ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ و دوﻟﺖ ـ ﻣﻠﺖ
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه؛ Stephen McGlinchey
ﻣﺘﺮﺟﻢ؛ راﺿﯿﻪ ﻏﺮﯾﺒﻌﻠﯽ
اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺘﻦ و ﻧﻈﺎرت؛ آﻧﺎ ﯾﻮﺳﻔﯿﺎن
ﺗﺎرﯾﺦ؛ ۶۲ ﻣﺎرس ۲۲۰۲
منبع؛ E-International Relations
https://www.e-ir.info/2022/03/26/sovereignty-and-the-nation-state/
«دوﻟﺖ ﻣﻠﺖ» اﺳﻤﯽ ﻣﺮﮐﺐ است ﮐﻪ دو ﻧﻬﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﺠﺰا را ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻣﯽ دﻫﺪ؛ «ﻣﻠﺖ» ﺑﻪ ﮔﺮوﻫﯽ از ﻣﺮدم ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ از ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی زﯾﺎدی ﻣﺎﻧﻨﺪ زﺑﺎن، ﻗﻠﻤﺮو، ﻗﻮﻣﯿﺖ و ﯾﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻣﺸﺘﺮک ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻤﻮل، ﯾﮏ ﻣﻠﺖ در ﯾﮏ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺪت ﺗﺎرﯾﺨﯽ و از ﺗﺠﺮﺑﯿﺎت ﻣﺸﺘﺮک ﺷﮑﻞ ﻣﯽﮔﯿﺮد. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﻠﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﯾﮏ ﻧﻈﺎم ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ، ﯾﻌﻨﯽ ﯾﮏ «دوﻟﺖ» اداره ﻣﯽﺷﻮد، اﯾﻦ دو ﻧﻬﺎد ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺧﻮرده و «دوﻟﺖ ـ ﻣﻠﺖ» را ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽدﻫﻨﺪ. دوﻟﺖ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻧﻬﺎدﻫﺎ ﺑﺎ رﻫﺒﺮی ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ ﮐﻪ دارای اﻗﺘﺪار ﺑﯽ ﭼﻮن و ﭼﺮا ﺑﺮ ﻣﻠﺖ (مردم) است. اﯾﻦ اﻗﺘﺪار و ﺗﺴﻠﻂ، ﺑﺮ ﻫﺮ ﻧﻬﺎد دوﻟﺘﯽ ﻣﺤﻠﯽ، ﻓﺪرال ﯾﺎ ﻣﻨﻄﻘﻪای ﺑﺮﺗﺮی دارد و ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ رﺿﺎﯾﺖ اﯾﺎﻟﺘﯽ وﺟﻮد دارد، دوام ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ. اﻗﺘﺪار ﯾﮏ دوﻟﺖ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻤﻮل ﺷﺎﻣﻞ ﻗﺪرت ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﻧﻈﺎﻣﯽ و ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ است؛ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﮔﺮوﻫﻬﺎی دﯾﮕﺮی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺬﻫﺐ را ﻧﯿﺰ در ﺑﺮﮔﯿﺮد. از ﻧﻈﺮ ﺗﺎرﯾﺨﯽ، دوﻟﺖﻫﺎ ﺑﻪ دﻻﯾﻞ زﯾﺎدی ﺑﺮ ﻣﺮدم ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﺮده و در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ ﺷﮑﻞﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺑﻪ ﺧﻮد ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ، ﮐﻪ اﻏﻠﺐ ﺑﻪ ﺟﺎی رﺿﺎﯾﺖ ﻣﺮدﻣﯽ، ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺑﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺳﻠﻄﻪ و زور ﺑﻮده اﺳﺖ.
در ﯾﮏ ﻧﮕﺎه ﮐﻠﯽ، ﺗﺸﮑﯿﻞ ﯾﮏ دوﻟﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان یک ﺗﻮاﻓﻘ گروهی ﺑﻪ ﻣﺮدم اﺟﺎزه ﻣﯽدﻫﺪ ﺗﺤﺖ ﻗﻮاﻧﯿﻦ و ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻣﺸﺘﺮک ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺷﺪه و ﻣﺸﺨﺺ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ، در ﻧﺘﯿﺠﻪ آن ﺑﻪ ﯾﮏ اﺣﺴﺎس اﻣﻨﯿﺖ اﺳﺎﺳﯽ دﺳﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ و اﯾﻦ اﻣﮑﺎن را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ اﻓﺮاد ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺸﺘﺮک در ﯾﮏ دﻧﯿﺎی ﻧﺎاﻣﻦ دوام ﺑﯿﺎورﻧﺪ.
وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻧﻘﺸﻪ ی اﻣﺮوز ﺟﻬﺎن ﻧﮕﺎه ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎم ﮐﺮه زﻣﯿﻦ به وسیله ﻣﺮزﻫﺎ از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺟﺪا ﺷﺪه اﻧﺪ. ﻫﺮ ﮐﺪام از اﯾﻦ ﻣﺮزﻫﺎ، ﻃﯽ وﻗﺎﯾﻊ ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﮐﻪ ﺑﺎزﺗﺎﺑﯽ از اﺻﻞ ﻧﻈﻢ دﻫﻨﺪه ﮐﻠﯿﺪی ﻧﻈﺎم ﺟﻬﺎن (حاکمیت)، ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﯾﺎ ﺑﺎزﺳﺎزی ﺷﺪه اﻧﺪ؛ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ در ﯾﮏ ﺟﺎﯾﮕﺎه و به عنوان ﯾﮏ ﻧﻈﺎم دوﻟﺖ ـ ﻣﻠﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﻮد.
ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ دو ﻧﺸﺎﻧﻪ دارد ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺗﺪاوم داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. در ﻧﺸﺎﻧﻪ اول ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻ رﻗﺎﺑﺖ داﺧﻠﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ در آن ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﯾﺎ ﭼﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ اﺟﺮا ﻣﯽ ﺷﻮد، وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﯾﻦ اﻣﺮ در ﻋﻤﻞ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ به صورت ﭘﺎرﻟﻤﺎﻧﯽ و ﯾﺎ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ از ﻃﺮﯾﻖ آن ﻗﺪرت به صورت ﻣﻨﻈﻢ ﺑﯿﻦ ﺳﺎﯾﺮ ارﮔﺎﻧﻬﺎی ﻣﻨﺘﺨﺐ اﻧﺘﻘﺎل داده ﺷﻮد؛ ﯾﺎ ﺣﻀﻮر ﯾﮏ دﯾﮑﺘﺎﺗﻮر ﯾﺎ ﭘﺎدﺷﺎه ﮐﻪ ﺑﺎ اﯾﺠﺎد ﯾﮏ اﻟﮕﻮی ﺟﺎﻧﺸﯿﻨﯽ، ﺑﺮ ﺳﺮزﻣﯿﻨﯽ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﻨﺪ؛ ﻧﺸﺎﻧﻪ دوم ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ اﺷﺎره دارد ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻ ﭼﺎﻟﺶ ﻣﻬﻢ ﺑﯿﺮوﻧﯽ ﺑﺮای ﻣﺮدم آن ﺳﺮزﻣﯿﻦ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. در ﻋﻤﻞ به این ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﺪرت ﺧﺎرﺟﯽ ادﻋﺎی ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺑﺮ ﺳﺮزﻣﯿﻦ آﻧﻬﺎ را ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
در ﻋﻤﻞ، ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﺳﯿﺎل اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل، اﮔﺮ ﯾﮏ دوﻟﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﻫﺮ ﻧﯿﺮوﯾﯽ (یک نیروی خارجی) ﻣﻮرد ﺣﻤﻠﻪ ﻗﺮار ﺑﮕﯿﺮد، ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در ﺻﻮرت ﺷﮑﺴﺖ، ﺟﺰﺋﯽ از ﻗﻠﻤﺮو ﮐﺸﻮر ﻣﺘﺠﺎوز ﺷﻮد. در ﻋﺼﺮ ﻣﺪرن اﯾﻦ ﻏﯿﺮ ﻣﻌﻤﻮل اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺑﯽ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل، روﺳﯿﻪ در ﺳﺎل 2014، ﮐﺮﯾﻤﻪ (بخشی از اوکراین) را ﺑﻪ ﻗﻠﻤﺮو ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﻮد اﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮد. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ، اﮔﺮ ﮔﺮوﻫﯽ از ﻣﺮدم در داﺧﻞ ﯾﮏ ﮐﺸﻮر ﺟﻨﺒﺸﯽ را آﻏﺎز ﮐﻨﻨﺪ (یک رقیب داخلی) و ﻣﻮﻓﻖ ﺷﻮﻧﺪ، در ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﺎن ﺳﺮزﻣﯿﻦ را اﺷﻐﺎل ﮐﺮده اﻧﺪ، ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﯾﮏ دوﻟﺖ ﺑﺎ ﻧﺎم و ﭘﺮﭼﻢ ﺟﺪﯾﺪ ﺗﺎﺳﯿﺲ ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﺮای ﻧﻤﻮﻧﻪ ﭘﺲ از اﻧﻘﻼبﻫﺎی ﻣﻮﻓﻖ در ﺳﺎل 1949 ﭼﯿﻦ ﺑﻪ ﺟﻤﻬﻮری ﺧﻠﻖ ﭼﯿﻦ و در ﺳﺎل 1979 اﯾﺮان ﺑﻪ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان، ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪ. در اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻣﻮارد، ﮐﺸﻮرﻫﺎی دﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﺪرﯾﺞ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ رﻫﺒﺮی ﺟﺪﯾﺪ را ﺑﻪ رﺳﻤﯿﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ، زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ رﻗﺎﺑﺖ داﺧﻠﯽ ﺣﻞ ﺷﺪه ﺑﻮد. ﺳﺮاﻧﺠﺎم، ﮔﺎﻫﯽ اوﻗﺎت ﮔﺮوهﻫﺎﯾﯽ از ﻣﺮدم در داﺧﻞ دوﻟﺖﻫﺎ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺗﺠﺰﯾﻪ ﮐﺮدن ﺳﺮزﻣﯿﻦ و ﺗﺸﮑﯿﻞ ﯾﮏ دوﻟﺖ ﮐﺎﻣﻼ ﺟﺪﯾﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ از اﯾﻦ دﺳﺖ ﺟﺪاﯾﯽ ﻃﻠﺒﯽﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ﺳﻮدان ﺟﻨﻮﺑﯽ اﺷﺎره ﮐﺮد ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﺎزﮔﯽ و ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ از ﺳﻮدان ﺟﺪا ﺷﺪ. از آﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ دوﻟﺖ ﻓﻌﻠﯽ ﺳﻮدان ﺑﺎ اﯾﻦ (حذف عامل رقابت داخلی) ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻧﮑﺮد و رﻗﯿﺒﯽ ﺧﺎرﺟﯽ وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺖ، ﺳﻮدان ﺟﻨﻮﺑﯽ در ﺳﺎل 2011 ﺑﻪ ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ دوﻟﺖ ـ ﻣﻠﺖ ﺟﻬﺎن ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪ. اﻏﻠﺐ ﺑﺮ روی ﻧﻘﺸﻪﻫﺎ ﺳﺮزﻣﯿﻦﻫﺎﯾﯽ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺒﺎراﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ «ﺧﻮدﻣﺨﺘﺎر» ﯾﺎ «ﺗﺎ ﺣﺪی ﺑﻪ رﺳﻤﯿﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه» ﺗﻮﺻﯿﻒ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﭼﺮا ﮐﻪ دو ﻣﻌﯿﺎر اﺻﻠﯽ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺗﺪاوم ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎی داﺧﻠﯽ ﯾﺎ ﺧﺎرﺟﯽ، دﯾﺪه ﻧﻤﯽﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﻣﯿﺎن ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ﺗﺎﯾﻮان، ﮐﻮزوو و ﺟﻤﻬﻮری ﺳﻮﻣﺎﻟﯽ ﻟﻨﺪ اﺷﺎره ﮐﺮد.
ﻣﺘﻦ اﻗﺘﺒﺎس ﺷﺪه از اﺳﺘﻔﺎن ﻣﮏ ﮔﻠﯿﻨﭽﯽ، بخشی از کتاب ﻣﺒﺎﻧﯽ رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻞ. ﻟﻨﺪن. ﺑﻠﻮﻣﺰﺑﺮی. 2022
نویسنده
آنا یوسفیان
آنا یوسفیان پژوهشگر مهمان در مرکز آنا یوسفیان پژوهشگر مهمان در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانش آموخته مقطع دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه دانشگاه آزاد تهران مرکز است. حوزه مطالعاتی او شامل اقتصاد سیاسی گفتمان فرهنگی است. نامبرده مقالاتی به فارسی در مجلات معتبر داخلی به چاپ رسانده است. های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانش آموخته مقطع دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه دانشگاه آزاد تهران مرکز است. حوزه مطالعاتی وی شامل اقتصاد سیاسی گفتمان فرهنگی است