ارزیابی یک ترور: آیا اسرائیل به هدف خود می رسد؟
نویسنده: سید حامد حسینی پژوهشگر مهمان و دانشجوی دکترای روابط بین الملل
فرض مسلط و غالب نزد تحلیلگران این است که ترور دکتر محسن فخری زاده، توسط اسرائیل انجام شده است. در این صورت، باید هزینه ها و مزایای این اقدام را از نگاه اسرائیل بررسی کرد. برای این منظور، باید به سوالات خاصی پاسخ داده شود: هدف استراتژیک از این اقدام چه بوده است و احتمال موفقیت نهایی آن تا چه میزان است؟ با توجه به هدف آن، آیا زمان انجام عمل صحیح بوده است؟ و سرانجام ، آیا هزینه های بالقوه بیشتر یا کمتر از سود مورد انتظار هستند؟ از منظر سطوح تحلیل فردی و نهادی تردید وجود دارد که منافع این ترور بیشتر از هزینه های آن باشد و بسیار بعید است که در هدف نهایی این ترور، آسیب رساندن و به تأخیر انداختن برنامه هسته ای ایران صورت پذیر باشد.
از سوی دیگر اگر اسرائیل واقعاً در قبال ترور دکتر فخری زاده عامل اصلی بوده باشد، تصمیم برای انجام این اقدام احتمالاً با هماهنگی دولت ترامپ صورت گرفته است و شاید در سفر اخیر وزیر امور خارجه آمریکا به منطقه، در نوامبر 2020، مشورت های لازم نیز صورت گرفته است. این مشورت از آن رو حائز اهمیت است که ایالات متحده ناچار است برخی از هزینه های پاسخ پیش بینی نشده ایران را نیز بپردازد؛ پس هماهنگی و گرفتن تأیید این بازیگر بسیار ضروری است. اما هدف تلویحی این اقدام هرچند در صورت عدم پذیرش مسئولیت، احتمالا خسارت به برنامه هسته ای ایران و تأخیر در پیشرفت آن و در نهایت تضعیف بازدارندگی ایران بوده است. برای ترامپ و نتانیاهو، احتمالاً این ترور دو هدف دیگر نیز داشت: اولین هدف مشترک، دشوار کردن راه دولت آینده آمریکا برای رسیدن به قصد خود یعنی بازگشت به برجام هدف گذاری شده است. هدف دوم مربوط به سیاست داخلی است یعنی تقویت حمایت عرصه داخلی در اسرائیل و ایالات متحده از نتانیاهو و ترامپ و همچنین سیاست های آنها.
نکته اصلی و فراتر از تمامی سوالات اخلاقی پیرامون ترور، یک سوال اساسی وجود دارد: آیا حذف روسای سازمان ها یا نیروهای مرکزی در آنها، سازمان ها را برای مدت زمان معنی داری دچار اضمحلال می کند؟ سوابق مربوط به ترورهای انجام شده توسط اسرائیل متفاوت است: ترورها به طور معمول به مدت زمان معناداری به توانایی های سازمان های مورد حمله آسیب نرسانده و گاه عکس این اتفاق افتاده است. برای مثال، پس از حذف دبیرکل سابق حزب الله، عباس موسوی در سال 1992، که باعث ظهور شخصیت تاثیرگذارتری همچون سید حسن نصرالله نسبت به سلف خود شد و توانایی های حزب الله نیز تحت رهبری وی بهبود پیدا کرد.علاوه بر این در مورد ترور رهبران حماس نیز این تردید وجود دارد. گرچه با ترور این رهبران تا مدت کوتاهی حملات متوقف می شود ولی اینکه این ترورها موجب کاهش توانایی های حماس در بلند مدت شده باشد پاسخ منفی است.
در مورد برنامه هسته ای ایران از ابتدای دهه گذشته نیز شاهد مجموعه ای از ترورها علیه دانشمندان هسته ای ایران بوده ایم ولی هیچ نشانه ای وجود ندارد که نشان دهد این اقدامات باعث تاخیر معناداری در کلیت این برنامه شده است و یا دانشمندان هسته ای ایران را از مشارکت در این برنامه باز داشته است. به موازات این ترورها، فعالیتهای سیاسی با هدف جلوگیری از همکاری با ایران، مواجهه اطلاعاتی، تحریم ها، عملیات سایبری و در نهایت توافق هسته ای سال 2015 همه به دلیل نگرانی از هزینه های پیشرفت این برنامه و کمک بیشتر به کند کردن آن بوده است. در مورد دکتر فخری زاده، فرض بر این بوده است که وی به عنوان یک شخصیت کلیدی و غیرقابل جایگزینی بوده است. آیا چنین است؟ تجربه های گذشته می آموزد که اولا هیچ راهی وجود ندارد که از قبل بفهمیم آیا جانشین نفرات کلیدی در سطح بالاتر یا پایین تری از نفر قبلی خواهند بود و ثانیا به شکل معناداری نفرات بعدی در همان مسیر و با کیفیت بهتری نیز عمل کرده اند.
