اولین نشست تخصصی گروه مطالعات راهبردی با سخنرانی دکتر پیروز مجتهدزاده
روز سه شنبه 25 آذر 1399ساعت 18 اولین نشست گروه مطالعات راهبردی پژوهشکده تحت عنوان « چشمانداز منازعات ژئواستراتژیک در خاورمیانه بعد از انتخابات امریکا» با حضور دکتر قدیر نصری رییس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، دکتر پیروز مجتهد زاده و دکتر فاطمه سلیمانی مدیر گروه و دکتر افسانه رشاد به عنوان دبیر اجرایی گروه مطالعات راهبردی مسایل خاورمیانه و پژوهشگران موسسه برگزار شد .
در ابتدای نشست دکتر قدیر نصری رییس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه به ایراد سخنرانی مختصری پرداختند وسپس خانم دکتر سلیمانی اشاره کوتاه به روند برگزاری نشست داشتند.
در آغاز دکتر مجتهدزاده در زمینه منازعات ژئواستراتژیک بهعنوان قدیمیترین الگوی رقابتگری و جدال این گونه بیان کردند که در روابط بین جوامع سیاسی، دلالت بر رقابتها و ستیزهایی دارد که از جنس استراتژیک و نظامی هستند و در یک قلمرو جغرافیایی مشخص با تأثیرپذیری از مختصات جغرافیایی هر منطقه رخ میدهند. از این حیث، منطقه خاورمیانه که میراثدار اختلافات و مناقشات تاریخی دیرینه و پیچیده و جولانگاه سیاست قدرتِ قدرتهای بزرگ بوده، بیش از هر منطقه دیگری در جهان همواره به نظاره منازعاتی از این نوع نشسته است.
بنابر گفته استاد جغرافیای سیاسی، از آنجا که خاورمیانه به شکل تاریخی در معرض تأثیرات سیاستهای مداخلهجویانه (اعم از مستقیم و غیرمستقیم) بازیگران و نیروهای خارجی بوده، طبعاً رفتارها، رویهها و روندهای فرامنطقهای پیامدهای معناداری برای کشورها و جوامع منطقه به همراه داشته است. بر این اساس، رویدادی مانند انتخابات ریاست جمهوری در امریکا بهعنوان یکی از بازیگران موثر در این قلمرو ژئوپلیتیکی و انتقال قدرت در آن کشور که قطعاً رقمزننده روندهای جدیدی در سیاست خاورمیانهای آن نیز خواهد بود، دارای آثار مستقیمی بر منازعات ژئواستراتزیک در این منطقه خواهد بود.
یکی از مهمترین منازعات در خاورمیانه، به صفآرایی تنشآمیز ایران و امریکا مربوط میشود، منازعهای که یک طرف آن بازیگری در سطح قدرت منطقهای و طرف دیگر آن بازیگری در سطح قدرت جهانی است. این ظرفیت نابرابر و ناموازنه از دو جهت دارای اهمیت است. این ناموازنه از یک سو به رقابت دو کشور در تمامی منازعات ژئواستراتژیک در سطح منطقه اعم از عراق، افغانستان، سوریه و یمن انجامیده و از سویی دیگر، موجب ضرورتها و الزامات خاصی در سیاست راهبردی طرفهای درگیر شده است.
مهمترین منازعهای که سایر امور منطقه را متأثر ساخته، روندهای مناقشهانگیز و جدالآمیز در جای جای خاورمیانه را تحتالشعاع قرار داده و به متغیر تعیینکننده در جهتگیریهای سیاست خارجی سایر کشورهای منطقه تبدیل شده، منازعه دیرپای میان تهران و واشنگتن است. از آنجا که سیر پیشرونده این نزاع، بازتاب مستقیم و غیرمستقیم بر الگوی کلان منازعات در خاورمیانه دارد، بنابراین شناخت دقیق و واقعبینانه موضوع و ترسیم چشماندازی از آن میتواند به تدوین استراتژی مناسبتر یاری رساند.
در چنین بستری، سیاست منطقهای دونالد ترامپ نقطه عطفی محسوب میشود، چراکه رویکرد و رویه وی نتیجهای جز تشدید بیسابقه رقابتها و تنشها بین دو کشور نداشته است. سیاست امریکا در این دوره طیفی از تغییر رژیم تا تغییر رفتار و تا کشاندن ایران به پای میز مذاکره را در بر میگیرد که مبتنی بر سازوکار حداکثرسازی فشار بر ایران بوده است. سیاستی که تا به امروز به دستاورد مورد نظر برای امریکاییها منجر نشده و با انتقادات فراوانی بهویژه از جانب دموکراتها مواجه شده است. در مقابل، ایران نیز سیاست هزینهسازی برای متحدان منطقهای امریکا ازجمله عربستان سعودی و رژیم اسرائیل را در دستورکار خود گنجانده است. طبعاً اقدامات مواجههجویانه متقابل از سوی دو طرف منازعه و تسری آن به متحدان آنها زمینه را برای تصاعدبخشی به تنشها مهیا ساخته است.
در فضای مناقشهانگیز داخلی در امریکا که موضوعات مورد اختلاف به شکل فزایندهای در حال رشد است، از اختلاف بر سر نتایج انتخابات گرفته تا سیاست خاورمیانهای و بهطور مشخص سیاستهای متخذه در برابر ایران، توجه به نشانههای گفتاری حزب دموکرات و نماینده برنده آن در انتخابات بسیار حائز اهمیت است. با توجه به انتقاداتی که جو بایدن و اعضای همحزبی دموکرات وی از سیاستهای بینتیجه ترامپ علیه جمهوری اسلامی داشتهاند و تأکیدات بایدن بر سازوکار دیپلماسی در ترغیب ایران به مذاکره میتوان انتظار تغییراتی را در سیاست خارجی کاخ سفید در برابر ایران داشت. در این فضای تغییریابنده احتمال تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای عقلایی در دولت بعدی امریکا دور از انتظار نیست.
حزب حاکم دموکرات تنها یک سهم در تنظیم سیاست خارجی امریکا در قبال ایران خواهد داشت و به موازات آن سهمی از آنِ ایران و سیاستهای آن است و سهمی دیگر نیز به لابی اسرائیلی در امریکا تعلق دارد. از این رو، هرگونه آیندهپژوهی پیرامون تنش و نزاع میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده مستلزم و متضمن شناخت انگیزهها، نیات، برنامهها و سیاستهای هر یک از این سه طرفِ نقشآفرین است. نگرانی اسرائیل از آن رو است که قدرتیابی دموکراتها به کاهش تنش و تخفیف تضاد نقش میان ایران و امریکا منجر شود و بدین ترتیب، موازنه منطقهای به ضرر این رژیم و به نفع ایران بر هم بخورد. این نگرانی زمانی تشدید میشود که بر اساس دیدگاه ناظران خارجی به نظر میرسد نشانههای ملایمتر و منعطفتری در الگوی رفتاری ایران مانند گنجاندن دوباره FATF در دستورکار مشاهده می گردد. در چنین شرایطی، اسرائیل به پشتوانه سیاست کلان منطقهای ترامپ سعی دارد با جدیت و سرعت بیشتر دومینوی عادیسازی روابط منطقهای با این رژیم را پیش برده و تعداد کشورهای بیشتری را در منطقه درگیر این روند سازد. اگرچه دموکراتها نیز بیشک اسرائیل را همچنان متحد استراتژیک امریکا تلقی خواهند کرد و این رژیم به سیاق سابق یکی از محورهای منازعه ژئواستراتژیک واشنگتن در برابر تهران خواهد بود، اما صهیونیستها به خوبی واقفند از شدت و حدت حمایت بی حد و حصر کاخ سفید از آنها کاسته خواهد شد.
دکتر مجتهدزاده با این عبارات سخنان خود را پایان داد؛ در این فضای پرابهام، یکی از مهمترین الزامات سیاست خارجی جمهوری اسلامی، موازنهسازی ژئواستراتژیک در روابط خارجی خود است. بخش مهمی از سیاست موازنهساز میباید معطوف به محیط همسایگی گردد که میل به عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل یافته است. در سطح فرامنطقهای مواضع اعلامی و اعمالی میباید بر اجتناب از تندرویهای بینتیجه و بهکارگیری زبان دیپلماتیک در مقابل واشنگتن متمرکز باشد تا متناسب با سیاست جدید امریکا استراتژی مناسبی طراحی و اجرا گردد و بهموجب آن از سطح تنش و نزاع میان دو کشور کاسته شود.
گزارش: دکتر افسانه رشاد دبیر گروه مطالعات راهبردی در خاورمیانه
نویسنده
افسانه رشاد (دبیر گروه )
افسانه رشاد، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه مسائل استراتژیک خاورمیانه می باشد. وی دبیر گروه بررسی مسائل استراتژیک خاورمیانه و دانش آموخته دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران است. حوزه مطالعاتی خانم رشاد مطالعات راهبردی ، سیاست خارجی ایران و مسائل خاورمیانه می باشد.