آینده رقابت چین و آمریکا در غرب آسیا
نویسنده: سید حسین موسوی، مدیرمسئول فصلنامه علمی مطالعات خاورمیانه و رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
دولت بایدن سرانجام نسبت به تحرکات اخیر چین در خاورمیانه ابتدا با اعزام طلایه داران فناوری نظیر ایلان ماسک و بیل گیتس و سپس با ارسال وزیر خارجه خود به چین واکنش نشان داد. فراروی چین از سطح روابط اقتصادی با کشورهای غرب آسیا به سطح سیاسی- امنیتی که در حصول توافق میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان در پکن پرده برداری شد، زنگ های هشدار را در آمریکا به صدا درآورد.
آمریکا ابتدا تلاش کرد این توافق را کم اهمیت جلوه دهد و این مسأله را به تنش در روابط خود با کشورهای حوزه خلیج فارس مرتبط نداند. دولت بایدن تأکید کرد روابط محکمی با عربستان دارد و گفتگوی سه جانبه چین، ایران و عربستان از چشم این کشور دور نبوده است. در واکنش بعدی از چنین توافقی میان سه کشور صرف نظر از آنکه چه کسی آن را مدیریت کرده است، استقبال کرد و آن را باعث کاهش تنش در منطقه قلمداد کرد. در همین ارتباط یک مقام آمریکایی تاکید کرد که آمریکا و چین بر ایجاد ثبات و استقرار در آبراه خلیج فارس مصلحت مشترک دارند. و هر دو کشور امنیت این آبراه را برای تداوم جریان انرژی ضروری می دانند.
در سطح سوم از واکنشها آمریکا هر گونه عقب نشینی از منطقه خاورمیانه را رد کرد و با انجام یک سلسله اقدامات نظامی و حضور بیشتر ناوگان دریایی خود و با برگزاری مانورهای دوجانبه و چند جانبه با کشورهای جنوبی خلیج فارس تلاش کرد سطح نفوذ خود را یاد آور شود.
با وجود این تاکیدات در سطوح دیپلماتیک و تحرکات سیاسی- نظامی اما کارشناسانی در کشور امریکا معتقدند که نظام جغرافیایی راهبردی در غرب آسیا تغییر کرده است و دیگر آمریکا تنها قطب تاثیرگذار در حوزه جهان عرب و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و به ویژه عربستان نیست. افزون بر چین به عنوان یک قدرت نو ظهور که در ارتقاء چشمگیر روابط با کشورهای غرب آسیا همچنان پیشتاز است، روسیه را نیز نمی توان از نظر دور داشت. روسها به کمک سوریه و ایران از سال 2015 در غرب آسیا حضور فعال پیدا کرده بودند.
با برگزاری مانورهای مشترک چین – روسیه و ایران در سال 2022 که در سال 2023 نیز تکرار شد، پیام روشنی به آمریکایی ها واصل شد که جهان تک قطبی در این منطقه از جهان به تاریخ پیوسته است. به نظر می رسد آمریکایی ها به همان میزان که نگران گسترش قدرت روسیه در اروپا هستند، در غرب آسیا نیز تحرکات چین را با نگرانی دنبال می کنند. این نگرانی در اسناد امنیت ملی و سخنرانی های رهبران آمریکا به خوبی دیده می شود.
در سند استراتژی دفاع ملی ]مریکا آمده است چین در صدد ایجاد زیر ساخت های جدید و تأسیس پایگاه های برون مرزی برای نمایش قدرت نظامی و امنیتی خود در فراتر و دورتر از سرزمین خود است. افزون بر غرب آسیا، دیگرانی نیز در شرق آسیا نظیر ژاپن، کره جنوبی و استرالیا توسعه طلبی های چین را بسیار جدی گرفته اند. آنان خطر تبدیل شدن رقابت چین و آمریکا را به یک جنگ تمام عیار بسیار محتمل می دانند. دلیلی وجود ندارد که آبراه خلیج فارس که به زودی به صحنه رقابت های اقتصادی تبدیل خواهد شد، خطر جنگ را به غرب آسیا نیز انتقال ندهد. اساساً پیش بینی می شود که یکی از مناطق بسیار جدی در رقابت آمریکا و چین همین منطقه باشد.
