وضعیت استثنایی یا دولت های استثنایی در خاورمیانه
STATES OF EXCEPTION OR EXCEPTIONAL STATES
Edited by: Simon Mabon, Sanaa Alsarghali and Adel Ruished
I.B. TAURIS
ویراستاران؛ سیمون مابون، صنعا السارغلی و عادل راشد
سال انتشار؛ 2023 در انتشارات آی بی توریس
تهیه: دکتر شهاب دلیلی، مدیر گروه متن های اساسی در خاورمیانه شناسی
توضیح پژوهشکده: «متن های پایه و تازه» آثار جدید و مهمی هستند که به قلم دانشوران سرشناس جهان نوشته و از سوی ناشران معتبر بین المللی منتشر می شوند. از آن جا «مرور ادبیات جهانی در باب خاورمیانه شناسی» بخش مهمی از پژوهش های اساسی را تشکیل می دهد ، گروه مطالعات پیشرفته متون اساسی، بر آن است که این متن ها را به صورت هفتگی معرفی و خلاصه ای از ادعاها و یافته های نویسندگان مطرح دنیا در باب خاورمیانه را منتشر کند. انتشار این آثار لزوماً به معنای تأیید محتوای آنها نیست اما اطلاع از این آثار دوران ساز و حرفه ای می تواند راهی باشد برای رهایی از تحقیقات کلی و تکراری و غیرکاربردی در زمینه پژوهش ها و مطالعات مربوط به خاورمیانه. اعضای گروه مطالعات متن های اساسی در نشست های ماهانه خود که به صورت منظم و بسته در پژوهشکده مطالعات پیشرفته خاورمیانه برگزار می گردد این متن ها را وارسی و به بحث نهاده و موارد متناسب را جهت انتشار در سایت مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه عرضه می نماید. در نظر است هر هفته یکی از این آثار را تلخیص و منتشر کنیم.
سیمون مابون به عنوان استاد روابط بین الملل در دانشگاه لنکستر (Lancaster University) و خاورمیانه پژوه در موسسات کارنگی، ریچاردسون و... فعالیت دارد. او به عنوان مدیر موسسه SEPAD با همکاری عادل راشد و صنعا السارغلی که خاورمیانه پژوهان مقطع دکترای در دانشگاه لنکستر هستند در کتابی با عنوان «وضعیت استثنایی یا دولت های استثنایی[1]» وضعیت مردمان خاورمیانه را از منظر ایده وضعیت استثنایی (States of Exception) جورج آگامبن وارسی کرده است.
مابون در ابتدای این کتاب با اشاره به خاطره حضور در خاورمیانه از خود و به نوعی از مخاطبان کتاب می پرسد که چرا رژیم صهیونیستی بر خلاف پادشاهی های عربی خلیج فارس، تلاش دارد از قانون برای نقض قانون استفاده کند؟ در حالی که دیکتاتوریهای عربی خاورمیانه برای نقض حقوق شهروندان خود، خود را درگیر قانون نمی کنند. او و همکارانش برای پاسخ به این سوال به سراغ آثار آگامبن رفته اند (Mabon, 2023: 2). این کتاب و نویسندگان آن تلاش دارند تا ایده «وضعیت استثنایی» آگامبن را در مورد روند اعمال قدرت در کشورهای عربی خاورمیانه مورد بررسی قرار دهند. به زعم آنها وضعیت استثنایی پس از وقوع بهار عربی در این کشورها تشدید شده است.
