دموکراسی آمریکایی هنوز در خطر است! چگونگی محافظت از آن در برابر دشمنان خارجی و داخلی
نویسندگان: ارین باگوت کارتر، برت ال. کارتر و لری دایموند
ترجمه: رضا فضلعلی، پژوهشگر مهمان
By Erin Baggott Carter, Brett L. Carter, and Larry Diamond
January 6, 2023
دو سال پیش، در زمانی که حامیان رئیسجمهور دونالد ترامپ در صدد نشان دادن تقلب در انتخاباتی که باعث شکست او شد، گروهی از طریق طرحهای غیرقانونی و برخی نیز از طریق حمله خشونتآمیز به ساختمان کنگره آمریکا باعث شدند تا سیستم حکومت دموکراتیک ایالات متحده با آزمون بیسابقهای مواجه گردد. از آن مرحله تاریک تاریخ به بعد، دموکراسی در آمریکا عملکرد و چشم اندازهای بهتری داشته است، انتخابات 2022 با موفقیت برگزار شد و مدعیان افراطی تقلب در انتخابات در ایالت های حساس مانند آریزونا و پنسیلوانیا نیز شکست خوردند. کمیته منتخب مجلس نمایندگان برای بررسی حمله 6 ژانویه به ساختمان کنگره ایالات متحده، آشوب و شورش هایی را که تلاش کردند نتایج انتخابات 2020 رئیس جمهور سابق ایالات متحده را باطل کنند، و نقش رئیس جمهور سابق دونالد ترامپ،در تحریک و تشویق آنها را مقتدرانه ثبت و قابل استناد ساخت. همچنین در برزیل و فرانسه، نامزدهایی که درتعهدشان به اصول دموکراسی مورد شک و تردید بود، در انتخابات ریاست جمهوری شکست خوردند ولی در کلمبیا انتخابات مسالمت آمیزی نیز برگزار شد.
در همین حال، قدرتمندترین رژیم های استبدادی جهان در حال مبارزه هستند. جنگ فاجعه باری که "ولادیمیر پوتین"، رئیس جمهور روسیه در اوکرایین طراحی و اجرا کرد، افسانه احیا و تجدید حیات مسکو را در هم شکست. تلاش چین برای تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد و تأثیرگذارترین قدرت جهان، که با سوء استفاده از مدیریت فاجعه بار رئیسجمهور "شی جین پینگ" در همهگیری کووید-19 شکل گرفته است. حباب افزایش قیمت املاک و مستغلات چین، نرخ بیکاری 20 درصدی جوانان، سرکوب با انگیزه سیاسی در بخش خصوصی، و بدهی دولت محلی به شدت پشتیبانی رئیسجمهور شی را در داخل تضعیف کرده است.
اگر چه گفته می شود، پکن و مسکو ضعیف شده اند، لیکن همچنان تهدیدی جدی برای دموکراسی هستند. هرچه مشکلات داخلی آنها سخت تر شود، نیاز بیشتری به بی اعتبار ساختن سیستم های مخالف حکومت و تحقیر مخالفان دموکراسی خواه، خود خواهند داشت. به همین علت پکن و مسکو با بهره برداری از ضعف و ناتوانی دموکراسی آمریکایی و تشدید آن بدنبال راه انداختن یک جنگ اطلاعاتی جهانی نادرست هستند. هدف این جنگ اطلاعاتی نادرست، سرکوب مطالبات دموکراسی طلبانه، با بی اعتبار کردن دموکراسی غربی در چین و روسیه است. با حمایت از دولت های دوست، در سطح جهان، مقابله با این تفکر و احساس رو به رشد، مبنی بر اینکه تعامل با پکن و مسکو عواقب ناخوشایندی برای شهروندان در منطقه دارد، لیکن ضعف در دموکراسی های غربی به پکن و مسکو کمک می کند؛ تا در نهایت با ایجاد نظم بینالمللی جدید و چندپارۀ حق «حاکمیت ملی» بر حقوق بشر ترجیح داده شود. ترامپ همچنان مشروعیت انتخابات 2020 را به چالش می کشد و ممکن است با اتهامات کیفری جدیدی نیز روبرو شود. بطوریکه حتی تا دو سال آینده می تواند در کنگره ایالات متحده آمریکا (کاپیتول هیل) به جای بازگرداندن، روند اعتماد به انتخابات آمریکا، تحقیقات را جناحی و با اتهام زنی، و تلاشهای بدبینانه ای جدید، آنرا تضعیف نماید.رسانههای اجتماعی همچنان مجرای اطلاعات نادرست (دروغ و شایعه پراکنی) و نظریهپردازی در توطئه هستند و تلاشها برای تعدیل و رضایت ناکافی بوده است. حمله تصاعدی به حقیقت با پیشرفت سریع نرم افزار هوش مصنوعی مولد، قادر به ساخت غیر واقعی و پیچیده ای هستند که درآن شخصیتهای عمومی چیزهایی را میگویند و انجام میدهند که هرگز نگفته یا انجام ندادهاند. همه اینها موهبتی برای دو ابرقدرت مستبد اخبار غیر واقعی جهان، چین و روسیه است. هر چه محتوا (ظاهراً) معتبرتر باشد، تبلیغات متقاعد کننده تر است. فرسایش و تحلیل دموکراسی در ایالات متحده به پکن و مسکو کمک می کند تا تفکر دموکراسی را بی اعتبار کنند. اگر دموکراسی آمریکایی یک بار دیگر قرار است، به عنوان نمونه و الگویی به دیگران خدمت کند، باید در داخل کشور ابتدا تقویت شود. تنها در این صورت است که واشنگتن می تواند در نبرد برای قدرت نرم جهانی پیروز شود.
تخریب دموکراسی
رئیس فعلی بنیاد حقوق بشر، "گری کاسپاروف"، مخالف تبعیدی روسی، یک بار گفت: «هر دیکتاتوری قوانین خاصی دارد». از جمله مهمترین آنها این است که "هرگز در هزینه کردن حفظ نظم و آرامش (پلیس) یا تبلیغات صرفه جویی نکنید". این رسم و قاعده برای رهبران چین و روسیه به عنوان ستاره راهنما بکار گرفته می شود. پکن در نظارت دیجیتال فراگیر پیشگام است و مسکو نیز سرکوب را برای مهار مخالفت با جنگ در اوکراین تشدید کرده است. اما همه حکومت های استبدادی به حداقل درجاتی از حمایت یا رضایت عمومی مردم نیاز دارند. زمانی شهروندان عملکرد دولت خود را با سایر کشورها مقایسه و ارزیابی می کنند. به همین علت، پکن و مسکو تقریباً یک پنجم تبلیغات داخلی را به دولت های خارجی اختصاص می دهند. آنها دموکراسی به سبک غرب را فاسد، بی مسئولیت، و نالایق می دانند و ادعا می کنند که دموکراسی «واقعی» در داخل کشور (چین و روسیه) وجود دارد. این اولین دلیلی است که ضعف دموکراسی موجود در ایالات متحده باعث پیشرفت منافع پکن و مسکو می شود که برای تبلیغات داخلی آنها خوراک و محتوایی فراهم می کند.روایت پوتین در داخل از سیاست بینالملل دارای سه مضمون کلی است: زوال دموکراتیک در غرب، شکستهای سیاست خارجی غرب، و افول نظم بینالمللی لیبرال. در سالهای 2016 و 2017، ترامپ در 80 درصد از کل پوششهای بینالمللی روسیه حضور داشت. رسانه های دولتی از پیش بینی های وی مبنی بر تقلب در انتخابات 2016 شادمان شدند، از تضاد و چند قطبی شدن رای دهندگان ایالات متحده گزارش و خبر دادند،که از عواقب آن به خشونت کِشیده شدن است. پس از پیروزی ترامپ در انتخابات 2016، گمانه زنی شد که «طرفداران هیلاری کلینتون» توانایی تغییر نتیجه را دارند. بدین صورت، انتخابات آمریکا، با تقلب مواجه است و به راحتی می تواند به خطر بیفتد.
