شکل گیری موازنه های جدید در منطقه ی مدیترانه ی شرقی و دکترین جدید در سیاست خارجی ترکیه
نویسنده: امیر ایمانی دانشجوی دکترای روابط بینالملل در دانشگاه مرمره استانبول ( Marmara Üniversitesi )
در روابط بینالملل امروزی، دولتها با تلاش برای کنترل و شکل دادن به محیط خارجی خود به عدم اطمینان و آنارشی بین المللی پاسخ می دهند. بنابراین مهمترین عامل مهمی که سیاست خارجی کشورها را شکل میدهد قدرت نسبی آن کشور در نظام بینالملل میباشد. به عبارت دیگر، دولتها بیشینه کردن فرصتها را برای عملیاتی کردن اولویتهایشان دنبال میکنند. پس به جای توصیف دولت ها به مثابهی وجودهایی قدرت افزا یا امنیت افزا (Security-Maximisers)، ترجیح بر توصیف دولتها به مثابه وجودهایی نفوذ افزا (Influence-Maximisers) می باشد. بدین ترتیب می توان رابطه بین قدرت، اولویتها و رفتار دولتها را بهتر بررسی کرد. در این مسیر تأکید بر فرایندهای توسعهی استراتژی کلان می باشد. استراتژی همه جوانب قدرت و نفوذ در اختیار یک ملت است و نگرش دولتها نسبت به محیط بینالمللی را تعیین میکند. جهت گیریها و سیاست دولتها در مدیترانهی شرقی هم در جهت استراتژی کلان آنها میباشد، تحولاتی که از شمال آفریقا تا خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است.
تاریخ شکل گرفته در اطراف مدیترانهی شرقی با فتوحات عربی، جنگهای صلیبی، فتح استانبول، فروپاشی امپراتوری عثمانی و آشفتگیهای خاورمیانه و اخیرا مشکلات ناشی از پناهندگان روبرو بوده است. اگر به مسئله جنگهای باستانی ایران و روم و ایران و یونان نظر داشته باشیم، خواهیم دید این منطقه همیشه شاهد یک تنش تمدنی بوده است، تنش شرق و غرب. همانطور که لوکاچ هم تنش فرهنگ و تمدن را ذیل همین مبحث طرح کرد. این تنش هنوز هم حل نشده است، بلکه از قضا در تنشهای ژئوپلتیک که هم ریشه های تمدنی دارد هم ریشههای ایدئولوژیک مدفون شده است. تعیین ایدئولوژیک بر سر تعیین سرحدات تمدنی اعتقادی شرق و غرب که امروزه از یک طرف مسئله اسراییل و فلسطین در مورد قدس و از طرف دیگر مساله ترکیه و یونان را در مورد استانبول را شامل میشود. از این حیث میتوان گفت مدیترانه برای تاریخ ترکیه بسیار مهم است. پس از تسخیر خاورمیانه عربی توسط امپراتوری عثمانی، پنج قرن حکومت مصر در مدیترانه شرقی پایان یافت و یک مدیترانه شرقی تحت سلطه عثمانی ظهور کرد.
مدیترانه از نظر استراتژیک برای اتحادیه اروپا نیز مهم است. به ویژه اخیراً، مهاجرت غیرقانونی به اروپا نشان داده است که این منطقه از نظر امنیتی برای اتحادیه اروپا چقدر حائز اهمیت است. علاوه بر این، اهمیت آفریقای شمالی و جنوب صحرای آفریقا برای اتحادیه اروپا نیز بر ژئوپلیتیک مدیترانه تأثیر میگذارد.
از طرف دیگر، تحولات بهار عربی در منطقه از سال 2011 به بعد نیز به وخامت تعادل استراتژیک در دریای مدیترانه منجر شده است. به دنبال تحولات سیاست اوباما برای خروج ایالات متحده از خاورمیانه، آشفتگی بزرگ ناشی از بحران سوریه، ظهور قدرتهای منطقهای ترکیه و ایران در خاورمیانه و ورود مجدد روسیه به این مناطق بر توازن استراتژیک در شرق مدیترانه تأثیر گذاشته است.
این مسایل باعث شده است تا ترکیه در ژئوپلیتیک و استراتژی جدید خود تجدید نظر کند. ژئوپلیتیک ترکیه تا سال 2023 ترجیح بر افزایش قدرت بحری خود به جای قدرت بری میباشد. دلایل این ترجیح را در چندین مساله اساسی موجود در مدیترانه میتوان جستجو کرد: 1. مسالهی تاسیس کشور (جعلی) کردستان توسط اسراییل و غرب برای دسترسی به دریا. 2. ترس از دست دادن 150 هزار مترمربع از سرزمین آبی ترکیه موسوم به ماوی وطن ترکیه (Mavi vatan). 3. ترس از دست دادن و عقب نشینی از نقش گارانتوری در قبرس ترک شمالی. .4 تلاش برای دستیابی به منابع انرژی به عنوان پاشنه آشیل اقتصاد ترکیه.
تحولات مدیترانهی شرقی و شکلگیری موازنهها در آن:
مهمترین مساله در مورد مدیترانه را می توان تعیین حدود و اختیارات دریایی به دلیل اهمیت منابع انرژی کشف شده و همچنین پیشبینی افزایش قیمت انرژی بعد از کرونا عنوان کرد. در این زمینه، ترکیه در سال 1986 در دریای سیاه ، 200 مایل منطقه ی انحصار اقتصادی دریایی اعلام کرد. بر اساس قانون دریای سرزمینی 1982 ترکیه، آبهای سرزمینی در دریای اژه 6 مایل و آبهای سرزمینی آن در دریای سیاه 12 مایل می باشد. از نظر حقوقی نیز ترکیه با جمهوری ترک قبرس شمالی در 21 سپتامبر 2011 توافق نامه تعیین حدود فلات قاره امضا کرد.
در مورد یونان و ترکیه در این مورد اختلافات بسیاری وجود دارد. در بررسی سابقه ی اختلافات دریایی ترکیه با یونان این مساله به سال 1961 بر میگردد که یونان به صورت یکطرفه اقدام به اکتشاف منابع دریایی و تقسیم بندی آن منطقه می کند که تا سال 1974 و مساله قبرس ترک شمالی ادامه داشت. با اختلاف میان دو کشور بر سر مسایل اکتشافی، این اختلاف به دیوان عدالت سازمان ملل ارجاع و بی نتیجه میماند. طبق کنفرانس برن، هر دو کشور توافق میکنند که اکتشاف را متوقف کنند. در اینجا اختلاف ظاهرا پایان یافته دیده می شود.
با اعلام نکردن وضعیت فلات قاره و منطقه انحصاری اقتصادی در این منطقه توسط ترکیه، اتحادیه اروپا از فرصت استفاده کرده و اقدام به نشر نقشه در مورد تعیین حدود آنها کرده و با انتشار محدوده فلات قاره ترکیه در کلیه اسناد رسمی خود با روش محدود کردن مرزهای دریایی ترکیه ادامه می دهد. بدین ترتیب ترکیه را در یک محدوده ی کوچک حبس میکند. ترکیه این مساله را قرارداد سور دریایی می بیند. از طرف دیگر یونان نیز با استناد به این نقشه، دائما نقشههایی را منتشر میکند که فلات قارهی ادعایی آن است. از نظر ترکیه راضی شدن به این نقشه یعنی از دست دادن قبرس ترک شمالی و احاطه شدن آناتولی از قسمت جنوبی میباشد. از نظر استراتژیستهای ترکیه، اشتباه ترکیه این بوده است که دریای سرزمینی خود را در سال 1964 از سه مایل به 6 مایل افزایش داد. یونان اکنون با اعلام 12 مایل دریایی و با ادعای جزیره ای بودن و ادعای احتساب آن از جزایر بر این ادعا پافشاری میکند.
ادعای حقوقی ترکیه بر منطقه ی انحصاری اقتصادی خود طبق معاهده ی 1913 لندن ماده 4 و 5 میباشد. معاهدهی لوزان ماده 12-13-15 نیز حوزه ی دریای سرزمینی را 3 مایل قبول کرده و همچنین مخالف نظامی کردن جزایر میباشد. طبق این معاهده، ترکیه یک چهارم جزیره ی گریت را به یونان داده است. به طوریکه یونان هم اکنون بر تمامی آن جزیره ادعای مالکیت دارد.
مسالهی دیگری که باعث دامن زدن بر اختلافات در دریای مدیترانه شرقی شده است، تقسیم بندی مناطق دریایی برای اکتشافات انرژی توسط قبرس روم جنوبی میباشد. دولت قبرس جنوبی توافق نامه منطقه اقتصادی انحصاری را با مصر در سال 2003 ، لبنان در سال 2007 و اسرائیل در سال 2010 امضا کرد و با استناد به جزیره میس در قبرس جنوبی، فلات قاره ترکیه را نادیده گرفته و نقض میکند.