ایده اصلی کتاب
نویسندگان هر یک از بخش های این کتاب با تکیه بر آثار آگامبن به سراغ یکی وضعیت استثنایی در یکی از پادشاهی های منطقه خاورمیانه رفته و شرایط عینی وضعیت استثنایی در آن کشور را شرح داده است. برای مثال استاچی استروبل (Staci Strobl) وضعیت شیعیان در پادشاهی های عربی جنوب خلیج فارس را بررسی کرده و به این نتیجه می رسد که بسیاری از این رژیم ها کل جوامع شیعه را کنار گذاشته و زندگی آنها را به حالت تعلیق در آورده اند و شیعیان این کشورها در وضعیت استثنا به سر می برند. استروبل و مابون معتقدند که رژیم های عربی منطقه به بهانه این که شیعیان عوامل ایران هستند و تعلق خاطری به کشور خود ندارند، نه تنها حقوق شهروندی آنها را به حالت تعلیق در می آورند و از حقوق آنها حمایت های قانونی نمی کنند، بلکه با استخدام نیروهای امنیتی شیعیان را تحت کنترل قرار می دهند تا بقای رژیم خود را تضمین کنند (Mabon, 2023: 27-28). در نمونه ای دیگر لوسیا آردوینی (Lucia Ardovini) به وارسی وضعیت استثنایی در مصر می پردازد. او معتقد است که وضعیت استثنایی در قبل و بعد از به قدرت رسیدن اخوان المسلمین در مصر نیز برقرار بوده است. به باور آردوینی شورای عالی نیروهای مسلح مصر (Supreme Council of the Armed Forces /SCAF) از مقرارت و قوانین برای اعلام وضعیت اضطراری در مصر بهره برداری کرده اند تا روند اعتراضات بهار عربی در این کشور را مدیریت و کنترل کنند و مطالبات مردم را به جهت دیگری سوق بدهند(Mabon, 2023: 76).
صنعا السارغلی (Sanaa Al Sarghali) نیز با نگاهی انتقادی بر ایده وضعیت استثنایی آگامبن به وارسی شرایط مردم فلسطین پس از نبرد سال 2007 فتح و حماس می پردازد. به باور السارغلی نبرد فتح و حماس باعث ایجاد یک وضعیت استثنایی در فلسطین شد و فلسطینیان فراموش کرده اند که اشغالگر اصلی اسرائیل است. السارغلی با نقد ایده وضعیت استثنایی آگامبنی به مفهوم «حاکمیت تودرتو» اشاره می کند، حاکمیتی که در فلسطین برقرار است و باعث شده تا زندگی به پایین ترین حالت انسانی و شکل ظاهری خود (نه زندگی بلکه زنده بودن) تقلیل پیدا کند. السارغلی معتقد است که وضعیت استثنایی در فلسطین حاکم است اما نه از آن مدل و نمونه ای که آگامبن می گوید(Mabon, 2023: 96). عادل روشد نیز به شهر بعلبک در دره بقاع در مرز سوریه و لبنان اشاره می کند و شرایط آنجا را واجد وضعیت استثنایی مد نظر آگامبن می داند. به عقیده او دولت لبنان صرفا با تکیه بر تشخیص خود، حرکت پناهجویان سوری به سمت مرزهای لبنان را بحرانی تعبیر کرده و با تعلیق وضعیت حقوقی پناهجویان سوری زندگی آنها را تحت شرایط خاصی قرار داده تا تشدید ناامنی محیطی آنها را ترغیب کند که سریع تر به سوریه بازگردند.
