مسئله سیاست خارجی امریکا در برابر ایران

نوع مطلب: مقاله

رسول صفرآهنگ؛ دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه تهران

امکان های سیاست خارجی ایران در مواجهه با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا چیست؟ حضور بایدن یا ترامپ چه تغییری در سیاست خارجی امریکا ایجاد خواهد کرد؟ آیا نحوه مواجهه هر یک از دو نامزد محتمل احزاب دموکرات و جمهوری خواه با سیاست های ایران در امتداد رفتار سیاسی گذشته آنها خواهد بود؟

با پایان یافتن انتخابات ریاست جمهوری در ایران و پیروزی میانه رو ها که در تبلیغات خود بر توسعه گفتمان تنش زدایی از روابط ایران با جهان تاکید می کردند، حالا به نظر می رسد که توپ برای هر گونه تعامل با ایران در زمین غرب و به ویژه ایالات متحده است. چه آنکه در تصمیم گیری در مورد چگونگی ضربه زدن به این توپ، سیاست گذاران در واشنگتن به سوابق گذشته موفقیت و شکست سیاست خارجی خود در برابر ایران نگاه می کنند. در سه سال (2015-2018) که برجام در حال اجرا بود، غرب با هدف منع گسترش سلاح های هسته ای، برای بستن تمام مسیرهای ممکن دستیابی به سلاح هسته ای احتمالی ایران رسید و ایران محدودیت های شدید برنامه هسته ای خود را که در توافقی که تعیین شده بود، رعایت کرد.

در مقابل، از زمانی که دونالد ترامپ، در ماه مه 2018 از برجام خارج شد، سیاست جایگزین امریکا با عنوان «فشار حداکثری» علیه ایران به طور همه جانبه شکست خورد. تهران که آن زمان از محدودیت های برجام آزاد شده بود، برنامه هسته ای خود را تا حد قابل توجهی تسریع کرد و با افزایش سطح غنی سازی اورانیوم از این کارت بازی برای امتیازگری در مراحل بعدی مذاکرات بهره برد. چه آنکه گزارشات سازمان بین المللی انرژی اتمی در ماه های اخیر نیز نشان داد، در صورت اراده مقامات عالی در داخل، ایران می توانست تنها چند روز یا چند هفته با تولید مواد شکافت پذیر کافی برای سلاح هسته ای فاصله داشته باشد. موضوعی که جمهوری اسلامی در شرایط فعلی به استناد فتوایی مذهبی دنبال نمی کند و سیاست های کلی خود را در چارچوب فعالیت های صلح آمیز نظارت پذیر و شفاف تعریف کرده است.

اما خروج ترامپ از برجام که با افزایش تحریم ها و اعلام جنگ اقتصادی علیه ایران همراه بود، نه تنها سیاست های منطقه ای ایران را صلح آمیز تر نکرد و اثر معکوس داشت بلکه ایران به این نتیجه رسید که نمی توان به غرب اعتماد کرد و تجربه ناموفق تعامل با امریکا به خروج ترامپ از توافق طرفین منجر شد. خروج ترامپ نه تنها امریکا را به نتیجه پیشبینی شده سیاست خود که انزوا و تضعیف ایران بود نرساند بلکه ایران را به شرق نزدیک کرد و توان بازدارندگی ایران را با افزایش کارت های بازی در خاورمیانه به رخ غرب کشید. کارت هایی که در عملیات موشکی ایران علیه اسرائیل نقش موثری ایفا کردند و ایران را به عنوان یک قدرت نظامی منطقه ای که توان و ریسک حمله به اسرائیل را نیز دارد معرفی کرد.

این در حالی است که بی اعتبار کردن تلاش های دیپلماتیک اصلاح طلبان و میانه رو ها در ایران توسط ایالات متحده در دوره ترامپ، بیش از هر زمانی، قدرت تندرو ها را در داخل ایران افزایش داد، تا آنجا که انزوا و تحریم به اصلی بدیهی از سوی گفتمانی در داخل ایران تبدیل شد که افزایش تنش با ائتلاف غرب را بدون توجه به تبعات آن به مثابه راهبردی عملیاتی دنبال می کرد. جریان غرب ستیزی که بیش از هر دوره ای از سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب57 در مقایسه با دولت های قبل، به دنبال آن بود تا با منافع چین و روسیه و حفظ همزمان تحریم های اقتصادی امریکا، به تشکیل یک قطب سوم در جهان اقدام کند. قطبی که با درهم تنیدن اقتصادی تحریمی و با حفظ ایدئولوژی های متفاوت در ایران، چین و روسیه، راهبرد مشترکی را برای تضعیف ائتلاف غربی دنبال می کردند.

از این رو در آستانه انتخابات امریکا و رقابت نزدیک بایدن و ترامپ، برای هر فردی که در واشنگتن بر سر کار خواهد آمد، مانع اصلی سیاسی که باید برای هرگونه تعامل جدی جدید با ایران بر آن غلبه کند، نگاه سنتی است که ریشه در تاریخ چهار دهه ای امریکا در خاورمیانه دارد و این نگاه عبارت است از بازنمایی ایران به مثابه محرک اصلی بی ثباتی در خاورمیانه که تنها سزاوار انزوا و تحریم است.

چنین راهبردی در امریکا که پیامد آن دفاع ایدئولوژیک تندرو ها در داخل ایران از تحریم ها تحت عناوینی همچون دور زدن تحریم هم زمان با بقای تحریم است، صرفا به تقویت راهبرد اسرائیل در برابر ایران که همان انزوای جمهوری اسلامی است منجر می شود. انزوای دیپلماتیکی که پیامد آن انزوای اقتصادی است و تجربه موفقی را در فاصله سال های 1390 تا1392 شمسی داشته است.

از این رو چرخش در سیاست خارجی ایران که اکثریت مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری 1403 و با انتخاب دکتر پزشکیان خواهان آن شدند، بیش از هر زمان، فرصتی دوباره برای توسعه گفتمان تنش زدایی از روابط خارجی را روی میز دیپلمات های ایران و امریکا قرار داده است.

از سوی دیگر کارشناسان روابط بین الملل معتقدند با تصویب قطعنامه های اعضای شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران در ماه های اخیر، اولویت اول ایران برای تنش زدایی از روابط خارجی، ارتقای سطح تعامل با آژانس برای جلوگیری از فعالسازی مکانیزم ماشه در برجام خواهد بود. به عبارت دیگر رفع ابهامات آژانس بین المللی انرژی اتمی که اروپایی ها را بیش از هر زمانی متمایل به ارسال پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت نموده، پیش نیاز هرگونه تعامل با غرب برای رفع تحریم ها خواهد بود.

این در حالی است که مسائل دیگر مربوط به درگیری های منطقه ای نیز از سوی ائتلاف غرب مستقر در خاورمیانه مورد توجه است و از دست دادن زمان طلایی برای مذاکره با امریکا از سال1400 تا به امروز، متغیرهای دیگری همچون جنگ اوکراین و جنگ غزه را نیز بر مذاکرات برجام اثرگذار کرده است. چه آنکه هم اکنون مذاکرات بین ایالات متحده و ایران با تلاش های اخیر کشورهای عرب خلیج فارس برای کاهش تنش ها در حال انجام است و احیای روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران و حرکت اخیر بحرین و ایران برای بهبود روابط، می تواند چشم انداز نزدیک ترین از تنش زدایی روابط ایران با همسایگانش را در دولت چهاردهم ارائه دهد.

در چنین شرایطی، خراب نکردن این جو مطلوب منطقه ای سیاسی بین ایران و اعراب، انگیزه بیشتری به ایالات متحده خواهد داد تا با دورنمای توافق امنیتی با عربستان سعودی، از مذاکرات مشترک اعراب و ایران حمایت کند یا دست کم مانعی برای آن نباشد.

تجربه سال های اخیر نشان می دهد که احتمال تعامل سازنده امریکا با ایران با یک دموکرات بیشتر از ترامپ در کاخ سفید خواهد بود. اما نمی توان این احتمال را رد کرد که ترامپ به عنوان رئیس جمهور آینده امریکا ممکن است فرصتی برای کسب امتیازات سیاسی از طریق مذاکره فراهم کند. کاری که او در توافقنامه تجارت آزاد امریکای شمالی در دوره اول خود هم انجام داد.

بنابراین ممکن است او با این ادعا که "معامله ای بهتر" با ایران را نسبت به اوباما سامان دهد، تنش زدایی از روابط با ایران را با انگیزه کاهش هزینه های نظامی امریکا در خاورمیانه که اسرائیل به امریکا تحمیل می کند، دنبال کند. اما آنچه اکنون توپ را در زمین امریکا قرار داده، موفقیت میانه رو ها در ایران است. فرصتی استثنایی که برای واکنش سازنده و ثبات بیشتر در خاورمیانه پیش روی ائتلاف غرب قرار گرفته است. آیا دموکرات ها و جمهوری خواهان متفاوت از مسیر تجربه گذشته عمل خواهند کرد؟ باید تا کریسمس2025 منتظر ماند.

تماس با نویسنده:                                                                   Safarahang@ut.ac.ir


نویسنده

رسول صفرآهنگ

رسول صفرآهنگ، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه روندهای فکری در خاورمیانه  است. نامبرده فارغ التحصیل دکتری علوم سیاسی- گرایش اندیشه سیاسی در دانشگاه تهران است. حوزه مطالعاتی وی بررسی مبانی الهیاتی اندیشه های سیاسی در خاورمیانه  است.آقای صفرآهنگ عضو پیوسته گروه روندها و جریان های فکری خاورمیانه و عضو وابسته اقتصاد سیاسی کشورهای  خاورمیانه و مطالعات سیاست خارجی اروپا در خاورمیانه است.