پروژه اقلیم سنی : چالشی جدی برای خاورمیانه
نویسنده: مریم خالقی نژاد، پژوهشگر مهمان و دانشجوی دکتری علوم سیاسی
پس از تصمیم بر خروج سربازان امریکایی از عراق و شکست سیاست های امریکا در این کشور ، طرح پروژه اقلیم سنی عراق ، جان تازه ای به خود گرفته است. این پروژه برای نخستین بار در سال 2007 توسط آمریکا مطرح شد. واضح و مبرهن است که امریکا درطول تاریخ خود، تلاش داشته تا از طریق تسلط و به دست گرفتن برخی از مناطق خارومیانه به اهداف خود و متحدانش جامهی عمل بپوشاند و عرصه را برای برخی بازیگران منطقهای تنگ نماید. این کشور پس از سالها تلاش برای نفوذ در سایر کشورهای خاورمیانه از طریق اختلاف میان قومیت های های مختلف (کرد و ترک) اکنون بر بعد دینی تمسک جسته تا از طریق ایجاد هرج و مرج و اختلاف در میان اقلیت ها و اکثریت های دینیِ منطقه، زمینهی نفوذ و حضور خود را فراهم آورد. اما مساله مهم و سوالی که وجود دارد آن است اکنون نیات پس پرده این پروژه چیست؟ به نظر می رسد در پس پرده این پروژه تلاش برای تثبیت حضور و ماندگار شدن امریکا در عراق از طریق ایجاد هرج و مرج و اختلاف در میان اقلیت و اکثریت دینی و سپس حمایت امریکا از اهل سنت است که گرایش به این پروژه دارند تا راه را برای مخالفان خود تنگ و تا حدودی کنترل سیاستهای عراق را به دست بگیرند و سیاستهای شسکت خورده خود را جبران نمایند، این امر بیتردید بر سایر کشورهای منطقه تاثیر خواهد گذاشت.
امریکا همواره به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی در تحولات منطقه خاورمیانه حضور داشته است و سعی کرده است از اختلافات داخلی کشورهای منطقه در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در راستای منافع خود بهره گیرد. وقتی دولتی بخواهد در منطقه یا کشوری نفوذ بیشتری داشته باشد شاید یکی از راه های آن که در طول تاریخ تجربه شده، ایجاد اختلاف و چندپارگی و سپس حمایت از یک جریان در آن کشور و منطقه است. همان طور که آشکار است نمونه مناسب در این زمینه عراق است، چرا که نمونه این مورد را در منطقه اقلیم کردستان شاهد هستیم و همچنین سالهاست که امریکا در عراق حضور دارد. در سال اخیر با برگذاری نشستها و همایشهایی با هدف اتحاد ملت در عراق شاهد تمرکز بر برخی شیوخ و اقوام عرب بودیم. این نشستها اگرچه با عناویتی همچون اتحاد ملت و با تلاشهایی هرچند ظاهری برای اتحاد برگزار شد اما اکنون با طرح پروژه اقلیم سنی مشخص شد که در حال حاضر اتحاد ملت تنها یک ماسک بر روی نیات امریکا در جهت اختلاف هرچه بیشتر میان ملت عراق میباشد که امارات و عربستان نیز همراهان آن در این مسیر هستند و لذا اتحاد ملت عراق، دیگر از اولویتهای سیاسی امریکا در این کشور نمی باشد.
با توجه به دوگانگی رفتار امریکا در خصوص برگزاری همایش و نشست هایی با هدف و عناوینی در جهت اتحاد ملت و در مقابل اعلام پروژه اقلیم سنی از سوی امریکا به نظر واکنشهای متفاوتی را در پی خواهد داشت. اگرچه عدم حضور نمایندگان سنی و کُرد در پارلمان، رابطه شکننده بین رهبران سنی و متحدان شیعه مورد حمایت ایران را برجسته کرد اما تا کنون شاهد مخالفت شدید شیوخ و سردمداران عرب اهل سنت عراق با پروژه اقلیم سنی بودهایم ، همچنین تجربه برخورد با کردستان عراق یک نمونه واضح و آشکار برای ملت عراق است که امریکا همیشه از اختلاف میان اقلیم و دولت مرکزی عراق سود برده است.
اما امریکا بعد از ناکامیهایی که در سیاستهای خود در عراق داشته است این پروژه را پررنگتر کرده و سعی دارد از برخی مشکلات داخلی مانند شکست دولت - ملت سازی، اختلافات میان شیعه و سنی، وضع اقتصادی، بیکاری و ... بهره گرفته و از قشرهای نگران و بخصوص جوانان عرب و اهل سنت این کشور برای پروژه خود استفاده نماید که اولین مکان مد نظر این پروژه در استان الانبار است .
در خصوص خاورمیانه نیز کردستان عراق مانند یک الگو میباشد که با عطف به اینکه بیشتر برداشتها در خصوص این اختلافات میان اقلیم کردستان و دولت مرکزی از نگاه قومیتی است لذا بسیاری از کشورهای منطقه نیز که زمینه برخی مشکلات داخلی را دارند همواره نگران تاثیرات اقلیم کردستان بر قومیتهای خود اعم از کرد و ترک بودهاند و همیشه سعی کردهاند که در مقابل این امر سیاستهای متعادلی را در داخل به کار بگیرند. اما موضوع مهم آن است که این پروژه جدید با محوریت دین و با عنوان اقلیم سنی مطرح شده است که درست نقطه مقابل دولت مرکزی و فراهم کردن زمینه مخالفت با شیعیان این کشور و با قاطعیت در مراحل بعدی با نیت تاثیر بر کشورهای منطقه میباشد.
با عنایت به رابطه ایران و دولت عراق و تاثیرپذیری از شیعیان ایرانی،که به دور از ذهن نیست بگوییم هدف بعدی در این خصوص ایران است، چرا که با توجه به فشار احزاب شیعی برای خروج نیروهای امریکایی در عراق یکی دیگر از علل طرح این پروژه مقابله با احزاب شیعی عراق که همسو با سیاستهای ایران هست میباشد تا اولا خطری را متوجه اقلیت و اکثریت دینی این کشور بنمایند و سپس راههای نفوذ ایران به منطقه را کمتر و جبهه مقاومت را تضعیف کنند و عراق را که به عنوان پلی استراتژیک مابین ایران و سوریه و فلسطین است در کنترل خود قرار داده و از طریق اقلیم سنی از ارتباط زمینی ایران با منطقه شرقی مدیترانه، لبنان و سوریه جلوگیری کند.
اکثر کشورهای منطقه مسلمان و دارای اقلیت های قومی و دینی مختلف هستند، بیتردید این طرح تاثیراتی را در ایجاد برخی حرکتها در این کشورها به دنبال خواهد داشت، تجارب اقلیم کردستان تاییدی بر این ادعا است. این امر به عنوان یک الگو کمک به برخی هرج و مرج ها و اختلافات و حتی آشوبها و تظاهرات در کشورهای منطقه خواهد کرد و به نیروهای مخالف شیعه و سنی جرات بیشتری را برای مخالفت با دولتهای خود خواهد داد. در این مسیر امریکا با تقویت این اختلافات از این قبیل چالشها حمایت خواهد کرد. در مقابل باید دولتهای منطقه بسیار هوشیار باشند و بتوانند برخی اقدامات اساسی را برای جذب نیروهای مخالف هرچند شیعه و یا سنی و یا حتی در قومیتهای خود انجام بدهند تا باعث همبستگی بیشتر ملت با هر قوم و دین و نژاد شوند و احتمال نفوذ این پروژه را در منطقه منتفی کنند .شاید یکی از مهمترین این راهها به کارگیری اقلیتها در پروژههای بزرگ ملی و ایجاد همبستگی هویتی و قومیتی و دینیِ بیشتر، که نمونه آن پارادیپلماسی و روابط پارادیپلماتیک از طریق همین اقلیتها است تا آنها را هرچه بیشتر در درون هویت ملی تقویت و استحاله کنند.
در یک جمع بندی اگر آمریکاییها از نظر حضور نیروهای خود در عراق به بن بست برسند، برای اجرای این پروژه تلاش خواهند کرد. اگر ایالات متحده مجبور به ترک عراق باشد ، هدفش ایجاد منطقه سنی در غرب عراق و برنامه آن برای مهار ایران و بازوهایش در خاورمیانه است تا از یکسو اختلاف در میان عراق باعث محکمتر شدن جای پای آنان در این کشور شود و از سوی دیگر منطقه خاورمیانه نیز به چالشهای جدیدی کشانده شود تا امریکا و متحدانش از این فرصت استفاده نمایند و اهداف استراتژیک خود را عملی کنند.