جغرافیای سیاسی و روانی خاورمیانه
نویسنده: دكتر حسين دهشيار ، ناظر علميِ گروه مطالعات امريكا و استاد روابط بين الملل در دانشگاه علامه طباطبايي
خاورمیانه دستخوش التهابات عمیق و دامنه داری می باشد. پرواضح باید انگاشته شود که این ناآرامیها ماهیت تاریخی و خصلت زمانی را بهره مند هستند. اما آنچه امروزه ماهیت بحران خیز منطقه را برجستگی متفاوتی اعطا می کند، درهم فروریختگی بسیاری از معادلات مطرح و همیشه حاضر قوام بخش التهابات در منطقه باید قلمداد گردند. این بدان معناست که جغرافیای سیاسی مستقر که در بطن آن تعارضات به صحنه می آیند و از سویی دیگر جغرافیای روانی که به ضرورت آن مناقشات معنا می شوند فراوان متفاوت باید در نظر گرفته شوند.
وقوف به فهم این دو جغرافیا به نیکی می تواند روشنگر این مهم باشند که چرا باید به ارزیابی متفاوتی از معادلات جدید در منطقه پرداخت. جغرافیای سیاسی کنونی بازتاب واقعیت ساختاری برآمده از اضمحلال پان عربیسم است همانطور که جغرافیای روانی در برابر آن را پیامد الزامات محاسباتی کارگزاری باید مطرح کرد. درهم تنیدگی این دو مقوله ساختار و کارگزاری می باشند که شکل گیری چینه بندیهای جدید منطقه ای را گریزناپذیر ساخته و به تبع آن تداوم بحرانها را گریز ناپذیر نموده اند . طناب دار بر گردن صدام حسین و جنازه خونین قذافی، حاکمیت گفتمان هویت محور مبتنی بر عربیسم را که از ۱۹۵۴ جهان عرب را درنوردید به گونه ای حقارت بار به زباله دان تاریخ سپرد و به صحنه آمدن گفتمان هویت محور مبتنی بر قرائت های متفاوت مذهبی را به مرکز ثقل رویارویی های اجتماعی، سیاسی و بین المللی مبدل ساخت.
ترتیبات سنتی شکل دهنده تعاملات منطقه ای به طورکامل دگرگون شدند و معادلات جدیدی به ضرورت برهم خوردن توازن منابع مادی و معنایی به رویت آمدند. توزیع متفاوتی از توانمندیهای معنایی و مادی به صحنه آمده است که به تبع خود بازیگران در منطقه را به تعامل در سایه ساختاری نوین مجبور ساخته است. الزامات ساختار کنونی محدودیت های وسیعی برای مجموعه ای از بازیگران و درعین حال گشایش های گسترده ای برای بسیاری دیگر از بازیگران فراهم کرده است. ساختاری که از توزیع جدید توانمندیها در منطقه شکل گرفته به نیکی می تواند قابل فهم سازد چرا منازغه اسرائیل و فلسطین در رابطه با سرزمین های اشغالی اردوگاه نشین های فلسطینی به حاشیه رانده شده و گشایش روابط اسرائیل با کشورهای عرب به تدریج گفتمان محور گشته است. در کنار جغرافیای سیاسی برخاسته از الزامات ساختار جدید نظام منطقه ای مستقر باید برای فهم التهابات و بحران های جدید نگاه را معطوف به جغرافیای روانی در این گستره نمود. تصمیم گیرندگان در چارچوب مجموعه اعتقادی خود به اولویت بندی عناصر حیات دهنده منافع ملی، تعریف محیط بیرونی و ترسیم تهدیدات موجودیتی برخاسته از آن و ابزارهای مطلوب برای تحقق اهداف تعیین شده می پردازند.
به صحنه آمدن مولفه های اعتقادی تصمیم گیرندگان در خلا صورت نمی گیرد بلکه به شدت متاثر از ساختار نظام حاکم بر منطقه و به عبارت دیگر ماهیت و چگونگی چینه بندی منابع و ظرفیت ها در ابعاد معنایی و مادی آن می باشد. معادلات قدرت در منطقه تجلی متفاوت یافته چرا که عملکرد قدرتهای بزرگ بین المللی در این جغرافیا سبب شده که بعضی از بازیگران بزرگ منطقه ای به شدت تحت فشار قرار بگیرند که پیامدهای مخرب اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی برای آنها به بار آورده که در نتیجه آن، قدرت مانورشان به خاطر شکل گرفتن دغدغه های داخلی در عرصه منطقه ای فراوان تحت شعاع قرار گرفته و تضعیف گشته است.
این واقعیت سبب شده که بازیگران کوچک منطقه ای (از نقطه نظر ظرفیت های نظامی و جمعیتی ) از این فرصت برخوردار شوند که به تعریف متفاوتی از دوست و دشمن که نزدیک تر به مولفه های اعتقادی و باوری آنها می باشد دست بزنند ودر نتیجه یارگیریهای منطقه ای تازه ای شکل بگیرند که بی سابقه باید قلمداد شوند. از نظر روانی تصمیم گیرندگان در کشورهای کوچک منطقه از فشار روانی برای ابراز نکردن اولویت های خود به خاطر ترس از واکنش خشن کشورهای همسایه بزرگ به سبب شکل گرفتن ساختار متفاوت منطقه ای خلاص شده اند و به همین روی بدون هراس از کشورهای بزرگ و مطرح منطقه، تعریفی جدید از بازیگران دوست و دشمن را به صحنه آورده اند.. این دو جغرافیای متفاوت سیاسی و روانی کنونی، بحرانهای متفاوتی با ابعاد کاملاً متمایز را به فرصت حیات بخشیده اند.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.