همکاری اسرائیل و سنتکام؛ دلالتهای امنیتی «ناتوی خلیج فارس» بر ایران
نویسنده: جواد حیران نیا، مدیر گروه خلیج فارس و کشورهای همجوار
حضور اسرائیل در ستاد مرکزی نیروهای ارتش آمریکا (سنتکام) تمرکز اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل بر ایران را در قالب یک رژیم امنیتی جدید بیشتر خواهد کرد. نظم حاکم بر خلیج فارس در دوره بایدن را می توان ادامه راه ترامپ در کلیت آن دانست که با فاصله گرفتن از هژمونی گرایی مبتنی بر نظم لیبرالی تعریف می شود. نظمی که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم برای پیاده کردن نهادها و هنجارهای خود در قالبهای تجاری(ابتدا گات و سپس WTO)، مالی(بانک جهانی)، پولی(IMF)، نظامی(ناتو) دنبال می کرد. این نظم از دهه 1970 میلادی با ظهور قدرتهای جدید و در دهه اخیر با رشد شتابان چین، و هزینه های ناموجه آمریکا، منافع واشنگتن را دیگر تامین نمی کند.
بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا با هزینه کردن یک جانبه، ابتدا نظم مورد نظر خود را نهادینه کرد و از رهگذر کارکرد تجلّی آن نظم که در قالب رژیمها، نهادها و سازمانها متجلی بود اهداف خود را دنبال می کرد و «هزینه کرد» خود را در کسب می کرد. در واقع کارکرد نهادها و سازمانهایی که بر اساس رویکرد «انترناسیونالیسم لیبرال» (بین الملل گرایی لیبرال) ایجاد شده بودند هم منافع واشنگتن را تامین می کرد و هم نظم لیبرال را پیش می برد. شاید آنچه «یک جهان» مد نظر روزولت بود در نظم پس از جنگ جهانی دوم می خواست تحقق یابد.
اما معادلات با ظهور و خیزش چین تغییر کرد. بر همین اساس نظریه پردازان رئالیست، واشنگتن را از حضور بی حد و حساب در نقاط مختلف دنیا به ویژه خلیج فارس برحذر می داشتند تا آمریکا متمرکز بر دشمن اصلی یعنی چین باشد.
«جان مرشایمر» نظریه پرداز رئالیسم تهاجمی از جمله این افراد است که در کتاب خود با عنوان «توهم بزرگ» به واشنگتن نهیب می زند در سیاست خارجی از رویکرد لیبرالی فاصله بگیرد و رئالیستی رفتار کند.
از دوره اوباما روسای جمهور آمریکا به طور جدی تر درصدد مهار همین دشمن یعنی چین برآمدند. راهکار اوباما هم تلفیقی از تهدیدات امنیتی برای چین در دریای چین جنوبی، هنگ کنگ، تایوان و ... بود و هم مبتنی بر ایجاد مکانیسمهای تجاری لیبرال مانند پیمان «ترانس پاسیفیک».
ترامپ اما نهادهای بین المللی را برای مهار چین کنار گذاشت و از «ترانس پاسیفیک» خارج شد و به قول «جان ایکنبری» نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل «او اساسا دشمن چندجانبهگرایی و همکاری نهادینه شده بود.»
به هر روی تفکر فاصله گرفتن از هژمونی گرایی جهانی در دولت بایدن نیز دنبال شد و سایه آن بر سر منطقه خاورمیانه و خلیج فارس نیز سنگینی کرد. منطقه خلیج فارس از آنجا که نظم امنیتی آن متغیری از نظم مورد نظر آمریکا بوده، بیشتر تحت تأثیر این تغییر رویکرد جهانی آمریکا قرار گرفته و خواهد گرفت.
آثار تغییر رویکرد جهانی آمریکا در نظم امنیتی خلیج فارس در رویکردهای عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل، حضور اسرائیل در سنتکام، مذاکرات ایران و عربستان و ... قابل مشاهده است.
حضور اسرائیل در سنتکام نیز از جمله تغییر در بلوک بندی های منطقه ای برای مهار ایران است. اسرائیل پیشتر ذیل ستاد فرماندهی نیروهای آمریکا برای اروپا یا (EUCOM) حضور داشت که ضمن همکاری با آن ذیل ستاد مرکزی نیروهای ارتش آمریکا موسوم به سنتکام (CENTOM) قرار گرفته است.
انتقال همکاریهای نظامی آمریکا و اسرائیل از یوکام به سنتکام یکی از آخرین تصمیمات حمایتی دونالد ترامپ در تأیید درخواست اسرائیل پیش از پایان دوران ریاستجمهوری وی بود و دولت بایدن نیز تمامی تصمیمات دولت ترامپ در مورد اسرائیل و «پیمان ابراهیم» را مورد تأیید مجدد قرار داد و از ادامهٔ عملی شدن آن حمایت کرد.
بر همین اساس نخستین رزمایش دریایی مشترک ناوگان پنجم دریایی آمریکا(مقر در بحرین) و نیروی دریایی اسرائیل در چارچوب انتقال اسرائیل به زیرمجموعهٔ نظارتی سنتکام، ستاد مرکزی نیروهای ارتش آمریکا، روز سهشنبه نهم شهریور در دریای سرخ برگزار شد.
قرار گرفتن اسرائیل ذیل سنتکام از آنجا اهمیت می یابد که «نفتالی بنت» نخست وزیر اسرائیل در دیدار اخیر خود با «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا پیشنهاد ایجاد تشکیل ناتوی خلیج فارس با حضور اسرائیل، اردن و کشورهای حاشیه خلیج فارس را داده است.