در عین حال یکی از اهداف تبلیغات پوتین در داخل، ادغام اروپا است که آن را پروژه ای نخبگان محور می خواند. به ملت روسیه گفته می شود که اتحادیه اروپا یک «ایدئولوژی نئولیبرالی» را بر مردم عادی اروپاییان تحمیل نموده که با «ارزش های سنتی» «تمدن اروپایی» ناسازگار است، که این نخبگان تحت سلطه ایالات متحده هستند، نه مردم اروپا! تمایل به رضایتمندی واشنگتن باعث بحران مهاجران در سال 2015 و حملات تروریستی متعدد شد. بنابر ادعای مسکو، تحریم های علیه روسیه، بعلت تسلط واشنگتن بر کشورهای اروپایی، باعث تضعیف اقتصاد اروپا شده است. مبارزین، احزاب راست افراطی و منطقه یورو با تصویر بدبینی و تلاش برای جاودانگی اروپا، «دیکتاتوری لیبرال دموکراسی را به چالش می کشند» و «هموطنان خود را از بروکسل» نجات می دهند. اتحادیه اروپا «خانه ای پوشالی» است که به زودی فرو خواهد ریخت.
حزب کمونیست چین رویکرد متفاوتی دارد. اگرچه به طور معمول به مردم چین میگوید که دموکراسی در چین وجود دارد، اما از پوشش جزئیات سیاستهای انتخاباتی بینالمللی خودداری میکند تا مبادا به شهروندان، ضعف های رای دادن (در چین) را یادآوری کند. به جای آن، تمرکز و تاکید بر فساد و ناتوانی واشنگتن در حاکمیت می کند. روزنامه "پیپل دیلی" (روزنامه رسمی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین)، در سال 2017 نوشت مفهوم، «دموکراسی انتخاباتی در ایالات متحده»، «یک رقابت برای خرج کردن پول بین نامزدهایی است که هر کدام از آنها پاسخگوی نخبگان(سرمایه داران) مالی می باشند». از آنجایی که دموکراتها و جمهوریخواهان به حامیان مالی یکسانی تکیه میکنند، «سکوهای مبارزات انتخاباتی به تدریج مشابه میشوند». بدون هیچ تفاوت سیاسی واقعی در مناظرات، «زمان بیشتری برای حملات شخصی صرف می شود تا بحث های مربوط به سیاست» و «افکار عمومی تأثیر کمی بر سیاست دولت دارد». خشونت طلبی با اسلحه در آمریکا بین سالهای 2016 تا 2017 پنج درصد از پوشش بینالمللی روزنامه"پیپل دیلی"را تشکیل میداد. پس از انتشار کووید19، این روزنامه به خوانندگان گف: «این همهگیری به یک تراژدی انسانی به دلیل بی اعتنایی و اقدامات دولت ایالات متحده است که از کنترل خارج شد.» "پیپل دیلی" نیز هشدارهایی می دهد که "تبعیض نژادی ایالات متحده را از هم خواهد پاشید."
دستگاه تبلیغاتی حزب کمونیست بر معایب سایر دموکراسیها نیز تأکید دارد. اگرچه به ندرت سیاست تایوان را پوشش می دهد، زیرا ممکن است نشان دهد که دموکراسی می تواند در سرزمین اصلی خودشان نیز کاربردی می تواند داشته باشد، اغلب اظهار می کند که «سیاست داخلی در کره جنوبی به هم ریخته است». در سالهای 2016 و 2017، با تمام قوا بر استیضاح رئیسجمهور "پارک گون-هی" به دلیل فساد متمرکز شد. اما بطور کلی، مانند مسکو، تمرکز اصلی حزب کمونیست در بیان روایت، شکستهای دموکراسی آمریکایی است.
زمینه سازی
پکن و مسکو روایت های تبلیغاتی را نه فقط برای شهروندان خود بلکه برای مخاطبان جهانی نیز ایجاد می کنند. از سال 2015، پکن سالانه بیش از 10 میلیارد دلار به عملیات تبلیغاتی جهانی خود اختصاص داده است. در سال 2011، دولت روسیه نیز حداقل 380 میلیون دلار برای شبکه خبری 24 ساعته روسی (راشاتودی) هزینه کرد. پکن و مسکو سرمایه گذاری زیادی برای تبلیغات برای مخاطبان خارجی می کنند، زیرا اگر بخواهند مواضع سیاسی خود را در داخل تقویت کنند و در نهایت نظم بین المللی پس از جنگ سرد را تغییر دهند، به دولت های دوست در خارج نیاز دارند. برای حفاظت و ایمنی استبداد و خودکامگی خودشان، به جنگ در جهان با توسل به اخبار و اطلاعات نادرست وارد شده اند. این تمایل اساس تبلیغات جهانی روسیه و چین است. در پاسخ به سال ها تحریم و گسترش ناتو به اروپای شرقی، امید مسکو به داشتن رابطه و انتخاب سیاستمداران غربی است که تمایل و اشتیاقشان به دموکراسی سطحی است و موافق روسیه می یاشند. همچنین مسکو مشتاق تامین منابع طبیعی، به ویژه معادن طلای آفریقا است که برای ایمن نگه داشتن دولت پوتین از تحریمها در آستانه جنگ اوکراین استفاده شد. چین نیز اهداف مشابهی دارد. پکن با ابتکار راهی برای کنترل بیشتر، به دلیل جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی"شی جینپینگ" که با هدف تشویق تقاضای خارجی برای صنعت داخلی و ایجاد فرصت یرای خروج سرمایه در جهت افزایش ذخایر ارزی، که البته توسط تصمیمات حزبی هدایت و ابلاغ میشود. پکن و مسکو هر دو میخواهند اینترنت را به حوزههای اطلاعاتی ملی تقسیم کنند که کنترل و سانسور آن آسانتر است، تا هنجارهای بینالمللی حقوق بشر و حاکمیت قانون را از بین ببرند. هدف مشترکشان نیز ایجاد یک نظم بین المللی جدید است که منافع داخلی و جاه طلبی های جهانی آنها را در پس ادعاهای ظاهری و واهی مبنی بر"حاکمیت ملی" پیش ببرند.
در آفریقا، با عمیق تر شدن و تعامل با چین، دیدگاههای مثبت نسبت به چین کمتر شده است. سابقه تاریخی مسکو در آفریقا نیز حتی بدتر است. عوامل روسیه به حمایت و کمک به دولتها و سرکوب اعتراضهای مردمی، مرتکب جنایاتی شدهاند، از جمله قتل عامی در مالی (مارس2022) در یک دوره چهار روزه که منجر به کشته شدن 380 نفر شد. چنین یورش های واقعی در این کشورهای کم درآمد، به ندرت در این موارد گزارش شده است. که در آن تبلیغات نادرست، در مورد خطا و ضعف های غرب توسط چین و روسیه با فشار و زور قرارداده می شود. این ناهماهنگی و انحراف نیاز فوری به اصلاح دارد.
در دموکراسیهای غربی، دولت پوتین از سیاستمدارانی از جمله ترامپ در ایالات متحده، نامزد بومیگرای ریاستجمهوری "مارین لوپن" در فرانسه و "ماتئو سالوینی" معاون سابق نخستوزیر نژاد پرست (بیگانههراس) در ایتالیا حمایت کرد. پوتین همچنین از "برگزیت" در بریتانیا و حزب محافظه کار راستگرای آلترناتیو آلمانی نیز حمایت کرد. این افراد و جنبشهای سیاسی نسبت به نظم بینالمللی پس از جنگ سرد تردید داشته و نسبت به ترویج دموکراسی در خارج از کشور و در برخی موارد نسبت به دموکراسی در داخل نیز علاقهمند نیستند. مسکو حتی گستاخانه تر و بی پرواتر از دولتهای شریک در «جنوب جهان» (کمتر توسعه یافته)، با تولید فیلمهای اکشن، نصب بیلبوردها، تأمین مالی کمپینها و راهاندازی کمپینهای رسانههای اجتماعی، از انها حمایت کرده است.