خاورمیانه و چهار وضعیت استثنایی
تمامی نویسندگان این کتاب معتقد هستند که چهار نوع وضعیت استثنایی در مجموع پادشاهی های عربی خاورمیانه وجود دارد. شکل اول و رایج ترین شکل آن در اردن، الجزایر و مصر حاکم است. حاکمان این کشورها بر اساس میزان وفاداری مردم با نخبگان حاکم رفتار متفاوتی با مردمان خود دارند. در شکل دوم، حاکم نه تنها اجرای سراسری قوانین و مقررات را تعلیق می کند، بلکه به صورت مرتب و دوره ای مردم را در طبقه بندی های جدید تعریف می کند و قرار می دهد. حاکمان در سایه این طبقه بندی های مکرر خود را از انجام برخی از تعهدات و وظایف خود معاف می کنند یا برخی از مردمان و گروه ها را با دلایل واهی، نامطلوب تشخیص می دهند و آنها را از حقوق خود منع می کنند. برای نمونه در مصر و اردن قانون انتخابات پس از برگزاری هر انتخابات اصلاح و تغییر داده می شود تا راه را برای رسیدن برخی از نیروهای سیاسی و اجتماعی خاص به قدرت را مسدود کند و از قضاء فضا را برای حضور نیروهای دیگر باز و مهیا کند. در شکل سوم، وضعیت استثنایی با تکیه بر یک قانون به وجود می آید. باید به یاد داشته باشیم که از نظر آگامبن تعلیق یک قاعده (یا قانون) به معنای لغو آن قاعده و قانون نیست و صرفا به دنبال ایجاد منطقه ای مبهم میان بودن و نبود قانون و حاکمیت قانون است. به این ترتیب که قوانین عقلانی از سیستم بوروکراسی حذف می شود و به جای آن تصمیمات لحظه ای و غیر قابل پیش بینی گرفته می شود. این وضعیت در مورد جوانان مصری، سوری، بحرینی و یمنی صدق می کند.
به این معنا که به استناد وضعیت استثنایی گرسنه و منزوی بودن آنها مباح می شود. به این ترتیب زمانی که حاکم تنها تصمیم گیرنده است، اوست که تعیین می کند که قانون را اجرا کند یا به تعلیق در بیاورد. اوست که تشخیص می دهد شهروندان حق حیات و زندگی داشته باشند یا از آن محروم شوند. در شکل چهارم، وضعیت استثنایی در کمپ ها و اردوگاه های پناهندگان به وجود می آید. به بیان مابون، از اساس مسئله پناهندگان در خاورمیانه بهتر از هر مورد دیگری وضعیت استثناء را به ما نشان می دهد. پناهندگان در خاورمیانه نماد عناصر نگران کننده در نظام دولت ملت مدرن هستند؛ پناهجویان در اردوگاه ها در مرز میان انسان و شهروند تعریف می شوند تنها به این دلیل که از مرز زادگاه و ملیت خود خارج شده اند. فلسطینی ها، سوری ها و لبنانی های ساکن در کمپ های پناهندگی در چنین وضعیتی قرار دارند. آنها از حقوق خود محروم هستند، اما دقیقا همان هنگامی که قوانین وضع می شود شامل این حقوق می شوند. آنها نه مشمول حقوق خارجی ها (غیرلبنانی ها) می شوند و نه مشمول حقوق شهروندان لبنانی. از این نظر کمپ ها به فضاهای استثنایی تبدیل شده اند و ساکنان آن در فضایی میان خودی و بیگانه، داخلی و خارجی، مجاز و ممنوع، قانون و استثنایی زندگی می کنند.
اما به باور مابون، آگامبن به درستی به وضعیت استثنایی نپرداخته و صرفا به بررسی و مطالعه حاکم اکتفا کرده است. در حالی که اوضاع خاورمیانه به ما نشان می دهد که در واقعیت حاکمیت می تواند چندگانه باشد. به مثال کمپها و اردوگاه های پناهندگان بازگردیم. در اردوگاه های پناهندگان در لبنان، حاکمیت چندگانه مستقر است. از یک سو حاکم واقعی دولت لبنان است و از سوی دیگر حاکم نیمه واقعی ـ نیمه ساختگی کمیته های مردمی، سازمان های آزادی بخش فلسطین، سازمان های امدادرسانی و سازمان ملل هستند و به شکل متناقضی تمام این حاکمیت ها به تقدیس وضعیت استثنایی کمک می کنند؛ آنها با جایگزینی حاکمیت موقت در تعلیق حاکمیت قانون مشارکت دارند. مهمتر این که این حاکمیت های موقت در وضعیت استثنایی به جای برقراری نظم در اردوگاه ها و کمپ های پناهجویان پوچی و هرج و مرج اجتماعی را گسترش می دهند. آنها تنها به دنبال دستیابی به هژمونی و کنترل بر پناهندگان هستند. پناهجویان نه تنها سوبژکتیویته های سیاسی نیستند بلکه به افرادی با زندگی برهنه و عریان تبدیل شده اند که هیچ ندارد. به بیان آگامبن از معنای کامل زندگی، آنها تنها زنده هستند و زندگی صرفا به پایین ترین شکلش تقلیل یافته و کرامتی در شأن و مقام اشرف مخلوقات شامل آنها نمی شود. آنها تمامی حقوق خود را از دست داده و هر کسی می تواند بدون ترس از قانون و مجازات او را بکشد. به بیان مابون بسیاری از شهروندان و مردم خاورمیانه به «چیزی» تبدیل شده اند که برای حاکمان هیچ اهمیتی ندارند و در پایین ترین مقام انسانیت یا همان زندگی عریان و ظاهری حضور دارند. آنچنان که پناهجویان فلسطینی یا سوری در حاشیه قانون زندگی می کنند و در وضع و شمول آن در نظر گرفته نمی شوند.
به باور مابون، آگامبن به سوبژکتیویته های کنشگر اجتماعی توجه کافی نداشته است. درست است که هر کنش اجتماعی ـ سیاسی متأثر از ساختار است اما کنشگر اجتماعی نیز بر این ساختارها تأثیر می گذارد و آن را تحدید می کند. به این معنا آگامبن صرفا اردوگاه را به عنوان یک بازداشتگاه جمعی می بیند و حاضرین آن را صرفا قربانیان و بازماندگان می داند. در حالی که برای مثال رژیم بن علی در تونس با استفاده از وضعیت استثنایی و اضطراری دائمی نتوانست رژیم مطلقه استبدادی پایداری ایجاد کند. دولت مصر نیز با تکیه بر یک میلیون و نیم نیروی پلیسی و امنیتی در کنار 350 هزار سرباز و همچنین شکنجه زندانیان زیادی نتوانست در مقابل جوانان انقلابی در میدان تحریر بایستد. بلعکس ظلم و ستم در تونس به جای تقویت قدرت، عامل ضعف آن شد و ارتش به شکل متناقضی نقش مهمی در فرار بن علی ایفا کرد. خصولتی سازی دولت مصر نیز این کشور را به مکانی برای گروه معدودی از بازرگانان تبدیل کرد که از حامیان حاکمیت بودند که در نهایت به جای تقویت حاکم به آسیب پذیری از سوی توده های جوانان انقلابی و طبقه متوسط منتهی شد. مابون معتقد است که پادشاهی های عربی خلیج فارس زودتر از الباقی حاکمان جهان عرب به این نکته پی بردند و برای کنترل وضعیت استثنایی نیروی پلیسی مشترکی را ایجاد کردند.
تشدید وضعیت استثنایی با پلیس شورای همکاری خلیج فارس (GCCPol)
در سی و پنجمین اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس در سال 2014 رهبران کشورهای عضو با ایجاد یک نیروی پلیسی منطقه ای (چیزی شبیه اینترپل) موافقت کردند. مابون معتقد است که حاکمان کشورهای شورای همکاری عربی خلیج فارس در واکنش به اعتراضات بهار عربی پلیس منطقه ای (GCC Police) را تأسیس کردند تا به اسم مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر مکانیزمی برای تضمین بقاء پادشاهی های عربی ایجاد کرده باشند. او دلایل مختلفی را ذکر می کند از جمله این که GCCPol تفاوت فراوانی با اینترپل (EUROPOL) و یوروپل (INTERPOL) دارد. آنها صرفا به تبادل اطلاعات، آموزش و تاکتیک ها بسنده می کنند اما GCCPol نیروی ثابت و دائمی پلیسی را به خدمت گرفته تا بقاء حاکمان عربی منطقه خاورمیانه را تضمین کند و افراد به حاشیه رانده شده را تحت نظر و کنترل بگیرد. تنها به این دلیل که پادشاهی های عربی منطقه خلیج فارس تمامی گروه های هویت محور در کشور عربی منطقه را تهدید امنیتی می دانند. به این ترتیب GCCPol می تواند در مرکز بیرون و درون بایستند و به یک پروژه پلیسی مشروعیت ببخشد؛ پلیسی که ساختار آن به گونه ای است که مخالفان سیاسی را فارغ از این که در کدام سوی مرز قرار دارند، رصد، مدیریت و کنترل می کند.
ماموریت شورای همکاری خلیج فارس ایجاد همکاری بین کشورهای عضو در زمینههای امنیت، اقتصاد، آموزش، فرهنگ، پیشرفت فناوری، توسعه تجارت، استخراج منابع و کشاورزی است و با همین توجیح آنها GCCPol را ایجاد کردند تا همکاریهای امنیتی خود را تقویت کنند. اما مابون تأکید می کند که پادشاهی های شورای همکاری خلیج فارس سنی هستند و علاوه بر قرابت مذهبی، نژادی، قومی، پیوندهای جغرافیایی، منافع مشترک اقتصادی و امنیتی نیز با یکدیگر دارد. با تمام اینها بخشی از جمعیت آنها را شیعیان تشکیل داده اند. مابون به اعتراضات موسوم به بهار عربی در بحرین اشاره می کند تا نشان دهد GCCPol صرفا برای کنترل این اعتراضات ایجاد شده است. او بر اساس اسناد و مدارک نشان می دهد که اعتراضات بحرین تا حد زیادی تحت تأثیر حضور مخالفان شیعه بحرینی انجام شده است. این اعتراضات توانایی و قدرت حاکمان سنی بحرین را نقد کرده و به چالش کشیده و در نهایت در مارس 2011 بحرین با کمک نیروهای سپر جزیره[2] این اعتراضات مسالمت آمیز را سرکوب و مدیریت کرد. این نوع مقابله و سرکوب نه در بحرین و نه در پادشاهی های عربی منطقه جدید و تازه نیست. حاکمان کشورهای عربی اجازه می دهند جامعه مدنی داخلی توسط پلیس شورای همکاری خلیج فارس هدف قرار بگیرد و اطلاعات شخصی شهروندان خود را به نیروها و قدرتهای خارجی بدهند.
مابون با ارجاع به آگامبن معتقد است که حاکمان عربی منطقه زندگی را کنترل می کنند و این اجازه را دارند که برخی از افراد را از زندگی بیرون کنند. این وضعیت در خاورمیانه به کرات دیده می شود. به این ترتیب حاکمیت به جای تکیه بر قانون و قدرت سیاسی خود به هنجارهای حاکم متوسل می شود و دقیقا از همین نقطه است که وضعیت استثنایی به وجود می آید. ماهیت حاکمان سنی مذهب خلیج فارس و باورهای قبیله ای آنها به عنوان حاکمیت رسمی در کنار هنجارهای حاکم، زندگی را نشانه گرفته است. ماهیت به هم پیوسته جوامع و حاکمان منطقه ای به ابزاری برای کنترل مردم و افراد به حاشیه رانده شده است.
[1] - Mabon, Simon, Sanaa Al Sarghali, Adel Ruished (2023) States of Exception or Exceptional States: Law, Politics and Giorgio Agamben in the Middle East. Publisher by I.B.Tauris
[2] اتحاد نظامی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که برای مقابله با تجاوز نظامی علیه هر یک از اعضا (بحرین، قطر، کویت، امارات، عمان و عربستان) تشکیل شده بود.
نویسنده
شهاب دلیلی (مدیر گروه)
شهاب دلیلی مدیر گروه مطالعات ادبیات سیاسی و متن های اساسی در خاورمیانه شناسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده دانش آموخته دکتری اندیشه سیاسی است. حوزه مطالعاتی دکتر دلیلی اندیشه سیاسی و مباحث مربوط به هویت و نظام انتخاباتی در خاورمیانه است.