رقابت سعودی با ایران در منطقه ساحل

رقابت بر سر نفوذ در منطقه ساحل (جنوب منطقه صحرا در آفریقا) و غرب آفریقا طی سال های گذشته بین كشورها در سطوح منطقه ای و بین المللی افزایش یافته است. در این میان رقابت عربستان سعودی با ایران از همه بیشتر بوده است. ایران طی 3 دهه گذشته موفق شده است. نزدیك به هفت میلیون مسلمان در منطقه ساحل و غرب آفریقا را از مذهب مالکی به مذهب شیعه اثنی عشری متمایل كند. این امر زنگ خطر جدی برای سعودی ها به حساب می آید. اكنون جلوگیری از دستیابی ایران به بازارهای منطقه و ممانعت از گسترش تشیع و حمایت از مذاهبی که قرابت زیادی با تشیع در آفریقا دارند از جمله دلایل عربستان برای مقابله با نفوذ ایران در آفریقاست.

 

حمایت مالی اخیر عربستان و امارات متحده عربی از "نیروی مشترک نظامی سازمان ساحل" هم نشان از رقابت این كشورها با ایران در منطقه ساحل و غرب آفریقا دارد. سازمان همکاری منطقه ای ساحل(G5 Sahel) متشکل از کشورهای موریتانی، مالی، نیجر، بورکینافاسو و چاد یک چارچوب نهادی و سازمانی برای همکاری های منطقه ای در زمینه سیاسی و امنیتی در آفریقای مرکزی و در منطقه ساحل است. این سازمان در فوریه در « نواکشوط» پایتخت موریتانی تأسیس شد.

 

این نیروی مشترک برای عملیاتی شدن با مشکلات مالی مواجه هستند که زمینه ساز موفقیت تروریست ها شده است. برای رفع این مشکلات فرانسه از امارات و عربستان و آلمان و ایتالیا خواسته که با این سازمان همکاری کنند. بر این اساس این کشورها در نشست اخیر این سازمان در پاریس شرکت کردند. در این نشست عربستان متعهد به پرداخت 118 میلیون دلار و امارات هم متعهد به پرداخت 35 میلیون دلار به این نیروی مشترک شدند. علاوه بر این امارات وعده داده که «مدرسه جنگ» در موریتانی احداث کند.

 

عربستان سالیان متمادی متهم به حمایت از تروریسم و گروههای افراطی بوده است. حادثه 11 سپتامبر، حمایت این کشور از شکل گیری گروههای جهادی در افغانستان، حمایت از گروههای تندروی اسلامی در پاکستان و تحولات سوریه و عراق انگشت اتهام را بیش از پیش متوجه وهابیسم عربستان سعودی کرده است. در این راستا، حمایت از این نیروی مشترک که داعیه مقابله با تروریسم در منطقه ساحل را دارد می تواند این اعتبار را به عربستان بدهد که مخالف تروریسم با هر شکل و در هر جا و مکانی است. در واقع عربستان از این رهگذر، در مبارزه با تروریسم خیلی جدی تلقی خواهد شد.

 

نکته دیگر در خصوص حمایت عربستان و امارات از این نیروی مشترک به برنامه ریزی این دو کشور برای حضور بلندمدت در این منطقه باز می گردد. عربستان و امارات نگران حضور روز افزون ایران در منطقه ساحل و تلاش برای مهار این کشور هستند. از زمانی که ایران با دستیابی به توافق هسته ای با غرب از محاصره بین المللی خارج شد، سعودی ها بیش از پیش به فکر فشار همه جانبه با ایران افتادند.

 

نفوذ عربستان در آفریقا در ابتدا بیش از اینکه دارای وجهه سیاسی باشد با انگیزه های دینی ایجاد شد. اهتمام سعودی ها در آغاز بر جنبه های آموزشی، تربیتی و تبلیغاتی در محافل مسلمانان آفریقا متمرکز بود که اکثریت را در منطقه ساحل و غرب آفریقا تشکیل می دادند و دارای مذهب مالکی بودند. وجود صبغه صوفی گری در مسلمانان آفریقا به میزان 78 درصد مریدان صوفی گری با فرهنگ سعودی ها که آمیخته با سلفی گری است در تضاد می باشد. ایران در تعامل با مسلمانان آفریقا به این موضوع توجه دارد و از آن بهره برداری می کند.