ردپای رسانه های جهانی پکن از مسکو بیشتر است. علاوه بر فعالیتهای رسانههای اجتماعی، پکن ایستگاههای رادیویی انگلیسی زبان را اداره میکند، طیف وسیعی از روزنامههای تبلیغاتی را چاپ میکند، محتوای رایگان را در اختیار روزنامههای داخلی قرار میدهد، و حتی پلتفرمهای رسانهای برجسته را به طور کامل خریداری کرده است. تبلیغات پکن «رویای چین» را ترویج میکند و اظهار میکند که برجسته ترین نقض حقوق بشر حکومت کمونیستی چین مانند قتل عام میدان "تیانآنمن" و نسلکشی مداوم علیه اویغورهای قومی در "سینکیانگ" ادعاهای ساختگی هستند که دولتهای غربی برای تضعیف چین منتشر می کنند.
نادیده گرفتن جنگ جهانی اطلاعات نادرست آسان است. واشنگتن پست در سال 2017 ادعا کرد: «اگر چه شبکه خبری روسیه امروز بازوی تبلیغاتی مسکو است، ولی در کار خود خیلی خوب نیست.» اما شواهد چیز دیگری را نشان می دهد. در ایالات متحده، قرار گرفتن در معرض شبکه خبری"راشا تودی"باعث می شود که آمریکایی ها در رهبری جهان عقب نشینی کنند. تبلیغات چینی ها، در برزیل، هند و آفریقای جنوبی، نشان از کاهش حمایت دموکراسی میدهد. در 19 کشور در شش قاره، پیامهای حاکمیت چین تعداد افرادی را که «مدل چین» را برتر از لیبرال دموکراسی آمریکایی میدانستند، آشکارا سه برابر شده است.
بهبود وضعیت ملل دموکراتیک
وضعیت دموکراسی آمریکایی، یک نگرانی داخلی و هم یک نگرانی امنیت ملی است. چین و روسیه، دشمنان استبدادگرای اصلی ایالات متحده، از نقاط ضعف، شکافها و مشکلات دموکراسی آمریکایی برای افزایش برتری در رقابت برای رهبری جهانی نیز استفاده کردهاند (و تشدید میکنند). برای به دست آوردن برتری مجدد، ایالات متحده بایستی دموکراسی را ترمیم و در عین حال صدای خود را برای دموکراسی در عرصه جهانی نیز تقویت نماید. دموکراسی باید در حالت تهاجمی ادامه دهد. این امر مستلزم سرمایه گذاری زیادی در قدرت نرم آمریکا است. از سال 1980، مخارج دولت ایالات متحده برای دیپلماسی عمومی به 2.5 میلیارد دلار در سال 1994 (تعدیل تورم) به اوج خود رسید و تقریباً در سالهای 2010 و 2011 به آن سطح رسید. اما از آن زمان، با افزایش چالشها، تلاشهای آمریکا متوقف شدند و در سال 2020 کل هزینهها، تنها به 2.23 میلیارد دلار کاهش یافت.
واشنگتن باید مجدداً به مبارزه برای قدرت نرم جهانی بپیوندد، به شکلی که حقیقت و ارزش های آمریکایی را منعکس کند، با روش هایی مخاطبان جهانی را درگیر و قانع سازد. هدف باید نه تنها مقابله متقاعد کننده با اطلاعات نادرست با حقیقت باشد، بلکه ترویج ارزش ها، ایده ها و جنبش های دموکراتیک طلبانه نیز باید باشد. برای مقابله با اطلاعات نادرست و همچنین اخبار واقعی که حکومت های خودکامه پایمال و توقیف می کنند، علاوه بر اینکه به جریان های معتبر متعددی از اطلاعات و اخبار نیاز است، آنها بایستی مستقل باشند. در حالی که دولت ایالات متحده احتمالاً حمایت مادی می کند، این رسانه ها باید آزادانه و بدون کنترل تحریریه فعالیت کنند. به این ترتیب، آنها به دلیل اینکه مستقل هستند، دیده نیز می شوند.
یکی از احتمالات تغییر رفتار صدای آمریکا به چیزی بسیار شبیه به شرکت رسانه دولتی (پخش برنامه های رادیویی و تلویزیون) در بریتانیا خواهد بود. این سازمان باید مأموریتی برای الگوبرداری از ارزشهای تجربه دموکراسی در آمریکا را با ارائه گزارشهای کاملاً مستقل در مورد دیگر کشورهای سراسر جهان از جمله ایالات متحده داشته باشد. لیکن پیروزی در جنگ اطلاعاتی نیاز به چیزی بیش از حقیقت، استقلال و حرفه ای بودن دارد. همچنین نیاز به شبکه ای متکثر و غیرمتمرکز از رسانه های با کیفیت دارد. روزنامهنگاران داخلی در حکومتهای استبدادی از موقعیت و جایگاه منحصر به فردی برای سندسازی و انتشار شواهد مربوط به فساد، نقض حقوق بشر و اشتباهات فاحش سیاسی برخوردارند. ایالات متحده و متحدان دموکراتیک آن باید رسانه های داخلی تحت فشار را که در نَبود آزادی رسانه ها برای ارائه اخبار و نظرات انتقادی فعالیت می کنند را افزایش و توانمند سازد. این امر مستلزم میلیاردها دلار بودجه برای رسانههای آزاد است( بدنبال منافع عمومی) که در سراسر جهان (از جمله رسانههایی، که در خارج از وطن کار میکنند)، که بخش اعظم آن باید از مجرای صندوق بینالمللی پول (غیردولتی)(NGO) تامین شود. این صندوق یک ائتلاف غیرسیاسی متشکل از بنیادهای بین المللی است که می تواند رسانه های مستقل را تامین مالی و در عین حال استقلال آنها را تضمین نماید.
واشنگتن باید در هماهنگی با شرکای دموکراتیک خود، از نظر فناوری و ژئوپلیتیکی برای کمک به نظام ها و جوامع بسته در عبور از سانسور اینترنت و نظارت بر رسانههای اجتماعی به دنبال راههای جدید باشد. هرگاه شهروندان در حکومتهای خودکامه که زیر نظر آنها زندگی می کنند، به حقائق و اطلاعات مستقل دسترسی پیدا کنند و با امنیت و خاطری جمع با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، رژیم ها در موقعیت متزلزلتری قرار خواهند گرفت. در عین حال تبادل آزاد اطلاعات مستلزم دیپلماسی متعهد و هماهنگ میان دموکراسیها است تا اطمینان حاصل شود که حکومتهای استبدادی نمی توانند استانداردها و پروتکلهای جهانی اینترنت را تحت کنترل در آورند. شرکتهای رسانههای اجتماعی نیز در صورت امکان باید برای مقابله با بسترهای خرابکاری زیان آور پلتفرمهایشان توسط دولتهای خارجی، حداقل با شناسایی و مشخص کردن منابع و حذف آشکارترین محتوای نادرست و خطرآفرین، تلاش بیشتری انجام دهند. ایالات متحده و سایر دموکراسی ها باید این تلاش ها را با مقررات قوی تر رسانه های اجتماعی تقویت نمایند. اولین قدم باید ممنوعیت TikTok (نرم افزار ساخت چین که در آن می توان کلیپ های ٣ تا ۶٠ ثانیه از موضوعات مختلف قرار داد) از دستگاه های آمریکایی باشد.
ایالات متحده باید مجدداً دموکراسی خود را احیا کند و نشانه های امیدوارکننده ای وجود دارد که نشان می دهد این کشور وارد عصر اصلاحات دموکراسی شده است. بسیاری از ایالت ها روش های رای گیری خود را بروز کرده اند و ثبت نام و رای دادن را آسان تر کرده اند. برخی از هجمه های حزبی در حوزه های انتخاباتی را حذف نموده و اقداماتی را برای شفاف سازی امور مالی مبارزات انتخاباتی نیز انجام داده اند. به ویژه رای گیری با رتبه بندی (RCV){یک سیستم انتخاباتی در بعضی از ایالت ها است که در آن رأی دهندگان نامزدها را با انتخاب رتبه بندی شده بر اساس اولویت در برگه های رأی خود رتبه بندی می کنند.} محاسبه می شود. بر اساس این سیستم، رای دهندگان نامزدهای مورد نظر خود را رتبه بندی و سپس، اگر هیچ نامزدی اکثریت آرا را به دست نیاورد، نامزدهای دارای رای پایین حذف می شوند و بطور کلی یک پیروز با رای بالاتر فوری در رقابت دور دوم معرفی می شود. در واقع روش فوق(RCV) به نامزدهای مستقل و شخص ثالث، فرصتی دوباره برای مطرح شدن می دهد. پس از افزایش استفاده در سطوح ایالتی، در سالهای 2016 و 2018 در "مین"، در سال 2020 در "آلاسکا" و در نوامبر 2022 در "نوادا" توسط رأیدهندگان به تصویب رسید (اگرچه آخرین اصلاحیه قانون اساسی است که باید برای بار دوم توسط رأیدهندگان تأیید شود). حمایت از (RCV) در "اورگان" و "مینه سوتا" نیز در حال افزایش است، که ممکن است به زودی اولین ایالتی در کشور باشد که با رأی مجلس ایالتی آن را تصویب میکند.
اما دموکراسی آمریکایی اطمینان بخش نیست. قوانینی که به منظور کاهش نفوذ پول و سرمایه، تقویت و گسترش حق رای، پایان دادن به تفلب و جعل در آرای انتخاباتی، تضمین استانداردهای اخلاقی برای مقامات منتخب و افزایش امنیت انتخابات در نظر گرفته شده بود، در کنگره گذشته شکست خورد و چشم اندازی ناچیز برای تصویب در کنگره بعدی وجود دارد. بدتر از آن، بسیاری از ایالت ها برای محدود کردن دسترسی به برگه های رای و دشوارتر کردن رای دادن برای اقلیت ها اقدام کرده اند. نگرانکنندهتر اینکه برخی از مجلسهای ایالتی تحت کنترل جمهوریخواهان، به رهبری"کارولینای شمالی"، با نگرشی به دنبال برقراری و تصویب«مجالس قانونگذاری ایالتی مستقل» هستند، به شکلی که این نهادها را قادر میسازد تا مناطق را کنترل کنند و حتی با حعل و تقلب، از قوانین انتخاباتی برای برتری حزبی استفاده کنند، بدون اینکه دادگاه ها، فرمانداران یا کمیسیون ها آنرا مجدداً بررسی نماید. اگر سیاست این کشور در داخل به مجموعه ای از دولت های تک حزبی تبدیل شود، ایالات متحده نمی تواند خودکامگی و استبداد را در سطح جهانی به چالش بکشد. مبارزه موفقیت آمیز با اخبار نادرست استبداد، به موفقیت در داخل و به تجدید دموکراسی آمریکایی بستگی دارد.
جهت ارجاع علمی: ارین باگوت کارتر، برت ال. کارتر و لری دایموند، « دموکراسی آمریکایی هنوز در خطر است! چگونگی محافظت از آن در برابر دشمنان خارجی و داخلی»، مترجم: رضا فضلعلی، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1401/11/4
»
نویسنده
رضا فضلعلی
رضا فضلعلی، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه روندهای فکری در خاورمیانه است. وی دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش مسایل ایران در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج می باشد. حوزه مطالعاتی نامبرده مسائل خاورمیانه و تروریسم نوین است.