تجدید حیات طالبان و تهدید منطقهای نارکوتروریسم
نشست تخصصی گروه مطالعات تروریسم نوین در خاورمیانه با عنوان «تجدید حیات طالبان و تهدید منطقهای نارکوتروریسم» با سخنرانی دکتر نوذر شفیعی و دکتر شیراحمد سعیدی و مدیریت دکتر سمیه مروتی، بهصورت مجازی در 22 تیر 1400 برگزار شد.
سمیه مروتی ضمن معرفی سخنرانان برنامه، عنوان کرد که در این نشست به صحبت پیرامون تجدید حیات طالبان و گسترش ناامنی در افغانستان از حیث تجارت و قاچاق مواد مخدر میپردازیم و با طرح سوالهایی چون، آینده تحرکات طالبان در افغانستان چگونه خواهد بود و باتوجه به وابستگی و پیوند این گروه به تجارت مواد مخدر، آینده این کشور و عواقب آن برای کشورهای منطقه چه هستند، از نوذر شفیعی، استاد دانشگاه و سخنگوی سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس، دعوت به سخنرانی کرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه آینده افغانستان را باید بر حسب سناریوهای محتمل بررسی کنیم، این سناریوها را اینچنین تشریح کرد: یک سناریو این است که طالبان همانند قبل 2001، بر اکثریت سرزمین افغانستان تسلط یابد و حکومتی تحت عنوان امارت اسلامی افغانستان را ایجاد کند. سناریو دوم مقامت دولت فعلی، شکست طالبان و تداوم وضع موجود است. سناریو سوم این است که هیچیک نتوانند بر دیگری تسلط یابند و بنابراین به سمت صلح و تقسیم قدرت پیشروند و سناریو چهارم این است که ما شاهد یک منازعه تمام عیار و بلندمدت در افغانستان باشیم، بهاین معنا که نه صلح حاصل شود و نه هیچیک بر دیگری تسلط یابد؛ این منازعه میتواند به شکلهای متفاوت مانند وادار کردن دولت به سیستم حکومت فدرالیسم، جنگ بیپایان یا تجزیه افغانستان رخ دهد.
وی با ارائه تعریفی از نارکوتروریسم، پیوند این مفهوم با طالبان را توضیح داد: مفهوم نارکوتروریسم از به هم پیوستن دو پدیده «قاچاق مواد مخدر» و «تروریسم» نشات گرفته و ابتدا به افراد و کارتلهای قاچاق مواد مخدری نسبت داده شد که در راستای اهداف خود اقدام به بمبگذاری و قتل و آدمربایی میکردند؛ اما بعدها آژانس مبارزه با مواد مخدر آمریکا نارکوتروریسم را به سازمانهای تروریستی که در راستای تامین مالی و امنیت و اعتبار بخشیدن به سازمان یا فعالیتهای تروریستی خود، اقدام به قاچاق مواد مخدر میکنند، نیز نسبت داد. طالبان همیشه، چه در زمان اوج قدرت و چه در زمانهایی که قدرت محدودی داشته، از تجارت مواد با اهداف گوناگون مخصوصا برای اقتصاد جنگی خود استفاده کرده است.
بر اساس آمار منتشر شده از طریق سازمانهای مختلف در 2020، طالبان که تعداد آنها را بین 10000 تا 50000 نفر ذکر میکنند، 416 میلیون دلار از کشت تا قاچاق مواد مخدر، 464 میلیون دلار از محل معادن، 160 میلیون دلار از اخاذی که خود آن را مالیات مینامند، 240 میلیون دلار از طریق کمکهای خیرخواهانه که اکثرا از طرف کشورهای عربی است، 240 میلیون دلار از بابت تجارت دیگر محصولات، 80 میلیون دلار از طریق املاک و مستغلات و حدود 60 میلیون دلار نیز از طریق کمک دولتها و کشورهای دیگر کسب درآمد میکنند. البته اینها آمار بر روی کاغذ است، این گروه این درآمد را در سیستمهای مختلف بهکار میاندازد و از طریق پولشویی سالانه حدود 3 میلیارد دلار تنها از طریق قاچاق مواد مخدر درآمد کسب میکند. همچنین باید به این نکته توجه داشت که درآمد یک جنگجوی طالب دو تا سه برابر درآمد یک سرباز افغان است.
او با بیان اینکه امروزه برخی معتقدند که علاوه بر طالبان، تجارت مواد در بدنه دولت هم نفوذ پیدا کرده، ادامه داد: سوالها و ابهاماتی در رابطه با سناریوهای احتمالی آینده و عواقب هر یک بر تجارت مواد مخدر در افغانستان مطرح هستند که از جمله آنها این است که آیا با تقسیم قدرت و صلح در افغانستان یا غلبه طالبان بر این کشور، بهخاطر دسترسی به منابع مالی گوناگون و محدودیتهای بینالمللی، تجارت و کشت مواد مخدر در این کشور کاهش پیدا میکند، یا اینکه اتفاقا قدرت سیاسی بهعنوان ابزاری در این جهت استفاده شده و باعث افزایش تجارت و کشت مواد در این کشور خواهد شد.
در ادامه شیراحمد سعیدی، پژوهشگر ارشد حوزه افغانستان، صحبت خود را با مقایسه وضعیت طالبان در دهه هفتاد و اکنون اینچنین آغاز کرد: در دهه هفتاد نیروی ارتش منظم و تعلیمیافتهای برای مقابله با طالبان وجود نداشت و این مبارزات از طریق گروههای مقاومت و احزاب گوناگون صورت میگرفت که نوعی ناهماهنگی بین آنها وجود داشت؛ اما اکنون شرایط متفاوت است. مساله دیگر سطح آگاهی مردم در افغانستان است، طی بیست سال گذشته میلیونها دانشجو در افغانستان پرورش یافته است و اینها میتوانند نیروهای بازدارنده در برابر طالبان باشند. دیگری مساله قدرت و گوناگونی رسانهها در افغانستان است که البته ، هم نقش تسریع کننده و هم بازدارنده برای فعالیتهای طالبان، پیدا کرده است.
او اذعان کرد که بیشترین سناریوی محتمل با توجه به شرایطی کنونی، سناریوی بنبست جنگ، صلح و تقسیم قدرت در افغانستان است و به فعالیتهای نارکوتروریستی طالبان طی 20 سال گذشته پرداخت: از 1999 و دو سال آخر قدرت طالبان، ما شاهد رشد زیاد تجارت و تولید مواد در افغانستان هستیم که در واقع این مساله برمیگردد به قطع راه درآمدی این گروه که از مسیر اسلامقلعه به کابل داشتند. در آن زمان کالاهای زیادی از این مسیر از ایران به افغانستان و بخشی از آن به پاکستان قاچاق میشد که درآمد بزرگی برای این گروه به همراه میآورد. همچنین از بعد 2001 نیز نه تنها تجارت و تولید مواد در این کشور کم نشد، بلکه تقریبا 90 درصد مواد مخدر در جهان، در افغانستان و ولایت هلمند تولید میشد. بعدها نیز همچنان شاهد گسترش آن بودیم به طوری که در بدنه دولت نیز رخنه کرد و حتی برادران رئیسجمهور کرزی را نیز درگیر این تجارت کرد.
وی بیان کرد که از 6 میلیارد دلار درآمد تجارت و تولید مواد در افغانستان، حدود چهار میلیارد و ششصد میلیون آن سهم قاچاقچیان و رهبران طالبان است. این گروه 500 میلیون دلار، تنها از مالیات تجارت مواد مخدر درآمد کسب میکنند. این پژوهشگر ارشد حوزه افغانستان ادامه داد: این گروه 20درصد زکات یا همان مالیات بابت تجارت و فروش مواد مخدر و تنها 2/5 درصد بابت دیگر محصولات کشاورزی دریافت میکنند. این مساله نشاندهنده درآمد بالای طالبان از کشت و قاچاق مواد مخدر است و حجم بالایی از خرید سلاح این گروه از طریق درآمد آنها از همین راه به دست میآید. همچنین لازم به ذکر است که قاچاقچیان مهم مواد که اکثرا از فرماندهان نظامی و سیاسی طالبان هستند، در کاخهای مجلل در پاکستان زندگی میکنند و با پرداخت پولهایی به مقادیر 250 تا 300 دلار به ازای هر نفر، سربازگیری و تشویق به جنگ میکنند.
او با توضیح درباره ماهیت طالبان، به دیگر راههای بقای این گروه پرداخت: این گروه معتقد به بنیادگرایی اسلامی است و همیشه حمایت دولت پاکستان را داشته است؛ کمااینکه در سالهای 2001 و 2002، اگر مامن پاکستان برای این گروه نبود، به مرز نابودی میرسیدند. همچنین باید اشاره کنم که این گروه در زمانهای برداشت و صادرات محصولات مختلف در افغانستان، راههای خروجی را با هدف اخاذی مسدود کرده و در صورتی که افراد، مبلغ تعیین شده را به نیروهای طالبان نپردازند، کشته شده یا به زندان فرستاده میشوند.
شیراحمد سعیدی صحبتهای خود را با ترسیم سناریوی اول و تاثیر آن بر گسترش تجارت مواد مخدر، اینچنین به اتمام رساند: در صورتی که طالبان با استفاده از زور و از راههای غیر از مذاکرات، به قدرت در افغانستان دستیابد، چون حمایتهای بینالمللی برای آنها وجود نخواهد داشت، راه اصلی درآمدی و ادامه حیات این گروه وابسته به تجارت مواد مخدر، اسلحه و حمایتهای کشورهای عربی خواهد بود و بهطور قطع کشورهای منطقه را نیز از این حیث درگیر خواهد کرد.
جهت ارجاع علمی: نوذر شفیعی، شیراحمد سعیدی، « تجدید حیات طالبان و تهدید منطقهای نارکوتروریسم»، تاریخ انتشار: 1400/5/3
https://www.cmess.ir/Page/View/2021-07-25/4833
نویسنده گزارش: مریم هاشمینژاد، دبیر اجرایی گروه مطالعات تروریسم نوین
نویسنده
