روابط ایران و قطر پس از پایان محاصره

نوع مطلب: مقاله

 

سید حامد حسینی پژوهشگر مهمان و عضو گروه بررسی مسائل استراتژیک خاورمیانه

 

به نظر می‌رسد که محاصره طولانی‌مدت قطر نه تنها نتوانست رفتارهای دوحه را مطابق خواست ریاض اصلاح کند بلکه روابط ایران و قطر را برای آینده قابل پیش‌بینی تقویت کرد. اعضای نشست تحت عنوان "همبستگی و ثبات منطقه‌ای" در ژانویه 2021 اعلامیه‌ای را برای پایان دادن به محاصره قطر در العلا عربستان امضا کردند. این اعلامیه یک پیروزی برای دوحه بود زیرا مجبور نبود که از ابتدای مناقشه نسبت به خواسته­ های مطرح‌شده توسط ائتلاف چهارجانبه ضد قطر (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر) تمکین کند. در اواخر سال 2020، دولت ترامپ تلاش‌های دیپلماتیک خود را برای حل اختلافات بازیگران خلیج‌فارس شدت بخشید. دولت ترامپ که به دنبال متحد کردن شرکای عرب واشنگتن در برابر ایران بود، اختلافات شورای همکاری خلیج‌فارس را تضعیف "دیواری کاملا محکم برای مخالفت با فعالیت‌های بی‌ثبات کننده ایران در منطقه" دانسته است. بااین‌حال، کاهش اصطکاک بین دوحه و ریاض به معنای پذیرفتن برنامه ضد ایرانی عربستان نیست. روز بعد از اجلاس، محمد بن عبدالرحمن الثانی وزیر خارجه قطر توضیح داد که توافق العلا روابط دوحه و تهران را تغییر نخواهد داد.

 

اگرچه یکی از اهداف اصلی ریاض و ابوظبی برای محاصره اجبار قطر به کاهش روابط خود با ایران بود، اما دوحه و تهران از زمان آغاز بحران خلیج‌فارس روابط دوجانبه خود را تعمیق بخشیده‌اند و همبستگی تهران با دوحه بیشتر شد. فراتر از لفاظی­های طرف‌های مناقشه، ایران محموله‌های غذایی را برای کمک به دوحه در جلوگیری از بحران امنیت غذایی فراهم کرد. صادرات ایران به قطر از 60 میلیون دلار بین 2016 و 2017 به 250 میلیون دلار بین 2017 و 2018 افزایش یافت. هواپیمایی قطر (Qatar Airways) با استفاده از حریم هوایی ایران موفق به ادامه فعالیت خود شد. به‌نوبه خود، حجم پروازها بیش از 100 میلیون دلار درآمد هزینه پرواز برای ایران فراهم كرد كه دولت ترامپ آن را تضعیف "حداكثر فشار" خود علیه ایران می‌دانست.

 

نتیجه آن شد که روند محاصره، دوحه را به تهران نزدیک کرد و برداشت‌های قطر مبنی بر اینکه تهدید فوری برای امنیت کشورش از همسایگان شورای همکاری خلیج‌فارس و نه ایران ناشی می‌شود را تقویت کرد. برای دوحه، ایران بیشتر از اینکه یک تهدید باشد، به یک حلقه نجات تبدیل شد. حتی قبل از محاصره نیز و از زمان جنگ ایران و عراق (1980-1980) قطر رابطه‌ای صمیمانه با تهران برقرار کرده بود، زیرا این دو کشور بزرگ‌ترین میدان گازی طبیعی مشترک جهان (گنبد شمالی/ پارس جنوبی) را دارند که جنس همکاری‌ها را فراتر از ابعاد سیاسی برده است و ازنظر اقتصادی به آن وابستگی زیادی دارند. به‌طور مشخص تضمین امنیت این میدان و دسترسی به آن همکاری‌های قطر با ایران را ضروری می‌کند. علاوه بر این، هرگونه درگیری نظامی در خلیج‌فارس که شامل ایران شود می‌تواند زیرساخت‌های مهم و آسیب‌پذیر قطر را نیز دچار آسیب جدی نماید.

