مسئله سنت و نوسازی به روایت حسن حنفی
نشست گروه مطالعاتی روندهای فکری پژوهشکده مطالعات خاورمیانه با همکاری انتشارات نگاه معاصردر زمینه نقد و بررسی کتاب «سنت و نوسازی» روز یکشنبه 29 دی ماه ۱۳۹۸در پژوهشكده مطالعات خاورمیانه با حضور دکتر حسامالدین خاکپور، دکتر سعید عدالتنژاد، دکتر محمد عثمانی و اساتید، دانشجویان و علاقمندان این حوزه برگزار شد. در ابتدای این نشست دکتر حبیب عشایری عضو گروه روندهای فکری به عنوان مدیر علمی جلسه، ضمن خیرمقدم به حضار به اهمیت کتاب حسن حنفی پرداخت و جدال سنت و مدرنیته را از مسائل کلیدی کشورهای منطقه خاورمیانه مانند ایران عنوان کرد که باید مورد توجه، تحقیق و بررسی انتقادی قرار گیرد. در ادامه به نکات کلیدی مطرح شده توسط سخنرانان اشاره خواهد شد.
حسامالدین خاکپور: روایت حنفی از سنت و نوسازی در جوامع مسلمان
این جلسه با صحبتهای دکتر خاکپور به عنوان مترجم کتاب آغاز شد. حسامالدین خاکپور مسأله سنت در دوران متأخر را مورد بررسی قرار داد که به تعبیر تری ایگلتون دوران «پست پستمدرنیسم» است. تاریخی که عموماً به شرایط جهان پس از حادثه حمله به برج های دو قلو اطلاق میشود و اساساً مقابله با مسأله ترور است که مدرنیته را وارد دوران جدیدی میکند. اولین کسانی که به زعم خاکپور در میان اعراب با سیطره مدرنیته مشکل پیدا کردند در ابتدا افرادی مثل طه حسین بودند. خاکپور سنت را مسألهای دانست که در دوره هایی تعلیق شد و سپس مجدداً به خصوص از سوی چپگرایان مطرح شد و به عرصه مباحثات بازگشت و برای صاحبنظرانی همچون گیدنز و هابرماس مسأله سنت و دین مسألهای جدی شد. نکته دوم مورد بحث توسط دکتر خاکپور این بود که مدرنیته را «خود ارجاع» دانست، حالتی که در آن دیگر سخن از سنت مطرح نیست. این دانشآموخته ادبیات عرب مسیر ایدئولوژیکی که در ایران به واسطه عرب ستیزی موهومی ایجاد شده را دلیل اصلی شناخته نشدن و مهجور ماندن روشنفکران عرب دانست، در حالی که به تعبیر او روشنفکران عرب پروژهوارتر و دقیق تر صورتبندیهایی از سنت و مدرنیته داشته اند. از نظر وی، آشنایی روشنفکران عرب با مسأله سنت و مدرنیته بسیار جدیتر از متفکران ایرانی است و این روشنفکران سه مرحله را طی کردهاند. مرحله اول بررسی و جمع آوری سنت بود، مثلاً ابنرشد و جریان عقلانی مثل ابنخلدون و شاطبی. در مرحله بعد نقد سنت شکل گرفت که افرادی مثل عبدالرحمن بدوی و حنفی از متفکران آن هستند. خاکپور گفت جالب است که بیشتر مفاهیم و ابداعات مفهومی که توسط روشنفکران ایرانی بکار رفته در حقیقت پیشتر توسط اعراب گفته شده است، مثلاً عقلانیت و معنویت که پروژه مصطفی ملکیان است قبلاً توسط بدوی مطرح شد یا چپگرایی اسلامی شریعتی را پیشتر حنفی بیان کرده بود. مرحله سوم مواجهه با سنت نقد عقل بود که در آن مکانیزمهایی که به تولید سنت و مفاهیم سنتی در چارچوب های سنتی کردند به نقد کشیده میشود، کارهای عابدالجابری یا ابوزید در این دسته هستند و ارکون هم در همین دسته قرار میگیرد. بنابراین این نوع آثار برای ما که میخواهیم مواجهه معرفتی با سنت داشته باشیم مهم هستند. اینجا با افرادی مثل ادوارد سعید هم روبرو هستیم که تفکرات خاص خودش را دارد و در این دوران است که دیدگاه های پسااستعماری مطرح و سخن از مدرنیتهها شد و غرب محوری به چالش کشیده شد. مثلاً حنفی خودش مفهوم غرب شناسی را ابداع کرد که در کنار شرق شناسی سعید قرار میگیرد که هر دو متأثر از انور عبدالمک بودند. مترجم کتاب سپس به توضیح پروژه سنت و نوسازی حنفی پرداخت. حنفی در حقیقت نسبتی را با سنت گذشته تعیین می کند بخشی از این شناخت سنت غربی است و بخش دیگری از این پروژه یک «من» متحیر تاریخی است که هم مواجهه است با خزانه روانی که همان سنت است و به سادگی ما را رها نمی کند. مثلاً مدرن ترین روشنفکران هم در مواقعی میگویند انشالله! یعنی هنوز تکلیف ما با خدا معلوم نیست. این مخزن باید در موردش تعیین تکلیف شود و باید موضعگیری کنیم در مورد سنت و این عقلانیسازی و سکولارسازی امر سنت است که مهم است که با مقتضیات زمانه همخوانی داشته باشد و همین طور بازگزینی امر سنت. این من به نسبت سنت گذشته موضع گیری میکند نسبت به سنت غربی هم موضع گیری می کند و همینطور واقعیت موجود که میگوید این من تاریخی بالاخره باید چه کار کند. ما و سنت گذشته غربی و واقعیت موجود سه ضلع اندیشه حنفی هستند. خاکپور حنفی را از نظر جایگاه هم در مدرنیته بازاندیشانه گیدنز و هابرماس قرار داد و همچون به میراث روشنگری پایبند است در نقد اروپا محوری هم میشود قرارش داد و بخشی از فکرش را تحت تأثیر فوکو دانست و پست مدرنش خواند. در انتها خاکپور گفت که بر خلاف ابوزید و جابری، حنفی معتقد به گسست نیست و عقلانیت را در تاریخ موجود میداند و معتقد است باید هژمونی اروپا را شکاند.
سعید عدالت نژاد: حنفی ضدمدرنیته است؟!
سعید عدالت نژاد دیگر سخنران این نشست با رویکردی منتقدانه به پروژه حسن حنفی پرداخت. وی ضمن اینکه از لحاظ ترجمه کار را قابل قبول دانست، اما به توضیح مفاهیمی مانند مدرنیته و مدرنیزاسیون پرداخت. عدالتنژاد مدرنیته را ناظر به مباحث فکری و نظری و تحولات انسان جدید دانست، یعنی دورهای که انسان با سنت و با همه آنچه خدامحوری نام داشت خداحافظی کرد. اما از نظر عدالتنژاد مدرنیزاسیون آوردن ابزار و تکنولوژزی و محصولات جدیدی است که مبتنی بر تغییر اندیشه است. این دو حوزه و مفهوم را نباید یکسان دانست، زیرا ساختن مدرنیته به دست متفکران است ولی مدرنیزاسیون به دست سرمایهداران صورت گرفته است. اما عدالتنژاد بر این باور بود که هم حنفی و هم مترجم در بسیاری از موارد این دو واژه را جا به جا مطرح کردهاند. حنفی عنوان کتاب را «التراث و تجدید» گذاشته، تجدید در اینجا به معنای مدرنیزاسیون است. حنفی گاهی به مدرنیته بر میگردد گاهی به مدرنیزاسیون و تکلیف حنفی و مترجم در این خصوص معلوم نیست. در مورد میراث هم دین یکی از مولفههای میراث است حتی وقتی هابرماس میگوید سنت یک معنای کلی را در نظر دارد، یعنی کلیه مولفههایی که روح و روان و ذهن ما را ساخته است از خرافهها و دین گرفته تا عادات محلی. بنابراین نباید مسأله را فقط به دین کاست. در مورد جریانات روشنفکری در جهان عرب سوال اصلی این است که چرا ما عقب افتادیم و دلایل انحطاط کشورهای اسلامی در خاورمیانه چه بود؟ تقریباً همۀ روشنفکران عرب و ایرانی اجماع دارند که در حد طرح مسأله ماندهاند و تقریباً کمتر راه حلی که به کار بیاید مطرح شده است. عدالتنژاد حنفی را متأثر از شریعتی دانست و آن دو را در یک سطح به شمار آورد. به تعبیر او هر دوی این متفکران ضد سنت هستند. البته سنت اینجا به معنای میراث نیست، بلکه به معنای دینی است آن هم نه دین بلکه به معنای نهاد دین. همانطور که شریعتی تلاش میکرد تفسیر جدیدی را از امور ارائه کند، حنفی هم همین موضع را در برابر علمای «الازهر» دارد و آنها را اشعریانی میداند که با هر حکومتی میسازند. هر دو متفکر ضد مدرن هستند، زیرا اینها به تعبیر گیدنز طرفدار مدرن سازی انعکاسی یا واکنشی هستند. عدالت نژاد از تعبیر ابراهیم گلستان برای توضیح حرفش استفاده کرد و گفت: «گلستان میگوید ما و مدرنیته نسبت به هم مثل بچههای روستایی هستیم که ماشین شیکی از شهر میآید در روستا و همه این ماشین را دوست دارند و آرزویش را دارند و در عین حال که آرزویش را دارند وقتی ماشین در روستا دور میزند هم میدوند دنبالش و هم سنگش میزنند و این نماد کشورهای جهان سوم نسبت به مدرنیته است...». یعنی دنبال این هستند که بروند و امکاناتش را بیاورند اما همزمان دارای نگاهی منفی نسبت به آن هستند. حنفی و شریعتی دارای چنین خصایلی هستند. عدالتنژاد مطرح کرد که امثال حنفی تحتتأثیر سعید و فوکو هستند و در نتیجه چنین تأثیراتی ما با تحریفی که از شرقشناسی سعید داریم به شناخت غرب پرداختهایم. نهایتاً اینکه عدالت نژاد دیدگاههای متفکرانی مانند حنفی و شریعتی را غیرعلمی ارزیابی کرد. در این جلسه دکتر محمد عثمانی نیز از طریق ویدئو کلیپ حضور داشت و مباحث خود را بیان نمود.
این جلسه علمی با پرسش و پاسخ میان مخاطبان و حضار با سخنرانان به پایان رسید. پرسش های مختلفی توسط حضار در خصوص موضوعات مطرح شده پیرامون سنت و مدرنیته ارائه گردید. گروه روندهای فکری پژوهشكده مطالعات استراتژیک خاورمیانه امیدوار است چنین آثار و نشستهایی بتواند در حل و فصل معضلات جامعه، کشور ایران و منطقه خاورمیانه نقش داشته باشد و راههای برون رفت از معضلات موجود را بگشاید. بدون تردید مسائل و معضلات هر حوزه تنها توسط محققان و متخصصان آن حوزه قابل حل و فصل است و این امر یعنی پرداختن به معضلات فکری بیش از هر چیز نیازمند مشارکت جامعه علمی، اساتید و پژوهشگران این حوزه است.
گزارش: دکتر مختار نوری مدیر گروه روندهای فکری در خاورمیانه