گسل های سیاسی در خاورمیانه 2023
Chatterjee, Kingshuk (2023) Political Faultlines in the Middle East, Routledge
نام کتاب؛ گسل های سیاسی در خاورمیانه
ویراسته؛ کینگشوک چاترجی
سال انتشار؛ 2023 در راتلیج
تهیه؛ دکتر شهاب دلیلی، مدیر گروه مطالعات پیشرفته متون اساسی در خاورمیانه شناسی
بخش قابل ملاحظه ای از ادبیات روابط بین الملل به بررسی سیاست قدرت های مسلط و به طور مشخص سیاست بین المللی آمریکا اختصاص پیدا کرده است. آمریکا تنها قدرتی است که تقریبا در تمام نقاط جهان حضور دارد. منطقه منا (خاورمیانه و شمال آفریقا / MENA) (Middle East and North Africa) یا به بیان کینگشوک چاترجی (نویسنده کتاب) منطقه وانا (غرب آسیا و شمال آفریقا / WANA) (West Asia and North Africa) نه تنها از این قاعده مستثنی نیستند، بلکه به خاطر منابع انرژی فسیلی محل توجه قدرت های بزرگ است. علاوه بر منابع انرژی، حفظ ثابت این منطقه نه تنها برای آمریکا بلکه برای اغلب قدرتهای جهان مهم می باشد.
با آغاز جنگ در سوریه و افزوده شدن این جنگ به مسئله فلسطین و در کنار آن انواع و اقسام رقابت ها و نبردهای سرد و گرم در غرب آسیا و شمال آفریقا، این باور شکل گرفت که اساسا این منطقه، منطقه نبرد و درگیری است. به طوری که اگر بتوانیم روزی جلوی یکی از آنها را بگیریم، باز هم منطقه با بحران ها و گسل های بزرگ تری روبرو است. اما فارغ از این که چگونه می توانیم جلوی این بحران ها را بگیریم، سوال کینگشوک چاترجی و همکاران او این است که گسل اصلی منطقه کدام یکی از گسل های موجود است؟ به عقیده چاترجی پاسخ به این سوال ماهیتی پرسپکتیوی دارد؛ به این معنا که شناخت گسل اصلی بستگی به منظر و نگاه بینند دارد. از نگاه غرب گسل اصلی که در اثر جنگ در سوریه فعال شده، گسلی میان شیعه ـ سنی و عرب ـ کرد است. از دید عربستان و اسرائیل این گسل برآمده از برنامه هسته ای ایران، گسترش نفوذ تهران در خاورمیانه و تقویت حلال شیعی در منطقه است. در مقابل از دید ایران، ریاض با جاه طلبی های منطقه ای خود عامل بی ثباتی و به وجود آمدن گسلی در منطقه شده که به بی ثباتی در عراق و سوریه منتهی شده و وضعیت لبنان و بحرین را بحرانی کرده است.
در مورد آینده این گسل ها و افق پیش روی منطقه نیز کینگشوک چاترجی دو محور را بیان می کند. او معتقد است که چهار قدرت منطقه ای (عربستان، ایران، قطر و ترکیه) خروج تدریجی آمریکا از منطقه و افزایش بی سر و صدای حضور روسیه در منطقه منا و وانا را عمده ترین عامل ناشناخته بودن آینده خاورمیانه می دانند. عاملی که باعث تضعیف دولت در عراق و سوریه شده و از سویی دیگر وضعیت کردها و فلسطینی های منطقه را بحرانی تر از قبل کرده است. چاترجی معتقد است که علاوه بر کاهش حضور آمریکا و افزایش حضور روسیه، ساختارهای سیاسی و اجتماعی موجود در منطقه نیز به دلیل آن که ساختاری متعلق به نیمه اول و دوم قرن بیستم داشته اند، خود گسل آفرین هستند و با توجه به ویژگی هایی که دارند بعید است در قرن بیست و یکم دوام بیاورد. به عقیده چاترجی شکاف فرقه ای همچنان پتانسیل آن را دارد که به عنوان بحرانی گسترده دامن دولتها و ملت های منطقه را بگیرد. به این ترتیب آینده گسل های سیاسی منطقه از یک سو به سیاست خارجی بازیگران فرامنطقه ای همچون روسیه و آمریکا و از سوی دیگر به روند تقابل های هویتی درون مرزی بستگی دارد.
این کتاب به صورت مجموعه ای از مقالات منتشر شده و نویسندگان در هر مقاله به یکی از گسل های مهم خاورمیانه پرداخته اند. پس از مقدمه کینگشوک چاترجی، در مقاله اول، آنیتا سنگوپتا[2] به مسئله نوعثمانیسم، هویت ترک ها در دوران اردوغان و گفتمان حزب عدالت و توسعه می پردازد. به عقیده سنگوپتا اردوغان نماینده نسلی از ترک ها است که در قرن بیست و یکم به اوج قدرت سیاسی خود رسیده اند و تلاش دارند در دوران پساکمالیسم تصویری دوباره از گذشته با شکوه ترکیه دوره عثمانی را به نمایش بگذارند. اما در این راه با شکاف ها و گسل هایی روبرو هستند که مسئله کردهای ترکیه مهمترین مسئله آنها است. به بیان سنگوپتا کردهای ترکیه مطالبات فرهنگی مشروعی دارند که سال هاست توسط دولت نادیده گرفته شده یا حداقل به درستی مدیریت نشده است. سنگوپتا معتقد است که تنش میان دولت اردوغان و گروه های کرد به بحرانی حتی بزرگتر از فروپاشی دولت در عراق و سوریه بدل خواهد شد. بحرانی که دو طرف را به بن بست کشانده و خرج از آن آسان نخواهد بود. يوسف الآغا[3] در مقاله دوم به وضعیت بحرانی لبنان و رابطه دولت با حزب الله می پردازد. او معتقد است که ساختار سیاسی لبنان به اندازه کافی پیچیده است و اقدامات حزب الله این وضعیت را پیچیده تر خواهد کرد و دولت شکننده لبنان هر روز ضعیف تر خواهد شد. نیر بومس و استفان کوهن[4] در مقاله سوم از منظر تاریخی به رقابت های منطقه ای ایران و اسرائیل در منطقه شامات می پردازند. به عقیده آنها طرفین برای گسترش عمق استراتژیک خود در منطقه سرمایه گذاری کرده اند. در مقاله بعدی مدثر قمر[5] به گسل هایی اشاره می کند که به زعم او در اثر رقابت ریاض با تهران به وجود آمده اند. او معتقد است که عربستان از یک سو تلاش می کند تصویر و چهره بنیادگرایی منتشر شده از سیاست های ریاض در جهان را پاک کند و تغییر دهد و از سوی دیگر باید فکری به حال ضعف توان نظامی خود کند. به عقیده قمر هر دو مشکل عربستان ریشه در ماهیت رانتیر دولت دارد و رقابت همزمان ریاض با تهران و آنکارا وضعیت را برای عربستان دشوارتر کرده است. مقاله بعدی به قلم کینگشوک چاترجی است. او به گسل های بین نسلی در ایران اشاره می کند به عقیده او شکاف های بین نسلی و مواجهه حاکمیت با نسل جدید تنها یک راه حل دارد و آن تغییر و اصلاح سیاست اقتصادی و اجتماعی است، به زعم چاترجی این مسیر از تغییر در سیاست خارجی آغاز می شود.
همانطور که در پیشگفتار کتاب آمده بخشی از گسل های خاورمیانه تحت تأثیر سیاست خارجی بازیگران فرامنطقه ای قرار دارد. بینودا میشرا در مقاله هفتم به نقش و تأثیرگذاری سیاست خارجی آمریکا و روسیه به عنوان دو بازیگر سنتی در خاورمیانه و سیاست خارجی چین و هند به عنوان دو بازیگر جدید می پردازد تا نشان دهد که هر یک از این قدرت ها چه چرخش هایی را در سیاست خارجی خود در قبال خاورمیانه داشته اند. به زعم میشرا آمریکا در چند سال اخیر به تدریج از موضع بازیگری قدرتمند فاصله گرفته و به بازیگری که نسبت به مسائل واکنش انجام می دهد تبدیل شده است. او معتقد است که میزان وابستگی واشنگتن به ذخایر انرژی خاورمیانه کاهش پیدا کرده و به همین علت خاورمیانه در سیاست خارجی آمریکا اهمیت سال های گذشته خود را از دست داده است. کینگشوک چاترجی در مقاله بعدی بیان می کند که به موازات کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه، روسیه در راستای چرخشی که در سیاست خارجی خود داشته به صورت فزایندهای نفوذ خود را در منطقه منا و وانا افزایش داده است. به همین ترتیب تمایل چین نیز افزایش یافته تا برای رسیدن به بخش قابل توجهی از منابع انرژی مورد نیاز خود و دسترسی به بازارهای منطقه حضور خود را در خاورمیانه بیش از پیش افزایش دهد. هند نیز چنین هدفی را دنبال می کند با این تفاوت که دهلی نو فراتر از هر گونه جاه طلبی منطقه ای به دنبال مبادله و معامله است. هند دو هدف اصلی در خاورمیانه دارد که عبارت است حفظ امنیت دسترسی به انرژی مورد نیاز و دوم تضمین رفاه کارگران مهاجر هندی که در صنعت و اقتصاد کشورهای نفت خیز خاورمیانه مشغول به کار هستند.
نویسنده
شهاب دلیلی (مدیر گروه)
شهاب دلیلی مدیر گروه مطالعات ادبیات سیاسی و متن های اساسی در خاورمیانه شناسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده دانش آموخته دکتری اندیشه سیاسی است. حوزه مطالعاتی دکتر دلیلی اندیشه سیاسی و مباحث مربوط به هویت و نظام انتخاباتی در خاورمیانه است.