پیامدهای معامله ایالات متحده آمریکا با طالبان: نقش روسیه، پاکستان و هند در روند صلح
نویسنده: ویدا یاقوتی، عضو گروه مطالعاتی افپاک (افغانستان – پاکستان)
در حال حاضر با وجود آنکه نیروهای نظامی آمریکا به طور کامل از افغانستان خارج نشدهاند، ترورها و بمب گذاریهای هدفمند همچنان در حال افزایش است و نیروهای طالبان در حال تجدید قوا و بازیابی توان نظامی خود هستند. به دنبال برنامه خروج نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا از افغانستان، واشینگتن دو هدف عمده را دنبال خواهد کرد: از یکسو به دنبال حفظ توازن میان طرفین درگیر در افغانستان و ممانعت از تحکیم قدرت طالبان در مناطق استراتژیک و پیشگیری از تضعیف دولت افغانستان است، و از سوی دیگر به دنبال حفظ موقعیت استراتژیکی خود بعد از خروج است، به همین دلیل، از مدتها پیش برای ایجاد یک پایگاه نظامی (هوایی) در خاک کشور پاکستان در حال گفتوگو با مقامات پاکستانی میباشد.
واقعیت این است آمریکا در مسئله افغانستان در یک تنگنای خود ساخته قرار دارد و رهایی از آن مستلزم جایگزینی یک راه حل هوشمندانه و همکاری پاکستان است. اما آیا پاکستان به آمریکا اجازه استفاده از خاک خود را خواهد داد؟ جواب این سوال با توجه به اظهارات مقامات پاکستانی تا امروز قطعا « منفی» است. چراکه اسلام آباد آن را به نوعی خودکشی سیاسی تلقی می کند. بنابراین آمریکا یا باید به دنبال گزینه دیگری به غیر از پاکستان باشد و نگاهش را به سمت دیگری متمایل کند یا با استفاده از روش دیرینه خود بتواند پاکستان را با گروه ویژه اقدام مالی (جست وجوی سبز) و قانع کردن جامعه جهانی و هم پیمانان خود تحت فشار قرار دهد. پاکستان در حال حاضر به کاهش توان آمریکا در مبارزه با تروریسم در این منطقه به خوبی واقف است و از در اختیار قرار دادن امکانات پایه ای برای استقرار نیروی هوایی آمریکا در خاک پاکستان تا حد توان امتناع می ورزد. اما در مقابل وجهة پاکستان در منطقه که همواره به عنوان حامی تروریسم و خاستگاهی برای پرورش تروریسم در آسیای مرکزی، مخدوش شده است و به همین علت آمریکا می تواند برای اقناع جامعه جهانی در تحت فشار قرار دادن اسلام آباد یک امتیاز در دست داشته باشد.
آنچه از طرح ها و سیاست های فعلی آمریکا می توان دریافت این است که کاهش دخالت آمریکا در افغانستان یک برنامه قطعی است اما در مقابل ورود به یک مرحله جدید در سرنوشت جنگ افغانستان و مذاکرات صلح در دستور کار خود قرار خواهد گرفت. ایالات متحده آمریکا مکانیزمی برای پایان دادن به درگیریهای افغانستان پیش بینی کرده است که رسیدن به یک «رویکرد واحد» در جنگ افغانستان با حضور کشورهای؛ آمریکا، روسیه، چین، پاکستان،ایران و هند را در یک کنفرانس منطقه ای ضروری میداند. و اینکه تغییر در «روند صلح دوحه» به «روند صلح استانبول» نیز آمریکا را با چالش های جدیدی مواجه می سازد. واشینگتن به خوبی می داند؛ فردای خروج کامل از افغانستان التهاب و بحران در افغانستان افزایش خواهد یافت و طالبان برای برتری در دو موضع اول در میدان نبرد و تضعیف قانون اساسی و دولت افغانستان با به کنترل درآوردن و تحکیم موقعیت خود بر مناطق مهم و مراکز استانها، و ترور نخبگان این کشور و دوم: افزایش قدرت چانه زنی در میز مذاکره برای اینکه نشان دهد دولت افغانستان توان نمایندگی و حفاظت از مردم افغانستان را ندارد به اقدامات نظامی روی خواهد آورد.
از آنجا که تقریبا تمام مداخلات آمریکا در این منطقه پس از جنگ جهانی دوم در مسئله کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) و مورد ویتنام( ۱۹۷۵-۱۹۵۵) فاجعه بزرگی بوده است. و اینها شکست های بسیار بدی برای آمریکا بوده است به نظر نمی رسد مسئله افغانستان نیز متفاوت باشد. به این ترتیب ایالات متحده آمریکا تلاش خواهد کرد از تکرار فجایع و چشم انداز سیاهی که در سیاست خارجی آمریکا ممکن است به وجود آید، جلوگیری کند.
