برگزاری نشست افتتاحیه گروه مطالعات خلیج فارس با سخنرانی پروفسور شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی آمریکا

نوع مطلب: گزارش

نشست مجازی معارفه و افتتاحیه «گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار» با سخنرانی پروفسور «شیرین هانتر» عضو شورای روابط خارجی آمریکا و استاد دانشگاه جورج تاون و حضور دکتر قدیر نصری، رییس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و با مدیریت جواد حیران نیا، مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و جمعی از میهمانان، پژوهشگران و اعضای گروه برگزار شد.

پروفسور شیرین هانتر در این نشست به بررسی «تحولات اخیر در منطقه خلیج فارس و دلالتهای آن بر ایران» پرداخت.

 

وی در ابتدای این نشست در یک مرور و بررسی تاریخی گفت: از زمان باستان تاکنون ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک خود تحت تاثیرات زیادی قرار داشته است. ایران در وسط شاهراه بسیاری مهمی قرار دارد که دریای خزر را با خلیج فارس وصل می کند و موقعیت منطقه ای بسیار ممتازی دارد. در دوران باستان ایران سرزمین کشاورزی بوده است، اما بیشتر جمعیت ایران شهر نشین و روستانشین بودند، در حالی که اغلب همسایگان ایران از شرق و شمال که نمادهای ایرانی الاصل و ترک ها بودند و از جنوب هم اعراب بودند که باعث شده این کشور همواره تحت فشارهای گوناگون باشد. در عصر جدید هم ایران اگر خلیج فارس را نداشت، به دریای آزاد دسترسی نداشت و خلیج فارس به مثابه ریه ایران است که ایران بوسیله آن تنفس می کند. لازم است تا شرایط استراتژیک فرهنگی درباره ایران را در نظر گرفت.

 

عضو شورای روابط خارجی آمریکا در ادامه یادآور شد: ایران به طور کلی محدود به کسانی است که سابقه کهن دشمنی دارند. ایران در غرب با ترکیه و جمهوری آذربایجان در شمال روبروست و در شرق هم با پاکستان روبروست و به طور کلی ایران با همسایگانی احاطه شده که اگر دشمنی فعالی با ایران نداشته باشند، اما نظر خوبی هم به ایران ندارند. از این نظر مشکل است که دیدگاهی را که فقط بدنبال تکیه کردن به همسایگان در ایران است، به طور کامل مورد پذیرش قرار داد. البته نیاز به تعامل و رابطه با همسایگان است و این موضوع بدیهی است، اما ایران بایستی در شرایطی با همسایگان رفتار کند که آن ها نیز خواهان این روابط خوب باشند و نه این که فقط از ایران استفاده ابزاری برای اهداف خودشان داشته باشند.

 

دکتر هانتر تصریح کرد: مسئله دیگر این که اهمیت ایران طی حدود ۳۰۰ سال گذشته این بوده که به عنوان یک حائل برای قدرت های بزرگتر اهمیت داشته است و در دوران قرن ۱۹ امپراطوری روسیه و انگلیس و بعد از جنگ جهانی دوم نیز رقابت بلوک شرق و غرب در منطقه رقابت داشته اند. این وضعیت به ایران امنیت داد، اما ضررهایی نیز داشت و هیچکدام از این دولت ها نمی خواستند که ایران تحت سلطه دیگری قرار گیرد و این ویژگی استراتژیک ایران است.

 

استاد دانشگاه جورج تاون تأکید کرد: ایران همیشه بالقوه مانده و بالفعل نشده و این امکان را داشت که به عنوان یک قدرت متوسط در منطقه حضور داشته باشد. قدرت های بزرگ هیچ وقت قدرت های میانه را دوست ندارند، چون برای شان رقیب منطقه ای می شود. مثلا ترکیه که قدری موقعیت بهتری پیدا کرده با تقابل دیگر قدرت های بزرگ روبرو می شود.

 

وی افزود: یکی از مهمترین اتفاقات بین المللی، فروپاشی شوروی بود و باید قبول کرد که آن طوری که شایسته است این موضوع مورد توجه قرار نگرفته و اثر این فروپاشی در موازنه قدرت بین المللی به خوبی مورد ارزیابی قرار نگرفته است.

 

وی تصریح کرد: فروپاشی شوروی صد در صد به ضرر ایران بود. این فروپاشی موازانه بین المللی را به هم زد. گرچه این مبارزات در دوره جنگ سرد پیش می رفت، ولی هم شوروی و هم آمریکا خود را در موقعیتی می دیدند که خود را در منطقه مهار کنند و تا حدی از دخالت های زیاد مستقیم و بویژه نظامی پرهیز می کردند. حتی قبل از فروپاشی شوروی این موضوع بسیار مهم بود. آمریکا در جریان جنگ اول خلیج فارس پس از حمله عراق به کویت، اگر شوروی روی کار بود، این دخالت نظامی را نمی کرد. حتی در ۱۰ تا ۱۵ سال اول پس از فروپاشی شوروی آمریکا از دخالت نظامی آمریکا پرهیز می کرد، اما پس از ۱۱ سپتامبر شرایط برای آمریکا تغییر کرد.

 

عضو شورای روابط خارجی آمریکا در ادامه یادآور شد: مسئله دیگر این که در دهه های اول و دوم غرب بویژه اسرائیل که در همه این سیاست های اثر گذار بوده است که شاید چندان به این موضوع توجه نشده است و به نفوذ این کشور توجه نشده است و این ها به دنبال دشمنی با یک «دیگری» بودند که بتوان از آن استفاده کنند و ایران همان «دیگری» شد که برای دشمنی مورد نیاز این کشورها بود که با توجه به خطر واقعی یا ساختگی این خطر مشروعیت پیدا کرد.

 

دکتر هانتر در ادامه تصریح کرد: از سوی دیگر کشورهای منطقه ای نزدیک به غرب وضعیت شان بهتر شد ولی گروه های دیگر مورد حمایت شوروی از جمله گروه های فلسطینی دچار تضعیف شدند. لذا آن چه که در حال حاضر در منطقه پیش می آید ادامه تحولات استراتژیک پس از سقوط شوروی است.

 

استاد دانشگاه جورج تاون تأکید کرد: آمریکایی ها پس از شوروی آمدند تا با سیاست مداخله جویانه ای، ماهیت حکومت های خاورمیانه را تغییر دهند و مسائل تغییر رژیم که در عراق شروع شد و در لیبی و دیگر جاها از جمله در سوریه دنبال شد و برخی از این سیاست ها عملی شد و اسرائیل از همه این شرایط بهره برد، از جمله عراق تا چند سال آتی یک قدرت موثر در منطقه نخواهد بود و فقط بدنبال همکاری با برخی دیگر از کشورهای عربی خواهد بود. سوریه هم یک دولت شکست خورده است و لیبی هم وضعیت خوبی ندارد و مصر هم مانند پلنگ بی دندان است و نمی تواند کاری کند، اما فعلا نمی توانند ترکیه را به دلیل موقعیت این کشور در دریای سیاه و مدیترانه چندان تغییر دهند.

 

وی افزود: اسرائیل به ایران هم طوری نگاه می کند که گویی تل آویو ایران را تنها رقیب خود می بیند که همچنان سرپا ایستاده است. خوشبختانه وسعت ایران و پیچیدگی های آن نوعی عامل بازدارنده است و این باعث می شود اگرچه شاید حمله به ایران آسان باشد، اما هضم ایران آسان نخواهد بود و مشکلات بزرگتری را برای دشمنان آن ایجاد خواهد کرد. آن سیاستی که الان از طرف اسرائیل در پیش گرفته شده و در عصر ترامپ هم دنبال شده، سیاستی یک روزه نیست و یک روزه ایجاد نشده است.

 

عضو شورای روابط خارجی آمریکا در ادامه یادآور شد: خلیج فارس هم منطقه ای جدا نیست و خلیج فارس بخشی از منطقه بزرگتر خاورمیانه است و همیشه ارتباط میان این دو منطقه بسیار زیاد بوده و این موضوع تازه ای نیست و هرچه در خلیج فارس اتفاق بیافتد در موازنه قوا در خاورمیانه تاثیرگذار خواهد بود و در شامات و دیگر مناطق بر موازانه قوا در خلیج فارس تاثیر خواهد گذاشت.

 

وی افزود: ایران موقعیت خاصی در خاورمیانه دارد و ایران چه از نظر جغرافیایی و چه فرهنگی موقعیت قابل توجهی در منطقه دارد. در نشستی که به تازگی به میزبانی یک موسسه قطری برگزار شد، همه سوالات حول این محور بود که ایران در سوریه چکار خواهد کرد؟ در عربستان چکار خواهد کرد؟ چرا ایران در کار کشورهای عربی دخالت می کند؟ و... این را توضیح دادم که آن چه در منطقه عربی می گذرد بر ایران هم تاثیر می گذارد و ایران نمی تواند در برابر این تحولات در کشورهای عربی ساکت باشد و ایران بدون توجه به ماهیت نظام می بایست به یکسری مسائل امنیتی توجه کند.

 

استاد دانشگاه جورج تاون تأکید کرد: ایران تحولات منطقه را می بایست جدی بگیرد. موضوع عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل از همان زمان پس از فروپاشی شوروی آغاز شد و کنفرانس صلح مادرید در سال ۱۹۹۳ برگزار شد و از همان زمان تلاش شد تا کشورهای خاورمیانه وادار به پذیرش اسرائیل شوند. برقراری روابط میان امارات و بحرین با اسرائیل قابل توجه است و البته هنوز عربستان مسیر رسمی عادی سازی روابط با اسرائیل را طی نکرده و شاید بخواهد این موضوع را به عنوان یک کارت در دولت بایدن در اختیار داشته باشد تا ریاض خواسته های خود علیه ایران را به دولت بایدن در برابر شناسایی اسرائیل بقبولاند.

 

وی تصریح کرد: مشخص است که این تحولات ایران را تضعیف خواهد کرد. تکنولوژی اسرائیل و پول امارات باعث قدرتمندی بیشتر آن ها خواهد شد و اثر بسیار منفی بر ایران خواهد گذاشت. اعراب ایران را دوست ندارند و این موضوع را شخصا حتی در محیط دانشگاهی درک کرده ام. ایران نزدیکی اعراب و اسرائیل را بایستی جدی بگیرد.

 

دکتر هانتر در ادامه تأکید کرد: مسئله دیگر که ایران باید جدی بگیرد، تحولات شمال ایران است و موضوع قره باغ را نمی توان نادیده گرفت. حتی شاید برخی ترک ها ضدایرانی تر از اعراب باشند. اردوغان بسیار ضد شیعه است و حرف هایش درباره علویان ترکیه بسیار عجیب است! ترکیه همیشه چه در دوره آتاتورک چه در دوره نظامیان چه در دوره اسلام گرایان همیشه چشم طمع به مناطقی از ایران بویژه منطقه آذربایجان داشته است و برخی سخنان مقامات ترک شامل تمام مناطق آذری تا قزوین و زنجان است. خطر ترکیه برای ایران بزرگتر از اسرائیل است.

وی افزود: یکی از بزرگترین اشتباهات ایران که در دوره رضاشاه پیش آمد، این بود که در مبادله مرزی به ترکیه اجازه داد که در نزدیکی نخجوان مرز داشته باشد، وگرنه ترکیه نمی توانست با جمهوری آذربایجان مرز داشته باشد و همان اشتباه دوره رضاشاه باعث شد که ترکیه با جمهوری آذربایجان مرز داشته باشد.

 

عضو شورای روابط خارجی آمریکا در ادامه یادآور شد: ترکیه از ایران استفاده می کند و همه همسایگان ایران همین گونه اند. در شرق ایران ما افغانستان را می بینیم که با وجود محبت بسیار ایران به افغانستان و پذیرش شهروندان افغانستان، اما با ایرانی ها خوب نیستند. در حال حاضر اسرائیل در نزدیکی مرزهای جنوبی و شمالی ایران مستقر شده است و ایران تحت فشار چندجانبه اسرائیل قرار گرفته است. همیشه در ایران این نگرانی وجود داشته که این کشور تحت فشار قرار گیرد. به هر حال اصولی در روابط بین الملل وجود دارد که ایران باید در نظر داشته باشد و اگر کشوری بعضی از گزینه های اصلی خود را استفاده نکند و آن ها را نادیده بگیرد، موقعیتش در مذاکرات منطقه ای و فرامنطقه ای تضعیف خواهد شد.