به ویژه آنکه متحدان سنتی آمریکا با حجم گسترده روابط همه جانبه خود با چین، پای این کشور را به خاورمیانه باز کرده اند. در جانب دیگر آبراه نیز ایران، پاکستان و افغانستان اشکال دیگری را از توسعه روابط با چین تجربه می کنند که اصولاً دور از چشم آمریکا اتفاق می افتد. اولویت های امنیت ملی چین نیز گواهی بر اراده این کشور در عبور از سطح اقتصادی به سایر سطوح نظامی، امنیتی و سیاسی در جهان می دهد. در دایره های نخستین امنیت ملی چین امنیت و اقتدار درونی است، سپس موضوع تایوان، سین کیانگ، تبت و مغولستان مهم می شوند.
رشد اقتصادی و نوسازی ارتش با هدف کاهش فاصله توان نظامی از آمریکا اولویت های دیگر هستند. همچنین کمربند دریایی چین در شرق آسیا و غرب اقیانوس هند و نیز ابتکار یک کمربند، یک جاده بر اساس جغرافیای خشکی پایه از دیگر اولویت های چین است که زیرساخت های آن به سرعت در پایانه های دریایی کشورهای مختلف و گسترش صنعت حمل و نقل در دست انجام است. البته، تقریبا در همه این موارد رقابت و احیاناً خصومت جدی میان آمریکا و چین به چشم میخورد. برای مثال آمریکا با استقرار چند صد هزار سرباز در منطقه شرق آسیا و اقیانوسیه به صورت پیوسته چین را مورد آزار قرار میدهد. اگرچه چین در آبراه خلیج فارس هنوز نیروی فرامنطقه ای ندارد و این آمریکایی ها هستند که بر جریان انتقال نفت و کالا نظارت دارند، اما دیری نخواهد پایید که چین نیز برای حفاظت از جریان تجاری خود با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس نیروی نظامی مستقر کند. متحدان سنتی آمریکا از بروز افزایش تنش به شدت نگران هستند، زیرا مطمئن نیستند که آمریکا به تعهداتش نسبت به امنیت آنان وفادار باشد. کاهش تنش و بهبود روابط عربستان با سایر کشورهای منطقه، همسایگان و نیز جمهوری اسلامی ایران را باید در همین راستا ارزیابی کرد.
یکی از اندیشمندان واقع گرایی آمریکایی "میرشایمر" مبتنی بر دلایل تاریخی برخورد آمریکا و چین را بر سر سلطه راهبردی در دریا و خشکی امری قطعی می داند. دولتمردان آمریکایی نیز به نظر میرسد در صورتی که نتوانند رقابت استراتژیک خود را با چین که بسیار سخت و دشوار و طوفانی است به نقطه تعادل برسانند، ممکن است سطح بازی را از رقابت به خصومت تغییر دهند. این همان چیزی است که رهبران چین را آزار می دهد و در مواضع خود پیوسته آمریکایی ها را به احترام متقابل و رقابت سالم و سازنده فرا می خوانند.
افزایش و یا کاهش تنش میان چین و آمریکا در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران به میزان منافع این کشور از چرخه نوین اقتصاد جهانی بستگی دارد. مواضع جمهوری اسلامی ایران به میزان بهره برداری همه جانبه خود از آبراه خلیج فارس بستگی دارد.
جهت ارجاع علمی: سید حسین موسوی، « آینده رقابت چین و آمریکا در غرب آسیا»، فصلنامه علمی خاورمیانه، دوره 30، شماره 1 - شماره پیاپی 111، اردیبهشت 1402، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1402/4/28
نویسنده
سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)
سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.