می­ دهند؟ اساسا چرا آن­ها به نامزدهای حزب حاکم رای می­ دهند؟ به عقیده کاواتورتا و رستا رای­ دهندگان در وهله اول بر این باور هستند که اگر در انتخابات شرکت نکنند مستوجب تلافی حاکمان اقتدارگرا می­ شوند. آن­ها به مرور آموخته ­اند که انتخابات مسیری برای سیگنال ­دهی به حاکمیت است. زمانی که می ­خواهند حمایت خود از رژیم را اعلام کنند حضور بیشتری در انتخابات دارند. همچنین به خوبی می­دانند برای به حداکثر رساندن فایده باید به چه نامزدی رای بدهند. (Cavatorta & Resta, 2023 : 363).

جمع ­بندی

تمام ناکارآمدی­ های انتخابات در کشورهای پسااقتدارگرایی مانند تونس، مصر، لیبی و... که بهار عربی را تجربه کرده­اند در یک نقطه کانونی جمع می­ شود و آن برگزاری انتخابات بر اساس کیفیت­ ها و استانداردهای حداقلی است. به زبانی ساده­ تر اغلب این کشورها انتخابات ناقصی را تجربه می­ کنند که مشارکت در آن کم است، حامی پروری هر روز گسترده­ تر می ­شود، رسانه ­های آزاد در آن حضور ندارند و اطلاعات واضح و روشنی در تبلیغات انتخابات به رای­دهندگان ارسال نمی­شود تا در مجموع وضعیت موجود به نفع حاکم اقتدارگرا حفظ شد. بررسی انتخابات یک دهه پس از بهار عربی نشان می­ دهد که اقتدارگرایان توان بالایی در دستکاری انتخابات دارند و می ­توانند به گونه ­ای انتخابات را دستکاری کنند که نهادها و مجامع بین ­المللی متوجه آن دستکاری نشوند. مضاف بر این که نظارت نهادهای بین­ المللی به روزهای منتهی به انتخابات محدود می ­کنند. آن­ها صرفا دغدغه تمرکز بر رویه ­های انتخاباتی را دارند؛ در حالی که اغلب دستکاری ­های انتخاباتی خیلی قبل ­تر از روز انتخابات انجام می ­شود. به طوری که این جمله مشهور شده که تنها یک نادان مهندسی و دستکاری انتخابات را به روز رای­ گیری موکول می­ کند.

کاواتورتا و رستا با بررسی انتخابات در منطقه منا در مجموع به این نتیجه رسیده­ اند که انتخابات در نظام های اقتدارگرا به یکی از پایه ­های حفظ وضع موجود تبدیل شده و حاکمان در سایه فضای باز سیاسی پیش از انتخابات روندهای اجتماعی و بازیگران کلیدی را شناسایی کند. از آن سو اپوزیسیون نیز به انتخابات به چشم آزمون سنجش میزان محبوبیت خود می­ نگرد و به امید برگزاری یک انتخابات آزاد (همه ­پرسی) و تغییر رژیم به عنوان یک تمرین سیاسی در آن شرکت می­ کند. حاکمان نیز می ­دانند که اپوزیسیون در حال گرم کردن خود است. اما با برگزاری دوره­ای انتخابات تلاش می ­کنند در جبهه مخالفان خود تفرقه و شکاف بیندازند و اپوزیسیون را به این شک بیندازند که از فرصت به وجود آمده در سایه انتخابات بهره ­بر­داری کنند یا انتخابات را تحریم کنند. مردم نیز با انتخاب نامزدهایی که فایده بیشتری به آن­ها می ­رسانند، در مقیاسی محدود در انتخابات مشارکت دارند.


نویسنده

شهاب دلیلی (مدیر گروه)

شهاب دلیلی مدیر گروه مطالعات ادبیات سیاسی و متن های اساسی در خاورمیانه شناسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده دانش آموخته دکتری اندیشه سیاسی است. حوزه مطالعاتی دکتر دلیلی اندیشه سیاسی و مباحث مربوط به هویت و نظام انتخاباتی در خاورمیانه است.