تشکیل مجمع گازی مدیترانه توسط 7 کشور مدیترانه ی شرقی از دیگر تحولاتی محسوب می شود که باعث شکل گیری موازنه ی جدید کشورها در این حوزه شده است. در سال 2019 نشست وزیران مجمع گاز مدیترانه شرقی (DAGF) با حضور وزیران انرژی اسرائیل، ایتالیا، یونان، مصر، قبرس جنوبی و دولت فلسطین و همچنین نماینده وزیر انرژی اردن در قاهره برگزار شد. این مجمع کارکردی شبیه اوپک را دنبال میکند. در این نشست ترکیه، لبنان و سوریه حضور نداشتند. ترکیه این مجمع را موازنهای بر علیه خود میبیند. این تحول در راستای پروژهی خط لولهی EAST MED بود که هدف آن بیاثر کردن خط لولهی North Stream 1-2 و کاهش وابستگی انرژی اروپا به روسیه و از طرف دیگر بیاثر کردن خط لوله ی ناباکو و تاناپ می باشد که نتیجهی آن میلیاردها دلار ضرر به ترکیه خواهد بود.
اقدامات و ادعاهای ترکیه در مقابل تحولات مدیترانه و شکل گیری دکترین جدید آن:
به دلیل اکتشافات سیسمیک (Sismik) در مدیترانه شرقی در روزهای اخیر اغلب نام میهن آبی (Mavi Vatan) به یکی از موضوعات به روز ترکیه تبدیل شده است. مفهوم میهن آبی که به عنوان دکترین جدید وارد ادبیات سیاسی ترکیه شده است، سیاست دریانوردی جمهوری ترکیه را در دریای مرمره، اژه، سیاه و مدیترانه شکل میدهد. این مفهوم در دههی 2000 میلادی پدیدار شد و تمام مناطق صلاحیت دریایی ترکیه (آبهای داخلی ، آبهای سرزمینی ، فلات قاره ، منطقه اقتصادی انحصاری) را شامل می شود. با این حال ، در آن زمان، دکترینهای لیبرال/ اسلام گرایانه داود اوغلو محبوب بود.
اما این مفهوم بعد از سال 2015 دوباره در نتیجهی اتحادهایی که در سیاست داخلی ترکیه بین حزب ملی گرای (MHP) و حزب عدالت و توسعه (AKP) رخ داد، توسعه یافت و استراتژیهای مبتنی بر قدرت نظامی و فعال ترکیه در مناطق دریایی را شکل داد. در این مرحله، باید توجه داشت که تمایل شدید ضدغربی و اوراسیا محور در میان افسرانی که مفهوم میهن آبی را مطرح و از آن دفاع میکنند، وجود دارد. این درک جدید از امنیت و دکترین بر سه عنصر اساسی استوار است: اولین آنها نظامیگری سیاست خارجی است، یعنی برجسته شدن استفاده از قدرت نظامی و به دنبال آن دیپلماسی. دوم، شروع امنیت دفاعی ترکیه از مناطق فرامرزی. سوم، توسعه صنعت نظامی برای اجرای این استراتژی. در این راستا داشتن سربازان در مناطق فرامرزی به منظور محافظت از امنیت ترکیه، ایجاد پایگاههای نظامی و تقویت حضور نظامی مدتی هست که در مرکز سیاست امنیتی ترکیه قرار گرفته است. بنابراین سیاست خارجی ترکیه به دنبال این است که با حفظ منطقهی نفوذ خود در منطقه، به امنیت دست یابد. از طرف دیگر می توان گفت ماوی وطن و سایر عملیاتهای نظامی ترکیه از موضعی دفاعی شروع میشد. اما نقشهی مناطق دریایی ترکیه که توسط دانشگاه سویا در اسپانیا تولید و یونان از آن استفاده و اروپا نیز از آن دفاع کرد، باعث رویکرد تهاجمی ترکیه شد. تا اینکه مدیترانه شاهد محل حضور و رقابت بازیگران و شرکتهای متعددی از جمله امارات و قطر، کره جنوبی، آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا شد. بدین ترتیب ترکیه برای حفاظت از منافع خود، به دلیل اینکه تعداد زیادی از کشورهای منطقهای و خارجی فعالانه در مدیترانه شرقی مشارکت دارند چندین سیاست را برای حمایت از منافع و حقوق خود در پیش گرفت: دیپلماسی حقوقی، دیپلماسی کشتی جنگی (Gambot) و دیپلماسی اکتشاف و استخراج (Sondaj) از آن جمله میباشد.
در این زمینه اولین برخورد تهاجمی در این منطقه، ابتکار اکتشاف گاز طبیعی در مدیترانه شرقی با تصمیمی یک جانبه با استخدام کشتی تحقیقاتی پرچم نروژ در سال 2002 توسط دولت یونان بود. این اقدام با مداخلهی کشتیهای جنگی ترکیه مجبور به ترک آنجا شد. بدین ترتیب، ترکیه تعیین فلات قاره در دریای مدیترانه شرقی را از طریق ابزارهای نظامی و دیپلماتیک به دنیا جهان اعلام کرد. از طرف دیگر، دولت قبرس جنوبی هم توافق نامهای را با شرکت های ENI و TOTAL برای به اکتشاف مورد اختلاف با ترکیه در پارسل شماره 7 امضا کرد که با هشدار نیروی دریایی ترکیه بیشتر شرکت ها مجبور به ترک منطقه شدند. در این مساله دیپلماسی (Gambot) از طریق نیروی دریایی ترکیه برای مقابله با نفوذ در مناطق حوزه های دریایی خود اجرا میشود.
پیشنهادات ترکیه به یونان و قبرس جنوبی و در پیش گرفتن دیپلماسی Sismik ve Sondaj:
در این چارچوب، طرف ترک، با دولت یونان و کلیه مخاطبان موضوع تماس گرفته و پیشنهاداتی را با آگاهی جامعه جهانی برای ایجاد کمیته مشترک، جستجو و ارزیابی آنها با هم ارائه کرده است. همانطور که مشخص است پیشنهادات گفته شده توسط طرف ترک هر بار توسط طرف یونانی رد میشود. طرف ترکیهای این بار علیه ادامه رفتار سختگیرانه و سازشناپذیر طرف یونانی ، اقدام به اجرای دیپلماسی Sismik کرد و با کشتیهای بارباروس و اوروج رییس، مطالعات Sismik در مناطق صلاحیت دریایی خود را در مدیترانه شرقی از دوره 2012-2013 آغاز شده است.
در راستای دیپلماسی حقوقی نیز ترکیه با امضای قرارداد محدوده اختیارات دریایی در سال 2011 با قبرس شمالی در تاریخ 21 سپتامبر 2011 و همچنین در سال 2019 با لیبی توافقنامهی نظامی و در کنار آن توافقنامهی محدودهی اختیارات دریایی امضا کرد که بلافاصله به امضای مجلس هر دو کشور رسید.
اکنون بهتر درک میشود که هدف از تلاش برای انجام کودتا و انجام حملات تروریستی در ترکیه چه بوده است و چرا اروپا در تلاش برای ایجاد یک کشور دست نشانده با حمایت از گروههای تروریستی مورد حمایت خود مانند پ ک ک و با ایجاد یک کریدور ترور در شرق فرات، کودتای سیسی در مصر، جنگ داخلی در سوریه و لیبی و غیره حتی پیدایش گروههای تروریستی داعش ،YPG-PYD))و نهایتا رسیدن به آبهای آزاد و تعیین منطقهی دریای مورد نظرشان هستند. بعد از اعلام اینکه ترکیه با لبنان حاضر به امضا توافقنامه در دریای مدیترانه میباشد، در لبنان انفجار رخ میدهد. اهداف نمایندگان سیستم جهان تک قطبی آتلانتیک گسترش منافع آنها در خاورمیانه و مدیترانه شرقی با روشهای غصب میباشد. دیده میشود که در پشت نیروهای کودتاگر مانند حفتر و سیسی نیز این اتحاد قرار دارد.
در نهایت اینکه ناتو اگرچه به ظاهر از میانجیگری دفاع میکند، اما با سازمان دفاعی PESCO که از 2017 تشکیل شد و شامل بعضی از اعضا ناتو میشود، تهدید میکند که درصورت بروز درگیری در مدیترانهی شرقی این مساله نه از طریق ناتو بلکه از طریق پسکو حل خواهد شد. از طرف دیگر همکاری قطر با اکسون موبیل و حضور ناوگان 6 آمریکا برای حفاظت از آن، ترکیه را در مقابل آمریکا نیز قرار میدهد. روسیه هم به دلیل اینکه سهام استخراج نفت و گاز مدیترانه را دارد و چون ترکیه مشتری آن میباشد، از حفتر در لیبی حمایت می کند. اکنون ترکیه به اهمیت تمامیت ارضی سوریه پی برده است. شاید بتوان شاهد تغییر احتمالی سیاست ترکیه در مقابل سوریه و در قبال موازنههای شکل گرفته را پیشبینی کرد. اگرچه ترکیه مایل به امضا قرارداد با اسراییل در تعیین حوزهی دریایی خود میباشد از طرف دیگر میتواند با سیاستهای ایران در منطقه برای تامین امنیت خود همکاری کند.
نویسنده
امیر ایمانی
امیر ایمانی پژوهشگر مهمان سابق در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشجوی دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه مرمره استانبول می باشد. حوزه مطالعاتی آقای ایمانی مسائل خاورمیانه و ترکیه شناسی می باشد.