 

از سوی دیگر قطر باید روابط مثبت با ایران را حفظ کند تا از نگرانی‌های تهران در خصوص میزبانی قطر از بزرگ‌ترین حضور نظامی ایالات‌متحده در خاورمیانه (پایگاه هوایی الودید)، جایی که حدود 10 هزار سرباز آمریکایی مستقر هستند، بکاهد. البته اینکه قطر میزبان مقرهای فرماندهی مرکزی ایالات‌متحده در خاک خود است، یک نقطه تنش با تهران است. برای تعادل بخشیدن به این وضعیت، دوحه با توسعه دیپلماسی با تهران در پی کاهش نگرانی‌های تهران است و می‌توان تضعیف فشار حداکثری واشنگتن را در این چارچوب لحاظ نمود. به بیانی دیگر قطر نیز مانند عراق، از یک‌سو به دنبال حفظ روابط قوی با ایالات‌متحده است و از سوی دیگر تمایل ندارد تا با ایران دچار چالش شود.

 

برای تهران، محاصره سال 2017 فرصتی برای کمک به قطری‌ها بود تا عربستان سعودی و ضعف‌های نسبی امارات متحده عربی را آشکار کند و درعین‌حال اهرم دیپلماسی تهران نسبت به یک کشور عربی خلیج‌فارس و دوست ایالات‌متحده را تقویت کنند. بنابراین، درحالی‌که ایران رسماً از نتیجه اجلاس العلا استقبال کرد اما بدیهی است که تهران نگرانی‌هایی را در مورد تبعات ژئوپلیتیک صلح عربستان و قطر دارد. در درجه نخست آنچه برای ایران مهم خواهد بود پیامدهای اقتصادی است که می‌تواند ایران را از برخی مزایای رفع محاصره محروم کند. با نگاهی روبه‌جلو، تهران ارزیابی می‌کند که دوحه احتمالاً در موقعیتی نیست که از مشارکت خود با جمهوری اسلامی دور شود. ازآنجاکه دلایل اساسی تنش بین عربستان سعودی و قطر هنوز حل نشده است، ایران احتمالاً بر روی ادامه همکاری‌ها با دوحه حساب خواهد کرد. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس همچنان با جنس روابط تحکم‌آمیز و عمودی عربستان سعودی دچار چالش خواهند شد، که این امر به کارت بازی تهران و به‌عنوان وزنه تعادلی در روابط خود با ریاض کمک خواهد کرد. علاوه بر این از نظر تهران، دوحه حتی می‌تواند به کاهش تنش خود با واشنگتن و برخی از کشورهای منطقه در سال 2021 کمک کند. درگذشته، قطر از برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) در سال 2015 حمایت کرد و در سال 2006 در شورای امنیت سازمان ملل به مخالفت با تحریم‌ها رأی داد. قطر همچنین می‌تواند به‌عنوان یک بازیگر در سطح دیپلماسی منطقه‌ای، نقش تسهیل‌کننده‌ای را در مذاکرات بین دولت بایدن و ایران در مورد برجام و احتمالا مسائل غیرهسته‌ای ایفا کند.

 

درنهایت، درحالی‌که هدف اصلی دولت ترامپ برای حل بحران خلیج فارس ایجاد جبهه‌ای متحد علیه تهران بود، جای تردید وجود دارد که دوحه ایران را به‌طور کامل ترک کند. از دیدگاه ریاض، یک سناریوی واقع‌گرایانه مستلزم بازگرداندن بخشی از اعتماد دوحه به عربستان سعودی است و به قطری‌ها دلیل می‌دهد تا کمی از تهران فاصله بگیرند. بر همین اساس، تصور اینکه روابط قطر و ایران همچنان به‌عنوان یک گلایه برای ریاض، ابوظبی و منامه باقی بماند، آسان خواهد بود. واقعیت معنی‌دار این است که حمایت تهران از دوحه در میان محاصره سه و نیم ساله به تولید حسن نیت زیادی در قطر منجر شده است که به‌احتمال‌زیاد برای سال‌های آینده به‌عنوان یک سرمایه دیپلماتیک مؤثر در روابط دوجانبه خواهد بود.

 


نویسنده

سید حامد حسینی

سید حامد حسینی، پژوهشگر مهمان سابق مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. وی دانشجوی مقطع دکتری در رشته روابط بین الملل دانشگاه گیلان است. حوزه مطالعاتی آقای حسینی  ایران و مسایل استراتژیک خاورمیانه است.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد