آینده غزه، آینده فلسطین
با گذشت چندین ماه از آغاز توفان اقصی، بنظر میرسد اسرائیل اعتبار نظامی خود را از دست داده است و ارتش شکست ناپذیر آن در صحنه نبرد با یک جنبش مقاومت دیگر هیمنه ای ندارد.
همچنین بنظر می رسد دولت بایدن زودتر از دیگر شرکا متوجه شد که برای بقای این رژیم ناگزیر باید به ایجاد یک دولت فلسطینی تن دهد و هر چه سریعتر توافق ابراهیم را میان کشورهای عربی و اسرائیل عملی کند. اگر چه نتانیاهو هنوز باور ندارد که در رسیدن به اهداف شکست خورده است و دیگر پیروزی قاطع و مطلق بر حماس قابل تصور نیست. گروگانها همچنان آماده معامله هستند و حماس نیز با وجود از دست دادن بسیاری از زیر ساختهای فیزیکی همچنان در صحنه نبرد قدرتمندانه حضور دارد. آشکار است که به رغم حجم بالای ویرانیها و خرابیهای به بار آمده در شهرها، روستاها و اردوگاههای آوارگان در غزه و نیز جنایات بی پایان رژیم صهیونیستی علیه شهروندان بیدفاع به محض کاسته شدن از شدت جنگ ارتش اسرائیل، حماس بلافاصله اتاق عملیات خود را فعال کرد و با انجام یک رشته عملیات نظامی و گزارش آن توسط ابوعبیده سخنگوی نظامی حماس، شرایط درونی اسرائیل را بر هم زد و آنها را غافلگیر کرد. ضمن آنکه شهرداریها و ساختار اداری غزه نیز مجددا شروع به کار کردهاند. البته نباید گمان برد که کاهش سطح جنگ متأثر از فشار آمریکا و یا حتی افکار عمومی بود، بلکه اسرائیل در این جنگ کثیفی که به راه انداخت به نتیجه ای نرسیده، گرچه فشارها اثرگذار بودند اما واقعیت این است که نتیجه موجود ریشه در عجز رژیم اسرائیل در دسترسی به اهداف اعلام شده اش دارد. زمانی که مشخص شد، اسرائیل توان لازم و کافی برای درهم شکستن مقاومت را ندارد و در صحنه های گوناگون نبرد آسیب پذیر است سیاستمداران و نخبگان امنیتی و اطلاعاتی وارد گود شدند. ابتدا عربستان با دعوت از محمود عباس برای شرکت در نشست هایی در ریاض طرح دولت فلسطینی متشکل از دو بخش کرانه غربی و نوار غزه توسط دولت خود گردان فلسطین به ریاست محمود عباس را مطرح کرد. دولت بایدن و وزیر خارجه آمریکا و رئیس سازمان سیا نیز پیگیر کار شدند تا چنین ایدهای را محقق سازند. از ابتدای آوریل 2024 نیز محمود عباس با روی کار آوردن محمد مصطفی به عنوان نخست وزیری با رویکرد اقتصادی، تلاش کرد مورد قبول غرب و کشورهای عربی قرار دهد و آمادگی خود را برای اداره فلسطین واحد نشان دهد. اما از سوی ناظران، این اقدامات اصلا کافی بنظر نرسید زیرا این دولت حتی برای اداره رام الله نیز مشکل دارد، دولت خود گردان غرق در فساد است افزون بر آنکه دولتی فاقد قدرت و بدون دستاوردهای ملموس حتی در حمایت از اهالی کرانه غربی است. این دولت در نبرد اسرائیل علیه ملت فلسطین بارها ناکارآمدی خود را نشان داده است، به ویژه آنکه در صورت برگزاری یک انتخابات سالم و واقعی به احتمال بسیار نمایندگان هوادار حماس پیروز کارزار خواهند بود. از سوی دیگر آمریکا و به ویژه دولت این کشور خواستار اداره غزه توسط محمود عباس هستند و آینده دولت فلسطین را یکپارچه و بدون حضور ترسیم می کنند. بنظر می رسد این ایده قابلیت تحقق ندارد و حتی در صورت جدی بودن آنان در این مورد باید در بسیاری از امور تجدید نظر کنند و شخصیت های برجسته دیگری را از میان فلسطینیان به صحنه آورند. برای آمریکا نیز روشن است صلح در خاورمیانه بدون ارائه یک دورنمای قابل قبول برای دولت فلسطینی و به ویژه برای مردم غزه آیندهای ندارد. آمریکا در ایجاد این دولت فلسطینی مورد پذیرش اسرائیل با دو مانع اساسی رو به روست. نخست آنکه حماس را نمیتواند نادیده بگیرد و دوم آنکه تندروهای اسرائیلی که هزاران شهرک نشین در کرانه غربی و در مناطق اشغالی ایجاد کردهاند به سادگی تن به دولت فلسینی نخواهند داد. آمریکائیها برای اداره غزه خواستار آن هستند که از دولت خود گردان محمود عباس بهره گیرند تا به اصطلاح خودشان بقایای حماس را جمع کنند. البته این شگرد هم کهنه شده است. درگیری فلسطینی- فلسطینی همچنانکه تاکنون جواب نداده است، از این پس نیز کارایی نخواهد داشت. اکنون مشروعیت حماس بیشتر شده و افزون بر آن تجارب حاصله از جنگ با یک قدرت منطقهای نظیر اسرائیل از حماس یک جریان مقاوم و آبدیده ساخته است. به عبارت دقیقتر کاری که اسرائیل با ساز و برگ نظامی خود نتوانست به انجام برساند، هرگز از سوی یک دولت ناکارآمد، ناتوان و بی تجربه در امور نظامی نظیر دولت خود گردان قابل تحقق نخواهد بود. منطقی ترین راه در امر ایجاد یک دولت فلسطینی در صورتیکه جدی باشد، پذیرش موجودیت حماس و مشارکت فعال این جنبش در ساختار آینده دولت فلسطینی است. پذیرش این راه حل نیز به مثابه تیر خلاصی خواهد بود که به سینه نتنیاهو و کابینه جنگی آن فرود می آید. طرح دیگری نیز در ایام اخیر توسط ینی گانتس رئیس اسبق ستاد ارتش و رهبر حزب صمود اسرائیل پیشنهاد شد. او که پس از توفان اقصی به کابینه جنگ پیوسته بود، در تاریخ 18 می 2024 به نتنیاهو هشدار داد که باید استراتژی اقدام دولت را درباره آینده غزه تا 8 ژوئن پس از پایان جنگ روشن و شفاف سازی کند، در غیر اینصورت از کابینه کنار رفته و برای تشکیل یک دولت جایگزین ائتلافی اقدام خواهد کرد. او همچنین موارد دیگری از جمله توافق برای آزادی گروگان های اسرائیلی و قانون سربازگیری ملی بدون تبعیض را از نتنیاهو خواستار شد. ینی گانتس در طرح خودخواهان اداره بینالمللی عربی- فلسطینی غزه در زیر چتر امنیتی اسرائیل است. افزون بر آن وی گفته است که نمیخواهد محمود عباس یا یحیی سنوار در این طرح بکار گرفته شوند به عبارتی غزه باید بدون مشارکت فتح و حماس اداره شود. این طرح هم تحقق یافتنی بنظر نمی رسد. طرح خاصی است که سهم دولتهای غربی، عربی و فلسطینیان در آن روشن نیست. او می خواهد آن دسته از اهالی غزه که علاقمند به همکاری با اسرائیل در اداره غزه هستند، با حمایت نیروهای بین المللی و عربی غزه طرح را مدیریت کنند. بدیهی است در این طرح ارتش و نیروهای امنیتی اسرائیل در غزه حضور خواهند داشت و سرنوشت غزه همانند کرانه غربی و آکنده از شهرک های یهودی خواهد شد. به عبارت دیگر شکل دیگری از اشغالگری خواهد بود که تحت عنوان پوشش نهادهای بینالمللی و عربی در آینده غزه به اجرا گذاشته می شود. البته نتنیاهو نسبت به این طرح واکنش منفی نشان نداده است، او نیز به قول خودش راه حل فتحستان و حماسستان را در غزه نمی پذیرد. همچنین تندروهای اسرائیل نیز اساسا خواستار اشغال غزه و گسترش شهرکهای یهودی در این سرزمین هستند و بنابراین این طرح حتی برای آنان نیز مقبول نیست. مشکل اصلی در اداره غزه در آینده آن است که بازسازی خرابی های غزه را چه کسی گردن خواهد گرفت. رژیم اشغالگر برای تداوم اشغالگری در غزه سالانه به 20 میلیارد دلار نیاز دارد. غریب های هم پیمان اسرائیل احتمالا چنین هزینه هایی را نخواهند پذیرفت. تکلیف کشورهای عربی نیز روشن است. آنان نیز تداوم اشغال را نمی پذیرند و برای آن هزینه نخواهند داد. بنظر می رسد این ایده هم با دشواریهای فراوانی روبروست. منطقی ترین راه حل برای آینده غزه همان واگذاشتن امور غزه به دست خود آنان است. ضمن آنکه کشورهای عربی و ثروتمندان عرب نیز باید با ریسک قابل قبولی وارد بازسازی غزه شوند. بنظر می رسد بیش از آنکه اساسا طرحی برای آینده فلسطین و یا حتی آینده غزه وجود داشته باشد، احتمال آنکه نوار غزه به حال خود گذاشته شود، بیشتر است. اقدامات اسرائیل در ماههای گذشته فاقد راهبرد و بیشتر یک انتقام جویی کور و بی رحمانه بود که به کشتار دهها هرار نفر انسان بیگناه و بیدفاع و ویرانی های گسترده منجر شد. هیچ بعید نیست با توجه به روشن نبودن افق آینده، طرحی در کار نباشد زیرا غرب و اسرائیل و حتی جهان عرب به خوبی می دانند که غزه همچنان مرکز مقاومت باقی خواهد ماند، زیرا هویت مردم غزه با مقاومت گره خورده است. صرفا با گذشت زمان غزه خواهد توانست بار دیگر سر بلند کند و با تجارب و پختگی بیشتر راه مقاومت را ادامه دهد. اسرائیل با درک این ویژگی غزه بود که از همان ماه های نخستین جنگ تلاش کرد طرح آواره سازی و کوچ دادن مردم به صحرای سینا را محقق کند. هدف کوچاندن ساکنان غزه اوج وحشیگری اسرائیل را نشان داد. این هدف ایجاد یک سرزمین سوخته غیر قابل سکونت بود که آثار مدنیت در آن محو شده باشد. این طرح همان ابتدای کار با شکست مواجه شد، اما بحران محاصره اقتصادی و ممانعت از کمک رسانی های بین المللی ادامه یافت. اما هنوز هم نتنیاهو به دنبال این طرح است که اساسا مردم غزه به دلیل فقر و فقدان همه چیز به کوچ اجباری اما داوطلبانه تن دهند. در 15 می 2024 اسماعیل هنیه در پاسخ به طرح های موجود برای آینده فلسطین و غزه سخنان تعیین کنندهای را بیان کرد. او گفت: حماس آمده است که بماند. او هر نوع از اشغالگری را در غزه رد کرد و اظهار داشت آینده غزه در توافق میان حماس و سایر نیروهای مقاومت در داخل غزه شکل خواهد گرفت. بنظر می رسد حماس برای همکاری و برقراری ارتباط با دولت خودگردان مشکلی ندارد. اما آنچه مورد نظر حماس است احتمالا ایجاد یک دولت تکنوکرات با گرایش اقتصادی برای بازسازی غزه باشد. دولتی که بتواند اعتماد و کمکهای مالی جهان عرب را جذب و جلب کند. حماس با حضور نخبگان و شخصیتهای غزاوی خارج از تشکیلات حماس نیز مشکل ندارد، اما بدیهی است نیروهای علاقمند به همکاری با اسرائیل را نخواهد پذیرفت. در مجموع بنظر میرسد با وجود شبه اجماع موجود در محافل رژیم صهیونیستی مبنی بر مخالفت با پذیرش یک دولت فلسطینی و نیز قدرت گیری و نفوذ شهرک نشینان در صحنه قدرت در اسرائیل، ایجاد یک دولت متشکل از کرانه غربی و غزه در صحنه قدرت در اسرائیل، در حال حاضر دورنمای روشنی ندارد. به احتمال زیاد دولت فلسطینی که از سوی آمریکا و کشورهای غربی پذیرفته و بازاریابی میشود سرانجام به ایجاد یک ساختار خود مختار در نوار غزه منجر شود، اما در صورتیکه قرار باشد یک دولت فلسطینی مورد پذیرش اسرائیل ، کشورهای عربی و غربی شکل بگیرد، بدون حضور فعال حماس امکان تحقق آن بسیار بعید است. آیا تلاش غرب و کشورهای عربی میتواند راهگشای توافق ابراهیم باشد، آیا آنها به خط شکنان اروپایی نظیر نروژ و اسپانیا، ایرلند و دیگر کشورهای اروپایی خواهند پیوست؟ و آیا چنانکه گفتهاند همزمان با اعلام عادی سازی روابط میان عربستان و اسرائیل، رژیم صهیونیستی موافقت خود را با دولت فلسطینی اعلام خواهد کرد؟ آینده نشان خواهد داد، اما دشواری های بزرگی بر سر راه طرح بزرگ خاورمیانه جدید وجود دارد که عبور از آنها به سادگی میسر بنظر نمی رسد.
نویسنده
سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)
سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.