شیوه مواجهه رئیس جمهور آینده آمریکا با ایران
نویسنده: مهدی لکزی، پژوهشگر مهمان دانشجوی دکتری علوم سیاسی( مسایل ایران) دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، متفاوت از انتخابات ریاست جمهوری یا نخست وزیری در اروپاست. گرچه انتخابات حزبی است اما چندان حزبی نبوده و ویژگیهای شخصیتی و کارنامه سیاسی نامزد حاضر تاثیری شگرف بر انتخابات دارد. در دو دهه اخیر مساله ایران همواره یکی از مسائل مهم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در حوزه سیاست خارجی بوده است. از این رو نحوه مواجهه روسای جمهور ایالات متحده با ایران همواره یکی از موضوعات مهم سیاست خارجی این کشور بوده است. در حوزه سیاست خارجی به خصوص در قبال ایران، از دیدگاه هر دو حزب جمهوری خواه ودموکرات، ایران یک کشور استراتژیک است. رییس جمهوری وجود ندارد که بتواند بگوید ایران مهم نیست. ایران به خاطر موقعیت ژئوپلتیک خود مورد توجه قدرت های بزرگ بوده است اما بعد از انقلاب ماهیت حاکمیت ایران وزن متفاوتی به آن داده است که البته از دید آمریکایی ها وزن مثبتی تلقی نمیشود. دولت آمريكا ايران را يك تهديد عمده براي منافع و امنيت ملي خود ميداند و به دلايلي نظير چالش ايران با نفوذ آمريكا و متحدانش در منطقه، برنامه هايهسته اي، ادعاي كمک هاي ايران به گروههاي مسلح در عراق و افغانستان، كمك به گروههاي فلسطيني حماس و حزب الله لبنان، ادعاي كمك ايران به دولت سوريه را مطرح مي كند.
موضوعاتی چون مساله برنامه تسلیحاتی ایران، حقوق بشر و رفتارهای منطقه ای ایران، از جمله مسائلی است که رییس جمهور بعدی آمریکا در مواجهه با ایران به آنها خواهد پرداخت. با انتخاب رئیس جمهور جدید به طور ابزاری و طبیعی هر آنچه که جمهوری خواهان انجام دادند الزاماً از سوی دموکرات ها انجام نخواهد شد. برخی از جمهوری خواهان اساساً دلیل مخالفتشان با توافق هستهای تضمین پیروزیشان در انتخابات نیست، بلکه مخالفت با ایران ابزار مناسبی است که مانع هرگونه تعامل مثبت با ایران شود. جمهوری خواهان به دلیل ماهیت و سابقه عملکردشان سیاستهای تندتری نسبت به ایران اتخاذ کرده اند و معتقدند، توافق هسته ای تامین کننده منافع آمریکا نبوده است.
در دوران ترامپ نوع برخورد آمریکا با مقوله ایران متاثر از نحوه مواجهه شخص وی با مسائل بین المللی بوده است. بخشی از این مواجهه حاصل نگاه فردی به تحولات بین المللی است. ترامپ به سبب تجربه طولانی خود در امور تجاری، در مقوله سیاست خارجی علاقهمند به فشار حداکثری است به گونه ای که اگر بتواند، حداکثر فشار را وارد و آن را در طی زمان مضاعف کند در نهایت به آنچه می خواهد دست می یابد. وضع تعرفه واردات کالاهای چین و تحریم های نفتی ایران دو نمونه از این نگاه است. بخش دیگر از این مواجهه، محصول تحولاتی است که در جهان رخ می دهد و ترامپ تلاش داشت تا سمت و سوی این تحولات را به نفع خود رقم بزند. ترامپ معتقد است جهان در شرایط تخاصم است و نه رقابتی و در این شرایط قدرت ها سعی در تغییر هژمون دارند، از این رو باید شرایط را به نفع خود مدیریت کرد. این تفکر ما را به سمت بازی برد - باخت در مقابل بازی برد - برد سوق می دهد و آمریکای ترامپ در سایه این تفکر با ایران مقابله کرد، از برجام خارج شد، تحریم ها را سختگیرانه کرد و تا مرحله جنگ نظامی پیش رفت. البته حضور اکثریتی جمهوریخواهان در سنا در پیشبرد این سیاست بسیار موثر بود. در مقابل جو بایدن در اظهارات گذشته خود همواره بر بازگشت آمریکا به برجام تاکید داشته است. در همین حال بایدن برای گسترش محدودیتهای هستهای و مقابله با سایر رفتارهای ایران در منطقه بر ضرورت همکاری با اروپا تاکید کرده است. در این مسیر دولت ترامپ هم سعی کرده بدون برخورداری از دیپلماسی به سمت تشدید تنش و درگیری حرکت کند.
