ده درس از بازگشت تاریخ
توسط ریچارد هاس (13 دسامبر 2022)
مترجم : زهرا شیخ قمی
انتخاب متن و نظارت: آنا یوسفیان
در سال 2022 آموختیم که جنگ هر چیزی است به جز آنچه از نظر عده ای دانشگاهی منسوخ تلقی می شود و آن فراتر از انتظار یا فرضی است که در روابط بین الملل دوامش تا سال 2022 رو به پایان گذاشت.
نیویورک - تعداد کمی دلتنگ سال 2022 خواهند شد، سالی که با یک بیماری همه گیر طولانی مدت، افزایش تغییرات اقلیمی، تورم تندرو، کاهش رشد اقتصادی، و بیش از هر چیز دیگری، آغاز یک جنگ پرهزینه در اروپا و نگرانی از وقوع سریع درگیری های خشونت آمیز در آسیا تعریف شده است. برخی از اینها پیشبینی میشد، اما بسیاری دور از انتظار بود - و همه آن درسهایی را نشان میدهد که ما به قیمت به خطر انداختن خود آنها را نادیده میگیریم.
اول، جنگ میان کشورها هر چیزی است به جز آنچه از نظر عده ای دانشگاهی منسوخ تلقی می شود، این در حالیست که ما در اروپا شاهد یک جنگ امپریالیستی قدیمی هستیم که در آن ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به دنبال ویران کردن اوکراین به عنوان یک حکومت و نهاد مستقل است. هدف او این است که اطمینان حاصل کند که کشوری دموکراتیک و بازار محور که به دنبال روابط نزدیک با غرب است، نمی تواند در مرزهای روسیه رونق پیدا کند و به نحوی رفتار می کند که بتواند نظر روس ها را جلب کند.
البته پوتین به جای دستیابی به پیروزی سریع و آسانی که انتظار داشت، دریافته است که ارتش خودش آنقدر قدرتمند نیست و مخالفانش بسیار مصمم تر از آن چیزی هستند که او و بسیاری در غرب پیش بینی می کردند. ده ماه بعد، جنگ بدون هیچ پایانی همچنان ادامه دارد.
دوم، این ایده که وابستگی متقابل اقتصادی یک سنگر در برابر جنگ ایجاد می کند، زیرا هیچ یک از طرفین نفعی در برهم زدن روابط تجاری و سرمایه گذاری سودمند دوجانبه ندارد، دیگر قابل دفاع نیست. ملاحظات سیاسی حرف اول را می زند. در واقع، وابستگی شدید اتحادیههای اروپایی به منابع انرژی روسیه احتمالاً بر تصمیم پوتین برای حمله تأثیر گذاشته و او به این نتیجه رسیده است که اروپا در مقابل او ایستادگی نخواهد کرد.
سوم، ادغام، که برای چندین دهه الهام بخش سیاست غرب در قبال چین بوده ، نیز شکست خورده است. این استراتژی نیز بر این باور استوار بود که پیوندهای اقتصادی همراه با مبادلات فرهنگی، دانشگاهی و سایر مبادلات، منجر به توسعه های سیاسی شود و نه بالعکس باعث ظهور چین بازارمحورتر می شود که در سیاست خارجی خود نیز میانه رو تر است.
هیچیک از اینها اتفاق نیفتاد، اگرچه میتوان و باید درباره آن بحث کرد که آیا نقص در مفهوم ادغام است یا در نحوه اجرای آن. با این حال، آنچه واضح است این است که نظام سیاسی چین در حال سرکوبگری بیشتر است، اقتصاد آن در جهت دولت گرایانه تر حرکت می کند و سیاست خارجی آن قاطعانه تر می شود.
چهارم، تحریمهای اقتصادی، در بسیاری از موارد ابزار انتخابی غرب و شرکای آن در واکنش به نقض حقوق بشر یا تجاوزات خارجی توسط دولتها، به ندرت تغییرات معناداری در رفتار ایجاد میکند. حتی تجاوز آشکار و وحشیانه روسیه به اوکراین نتوانسته است بیشتر دولت های جهان را متقاعد کند که روسیه را از نظر دیپلماتیک یا اقتصادی منزوی کنند، و در حالی که تحریم های تحت رهبری غرب ممکن است پایه های اقتصادی روسیه را از بین ببرد، آنها به ترغیب پوتین به عقب نشینی از سیاست فعلیش منجر نشده اند.
پنجم ، عبارت "جامعه بین المللی" باید کنار گذاشته شود. جامعه بین المللی وجود ندارد. حق وتوی روسیه در شورای امنیت، سازمان ملل متحد را ناتوان کرده است، در حالی که گردهمایی اخیر رهبران جهان در مصر برای مقابله با تغییرات اقلیمی یک شکست نا امید کننده بود.
علاوه بر این، واکنش جهانی کمی به کووید 19 وجود دارد و همچنین آمادگی های کمی نیز برای مقابله با همه گیری بعدی وجود دارد. چندجانبه گرایی ضروری باقی می ماند. اما اثربخشی آن به ایجاد ترتیبات محدودتر بین دولت های همفکر بستگی دارد. چندجانبه گرایی نیمه کاره، عمدتاً نتیجه ای نخواهد داشت.
ششم، بدیهی است که دموکراسیها با چالشهای مربوط به خود روبرو هستند، اما مشکلاتی که نظامهای استبدادی با آن روبرو هستند ممکن است حتی بیشتر باشد. ایدئولوژی و بقای رژیم اغلب باعث تصمیمگیری در چنین سیستمهایی میشود. و رهبران اقتدارگرا اغلب در برابر کنار گذاشتن سیاستهای شکست خورده یا اعتراف به اشتباهات مقاومت میکنند، مبادا که نشانهای از ضعف تلقی شود و درخواستهای عمومی برای تغییر بیشتر را تامین کند. چنین رژیمهایی باید دائماً خود را در معرض تهدید اعتراضات گسترده، مانند روسیه، یا آنچه که اخیراً در چین و ایران دیدهایم، بدانند.
هفتم، پتانسیل اینترنت برای توانمندسازی افراد به منظور به چالش کشیدن دولت ها در دموکراسی ها بسیار بیشتر از سیستم های بسته است. رژیم های خودکامه مانند چین، روسیه و کره شمالی می توانند جامعه خود بسته نگه دارند و محتوا را مورد نظارت و سانسور یا حتی هر دو قرار دهند.
چیزی نزدیکتر به "تکه تکه شدن اینترنت" از راه رسیده است. در همین حال، رسانههای اجتماعی در دموکراسیها مستعد انتشار دروغها و اطلاعات نادرست هستند که قطببندی را افزایش میدهد و حکومت کردن را بسیار دشوارتر میکند.
هشتم، هنوز یک غرب وجود دارد (اصطلاحی که بیشتر بر ارزشهای مشترک مبتنی است تا جغرافیا)، و اتحادها ابزاری حیاتی برای ارتقای نظم باقی میمانند. ایالات متحده و شرکای فراآتلانتیک آن در ناتو به تجاوز روسیه به اوکراین پاسخ مؤثری داده اند. ایالات متحده همچنین برای مقابله با تهدید فزاینده ناشی از چین، به ویژه از طریق چهار قدرت نیرومند (استرالیا، هند، ژاپن، و ایالات متحده)، و سه قدرت(استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده )، روابط قویتری در هند و اقیانوسیه ایجاد کرده است و افزایش همکاری های سه جانبه با ژاپن و کره جنوبی را افزایش داده است.
نهم، رهبری ایالات متحده همچنان ضروری است. ایالات متحده اگر بخواهد تأثیرگذار باشد، نمیتواند در جهان بهطور یکجانبه عمل کند، اما اگر آمریکا منفعل یا در حاشیه باشد، جهان برای مقابله با امنیت مشترک و چالشهای دیگر گرد هم نمیآید. تمایل آمریکا برای پیش بردن رهبری به جای عقب نشینی بیشتر مورد نیاز است.
در نهایت، ما باید در مورد آنچه می توانیم بدانیم متواضع باشیم. توجه به این نکته که تعداد کمی از درس های قبلی یک سال پیش قابل پیش بینی بودند، نشانه ناتوانی است. آنچه ما آموخته ایم این است که نه تنها تاریخ بازگشته است، بلکه خوب یا بد، توانایی خود را حفظ کرده که ما را شگفت زده کند. با این ذهنیت پیش به سوی سال 2023.
منبع:
The Project syndicate
Ten Lessons from the Return of History
By Richard Haass
جهت ارجاع علمی: ریچارد هاس، « ده درس از بازگشت تاریخ»، مترجم: زهرا قمی، نظارت: آنا یوسفیان، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1401/12/1
نویسنده
آنا یوسفیان
آنا یوسفیان پژوهشگر مهمان در مرکز آنا یوسفیان پژوهشگر مهمان در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانش آموخته مقطع دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه دانشگاه آزاد تهران مرکز است. حوزه مطالعاتی او شامل اقتصاد سیاسی گفتمان فرهنگی است. نامبرده مقالاتی به فارسی در مجلات معتبر داخلی به چاپ رسانده است. های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانش آموخته مقطع دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه دانشگاه آزاد تهران مرکز است. حوزه مطالعاتی وی شامل اقتصاد سیاسی گفتمان فرهنگی است