لزوم توجه به روابطِ دوجانبهِ هماهنگِ با چندجانبهگرایی در رفع تحریم ها
نویسنده: حمیدرضا اکبرپور دکترای حقوق بین الملل عمومی و پژوهشگر مهمان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
در حقوق بینالملل از ابتداییترین تقسیمندیهایی که برای تحریم استفاده شده است میتوان به تحریم یکجانبه و چندجانبه و تحریم اولیه و ثانویه اشاره کرد. تحریم یکجانبه و چندجانبه همان گونه که از عنوان آن برمیآید منعکسکننده تعداد کشورهایی است که اعمالکننده تحریم هستند. تحریم اولیه به معنای تحریمی است که در حوزه ملی کشور تحریم کننده اجرا میگردد و هدف آن کشور تحریم شونده است اما تحریم ثانویه وارد حوزه فراملی میشود و هدف آن علاوه بر کشور تحریم شونده، سایر کشورهایی است که در ارتباط با کشور تحریم شونده به تخطی از مقررات تحریمی کشور تحریم کننده پرداختهاند.
به طور کلی تعداد معدودی از کشورها توان اعمال تحریم ثانویه را دارند. سرآمد و مصداق بارز این کشورها، ایالات متحده است که با توجه به توان بالای اقتصادی و حجم عظیم تجاری و مالی که با اروپای غربی و شرق آسیا دارد، میتواند به اعمال مقررات تحریمی خود در ورای مرزهای سیاسی و جغرافیایی خود تكيه كند. به همین علت است که تحریمهای یکجانبه و ثانویه ایالات متحده در واقع به تحریمهای چندجانبهای تبدیل میشود که نانوشته است و ناخواسته مورد تبعیت قرار میگیرد. البته کشورهای اروپایی در قالب اتحادیه اروپا نیز چنین توان و پتانسیلی را دارا هستند اما به طور کلی تمایل اروپا بر چندجانبهگرایی متکی است تا اقدامات یکجانبه که همراهی بینالمللی را ندارد. چین نیز ضلع دیگری است که این توانایی را دارد اما به دلایل متعدد به صورت ناخواسته بسیار کمتر از دو قطب دیگر از این توان ظرفیت استفاده کرده است.
برای ایران به عنوان کشوری که تحت شدیدترین تحریمهای ثانویه بوده است، تجربه پسابرجامی نیز تتمه این تجربه شده است تا عملاً به سمت توجه به روابط دوجانبه در کنار چندجانبهگرایی در بستر روابط بینالمللی حرکت کنیم. خروج ایالات متحده از برجام و تحریمهای ثانویه اعمال شده بر ایران به وضوح نشان داد که توافق برجام و یا هرگونه توافق برجامپلاس باید علاوه بر پذیرش در بستر چندجانبهگرایی، به صورت دوجانبه نیز از سوی ایران و طرفهای مقابل مورد مذاکره قرار گیرد تا درهمتنیدگی منافع، مانع از فروپاشی توافق گردد. بهویژه با طرفهایی که ظرفیت بالایی دارند و در سطور فوق ذکر شد.
هر چند برخی از صاحبنظران معتقدند که تجارت با ایران مثلا برای شرکتهای ایالات متحده چشمگیر نیست و یا مسائل هستهای، موشکی و سیاست منطقهای ایران برای ایالات متحده اصل موضوع است و تجارت با ایران فرع بر آن است اما اهمیت این مساله را در برخی گفتاوردهای دولتمران ایالات متحده نمیتوان کتمان کرد. مصداق بارز آن را در مصاحبه "پمپئو"؛ وزیر امور خارجه وقت آمریکا با روزنامه "واشنگتناگزماینر" میتوان مشاهده کرد که گفته بود حتی در دوران اجرایی شدن برجام هم شرکتهای آمریکایی مجاز به تجارت در ایران نبودهاند و این مسئله عجیب است. همچنین تصریح کرده بود که بازگشت به چنین توافقی را در شرایطی که فقط به اروپاییها اجازه تجارت با ایران میدهد، صلاح نمیداند.