بحران در قره باغ ، نقطه عزیمتی برای بازی ها و نقشه های جدید و گسترده
نویسنده: معصومه محمدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و عضو گروه مناسبات اوراسیا و خاورمیانه
ریشه اختلافات ارمنیها و ترک ها بر سر منطقه قفقاز نه به چند دهه اخیر بلکه به قرن ها پیش باز میگردد به حدود قرن ۱۱ میلادی، یعنی به زمانی که ترکها به منطقه قفقاز مهاجرت کرده و ارمنی ها را از بخشهایی از این منطقه خارج کردند. ریشه اختلافات اخیر به جنگ بین دو کشور در دهه ۹۰ میلادی و بر سر منطقه کوهستانی قره باغ باز میگردد، جنگی که در نهایت آن ارمنستان منطقه قره باغ را از آن خود کرده و علاوه بر آن برخی از مناطق و شهرهای آذربایجان را اشغال کرد.
آخرین درگیری که منجر به تغییر مرز آنها گشته به سال گذشته برمیگردد که طی این درگیری آذربایجان موفق به پس گیری مناطق اشغالی خود توسط ارمنستان گردید. درگیری که ترکیه، طرف آذربایجان و اسرائیل و پاکستان حمایت کننده نظامی آذربایجان بوده اند و در نهایت روسیه میانجی و پایان دهنده این مناقشات بوده است. قره باغ منطقهای است که اهمیت ژئوپلیتیک آن به آسیای مرکزی اجازه میدهد تا به دریای سیاه و از آنجا به آناتولی و اروپا باز شود و بر منافع روسیه، ترکیه و ایران تاثیرگذار است. اهمیت این منطقه بر ترکیه به دلیل تنوع قومی و زبانی، محصور بودن در خشکی و عدم دسترسی به آبهای آزاد ، موقعیت ارتباطی این منطقه با دنیای پیرامونی خود در طول تاریخ و خطوط لوله انتقال منابع انرژی است. ترکیه به دلیل دسترسی به آبهای آزاد از اولویت های توسعه اقتصادی و اجتماعی آذربایجان می باشد و این عامل دلیلی بر گسترش نفوذ سیاسی اقتصادی و ژئوپلیتیکی ترکیه در قفقاز است.
پس از فروپاشی شوروی و تغییر در نظام قدرت این کشور و رویایی بلوک شرق و غرب رقابت در میان کشورها برای حضور در منطقه قفقاز بر سر برخورد منافع و رقابت به اوج خود رسیده است . این رقابت را میتوان در میان "شرق و غرب" ،میان" ایران، غرب و اسرائیل"؛ "ایران و ترکیه، روسیه"؛ "ترکیه روسیه و آمریکا"؛ و در نهایت میان" آمریکا و چین" مشاهده نمود . ترکیه سعی در جذب متحدان جدید برای دفاع از منافع خویش را در بستر بینالمللی دارد و اولویت خویش را در تغییر سیاست خارجی خود و جلوگیری از بازگشت روسیه به قفقاز نموده است. آنکارا اقدام به مشارکت با سایر کشورهای منطقه و ساز و کارهای همکاری سه جانبه و چهار جانبه با این کشورها را ایجاد کرده است. در این خصوص رئیس جمهور ترکیه اعلام کرد که: «با تمام منابع و قلب خود به حمایت از آذربایجان ادامه میدهد»، برخی نشانه های آن عبارتند از : فروش سلاح به ارزش 1/77میلیون دلار، فروش هواپیماهای بدون سرنشین و آموزش افسران آذربایجانی و بستن مرز ترکیه - ارمنستان، که جمیع این موارد ، توانایی آذربایجان در وارد آوردن خسارت به نیروهای ارمنی را به میزان قابل توجهی تقویت کرده است.
گفتنی است دو کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان بر اساس بیانیه «شوشا» برای عادی سازی زندگی به ویژه پاک سازی مناطق مین گذاری شده در مناطق آزاد شده از اشغال ارامنه تبادل پرسنل را انجام داده اند. گفته می شود ترکیه اقدام به انتقال تروریستهای تکفیری دست پرورده خود از سوریه به مناطق مرزی ایران و آذربایجان نموده است. این نمونه ها حاکی از تغییر گسترده تر از سیاست خارجی ترکیه می باشد. در این میان ایران که از هیچ کشوری حمایت نکرده و با توجه به اصل بیطرفی عاملی در ایجاد مناقشات تحت الفظی حال در روابط دیپلماتیک تهران-باکو شده است . این در حالی است که قدرت های منطقه ای در زمان ایراد سخنان خویش باید بدانند ایرانی ها از هر قومی ، چه فارس ، چه ترک ، چه لر و کرد و بلوچ و عرب و ارمنی زبان و ... همگی برای یکپارچگی ایران دغدغه مند هستند و این نوع مناقشات در منطقه نه به نفع طرف های درگیر و نه به نفع شرکای راهبردی منطقه میباشد. ترکیه بر اساس سیاست یک بام و دوهوا شرایط دیپلماتیک معلقی را ایجاد کرده است، آنکارا با حمایت از آذربایجان از یک سو و مخالفت خود را با تحت سیطره در آمدن این منطقه توسط روسیه اعلام و از سویی با انجام فعالیت ها و مشارکت های راهبردی با روسیه در حل مناقشات این منطقه در ایجاد آتش بس ، بازی متفاوتی را استارت زده است. این در حالی است که حمایت جمهوری آذربایجان توسط ترکیه و اسرائیل زنگ خطری جدی در جهت مسائل امنیتی همسایگانی چون ایران و روسیه می باشد چرا که با باز شدن پای اسرائیل در منطقه قفقاز به نوعی حاکمیت و مشروعیت روسیه در جهت ایجاد صلح و آرامش منطقه به خطر افتاده و زیر سوال خواهد رفت و از طرفی به دلیل علاقه اصولی ایران به قفقاز بدون اسراییل ، حضور تسلیحات و نیروهای مخفی این رژیم در منطقه ، به نوعی ورود به محدوده امنیتی ایران تلقی می شود. در این میان ترکیه به عنوان یم قدرت نافذ منطقه ای ، بهتر است قدری همه جانبه اندیشه کند تا از یک سو بتواند حمایت و دسترسی به تجهیزات نظامی روسیه را از دست ندهد و از سوی دیگر به تنش های قومی و منازعات هویت- پایه امن نزند.
نکته نهایی این که اختلاف در قفقاز جنوبی ، مطلوب قدرتهای غربی و نیز برخی کشورهای عربی و بخصوص اسراییل است. ممکن است کسی اختلافی را شروع کند اما این گمان قوی تر است که آن که آغازگر اختلاف است لزوماً خاتمه دهنده آن نخواهد بود.
جهت ارجاع علمی: معصومه محمدی، « بحران در قره باغ ، نقطه عزیمتی برای بازیها و نقشه های جدید و گسترده»، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1400/8/2
نویسنده
معصومه محمدی
معصومه محمدی، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه بررسی ملاحظات استراتژیک روسیه در خاورمیانه می باشد. وی دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز می باشد. حوزه مطالعاتی وی مسایل روسیه و خاورمیانه است.