از زاویه دیگر، مسئله زمان بندی ترور نیز بر روی محاسبه سود و زیان آن تأثیر می گذارد. می توان ادعا کرد که این ترور فقط قبل از ورود بایدن به کاخ سفید امکان پذیر بود؛ زیرا احتمالاً رئیس جمهور جدید چراغ سبز برای چنین اقدامی را نمی داد. بنابراین، اگر این عمل از نگاه تل آویو دارای ارزش باشد، فقط در این بازه زمانی امکان پذیر بوده است. با این حال، این ادعا متکی بر این فرض است که با توافق بین ایران و قدرتهای جهانی، هیچ گونه امکان کند شدن برنامه هسته ای ایران وجود ندارد. این فرض با موفقیت توافق موجود در کاهش سرعت برنامه هسته ای حداقل برای مدت محدود و همچنین احتمال اینکه دولت جدید ایالات متحده موفق به تمدید توافق قبلی و حتی بهبود و گسترش آن در زمینه های الحاقی شود، مغایرت دارد. به همین ترتیب، این امر انکار می کند که ایالات متحده می تواند روند تنش زدایی با ایران را آغاز کند، که در طولانی مدت بتواند توان هسته ای را به تأخیر بیاندازد، حتی اگر چشم انداز چنین احتمالی اندک باشد. این استدلال همچنین این احتمال را نادیده می گیرد که حتی بدون این ترور نیز ، تلاش های دولت جدید برای توافق مجدد با ایران به شکست منجر خواهد شد؛ بخشی از این تغییرات سیاسی در سطح رقابت های داخلی قدرت در ایران و از زمان خروج آمریکا از برجام قابل تبیین است. از یک سو، بی اعتمادی ایران به آمریکا و سیستم سیاسی آن بسیار افزایش یافته است. هیچ کس نمی تواند به ایران تضمین دهد که یک دولت جدید در چهار سال دیگر به سیاست ترامپ باز نخواهد گشت. از طرف دیگر ، این تحولات وضعیت جریانهای محافظه کار در ایران را که مخالف هرگونه توافق هسته ای یا مکمل جدید در آینده هستند را بسیار تقویت کرده است. ارزیابی ها اینگونه نشان می دهند که در انتخابات ریاست جمهوری ایران در ژوئن 2021، احتمالاً یک نامزد محافظه کار پیروز میدان خواهد بود. پس از لحاظ زمانی احتمالاً اقدام به ترور در آن برهه و در صورت عدم دستیابی بایدن به توافق با ایران واجد قیمت و سود کمتری می باشد.
انتخاب زمان واقعی ترور نیز ممکن است هزینه های سیاسی را افزایش دهد به ویژه اگر نتایج این ترور منجر به درگیرشدن آمریکا در جنگ دیگر در منطقه باشد (هرچند چنین سناریویی بعید به نظر می رسد). محکومیت های بین المللی از سوی اتحادیه اروپا و دبیرکل سازمان ملل متحد از هزینه های این اقدام است، اما محکومیت در ایالات متحده و از زبان برخی افراد نزدیک به حزب دموکرات همچون برنی سندرز کم سابقه بوده است. از نظر این افراد نیز این ترور، توطئه ترامپ و نتانیاهو برای خنثی کردن یکی از مولفه های اصلی سیاست دولت جدید است که معتقد است تلاش برای جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی هسته ای با خروج از برجام و تشدید تحریم ها به شکست انجامیده است؛ از این رو این سیاست ترامپ در عمل فقط برنامه هسته ای ایران را احیا کرده است. حتی قبل از ترور نیز، روابط لیکود و حزب دموکرات به دلیل موضع نتانیاهو در برابر دولت اوباما و سیاست های آن و نزدیکی وی به ترامپ و حزب جمهوری خواه خدشه دار شده بود.. گرچه بایدن خود به جناح میانه رو حزب دموکرات تعلق دارد و سابقه حمایت مداوم از اسرائیل را دارد، اما تردید وجود دارد که او بتواند در مقابل سیاستهای نتانیاهو به خصوص در زمینه منازعه اسرائیل و فلسلطین، نسبت به او و حزبش سکوت کند.
فراتر از هزینه های سیاسی، باید انتظار واکنش جدی ایران به اسرائیل و احتمالاً علیه آمریکا و برخی کشورهای همسو را نیز در نظر گرفت. این به خوبی می تواند با هزینه کاهش یافته ای که خود ایران در صحنه بین الملل برای اقدامات خود پرداخت خواهد کرد، همراه باشد. نکته اینجاست که اگر ترور دانشمندان هسته ای در ایران مشروع شناخته شود، پس اقدام متقابل و حذف نیروهای کلیدی اسرائیلی و احتمالا دیگران و همچنین سایر واکنش های خشونت آمیز از جانب ایران نیز قانونی شناخته می شود. با این حال در اینگونه امور انتظار این گونه است که تصمیم گیران جمهوری اسلامی، سنجیده عمل کنند. ایران ممکن است قبل از آغاز دوره بایدن به اسرائیل پاسخ ندهد و یا ممكن است كاملاً به ایالات متحده پاسخ ندهد تا چشم انداز مذاكره با دولت جدید آمریکا را کاملا از بین نبرد، هرچند دشوار است دریابیم كه ایران در بلند مدت چگونه پاسخ خود را به اسرائیل خواهد داد. آنچه در این قضیه تا حدودی بدیهی به نظر می رسد این است که بسیار بعید است با ترور دکتر محسن فخری زاده برنامه هسته ای ایران دچار آسیب شود و یا اینکه به تأخیر معناداری منجر شود.