کاری از گروه بررسي ملاحظات استراتژيك امريكا در خاورميانه
واکاوی احتمال تحقق پذیری سیکل چهارم هژمونیک در نظام جهانی
برنامه گروه بررسي ملاحظات استراتژيك امريكا در خاورميانه با عنوان «واکاوی احتمال تحقق پذیری سیکل چهارم هژمونیک در نظام جهانی» در 2 دی ماه 1400 با حضور آقای دکتر علی دینی ترکمانی، عضو هئیت علمی موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی و استاد مدعو دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست آقای ابوالفضل آنائی، پژوهشگر مهمان و عضو گروه مطالعات آمریکا مدیریت نشست را بر عهده داشت. در ابتدا آقای آنائی ضمن خوشامدگویی به پژوهشگران و استادان حاضر در نشست مقدمه کوتاهی در زمینه موضوع نشست مطرح کرد و در ادامه آقای دینی با ارائه مطالبی به سوالات مطرح شده توسط مدیر نشست پاسخ گفت.
آقای دینی بحث خود را با ارائه چارچوب نظری در زمینه نظام جهانی آغاز کرد و گفت: زمانی که صحبت از نظام جهانی می شود نگاه ها به سمت نظریه نظام جهانی ایمانوئل والرشتاین و آندره گوندرفرانک می رود. در واقع با توجه به این نظریه از زمانی که نظام سرمایه داری شکل می گیرد کلیت جهان در هم تنیده می شود و به یک کلیت واحد تبدیل می گردد، در این کلیت واحد یک تقسیم کار به وجود می آید که در گذر زمان تکامل یافته است، به تعبیر والراشتاینی، در واقع اجزای تشکیل دهنده این کلیت با آن درگیر هستند، یک بخش مرکزی، یک بخش پیرامون و دیگری نیمه پیرامون. بخش مرکزی نقش قدرت تعیین کننده و هژمونیک را دارد که در طول زمان دچار تغییر و تحول می شود و ارتباط پیدا می کند با آنچه جابجایی قدرت هژمونیک یا چرخه هژمونیک نامیده می شود.
آقای دینی همچنین در مورد توسعه گفت: توسعه در بستری که در آن قرار داریم حاصل سه جزء است؛ سرمایه جهانی، سرمایه ملی و دولت توسعه خواه. نظریه والرشتاین نقش تعیین کننده ای برای دولت های توسعه خواه قائل نمی شود و یا نقشی کمرنگ می دهد، در واقع فرض بر این است که این کشورها مثل عروسک خیمه شب بازی به نقشی که در صحنه به آنها داده شده بپردازند و کارگردان و سناریو نویس اصلی سرمایه جهانی است. بنابراین این منطق انباشت سرمایه جهانی است که تعیین می کند کشورها در تقسیم کار جهانی چه جایگاهی را باید بر عهده داشته باشند.
امروزه قدرتی که در مقابل هژمون در حال افول یعنی امریکا قرار گرفته چین است، بنابر فرضیه ای که در دهه های 1950 یا 1980-70 بخصوص در چارچوب بحث های فرانک مطرح می شد تلاش برای توسعه در چارچوب نظام جهانی یا با کمک سرمایه جهانی موجب توسعهی توسعه نیافتگی می شود. این امر را می توانیم با نگاهی به بحث های دولت های توسعه خواه و نظام حکمرانی قوی تعدیل کنیم و بگوییم لزوما چنین نیست و می شود از دل چنین همکاری هایی یا بر بستر نظام اقتصاد جهانی قدرت بزرگی مثل چین ظاهر شود که قدرت جاری را به چالش بکشد.
آقای دینی اقتصاد جهانی در 2030 و 2050 را نیز در قالب نمودارهایی ارائه کرد و نکاتی در زمینه ظهور قدرت های نوظهور، جابجایی در قدرت هژمونیک و تغییر نظم امنیتی، سیاسی و اقتصادی مطرح کرد.
وی در جمع بندی مباحث خود نیز به موارد زیر اشاره کرد:
اقتصاد جهانی در حال تجربه جابجایی دیگری در چرخه هژمونیک است، این جابجایی که با شکل گیری نظم نوینی همراه است فرصت هایی را برای اقتصاد ایران جهت بازیگری مهم در عرصه منطقه و جهان فراهم می کند اما استفاده از این فرصت ها بدون تقویت دیپلماسی سیاسی و تجاری و ارتقای ظرفیت جذب ممکن نیست. این تقویت دیپلماسی سیاسی و تجاری و ارتقای ظرفیت جذب نیز بدون تغییر باورها و پذیرش اصل «جهانی فکر کن و ملی عمل کن» ممکن نیست.
جهت ارجاع دانشگاهی: علی دینی ترکمانی، « واکاوی احتمال تحقق پذیری سیکل چهارم هژمونیک در نظام جهانی»، تهران : مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه ، منتشر شده در تاریخ 17 بهمن 1400