 

ایران در تعامل با مسلمانان آفریقا با توجه به این موضوع با تصوف آفریقایی نه تنها عناد نورزیده بلکه با آن همکاری داشته و این امر باعث شده است ایران در برخی طیف های مسلمان در غرب آفریقا نفوذ پیدا کند. ایران همواره تلاش داشته است با توجه به اهمیت قاره آفریقا به خاطر نزدیکی به جهان عرب از یک سو و از سوی دیگر نقش مهمی که در زمینه انرژی در آینده می تواند ایفا کند در قاره آفریقا نفوذ کند. ایران همچنین با نزدیک شدن به قاره آفریقا می تواند فرهنگ تشیع را در مناطق عدیده ای از آفریقا گسترش دهد. این كشور طی 3 دهه گذشته موفق شده است 7 میلیون مسلمان در منطقه ساحل و غرب آفریقا را از مذهب مالکی به مذهب شیعه اثنی عشری گرایش دهد.

 

حضور ایران در قاره آفریقا به اوایل دهه 60 بازمی گردد. در آن زمان رژیم های نوظهور و نوپایی در قاره آفریقا روی کار آمده بودند که با رژیم شاهنشاهی ایران دارای روابط دیپلماتیک بودند. ایران در آن زمان و در دوران جنگ سرد در اردوگاه کشورهای غربی به رهبری آمریکا قرار داشت. انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 و موضوع صدور انقلاب، توجه ایرانی ها را به سوی آفریقا جلب کرد و ایرانی ها زمینه را برای نشر افکار تشیع مساعد یافتند. ایران طی 30 سال گذشته توانست از طریق اقدامات سازمان یافته، نهادهای داخلی، مراکز فرهنگی، پروژه های اقتصادی، اقدامات دیپلماتیک و رسانه ای بستر مناسبی برای پذیرش اندیشه های تشیع اثنی عشری در غرب آفریقا را فراهم کند.

 

اغلب کشورهای آفریقایی دارای ثروت و منابع طبیعی همچون گاز، نفت، طلا، کبالت، آهن، مس، الماس، پلاتین، اورانیوم، فسفات و منگنز هستند. ناتوانی کشورهای منطقه ساحل و غرب آفریقا در بهره برداری از مواد خام و افزایش میانگین فقر، درهای این منطقه را به روی ایران گشوده است. ایران صدها پروژه اقتصادی بزرگ در کشورهای سنگال، گامبیا، مالی، سیرالئون، بنین، نیجریه، غنا و ... انجام داده است. همچنین ایران هزاران پروژه کوچک و متوسط در کشورهایی همچون نیجر، چاد، بورکینافاسو، لیبریا، گینه و تا حدودی در موریتانی به ثمر رسانده است.

 

طی دو دهه گذشته رؤسای جمهوری ایران همچون هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد در راس هیئتهای بلندپایه به کشورهای مذکور سفر کرده اند و چندین توافقنامه دوجانبه مشترک میان ایران و کشورهای مذکور امضا شده است. ایران از این طریق دستاوردهای بسیاری از جمله ایجاد بازارهای جدید به روی تولیدات ایرانی، کسب دهها میلیارد دلار از طریق فروش نفت و انجام پروژه های مشترک پالایشگاهی، فعالیت های فرهنگی در قالب توسعه تشیع و دستیابی به مواد خام با قیمتهای مناسب به ویژه اورانیوم خام داشته است.

 

در سال های اخیر جلوگیری از نفوذ هر چه بیشتر ایران در منطقه ساحل و آفریقا به یکی از مهمترین محورهای سیاست خارجی کنونی عربستان تبدیل شده است. ائتلاف سازی های اخیر عربستان و مشارکت در ائتلافهای نظامی نظیر نیروی مشترک ساحل برای جلوگیری از نفوذ ایران در مناطق مختلف جغرافایی از جمله قاره آفریقاست. باید توجه داشت که کمک به نیروی مشترک نظامی سازمان ساحل از سوی عربستان و امارات متحده عربی اگر چه برای کسب مشروعیت بین المللی در خصوص مبارزه با تروریسم و نفوذ برای کسب منافع اقتصادی و سیاسی در غرب آفریقا است، ولی مقابله با نفوذ ایران در این منطقه نیز از دلایل مهم برای اتخاذ چنین تصمیمی از سوی ریاض و ابوظبی بوده است.

 


نویسنده

جواد حیران نيا (مدیر گروه)

جواد حیران نیا مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانش آموخته دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران می باشد. حوزه مطالعاتی آقای حیران نیا مسائل خاورمیانه و مطالعات خلیج فارس می باشد.