 

استاد دانشگاه جورج تاون تأکید کرد: لذا اداره وضع موجود برای ایران آسان نیست و گزینه های دیگر هم آسان نیست، چون مسائل سیاست خارجی دارای تاثیرات و جوانب داخلی است و گاه سیاست های داخلی مسائل خارجی را تعیین می کنند. این که تغییر اساسی در سیاست آمریکا در خاورمیانه در دوره بایدن ایجاد شود، باید آرزو داشت که این چنین باشد، اما با توجه به تجارب خود طی ۴۰ سال سکونت در آمریکا و آشنایی با تیم بایدن، به نظر نمی رسد که تغییرات اساسی در سیاست خارجی بایدن درباره خاورمیانه پیش آید، بلکه یکسری تغییرات سطحی در زمینه حقوق بشر نسبت به عربستان و نصیحت به ولیعهد این کشور پیش خواهد آمد و بویژه آن که بن سلمان از نفوذ اسرائیل استفاده خواهد کرد و ممکن است کمی روابط ریاض و واشنگتن سرد شود، اما گسست ایجاد نخواهد شد. درباره اسرائیل هم هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد و درباره برجام نیز گفته اند عربستان و امارات بایستی در مذاکرات شرکت کنند. «تونی بلینکن» حتی قبل از پیروزی بایدن هم گفته بود که آمریکا به هیچ عنوان کمک به اسرائیل را منوط به تغییر رفتار در قبال فلسطین نخواهد کرد. امارات نیز یکسری ادعاها درباره جزایر سه گانه ایران دارد.

 

استاد دانشگاه جورج تاون تأکید کرد: مقصر اصلی وضعیت فعلی آمریکاست که در دوره ترامپ از برجام خارج شد و از خروج برجام مسائل به این مرحله رسیده است. بنابراین، ضرورت دارد که شکنندگی های استراتژیک ایران را کاملا فهمید و آنها را درست ارزیابی کرد. ایران نمی تواند و نباید بر روی هیچ کدام از همسایگان خود حسابی باز کند. ایران در برخی از مواقع و گاها در مقاطعی می‌تواند منافع مشترکی با برخی از کشورهای همسایه خود داشته باشد، اما خود آن کشورها نیز بر اساس دیدگاه خود عمل می‌کنند و اینکه چه مسائلی از نظر اقتصادی و یا جنبه‌های دیگر برایشان مفید است. متاسفانه، مذهب عامل کافی برای انسجام داخلی و بین ملت‌ها نیست. ایران باید این مسئله را متوجه شده و محدودیت های خود را در خصوص نفوذ و برخی از منافع متوجه باشد. اعراب با یکدیگر سر جنگ دارند و میان آنها تنشهایی به وجود می آید، اما همگی خود را جزئی از دنیای عرب می دانند.

 

عضو شورای روابط خارجی آمریکا در پایان یادآور شد: من در سالهای گذشته به این موضوع اشاره کردم و سرانجام چند سالی طول کشید اما بالاخره قطر و کشورهای عربی با یکدیگر آشتی کردند. در آن زمان از من سوال کردند که ایران چه کند؟ و من این گونه پاسخ دادم که ایران خود را وارد این ماجراها نکند. بارها گفته ام که ایران به لحاظ استراتژیک و فرهنگی کشوری تنها است. روابط ایران با کشورهای فرامنطقه‌ای باید نزدیک‌تر باشد تا کشورهای منطقه، که در آن صورت بتواند به عنوان یک عامل بازدارنده از این شرایط برای ایجاد و استحکام روابط و تعامل و مذاکره با کشورمنطقه استفاده کند.

 

این نشست مجازی، با پرسش و پاسخ میهمانان، اعضا و پژوهشگران و پاسخهای دکتر شیرین هانتر با پایان رسید.

1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد