گروه مطالعاتی خلیج فارس
اصلاحات اجتماعی و اقتصادی عربستان؛ بررسی اسناد 2020 و 2030
نشست چهارشنبه 2 خرداد 1397 گروه مطالعات خلیج فارس با موضوع «اصلاحات اجتماعی و اقتصادی عربستان؛ بررسی اسناد 2020 و 2030» و با ارائه پروفسور نادر انتصار رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی آمریکا، حسین آجورلو پژوهشگر مهمان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و محمد مهدی ملکی عضو گروه مطالعات خلیج فارس برگزار شد.
در ابتدا آقای پیمان یزدانی که مدیریت نشست را بر عهده داشت ضمن خوشامدگویی به مهمانان در زمینه موضوع بحث گفت: پس از آنکه محمد بن سلمان بر خلاف سنت آل سعود که در آن قدرت از برادر به برادر می رسد از سوی پدرش ملک سلمان با حفظ سمت وزارت دفاع به عنوان ولیعهد سعودی انتخاب شد، کشور عربستان شاهد اصلاحات گسترده اجتماعی و اقتصادی محمد بن سلمان بوده است.
بطور کلی دو دلیل داخلی و خارجی را می توان عامل تن دادن آل سعود به اصلاحات دانست. یکی فشار نسل جوان و تحصیل کرده عربستان که با مقایسه جایگاه کشورشان با روندهای جهانی خواستار آزادی های اجتماعی، سیاسی و قتصادی بیشتری هستند. دوم روی کار آمدن بن سلمان بر خلاف سنت و عرف آل سعود موجبات اختلافات درونی در آل سعود شد که به دنبال آن شاهد تسویه حساب های سیاسی شاهزادگان نیز بودیم.
وی در ادامه گفت: محمد بن سلمان در واقع با انجام برخی اصلاحات اجتماعی و اقتصادی به نوعی به قشر جوان این کشور باج داد تا بتواند حمایت آنها را برای پیشبرد اهدافش داشته باشد.
کارشناسان بر این باورند که روند رو به رشد مصرف نفت در عربستان موجب خواهد شد تا در سال ۲۰۳۰ مصرف داخلی نفت عربستان از میزان صادرات آن پیشی گیرد و این کشور با وجود اینکه بزرگترین تولید کننده نفت در جهان است تبدیل به وارد کننده نفت شود امری که می تواند آینده نظام سیاسی حاکم این کشور را که اقتصادش مبتنی بر درآمدهای نفتی است با خطر مواجه کند. همچنین تولید نفت شل در آمریکا و حرکت اروپا به سمت تولید انرژی های پاک بدون استفاده از انرژی های متعارف فسیلی موجب کاهش اهمیت نفت به عنوان کالای استراتژیک شده است.
تمامی این مسائل موجب شده است تا آل سعود برای حفظ بقای خود به فکر تنوع بخشی به منابع درآمدی خود باشد که این مسئله را از طریق سرمایه گذاری در پروژه های تولید انرژی خورشیدی و صنعت توریسم دنبال می کند. با هدف رفع مشکل بیکاری همچنین عربستان با اصلاحات اقتصادی در پی وارد کردن تکنولوژی به این کشور نیز می باشد.
تمامی اصلاحات برای اصلاح گران می تواند تبدیل به فرصت و متقابلا تهدید شود. با توجه به اینکه اصلاحات بن سلمان عمدتا اجتماعی و اقتصادی هستند درحال باید منتظر ماند و دید که آیا این اصلاحات به افزایش مطالبات سیاسی مردم عربستان و نهایتا تبدیل به تهدید ساختار سیاسی غیردموکراتیک آل سعود خواهد شد یا خیر؛ هر چند برخی بر این باور هستند که چین توانسته است بدون اصلاحات سیاسی اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را حداقل تا کنون پیش ببرد.
در ادامه این نشست پروفسور «نادر انتصار» استاد ممتاز علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی آمریکا در خصوص چشم انداز اصلاحات محمد بن سلمان ولی عهد عربستان تاکید کرد: عربستان تلاش دارد تا با اجرا کردن این چشم اندازها تبدیل به یکی از قدرتمند ترین کشورهای جهان در تمام زمینه ها به ویژه اقتصادی شود. عربستان با وجود آنکه یک کشور نفت خیز محسوب می شود اما مشکلات اقتصادی زیادی داشته و به صورت ویژه ای به درآمدهای نفتی خود متکی است به طوریکه ۸۵ درصد از درآمد صادرات عربستان از نفت تأمین می شود.
نوسانات قیمت نفت در سالهای اخیر بن سلمان و مشاورانش را بر آن داشته تا از وابستگی عربستان به درآمدهای نفتی بکاهند. جمعیت این کشور در حال افزایش بوده و با چالشهای داخلی و خارجی بسیاری دست و پنجه نرم می کند. براساس گزارشهای منتشر شده از سوی صندوق بین المللی پول رشد تولید ناخالص داخلی این کشور تقریبا صفر است.
دکتر انتصار در زمینه چشم انداز ۲۰۲۰ گفت: این برنامه از لحاظ بنیادی و فلسفی بسیار شبیه برنامه مارگارت تاچر نخست وزیر وقت انگلیس است به طوریکه بسیاری از تحلیل گران معتقدند که این برنامه به نوعی یک دیدگاه «تاچریسم عربی» به شمار می آید. چشم انداز ۲۰۲۰ تمرکز زیادی بر خصوصی سازی صنایع و نهادهای دولتی طی ۵ سال آینده داشته و تلاش می کند تا در این دوره دست کم بخش خصوصی عربستان ۳۵ درصد از فعالیتهای اقتصادی را زیر پرچم خود بگیرد.
این رقم در حال حاضر ۲۵ درصد است. محور بعدی که مورد توجه این چشم انداز قرار گرفته بخش بیمه سلامت و همکاری با بخش دولتی و خصوصی در این خصوص است به طوریکه حدود ۶ میلیارد ریال سعودی به این مسأله اختصاص داده شده است. بحث سلامت شهروندان سعودی و کاهش چاقی و استعمال دخانیات در کنار کاهش ترافیک نیز از دیگر بحث های مطرح است که حدود ۱.۵ میلیارد ریال به آن اختصاص داده شده است.
دکتر انتصار در ادامه افزود: تقویت تولیدات داخلی و ترغیب کردن مردم برای خرید اجناس سعودی نیز از دیگر محورهای این چشم انداز است، البته نباید از این نکته غافل بود که در حال حاضر عربستان تولیدات داخلی چشمگیری ندارد و اساسا مردم کالای مرغوب داخلی برای خرید پیدا نمی کنند. صنعت توریسم و اهمیت آن در چشم انداز ۲۰۲۰ برای جدا شدن از اتکا به درآمدهای نفتی از دیگر محورهای مذکور است.
عربستان کشوری است که قبل از نفت درآمدهای بسیار زیادی از قِبل مناسک حج و مسائل زیارتی داشته اما بحث صنعت توریسم تنها به توریسم مذهبی ختم نمی شود و عربستان می کوشد تا دایره این صنعت را گسترش داده و با ایجاد مجتمع های توریستی عظیم تعداد توریست هایی را که سالانه از عربستان دیدن به عمل می آورند به ۸۲ میلیون نفر برساند که این رقم بیش از دو و نیم برابر آمار کنونی محسوب می شود. براساس پیش بینی های به عمل آمده قرار است دست کم ۴۰۰ هزار فرصت شغلی جدید در این صنعت به وجود آید. محور بعدی بحث فرهنگ و ترمیم وجهه فرهنگی عربستان در جهان است. همان طور که می دانیم عربستان وجهه و جایگاه فرهنگی خوبی در جهان ندارد و افکار عمومی به این کشور به عنوان کشوری تندرو با تفکرات وهابی و جنگ طلب می نگرند.
جلب نظر روزنامه ها و رسانه های خارجی و صرف هزینه برای انتشار اخبار خوب درباره عربستان و مقاله های مثبت درباره تحولات این کشور نیز از دیگر اقدامات فرهنگی برای بهبود جایگاه بین المللی این کشور است به طوریکه شاهد آن هستیم که مقاله های منتشر شده در رسانه های خارجی در حال حاضر بسیار بهتر از مقاله های دو سال گذشته است.
در همین راستا پیش بینی شده بزرگترین مجتمع هنری جهان که در زمینه های سینما، تئاتر، برگزاری گالری و دیگر مسائل فرهنگی فعالیت دارد در عربستان ساخته شود. محور آخر این برنامه نیز نقش زنان در عربستان به شمار می رود که یکی از مبهم ترین موضوعات مطرح شده در چشم انداز ۲۰۲۰ است. در این بخش تاکید شده که زنان در بازار کار دولتی حضور فعال تری داشته باشند.
دکتر انتصار همچنین گفت: تمرکز اصلی چشم انداز ۲۰۳۰ نیز بر مسائل اقتصادی است به طوریکه یکی از محورهای مطرح شده ایجاد یک جامعه پر جنب و جوش و کاملا شهری بر پایه یک فرهنگ قدرتمند در کنار تقویت صنعت ورزش و مسائل تفریحی است. دومین محور ایجاد یک اقتصاد پررونق و غیر قابل پیش بینی از لحاظ سرعت رشد است که بتواند در کنار توسعه سرمایه گذاری بخش خصوصی و صادرات غیر نفتی با اقتصادهای مهم دنیا رقابت کند. محور سوم نیز تمرکز بر ایجاد فرصتهای شغلی در نهادها و تقویت بخش های مجازی و نهادهای غیر دولتی است.
ایشان همچنین تاکید کرد؛ بررسی موانع و چالشهای پیش روی این دو سند نشان می دهد که امید چندانی به تحقق آنها نیست چرا که برای اجرایی شدن محورهای این چشم اندازها تنها وجود منابع مالی کافی نیست بلکه در اینجا مسأله نهاد و ساختار سیاسی و اجتماعی یک کشور مطرح است.
موضع برخی وهابیون در عربستان در قبال این اصلاحات هنوز مشخص نیست. افرادی که به خاندان حاکم نزدیک هستند حتی از این اصلاحات پشتیبانی کرده اند ولی تعداد زیادی از آنها مخالف هستند و مشخص نیست که در آینده به چه صورت مخالفت خود را نشان خواهند داد و البته ممکن است بن سلمان بتواند همه آنها را قلع و قمع کند. موضع دیگر اعضای خاندان سعودی که تعداد آنها به ۶ هزار نفر می رسد نیز بسیار مهم است؛ قابل توجه اینکه افرادی که تعداد بسیار زیادی از آنها توسط بن سلمان بازداشت و اموالشان بلوکه شده است جزو این خاندان هستند. بنابراین عربستان چگونه می تواند همه این مخالفان را به حاشیه ببرد؟
مسأله بعدی مسأله وجود فقر در جامعه عربستان است که با وجود درآمدهای سرشار نفتی کسی توقع وجود آن را در این کشور ندارد. در چشم اندازهای مذکور حرفی از ریشه کن شدن فقر به میان نیامده است. در کنار همه اینها بحث مهم اصلاحات سیاسی و تقسیم قدرت مطرح می شود که به هیچ عنوان سخنی از آن به میان نیامده و بدون تحقق اصلاحات سیاسی در جامعه ای که به سمت اصلاحات فرهنگی و اجتماعی حرکت میکند احتمال به وجود آمدن شکاف و مخالفتهای روز افزون بسیار زیاد است.
وی افزود: جدای تمام این مسائل عربستان یک کشور امنیتی به شمار می رود که در چند جبهه در حال حاضر خود را درگیری کرده است. در منطقه خلیج فارس با ایران درگیری هایی دارد؛ در جبهه قطر با تحریم این کشور وارد فاز درگیری های داخلی میان اعراب شده است؛ در بخش دریای سرخ نیز یمن و تجاوز نظامی به این کشور وجود دارد که همه اینها باعث می شود وجهه امنیتی عربستان بیش از پیش خود را نشان دهد و اجرای دو چشم انداز مذکور بدون برطرف کردن این چالشها ممکن نیست.
در ادامه این نشست دکتر حسین آجورلو پژوهشگر ارشد پژوهشکده در زمینه موضوع نشست گفت: بن سلمان دارای یک شخصیت تحول گرا است که بر خلاف دیگر شاهزاده های سعودی در جامعه عربستان رشد و نمو داشته و به خوبی از ساختار قبیله ای و دینی این کشور اطلاع دارد. کشورهای غربی به این نتیجه رسیده بودند که دیگر بیش از این با خاندان آل سعود امکان همکاری وجود ندارد، چرا که حاکمیت در این کشور در انحصار یک دولت سنتی کهن سال بوده که هر لحظه ممکن است باعث ایجاد یک کودتا و انفجار در این کشور و تبدیل شدن این پتانسیل علیه غرب شود.
کشورهای غربی تحقق اصلاحات سیاسی را نیز مد نظر خود قرار داده بودند اما به نظر می رسد بن سلمان زیر بار این مسأله نمی رود و این کشورها نیز بیش از این بر این مسأله اصرار ندارند. این برنامه ها از دیدگاه بسیاری از تحلیل گران مطرح جهان دارای مزایا و در عین حال معایبی است که نادیده گرفتن آنها مانع تحقق جامع چشم اندازهای مذکور می شود.
وی در ادامه افزود: محمد بن نایف ولی عهد سابق عربستان رابطه خوبی با مقامات آمریکایی داشت ولی مقامات آمریکایی بن سلمان را قبول نداشتند به ویژه آنکه تیم باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا کاملا با او مخالف بود اما با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ وی مجالی برای عرض اندام یافت وبا سرمایه گذاری گسترده در آمریکا توانست برای خود جای پایی پیدا کند.
بن سلمان برای اینکه خود را یک چهره بین المللی نشان دهد سفرهای خارجی اش را به کشورهای غربی آغاز کرد و این سفرها بازتاب گسترده ای در رسانه های بین المللی داشت.
بن سلمان در صورت عدم وجود هیچ مشکلی می تواند حدود ۵۰ سال در قدرت باقی بماند و در طول این مدت می تواند هر برنامه ای را که بخواهد عملی کند به ویژه آنکه ملک سلمان پادشاه عربستان نیز از او حمایت می کند.
آقای آجورلو در ادامه گفت: از این نکته نیز نباید غافل ماند که تحقق اصلاحات در عربستان باعث می شود که فشار روی شیعیان در این کشور کاهش یافته و اسلام میانه رو در عربستان حاکم شود. مخالفان داخلی نیز از این روند حمایت میکنند. وی در پایان تأکید کرد: در حال حاضر جایگاه استراتژیک عربستان برای آمریکا کاهش یافته چرا که آمریکا خود تبدیل به صادرکننده نفت شده و بیشتر به سمت کشورهای شرق آسیا تمایل پیدا کرده است.
در ادامه این نشست آقای ملکی عضو گروه مطالعات خلیج فارس اظهارداشت: به برنامه 2030 عربستان از نگاه من نه باید بدبین بود و نه امیدوار، بلکه باید منتظر ماند و آینده سند را دید! وی گفت: همواره برنامه های راهبردی و چشم اندازهایی که کشورهای مختلف برای خود تدوین می کنند از یک جاه طلبی برخودار است که دلیل آن ایجاد انگیزه برای اجرای برنامه در میان مردم و مسئولین است، اما به هر حال باید در نظر گرفت که برنامه ریزی یک مساله و اجرای آن موضوع دیگری است.
ظاهر برنامه ۲۰۳۰ زیباست و قرار است شرایط در ابعاد اجتماعی و اقتصادی در آن کشور بهبود پیدا کند، بحث های مختلفی هم در آن برنامه مثل، توریسم و گسترش صنعت آن، گسترش بازار کار به ویژه در بخش خصوصی، افزایش اشتغال زنان در حوزه کار و بازار آن کشور آمده است که تنوع بخشی به درآمدهای کشور و خروج از حالت تک محصولی اقتصاد وابسته به نفت را دربر دارد.
اما اینکه این برنامه چطور قرار است پیش رود حتما جای سوال دارد، چرا که به توان اجرایی مسئولین عربستان باز می گردد. به هر حال این برنامه برای عربستان می تواند در ابعاد داخلی، منطقه ای و بین المللی فرصت ها و محدودیت هایی را به دنبال داشته باشد.
وی افزود: بن سلمان دارای یکسری ویژگی های شخصیتی است که کمتر در میان مسئولین عربستانی آنها را می توان یافت از جمله جسارت انجام کارهایی که در جامعه سنتی عربستان هنجار شکنی قلمداد می شود و یا ویژگی تمامیت خواهی او که باعث می شود هر کاری برای رسیدن به حداکثر بهره و منافع لازم را انجام دهد.
بن سلمان یکسری ویژگی های ممتاز دارد که کمتر در مورد دیگر مسئولین عالی رتبه عربستانی تا کنون دیده ایم، از جمله مهمترین آن ویژگی ها جوان بودن ایشان است که باعث می شود تا سال های زیادی با ثابت بودن شرایط بر مسند قدرت در عربستان تکیه بزند و برنامه ها و سیاست های خود را پیش ببرد، علاوه بر آن روحیه اقتدارگرایانه و جاه طلبانه ای که بن سلمان دارد برای کسی که خودش را در قامت پادشاه یک کشور می بیند امر مثبتی تلقی می شود.
آقای ملکی گفت که برخورداری از جامعه ای قبیله ای و سنتی که ویژگی مشترک کشورهای عربی هم هست، یکی از موانع و محدودیت های داخلی به حساب می آید، و بنابراین اصلاحاتی که بخواهد از بالا به شکلی دستوری به بدنه جامعه و مردم صادر شود شدنی نیست، یا حداقل در بازه زمانی ۲۰۳۰ که مشخص شده، به واقعیت نمی پیوندد. از طرف دیگر مخالفت هایی که ممکن است از سوی روحانیون وهابی صورت بگیرد هم یکی دیگر از محدودیت های داخلی جهت پیشبرد سند راهبردی عربستان است. درآمد اکثر روحانیون سعودی وابسته به حکومت است و پیوند دیرینه ای هم با آل سعود دارند.
وی افزود عربستان بیشترین میزان نفوذ را در سازمان همکاری اسلامی و شورای همکاری خلیج فارس و در میان کشورهای عرب دارد و این پرستیژ منطقه ای برای آنها می تواند به عنوان فرصتی جهت پیشبرد برنامه ۲۰۳۰ باشد که قطعا مسئولین آن کشور هم با لحاظ کردن این موارد برنامه مزبور را تنظیم کردند.
ملکی ادامه داد: یکی دیگر از فرصت های منطقه ای که عربستان و شخص بن سلمان از آن برخوردار است، حمایت امارات و محمد بن زاید است، سفر ترامپ به ریاض به عنوان اولین سفر خارجی رئیس جمهور آمریکا با نفوذ این فرد مهیا شد و البته نباید از نقش تاثیرگذار یوسف العتبیه سفیر امارات در آمریکا هم غافل شویم که نقش بسیار پر رنگی در لابی های پشت پرده در واشنگتن جهت تاثیرگذاری بر سیاست های اعمالی از سوی کاخ سفید دارد.
وی گفت: یکی از محدودیت های داخلی دیگر بن سلمان هزینه های نظامی آن کشور است، بودجه سرسام آوری که آنها را سومین کشور در جهان به لحاظ بودجه نظامی قرار داده می تواند سعودی ها را در تامین سرمایه های لازم جهت پیشبرد سند راهبردی خود با چالش مواجه کند. از طرف دیگر برخورد خشن و سختی که بن سلمان با شاهزاده های قدرتمند و متنفذ سعودی چون بن نایف، متعب و یا بن طلال و امثال اینها داشته این سوال را ایجاد می کند که بن سلمان و تیم وی چگونه بدون حمایت طبقه نخبگان و شاهزاده های دیگر می توانند این برنامه را اجرایی کنند؟ این یک چالش دیگر داخلی آنها به حساب می آید و البته شاید این طرز برخوردهای صورت گرفته ریشه در انتقاد ناپذیر بودن بن سلمان داشته باشد.
آقای ملکی همچنین گفت: سیاست خارجی تهاجمی، ماجراجویانه و پر تنشی که بن سلمان در کشورهای مختلف منطقه دنبال می کند می تواند به عنوان تهدید و محدودیتی در بُعد منطقه ای برای اجرایی کردن سند راهبردی آن کشور به حساب آید و این یکی از جاهایی است که در تضاد با ترمیم و بهبود پرستیژ بین المللی عربستان قرار دارد که یکی از اهداف این سند به حساب می آید.
البته تا کنون عربستان توانسته با پرداخت دلارهای بسیار تا حدی از منفی شدن فضا علیه خود جلوگیری کنه و کاری کرده که کمتر محافل سیاسی رسانه ای مطرح جهان نسبت به آن کشور و سیاست های تخاصمی و تنش زای منطقه ای آن صحبت کنند. شاید یکی از نمونه های چشم پوشی رسانه ها و محافل پژوهشی سیاسی غرب نسبت به اقدامات منفی سعودی در ماجرای ۱۱ سپتامبر باشد که در نهایت هم چندان نسبت به نقش مخرب سعودی ها و ارتباط آنها با تروریست ها واکنشی صورت نگرفت که نشان دهنده نقش دلار در پیشبرد سیاست های سعودی دارد.
در بُعد بین المللی، غالب مقامات غربی نظر مثبتی روی بن سلمان ندارند، اما به هر حال تا زمانی که ترامپ بر مسند قدرت هست یک فرصت برای پیشبرد سیاست های بن سلمان است و از دیگر سوی باید این را هم در نظر داشت که پس از حداکثر هشت سال حضور ترامپ در کاخ سفید اگر فرد دیگری با گرایش متفاوتی روی کار آید این فرصت هم می تواند کمرنگ شود.
بنابراین در ظاهر برنامه خوب، متفکرانه و هوشمندانه ای است، نقاط ضعف و قوت آن دیده شده و آینده بر اساس آن ترسیم شده و او می داند که اکنون در چه جایگاهی است و در آینده به چه جایگاهی می خواهد برسد، اما شاید یکی از ضعف های این برنامه این باشد که اصلاحات سیاسی در این برنامه جایی ندارد و به همین دلیل و دلایل دیگر معتقدم پشت پرده این اصلاحات اجتماعی اقتصادی در نظر گرفته شده رگه هایی از اهداف سیاسی هم هست.
ایشان در پایان افزود: عربستان با این ظرفیت و پتانسیل، با این سیاست خارجی تهاجمی و تنش زا و با هزینه های نجومی که در بُعد نظامی دارد، به اعتقاد من نمی تواند برنامه ۲۰۳۰ را به طور کامل در مدت زمان تعیین شده ای که در برنامه آمده است اجرایی کند.
گزارش: جواد حیران نیا، دبیر گروه مطالعات خلیج فارس