در این شرایط و با توجه به سیاست خارجی تهاجمی ایالات متحده در قبال ایران، بعد از پیروزی انقلاب، از منظر ساختاری همچنان شاهد وحدت رویه در سیاست های اصولی دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در قبال ایران خواهیم بود. به این معنی که، سیاست خارجی هر دو حزب بر مهار ایران تمرکز خواهد داشت. اما مشخصا، نقطه تمایز رییس جمهور آینده این کشور نسبت به دوره فعلی در برخورد با ایران، مقوله «دیپلماسی» خواهد بود. به این معنی که سیاست خارجی رییس جمهور بعدی آمریکا نه صرفا تهدید نظامی و فشار از طریق تحریم و بی ثبات سازی منافع اقتصادی سیاسی ایران به صورت یکجانبه که بازگشت به نوعی دیپلماسی چندجانبهگرایانه در برخورد با ایران خواهد بود. از این منظر آمریکا تلاش خواهد کرد در مرحله نخست به ترمیم رابطه و دستیابی به یک اجماع با طرفهای اروپایی (که در دوره ترامپ دچار شکاف شده بود) در نحوه مواجهه با ایران اقدام کند. در مرحله بعدی رییس جمهور بعدی آمریکا تلاش خواهد کرد باب گفتگوهای دیپلماتیک با ایران را باز کند، (اگرچه ممکن است این امر با عدم استقبال طرف ایرانی همراه شود). «بازگشت به برجام» بایدن و «توافق با ایران» ترامپ را باید از این منظر ارزیابی کرد.
با این حال در تعیین نوع مواجهه رییس جمهوری بعدی آمریکا این سناریوها در خصوص پیروزی هریک از نامزدهای ریاست جمهوری محتمل است. درصورت پیروزی مجدد ترامپ، میزان نفوذ اسرائیل در تصمیم گیریهای کاخ سفید با توجه به تغییر روابط این رژیم با چند کشور خاورمیانه و نقش ترامپ در این تغییرات، تعیینکننده است. مساله بعدی تیم اصلی سیاست خارجی ترامپ در دور دوم است. اگر ترامپ مجدد انتخاب شود و تیم فعلی سیاست خارجی وی همچنان بر سرکار باشد، احتمال اینکه تغییر مهمی رخ دهد با دشواری خواهد بود. عامل سوم، شرایط سیاسی داخلی ایران است. با توجه به ماههای پایانی ریاست جمهوری آقای روحانی، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ایران یکی از فاکتورهای تعین بخش در نحوه مواجهه آمریکا با ایران خواهد بود. دموکراتها در حال حاضر در مجلس نمایندگان، دارای اکثریت هستند؛ درصورت پیروزی بایدن، اگر دموکراتها در سنا نیز بتوانند اکثریت را به دست بیاورند، این امکان وجود خواهد داشت که روند اصلاح تصمیمات ترامپ، سریعترانجام شود اما اگر جمهوریخواهان در هردو مجلس اکثریت داشته باشند، کار دشوار خواهد بود. همچنین در صورت انتخاب بایدن، شانس مهار بحران و کاهش سطح خصومت فعلی در روابط ایران و آمریکا، بیشتر خواهد بود. درعین حال اگر ترامپ هم انتخاب شود، احتمال دارد که از تصمیمات افراطی و عجیبی که در دور اول گرفت، نیز اجتناب کند.
نویسنده
مهدی لکزی (دبیر گروه)
مهدی لکزی پژوهشگر مهمان و دبیر گروه جامعه و سیاست خارجی ترکیه مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانش آموخته مقطع دکتری در رشته علوم سیاسی گرایش مسائل ایران دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز می باشد. حوزه مطالعاتی ایشان مطالعات ترکیه و تحولات فکری خاورمیانه است.