آیا وقوع جنگ اتمی اجتناب ناپذیر است؟
نویسنده: جوزف اس نای جونیور
مترجم: سمیه رستمی خاصلوئی
انتخاب متن و نظارت: آنا یوسفیان
منبع: پراجکت سیندیکت
Is Nuclear War Inevitable?
Link:
https://www.project-syndicate.org/commentary/is-nuclear-war-inevitable-by-joseph-s-nye-2022
حمله روسیه و قدرت نمایی و تهدید اتمی به ما یادآوری کرده است که وقوع یک جنگ اتمی تمام عیار امری است ناشی از احتمالات وابسته و مستقل. به طور تناقض آمیزی، کاهش احتمال یک فاجعه همه جانبه مستلزم آن است که بیاموزیم درجه معینی از ریسک و تردید را بپذیریم.
کمبریج – حمله روسیه به اوکراین و قدرت نمایی و تهدید اتمی علیه غرب، مذاکره در مورد سلاح های هسته ای را جانی تازه بخشیده است. سال گذشته، زمانی که معاهده سازمان ملل متحد برای ممنوعیت کامل چنین سلاحهایی به اجرا درآمد، هیچ یک از 9 کشور دارای سلاح هستهای در بین 86 کشور امضاء کننده نبودند. چگونه این کشورها می توانند داشتن سلاح هایی را که همه بشریت را در معرض خطر قرار می دهد تایید و پشتیبانی کنند؟
این سوالی در خور و مناسب است، اما باید در کنار سوالی دیگر مطرح شود: اگر ایالات متحده این معاهده را امضا کند و مهمات جنگی خود را نابود کند، آیا باز هم می تواند از تجاوز بیشتر روسیه در اروپا جلوگیری کند؟ اگر پاسخ منفی است، باید در نظر داشت که آیا جنگ هسته ای اجتناب ناپذیر است یا خیر.
این یک سوال جدید نیست. در سال 1960 دانشمند و رمان نویس بریتانیایی” سی. پی اسنو” به این نتیجه رسید که وقوع جنگ اتمی ظرف یک دهه "یک قطعیت ریاضی" است. این ممکن است یک مقدار اغراق آمیز باشد، اما بسیاری بر این باور بودند که پیش بینی اسنو در صورت وقوع جنگ در عرض یک قرن قابل توجیه خواهد بود. در دهه 1980، کمپین انجماد هستهای مانند هلن کالدیکات، نظریه اسنو را تکرار کردند و هشدار دادند که ساخت سلاحهای هستهای "جنگ اتمی را به یک قطعیت ریاضی تبدیل میکند".
کسانی که از لغو تسلیحات هستهای حمایت میکنند، اغلب به این نکته توجه میکنند که اگر یک بار شیر یا خط بیاندازید، شانس اینکه سمت شیر سکه بیفتد 50 درصد است. اما اگر ده بار آن را بچرخانید، شانس اینکه شیر بیفتد حداقل یک بار به 99.9 درصد افزایش می یابد. یک درصد احتمال جنگ هسته ای در 40 سال آینده بعد از 8000 سال به 99 درصد تبدیل می شود. دیر یا زود، احتمالات علیه ما خواهد بود. حتی اگر هر سال خطرات را به نصف کاهش دهیم، هرگز نمی توانیم به صفر برسیم.
اما استعاره پرتاب سکه در مورد سلاحهای هستهای گمراهکننده است، زیرا احتمالات مطلق را فرض میکند، در حالی که تعاملات انسانی بیشتر شبیه تاسهای دستکاری شده است. آنچه در یک پرتاب اتفاق می افتد می تواند شانس را در پرتاب بعدی سکه تغییر دهد. در سال 1963، درست پس از بحران موشکی کوبا، احتمال وقوع جنگ هستهای کمتر بود، دقیقاً به این دلیل که احتمال بیشتری در سال 1962 وجود داشت. شکل ساده قانون میانگینها لزوماً برای تعاملات پیچیده انسانی اعمال نمیشود. اصولاً انتخاب های صحیح انسان می تواند احتمالات را کاهش دهد.
وقوع جنگ هسته ای هم به احتمالات مستقل و هم متقابل بستگی دارد. یک جنگ کاملاً تصادفی ممکن است با نحوه ی پرتاب کردن سکه مطابقت داشته باشد، اما چنین جنگهایی نادر هستند و هر حادثهای ممکن است محدود باشد. علاوه بر این، اگر یک درگیری تصادفی محدود باقی بماند، ممکن است اقدامات آتی را رقم بزند که احتمال وقوع یک جنگ بزرگتر را محدودتر می کندو هر چه این دوره طولانی تر باشد، احتمال تغییر شرایط بیشتر می شود. در 8000 سال آینده، بشر ممکن است نگرانیهای بسیار مهمتری داشته باشد تا نگرانی در خصوص جنگ هسته ای.
ما به وضوح نمی دانیم که احتمالات متقابل و وابسته به هم چیست. اما اگر تحلیل خود را بر اساس تاریخچه پس از جنگ جهانی دوم قرار دهیم، می توانیم فرض کنیم که فاصله زیادی میان وقوع نبرد هسته ای و گسترش آن طی یک سال وجود ندارد.