بنابراین آمریکا سه هدف مهم را دنبال می کند، اول: کسب برتری در مقابل روسیه که پیش تر مسکو را به عنوان محلی برای مذاکرات صلح افغانستان در نظر گرفته بود دوم: دوستی و روابط پایدار، با ثبات و همکاریهای نظامی روزافزون ترکیه و پاکستان برای تسهیل روند گفت وگو ها، عامل مهمی است که آمریکا به چند جهت به آن نیاز دارد. سوم: وارد شدن هند به روند مذاکرات صلح بهطور مستمر در جهت ایجاد توازن چراکه هند روابط خوبی با دولت افغانستان دارد و به نوعی یک نیرو در جهت موافق سیاست های ایالات متحده آمریکا به شمار میرود. اما پیگیری این اهداف برای آمریکاییها به راحتی امکانپذیر نخواهد بود. ایالات متحده و روسیه اگرچه در مسئله افغانستان رویکردی مشترک برای حل بحران و تنشزدایی دارند اما آنچه محل اختلاف است نمایندگی جناح ها و نوع روابط میان آنهاست، آمریکایی ها همچنان بر مواضع سختگیرانه خود نسبت به طالبان اصرار دارند درحالیکه روسیه به عنوان بخشی از برنامه نفوذ خود رویکرد سازشی خود در برابر طالبان را، ادامه خواهد داد. چالش دوم پاکستان است که هر زمان از مسئله جنگ افغانستان سخن به میان میآید، پاکستان را نمیتوان نادیده گرفت و اکنون با قاطعیت درخواست آمریکا برای ایجا پایگاه نظامی در خاک خود را رد میکند. با یک احتمال ضعیف میتوان گفت در غیاب پاکستان نگاه آمریکا به هند است اما در این مورد حضور هند از یک سو محل اختلاف با روسیه است چراکه روسیه به دلیل نزدیکی سیاسی با چین و پاکستان حضور هند را در روند مذاکرات برای ایجاد فضای استراتژیک ضروری نمیداند و گسترش روابط روسیه و پاکستان نیز حضور هند را در این روند پیچیده کرده است. و از سوی دیگر سیاست محافظهکارانه هند و مناقشه مرزی هند و چین در منطقه «لداخ هیمالیا» نیز موجب میشود در این زمینه گزاره مشخصی در دست نباشد.
سناریوهای احتمالی پیش رو میتواند به این ترتیب باشد: ۱. پاکستان در نهایت با فشار نهادهای بینالمللی، آمریکا و غرب اجازه استفاده از فرودگاهش را بهطور محدود به آمریکاییها بدهد. ۲. با خروج کامل نیروهای نظامی آمریکا احتمال آن میرود دولت مرکزی افغانستان تضعیف شود یا حتی دچار فروپاشی گردد و مشابه وضعیتی که در دهه ۱۹۹۰ اتفاق افتاد و طالبان بخش بزرگی از افغانستان را به تصرف خود درآورد. چراکه با خروج نیروهای نظامی آمریکا دولت مرکزی به تدریج ضعیف و در حالت دفاعی باقی خواهد ماند. همچنان که طالبان با وجود حضور هرچند محدود نیروهای خارجی دست از حمله به زیرساختها و ترورهای هدفمند بر نداشته است. بنابراین برای حداقل یک دهه بحران و تنش در افغانستان وجود خواهد داشت و احتمالا در این مدت قدرت دست به دست خواهد شد. و روند مذاکرات صلح نیز به روشی مشابه اما بدون حضور اشرف غنی و با نمایندگی قابل توجه طالبان پیگیری خواهد شد.
جهت ارجاع علمی: ویدا یاقوتی، « پیامدهای معامله ایالات متحده آمریکا با طالبان: نقش روسیه، پاکستان و هند درروند صلح»، تاریخ انتشار: 1400/4/5
نویسنده
ویدا یاقوتی (دبیر گروه افپاک)
در تاریخ شنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ نشست تخصصی گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجی افپاک تحت عنوان «جنگ قدرت در پاکستان: ابعاد و پیامدها» با حضور دکتر عبدالرضا فرجی راد استاد ژئوپلیتیک دانشگاه و سفیر سابق ایران در نروژ و مجارستان و دکتر نوذر شفیعی استاد علوم سیاسی دانشگاه و مدیر گروه افپاک مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد.