تله تحریم ها
نویسنده: بریژیت گرانویل
11 نوامبر 2022
مترجم : الهام ابراهیمی عادل
انتخاب متن و نظارت: آنا یوسفیان، پژوهشگر مهمان
تحریمهای اقتصادی مدرن که در متن جنگ جهانی اول به وجود آمد، مدتهاست که به عنوان ابزاری برای جلوگیری از جنگهای مسلحانه و عاملی برای بازدارندگی بازیگران بد در عرصه بین الملل قلمداد می شوند. اما نگاه دقیق تر به تاریخ نشان میدهد که چنین اقدامات سخت گیرانه ای خود از راه های دیگر به جنگ منتهی می شوند. هدف مطالعه تاریخی بهبود درک ما از خود و جهانمان است. برخی از مطالعات تاریخی ، بهویژه آنهایی که مربوط به زمانهای دور یا موضوعات تخصصی محدود هستند ، ممکن است فقط به عنوان منبعی برای تفکر در مورد وضعیت انسان با نگرانیهای فعلی ما مرتبط به نظر برسند.
اما در دیگر موضوعات مانند اثر مالدر تاریخ دان دانشگاه کرنل به نام « اسلحه اقتصادی: ظهور تحریم ها به عنوان ابزار جنگ مدرن» اهمیت عنوان در برابر مسئله ای واقع می شود : تحت الشعاع قرار گرفتن تحلیل تاریخی. با این حال مالدر ماهرانه مسیری را برای مواجهه با این خطر ترسیم می کند. توصیف او از چگونگی به وجود آمدن «تحریمهای اقتصادی در شرایطی که جهانی شدن در حال پیشرفت ، با تکنیکهای جنگ تمام عیار مواجه شده است» همچون زندگینامهای از عصر ماست که سالهای شکلگیری خود را طی می کند.
در جایی که ممکن است برخی وسوسه شوند که سوابق تاریخی را برای خدمت به برخی نقد های معاصر انتخاب کنند، مالدر شاهکار علمی ای را که منعکس کننده تسلط بر منابع در حوزه های متنوع و پیچیده ، از اقتصاد، امور مالی، و تجارت (از جمله تدارکات) تا امور اداری و حقوقی (اعم از داخلی و بین المللی) است ارائه می کند .
مالدر با گره زدن همه این عناصر به تاریخ دیپلماسی و سیاست، داستان منشأ «سلاح اقتصادی» دنیای مدرن را بیان میکند که به واسطه ی توافق سه گانه آنتانت علیه قدرت های مرکز جنگ جهانی اول شکل گرفت و در دهه های پس از آن بیشتر مورد استفاده قرار گرفت . داستان مالدر با جعل مجدد سلاح اقتصادی در منشور ۱۹۴۵ سازمان ملل به پایان می رسد.
تحریم ها برای چیست؟
در میان پیچیدگیهایی که مالدر بررسی میکند، دو پرسش مهم درباره ماهیت و کارآیی تحریمهای اقتصادی تکرار میشود. برخلاف درگیریهای مسلحانه، تحریمها از راه دور و از طریق کانالهایی بدون نیاز به اقدام عملی اهداف خود را مورد اعمال زور قرار می دهند. از این رو، آنها از دیرباز به عنوان وسیله ای برای جلوگیری یا حداقل مهار جنگ معرفی شده اند. هر زمان که عده ای مورد تهدید واقع شوند ویا نقض واقعی نظم بین الملل نیازمند پاسخ است ، تحریمها گزینه ترجیحی معمول هستند. بخشی از جذابیت آنها، که اتفاقاً با جنگ پهپادهای مدرن مشترک است ، این است که می توان آنها را هم به راحتی و هم با خیال راحت از راه دور مدیریت کرد.
در سال های اولیه، تلفات انسانی مرتبط با تحریم ها به خوبی شناخته شده بود. وودرو ویلسون، رئیسجمهور ایالات متحده، یکی از مدافعان اولیه و طراح تحریمهای مدرن، اذعان داشت که در حالی که «جنگ وحشیانه است... تحریم ابزاری بینهایت وحشتناکتر برای جنگ است». محاصره جنگ جهانی اول باعث مرگ صدها هزار نفر بر اثر گرسنگی در اروپای مرکزی و امپراتوری عثمانی شد.
در مقابل، جانشینان امروزی ویلسون تمایل کمتری به بحث در خصوص تحریمها دارند. مالدر پیرو تعبیری احساسی و نایاب از زمانه خودمان، خاطرنشان می کند که فشارهای تحمیل شده اقتصادی بر عراق در دهه ۱۹۹۰" به قیمت جان صدها هزار نفرتمام شد و به بافت اجتماعی و اقتصادی آن کشور آسیب دائمی زد." دولتهای مدرن با اجتناب از بحث آشکار در مورد چنین موضوعاتی، این منطق ضمنی (پنهان) را حفظ کردهاند که تحریمها در مقایسه با جنگهای مسلحانه، کمتر شرورانه به نظر می رسند. پاسخ قدیس آگوستین به صلحطلبی مسیحی را به یاد میآوریم: جنگ را تنها میتوان به عنوان وسیلهای برای دستیابی به صلح توجیه کرد.
اما حتی اگر این ایده مطلوب را بپذیریم که تحریمها شر کمتری دارند، باز هم باید بپرسیم که آیا آنها جایگزینی برای جنگ هستند یا تنها شکل دیگری از آن هستند( البته شکلی از آن که با اصول جنگ عادلانه سازگارتر است). برای مخاطب، تحلیل مالدر شکی باقی نمی گذارد. این در حالی است که تعبیر مشهور کلاوزویتز از جنگ گسترش سیاست از راه های دیگر است ، و سلاح اقتصادی همان گسترش جنگ با ابزارهای دیگر به حساب می آید .
آیا تحریم ها نتیجه بخش هستند؟
این ما را به سوال دوم می رساند، سابقه سلاح اقتصادی در جلوگیری از جنگ های مسلحانه چیست؟ مالدر نشان میدهد که در دوره شکلگیری تحریم ها بین دو جنگ جهانی ، اثربخشی آنها کاملاً محدود بود، تنها با دو مورد موفقیت صریح، هر دو در بالکان در دهه ۱۹۲۰، زمانی که تهدید محاصره ، به تنهایی جنگ یوگسلاوی و یونان را از مسیر خارج کرد. به عبارت دیگر، سلاح اقتصادی از طریق بازدارندگی و نه استفاده واقعی مورد بهره برداری قرار گرفت .
در مواردی که تحریم ها کم و بیش با موفقیت مورد استفاده قرار گرفتند، مانند جنگ جهانی دوم، آنها نه به عنوان جایگزینی برای جنگ، بلکه بیشتر به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از تلاش برای جنگ عمل کردند. در اینجا، مالدر بر اهمیت «سلاح اقتصادی مثبت» تأکید میکند. علاوه بر تحریمهای منفی سنتی مانند تحریمهای نفتی که قدرتهای محور (و قدرتهای بیطرف مانند اسپانیا فرانسیسکو فرانکو) را هدف قرار میدهند، ایالات متحده همچنین اقدامات اقتصادی مثبتی مانند برنامه لند لیز ( Lend-Lease ) را به کار گرفت، که به خاطر بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی تدارکات ضروری برای جنگ را فراهم کرد.
در خصوص مواردی که در آن سلاح اقتصادی به تنهایی مورد استفاده قرار گرفته است و مورد توجه مالدر واقع شده اند ، سوابق اجرایی آن از نظر کیفی بسیار ناچیز است . مشهورترین نمونه، شکست جامعه ملل در جلوگیری از جنگ فاتحانه ایتالیا علیه اتیوپی در سال ۱۹۳۵ است. اما همانطور که مالدر نشان می دهد، شکست های بسیار بیشتری را می توان به لیست اضافه کرد. در واقع، یکی از برجستهترین استدلالهای او این است که تهدید تحریمها با اثری معکوس بحران بین دوجنگ جهانی را با تشویق به تصرف سرزمین و منابع جهت دستیابی به استقلال اقتصادی پیشگیرانه در برابر محاصره تشدید کرد . روایت او از این هم افزایی تهدید وتوهین لزوم اصلاح و بازنگری را برای استاندارد سازی دلایل جنگ جهانی دوم ارائه می دهد ، که اکثر آنها «نقش تحریمها در شکلدهی به تجاوز قدرتهای فاشیست و نظامی در اواخر دهه ۱۹۳۰» را نادیده گرفتهاند.
دلیل اصلی شکست تحریمهای ایتالیا این بود که ایالات متحده با امتناع از پیوستن به جامعه ملل، از شرکت در تحریم نفتی برای توقف موسولینی نیز خودداری کرد. این واقعیت هماهنگ با امروز است که فراتر از طنزی است که مالدر بر آن تاکید کرده است ، مبنی بر اینکه ایالات متحده از موضع بدگمانی نسبت به تحریم های پیش از جنگ به مشتاق ترین اعمال کننده تحریم ها در جهان مدرن تبدیل شده است. شرح مالدر از چگونگی ظهور تحریم ها از جنگ جهانی اول به درک این اتفاق معکوس کمک می کند. زمانی که کشورها بر تجارت جهانی تسلط پیدا می کنند، ابزارهایی را برای اعمال تحریم های موثر به دست می آورند و این توانایی اشتهای آنها را تحریک می کند. از زمانی که دلار جانشین پوند بهعنوان ارز غالب تامین مالی و تسویه حساب برای تجارت و سرمایهگذاری جهانی شد، ایالات متحده مسئولیت تحریمها را در دست گرفت و جایگزین «بینالمللیگرایی» بریتانیایی در اوایل قرن بیستم شد.
به قدری دلار در گسترش تجارت بینالملل نقش محوری داشت که هیچ بانک تجاری در جهان که خدماتی با ویژگیهای فرامرزی ارائه نمیدهد (یعنی همه بانکها در هر مقیاس قابل توجهی، از جمله مؤسسات چینی) نمیتوانند از دستورالعملهای تحریمی وزارت خزانهداری آمریکا سرپیچی کنند. اما وسوسه استفاده از این قدرت برای دولتهای متوالی ایالات متحده به حدی غیرقابل مقاومت است که تا سال ۲۰۲۱، دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری دارایی بیش از ۱۶۰۰۰ نهاد و شخص را مورد تحریم قرار داده بود.
به همان اندازه که این انفجار تحریم ها بزرگ بود (که نشان دهنده چهار برابر شدن آن از سه دهه اول پس از جنگ است)، در مقایسه با بسته های تحریمی کاملی که علیه روسیه در پاسخ به جنگ تجاوزکارانه این کشور علیه اوکراین وضع شده بود، کمرنگ است. این شوک تنها چند ماه پس از اتمام کتاب مالدر روی داد، و او احتمالاً از اینکه مجبور به انجام تنظیمات لحظه آخری برای توضیح بازتابهای تاریخی چنین وضعیت شتاب زده ای باشد، آسوده بود.
بازگشت به زمان حال
با این حال، اکثر خوانندگان کتاب «سلاح اقتصادی» به ناچار جنگ اوکراین را در ذهن خواهند داشت. درگیری و پاسخ فرا آتلانتیک به آن باعث می شود که تاریخ مالدر بسیار آشنا به نظر برسد، زیرا شکست تحریم ها در بحران اتیوپی در سال ۱۹۳۵ گنجینه ای غنی از مقایسه های آشکار را ارائه می دهد.هرچند به دلایل کاملا متفاوت در آن زمان نیز مانند اکنون، فعالان کلیدی اقتصاد جهانی در رژیم تحریم ها شرکت نکردند، در حالی که تلاشهای جامعه ملل به دلیل غیبت ایالات متحده بی نتیجه ماند ، اکنون تقریباً کل جهان متعلق به سازمان ملل است و بنابراین تعهد به احترام و اجرای تحریمهای سازمان ملل را میپذیرد. اما تحریم های سازمان ملل می تواند توسط هر یک از پنج عضو دائم شورای امنیت از جمله روسیه وتو شود ( مورد مخالفت واقع شود). در غیاب تحریمهای سازمان ملل متحد، ایالات متحده مجبور شد ائتلافی با موافقان خود ایجاد کند ، گروهی که به ویژه قدرتهای بزرگی مانند چین و هند را شامل نمیشود که هر دو به خرید انرژی روسیه ادامه دادهاند. با این حال، ناتوانی رژیم تحریمها به رهبری ایالات متحده جهت همراه کردن باقی جهان، تنها نقص آن نیست.
آمریکا و متحدانش به دلیل تسلط مالی جهانی خود، با هیچ مانعی در جداسازی روسیه از نیمی از ذخایر ارزی خود (حدود ۳۰۰ میلیارد دلار) و کنار گذاشتن آن از سیستم تجارت دلاری مواجه نبودند. با این حال، اگر موقعیت دلار بهعنوان ارز ذخیره جهانی تضعیف شود، این «برد» اخیر ممکن است در درازمدت اثر معکوس داشته باشد. درس دیگری که از تاریخ مالدر به دست میآید این است که در موارد نادری که تحریمها موثر بوده، دولتهای کوچک مورد هدف واقع شدند . هنگامی که تحریم ها علیه قدرت های بزرگ استفاده می شدند، اغلب نتیجه معکوس داشتند. همانطور که تحریم ها ممکن است در دهه ۱۹۳۰ باعث تشدید نظامی گری فاشیستی شده باشد، تأثیر معکوس آنها امروز ناشی از وابستگی بسیاری از کشورها به کالاهای روسیه است - بالاتر از همه هیدروکربن ها، و همچنین فلزات، غلات، و کودها. از آنجایی که تحریمهای غرب علیه روسیه هنوز تلاشهای جنگی کرملین را در زمان واقعی تضعیف نکرده است، هزینه نجات اوکراین بر دوش آن چیزی است که در دنیای امروز با لند لیز برابری می کند .
هم آمریکا و هم اروپا میلیاردها دلار سخت افزار نظامی و کمک مالی به اوکراینی ها ارائه کرده اند. اما اختلال در صادرات روسیه ناشی از تحریم ها (واقعی و تهدید شده) به رکود تورمی در کشورهای تحریم کننده - و در بسیاری از کشورهای بسیار فقیرتر دیگر دامن زده است. نتیجه عکس سلاح اقتصادی ، رکود است، که ممکن است حمایت عمومی اروپا و آمریکا را برای ادامه حمایت از تلاشهای جنگی اوکراین تضعیف کند. اظهارات کوتاه مالدر درباره تحریمهای امروزی، تضاد بین تمرکز تحریمهای قبل از جنگ بر جنگ بیندولتی و گرایش پس از ۱۹۴۵ به سمت استفاده از تحریمها برای وادار کردن دولتها به تغییر سیاستهای داخلیشان را برجسته میکند. و در مورد بسیاری از تحریمهای تحت رهبری ایالات متحده (برخلاف تحریمهای سازمان ملل)، اغلب هدف ضمنی از وضع تحریم ها به جایگزینی رژیم های استبدادی تعمیم پیدا کرده است .
قسمت آرام
بی تردید، استفاده بالقوه از این تحریمها در سالهای شکلگیری که مالدر آن را پوشش میدهد، کاشته شده است . وی خاطرنشان می کند که ویلسون "اولین دولتمردی بود که سلاح اقتصادی را به عنوان ابزاری برای دموکراسی سازی به کار برد." از آنجایی که این تفکر همیشه این بوده است که دموکراسی ها با یکدیگر به جنگ نمی روند، ترویج دموکراسی از طریق تغییر رژیم ناشی از تحریم ها به عنوان راهی برای جلوگیری از جنگ تلقی شده است . با این حال، در تحلیلی متضاد با "نظریه صلح دموکرتیک"همراه با "نظریه نظام جهانی " که توسط دانشمند علوم سیاسی آمریکایی کنت والتز بسط داده شده است ، رابرت اسکید لسکی نتیجه می گیرد که نسبت معکوس میان علت و معلول در این امر پذیرفتنی تر است : صلح باعث دموکراسی میشود، نه برعکس.
اگر درست باشد ،احتمال بیشتری وجود دارد سلاح اقتصادی خطر جنگ را افزایش دهد ،نه کاهش آن ، مگر اینکه استفاده از آن به نسخه مثبت حمایت و تجارت محدود شود. در یک تحول قابل توجه در سال گذشته، وزارت خزانه داری ایالات متحده انتقاد قاطع خود را از عادت تحریمی آمریکا منتشر کرد. در میان دلایل مختلفی که برای سابقه ضعیف دستاوردهای تحریمها ذکر شده است، گزارش نامبرده به اهداف اغلب نا مشخص آنها و عدم وجود شرایط واضح برای رفع آنها اشاره میکند که به نوبه خود قدرت نفود آنها را تضعیف میکند. اما اجازه دهید زبان بوروکراتیک(وابسته به امور اداری ) محتاطانه گزارش خزانه داری را عبارتی واضح تر ترجمه کنیم.
هدف تغییر رژیم که در پشت جزئیات بسیاری از بسته های تحریمی نهفته است نیز تنها شرط واقعی برای معکوس کردن آنهاست. توافق هسته ای ۲۰۱۵ با ایران یک نمونه کامل است. بخشی از موافقت مورد توافق باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، این بود که تحریمها علیه ایران در ازای اجتناب ایران از غنیسازی اورانیوم تا سطح درجه تسلیحات برداشته شود. اما سه سال بعد، رئیس جمهور دونالد ترامپ به طور یکجانبه تحریم ها علیه ایران را مجدداً اعمال و آنها را تشدید کرد. مالدر کتاب خود را با این فکر به پایان می رساند که «دوختن خصومت در تار و پود روابط بین الملل فایده چندانی در تغییر جهان ندارد». او از این نظر درست می گوید که تحریم های همه جانبه و در حال گسترش به ویژگی جدایی ناپذیر «جنگ های همیشگی» آمریکا تبدیل شده است. با این حال، استفاده مدرن از سلاح اقتصادی ممکن است با تسریع در ایجاد بلوک های قدرت رقیب، که از نظر اقتصادی و مالی از یکدیگر جدا شده اند، جهان را تغییر دهد. این یک چشم انداز ناگوار است، زیرا در نهایت امنیت و رفاه همه را به عقب می اندازد.
منبع:
این مقاله از بخش Global Bookmark نشریه پراجکت سیندیکت است که مطالعه جامعی از روندها و چالش های جهانی با نگاهی از دریچه کتابهای مطرح و اخیر ارائه می دهد؛
The Sanctions Trap
https://www.project-syndicate.org/onpoint/sanctions-history-of-the-economic-weapon-by-brigitte-granville-2022-
جهت ارجاع علمی: بریژیت گرانویل، « تله تحریم ها »، مترجم: الهام ابراهیمی عادل، تاریخ انتشار درسایت مرکز: 1402/1/23
نویسنده
آنا یوسفیان
آنا یوسفیان پژوهشگر مهمان در مرکز آنا یوسفیان پژوهشگر مهمان در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانش آموخته مقطع دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه دانشگاه آزاد تهران مرکز است. حوزه مطالعاتی او شامل اقتصاد سیاسی گفتمان فرهنگی است. نامبرده مقالاتی به فارسی در مجلات معتبر داخلی به چاپ رسانده است. های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانش آموخته مقطع دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه دانشگاه آزاد تهران مرکز است. حوزه مطالعاتی وی شامل اقتصاد سیاسی گفتمان فرهنگی است