در طول بحران موشکی کوبا، جان اف کندی، رئیس جمهور ایالات متحده، طبق گزارش ها، احتمال جنگ هسته ای را بین 33 تا 50 درصد برآورد کرد. اما این لزوماً به معنای جنگ هسته ای نامحدود نبود. در مصاحبه با شرکت کنندگان آن قسمت برنامه و در بیست و پنجمین سالگرد آن، متوجه شدیم که، علیرغم برتری گسترده زرادخانه هسته ای ایالات متحده کندی حتی با وجود کوچکترین احتمال جنگ هسته ای، به عقب رانده شد. این امر برای ایالات متحده یک پیروزی ناچیز بود و در نهایت به جابجایی آرام موشک های آمریکا از ترکیه منجر شد.
برخی افراد از استدلال ریاضی اجتناب ناپذیری برای فشار بر خلع سلاح هسته ای یکجانبه استفاده کرده اند و شعار جنگ سرد، "نسل آینده بهتر است تحت کنترل یک دولت کمونیستی باشد تا اینکه در یک جنگ هسته ای کشته شود" را معکوس کردند . اما دانش هستهای را نمیتوان از میان برد و هماهنگ کردن آن میان 9 کشور و بیشتر که دارای سلاح هسته ای هستند و از نظر ایدئولوژیک متفاوت، کار بسیار دشواری است. گامهای یکجانبه میتواند متجاوزان را جسور کند و احتمال یک پایان ناخوشایند را افزایش دهد.
ما هیچ ایده ای نداریم که فایده و پذیرش ریسک برای نسل های دور آینده چه معنایی خواهد داشت یا مردم در 8000 سال آینده برای چه چیزی ارزش قائل هستند. در حالی که تعهد اخلاقی ما نسبت به آنها ما را مجبور می کند تا در خصوص بقا بسیار دقیق رفتار کنیم، که این امر مستلزم عدم وجود کامل خطر و ریسک نیست. ما مدیون نسلهای آینده برای دسترسی تقریباً برابر به ارزشهای مهم هستیم که شانس مساوی برای بقا را نیز شامل می شود. این با تلاش برای جمع آوری منافع افراد ناشناخته طی قرن ها و رسیدن به مقداری نامعلوم در زمان حال متفاوت است . ریسک همیشه جزء اجتناب ناپذیر زندگی انسان خواهد بود.
بازدارندگی هسته ای مبتنی بر پارادوکس قابلیت استفاده است. اگر سلاح ها کاملاً غیرقابل استفاده باشند، بازدارنده نیستند. اما اگر آنها بیش از حد قابل استفاده باشند، ممکن است جنگ هسته ای با تمام ویرانی هایش رخ دهد. با توجه به پارادوکس قابلیت استفاده از سلاح هسته ای و احتمالات وابسته و متقابل در خصوص تعاملات انسانی، ما نمیتوانیم به دنبال پاسخی مطلق برای آنچه «فقط بازدارندگی» است باشیم. بازدارندگی هسته ای کاملا درست یا کاملا غلط نیست. پذیرش بازدارندگی از جانب ما باید مشروط باشد.
سنت جنگ عادلانه ای که ما در طول قرن ها به ارث برده ایم، سه شرط مرتبط را پیشنهاد می کند که باید رعایت شوند: یک دلیل عادلانه و متناسب، محدودیت در تجهیزات و وسایل، و در نظر گرفتن محتاطانه همه پیامدها.
من پنج اصل هسته ای را از این شرایط نتیجه می گیرم. از نظر انگیزه، باید درک کنیم که دفاع از خود یک علت عادلانه اما محدود است. در مورد تجهیزات وسایل، ما هرگز نباید با سلاح های هسته ای به عنوان سلاح های معمولی برخورد کنیم و باید آسیب متوجه افراد بی گناه را به حداقل برسانیم. و در مورد پیامدها، باید خطرات جنگ هسته ای را در کوتاه مدت کاهش دهیم و سعی کنیم به مرور زمان اتکای خود به سلاح های هسته ای را کاهش دهیم. یک بمب در زیرزمین خطراتی را به همراه دارد، اما نه به اندازه بمب های موجود در خط مقدم.
جنگ در اوکراین به ما یادآوری کرده است که هیچ راهی برای اجتناب از عدم اطمینان و خطر وجود ندارد. هدف کاهش (نه از بین بردن) نقش تسلیحات هسته ای در طول زمان همچنان مهم است. ریچارد گاروین، طراح اولین بمب هیدروژنی، محاسبه کرد: "اگر احتمال جنگ هسته ای در سال جاری یک در صد باشد و اگر هر سال بتوانیم آن را تنها به 80 درصد نسبت به سال قبل کاهش دهیم، پس افزایش احتمال جنگ هسته ای برای همه زمان ها 5 درصد خواهد بود. ما می توانیم با این احتمال زندگی اخلاقی داشته باشیم.
جهت ارجاع علمی: جوزف نای، « آیا وقوع جنگ اتمی اجتناب ناپذیر است؟»، مترجم: سمیه رستمی خاصلوئی، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1401/10/10
نویسنده
آنا یوسفیان
آنا یوسفیان پژوهشگر مهمان در مرکز آنا یوسفیان پژوهشگر مهمان در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانش آموخته مقطع دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه دانشگاه آزاد تهران مرکز است. حوزه مطالعاتی او شامل اقتصاد سیاسی گفتمان فرهنگی است. نامبرده مقالاتی به فارسی در مجلات معتبر داخلی به چاپ رسانده است. های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. نامبرده دانش آموخته مقطع دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه دانشگاه آزاد تهران مرکز است. حوزه مطالعاتی وی شامل اقتصاد سیاسی گفتمان فرهنگی است