این ائتلاف نظامی با هدف اصلی مقابله با ایران ایجاد می شود و بر استقرار تجهیزات نظامی جدیدِ رصد و رادارهای بیشتر نیز در این طرح برای مقابله با تهدیدات دریایی ایران تعریف شده است. به گزارش شبکه کان اسرائیل، استقرار رادارها و تجهیزات جدید برای رصد هوایی و دریایی اقدامات ایران در منطقه در راستای منافع خود آمریکا نیز هست و تیمهایی مشترک میان آمریکا و اسرائیل برای پیشبردن این ائتلاف تشکیل شده است.
تشکیل این نیرو با هدف ایجاد پیوند عمیق تر نظامی و امنیتی میان آمریکا، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
از حیث حوزه عملیاتی، تشکیل ناتوی خلیج فارس باعث پیوند خوردن نظم امنیتی خلیج فارس به دریای سرخ نیز می شود و درگیری های ایران با اسرائیل در دریای سرخ نیز از حالت دوجانبه خارج می شود.
باید توجه داشت ائتلافهایی نظیر ائتلاف دریایی آمریکا یا ائتلاف دریایی اروپا که در ابوظبی مستقر است یا «ناتوی عربی»(گرچه تشکیل نشد) تاکنون در خصوص همکاری های اطلاعاتی و نظامی ویژگی های «ناتوی خلیج فارس» از حیث اعضای شکل دهنده و ماموریتهای تعریف شده را نداشته اند.
در صورت تحقق این ائتلاف، سنتکام ارتباط وثیق تری با کشورهای حاشیه خلیج فارس برقرار می کند. البته ناتو در قالب «ابتکار همکاری استانبول» از سال 1994 در منطقه خلیج فارس حضور دارد. ولی ارتباط سنتکام با کشورهای حاشیه خلیج فارس می تواند روابط نظامی و اطلاعاتی و عملیاتی این کشورها با سنتکام را تقویت کند. سنتکام از حیث عملیاتی چابک تر از ناتو خواهد بود و تصمیم گیری در آن در کنترل محض آمریکاست.
از سوی دیگر، عادی سازی روابط با اعراب خلیج فارس به اسرائیل این کمک را می کند تا روابط با سایر کشورهای عربی را نیز عادی سازد. از سوی دیگر باعث می شود تا ایران که به عنوان تهدید درجه یک اسرائیل مطرح است توسط برخی از این کشورها نیز تهدید جدی قلمداد شوند و اجماعی برای کنترل و تغییر رفتارهای ایران شکل گیرد.
این موضوع از آنجا اهمیت دارد که «جبهه شرقی اعراب»- که اشاره به اتحاد کشورهای عربی در جنگهای چندگانه با اسرائیل دارد- سالیان متمادی به عنوان تهدید درجه یک اسرائیل در دکترینهای امنیتی اسرائیل به شمار می رفت و زمانی «بن گورین» اولین نخست وزیر اسرائیل عنوان کرده بود از ترس «حمله مشترک اعراب» شبها خواب ندارد!
حال برخی کشورهای عربی خلیج فارس و اسرائیل در تلقی تهران به عنوان تهدید همسو شده اند. البته اگر تصور کنیم که یک رژیم امنیتی در منطقه علیه ایران در حال شکل گیری است باید در نظر داشت در این جبهه تلقی تهدید و نوع مقابله با تهدید همچنان یک موضوع حل نشده باقی می ماند. کشورهای نظیر عمان، کویت و قطر با کشورهایی چون امارات متحده عربی، عربستان سعودی و بحرین در خصوص ایران نگاه یکسانی ندارند. از سوی دیگر این کشورها میان خودشان اختلافاتی دارند که محاصره قطر از نمونه های اخیر آن است.
از حیث «تلقی تهدید» نیز اجماع میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس امری در دسترس و مورد وفاق نیست. بر همین اساس بود که کویت حاضر نشد با «سپر جزیره» علیه اعتراضات بحرین با عربستان و امارات همراه شود و عنوان کرده بود که «تهدیدی را مشاهده نمی کند» که بخواهد در قالب سپر جزیره در بحرین مداخله کند.
نکته دیگر در خصوص ائتلافهای منطقه ای علیه ایران نزد کشورهای عربی خلیج فارس این است که این ائتلافها همواره تحت تأثیر متغیرهای برون منطقه ای چون آمریکا بوده است. اگرچه تلاشها برای ایجاد «ناتوی عربی» در دوره ترامپ با شدت و حدت دنبال می شد ولی کار به جایی نبرد.
با توجه به اینکه بایدن هم درصدد است تا با خارکردن نیروها از منظقه جایگزینی برای مهار ایران و جلوگیری از نفوذ چین و روسیه داشته باشد، افزایش همکاری اسرائیل با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس می تواند چنین نقشی را ایفا کند. با توجه به روند عادی سازی روابط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با اسرائیل و نوع نگاه آمریکا به منطقه، هم اعراب خلیج فارس و هم اسرائیل زمینه شکل دادن به «ناتووی خلیج فارس» را ضروری می دانند.
جهت ارجاع علمی:
جواد حیران نیا، « همکاری اسرائیل و سنتکام؛ دلالتهای امنیتی «ناتوی خلیج فارس» بر ایران »، تاریخ انتشار در سایت: 1400/6/27
https://www.cmess.ir/Page/View/2021-09-18/4862
نویسنده
جواد حیران نيا (مدیر گروه)
جواد حیران نیا مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانش آموخته دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران می باشد. حوزه مطالعاتی آقای حیران نیا مسائل خاورمیانه و مطالعات خلیج فارس می باشد.