انتشار سرمقاله رئیس پژوهشکده در روزنامه شرق

نظم چندجانبه گرا

اخیرا کنفرانس سوچی با مشارکت سران دولت های ایران، روسیه و ترکیه با هدف انتقال سوریه به فاز سیاسی و صلح برگزار شد. دولت های حاضر در این کنفرانس بر شکل گیری، تداوم و تضمین موفقیت "کنگره گفتگوی ملی سوریه" به عنوان نهادی برای دستیابی به راه حل پایدار سیاسی برای بحران سوریه توافق کردند. در تازه ترین تحول هم دكتر حسن روحانی رئیس جمهور طی یك تماس تلفنی با بشار اسد بار دیگر بر تداوم همكاری ایران و سوریه در مبارزه با تروریسم و حمایت از گفتگوی سوری - سوری تاكید كرد.

 

صرفنظر از اهمیت این کنفرانس در توقف احتمالی جنگ شش ساله سوریه، برگزاری چنین نشستی در سطح سران این سه كشور كه درك متفاوتی از پویایی های معادلات منطقه ای و به تبع راه حل های دستیابی به ثبات پایدار فراتر از منافع ائتلاف های آمریکا-محور دارند، خود نقطه عطفی در شکل گیری یک نظم چندجانبه گرا با مشاركت همگانی است.

 

اكنون نقطه اشتراك منافع این سه كشور تقویت نظام دولت در سوریه برای ورود به دوران انتقال سیاسی، صلح و بازسازی این كشوراست. پیام اصلی سران سه کشور در سوچی هم متمرکز بر موفقیت این کشورها در حفظ تمامیت ارضی سوریه و کاهش منازعات قومی - مذهبی در منطقه بود و اینکه آن را مقدمه ای برای ورود به فاز سیاسی صلح در سوریه در نظر گرفتند.

 

اما منطق شكل گیری یك نظم چندجانبه گرا در روند بحران سوریه بر سه مبنا استوار بوده است: نخست، محدودیت استراتژیک ایفای نقش كشورها است. این بحران نشان داد كه هیچ كشوری به تنهایی و با ظرفیت های ملی خود نمی تواند بحران سوریه را به نفع منافع حداکثری خود تمام کند. اكنون ایران، روسیه و تركیه درک می کنند که حل پایدار این بحران نیاز به همکاری نزدیک آنها از یک سو و شامل کردن بازیگران جبهه رقیب به خصوص آمریکا و عربستان سعودی در فاز سیاسی از سوی دیگر دارد. این امر، به ماهیت رقابتی و چند لایه ای ژئوپلتیک بحران سوریه (رقابت دولت ها در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای) و همچنین ضرورت تلاش جمعی برای مواجهه با تروریسم و منازعات قومی برمی گردد كه برقراری و تداوم ثبات در منطقه را بسیار شكننده می كند.

 

دوم، پروسه - محور شدن حل بحران سوریه است. روند این بحران نشان داد که دستیابی به صلح پایدار فقط در طول مذاکرات و نه در ابتدای آن و از طریق همکاری اولیه بازیگران اصلی برای کاهش تدریجی تنش صورت می گیرد. در طول جنگ شش ساله سوریه طرح های ناموفق زیادی از سوی سازمان ملل متحد برای برقراری صلح ارائه شد. معروفترین آنها طرح "فریز کردن" منازعه در یک منطقه (حلب) و گسترش تدریجی آن به مناطق دیگر از سوی استفان دی میستورا (نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه) بود که خود به نوعی ابتکار اولیه برای شکل گیری "مذاکرات آستانه" بر مبنای ایجاد چهار منطقه کاهش تنش و تضمین آن از سوی ایران، روسیه و ترکیه به حساب می آید. یعنی تمامی کشورها بتدریج متوجه شدند که پیش شرط گذاشتن برای حل بحران برخلاف واقعیت های میدانی (همانند چندین دور مذاكرات ناموفق ژنو)، مثلا "اسد اول باید برود تا مذاکرات شروع شود" (موضع ترکیه یا عربستان و غیره)، خود منجر به توقف مذاکرات از همان ابتدا می شود. این امر هم بیشتر به تکنیکی بودن، زمانبر بودن و مرحله ای بودن مسائل حل منازعه از جمله برقراری آتش بس، ایجاد مناطق امن، مذاکرات همه جانبه سیاسی و انتخاب دولت انتقالی و غیره بر می گردد.

 

و سوم، ضرورت گسترش دیپلماسی است. این امر به ویژه در شرایط بعد از توقف جنگ در سوریه و ورود به فاز سیاسی و بازسازی حائز اهمیت زیادی می شود. تجربه منازعات دیگر مثل افغانستان و عراق نشان داده که همکاری همه جانبه و تضمین مراحل صلح از سوی دولت های درگیر در این بحران ها سرنوشت ساز بوده است. ایجاد دولت ائتلافی و تداوم توافق سیاسی نیازمند ایفای نقش (کمتر یا بیشتر) همه بازیگران (اعم از کوچک یا بزرگ) در فاز سیاسی است. البته طبیعی است که حامیان قدرتمندتر گروههای سیاسی در میدان منازعه (در اینجا ایران، روسیه و ترکیه) همواره ابتکار عمل و جهت مذاکرات را به نفع منافع خود متعادل می کنند.

 

کنفرانس سه جانبه سوچی نقطه عطفی در نهادینه كردن اصول فوق و حركت به سمت یك نظم چندجانبه گرا در منطقه است. این كنفرانس بر مبنای مشروعیت و اهمیت دسترسی نسبی به امنیت در سوریه (در روند مذاكرات آستانه) برای ورود به دوره انتقال سیاسی این كشورشكل گرفت. در واقع، همکاری موثر سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در تضمین امنیت مناطق کاهش تنش در سوریه با همكاری حكومت سوریه زمینه های موفقیت این کنفرانس را فراهم کرد.

 

اما مهمترین نتیجه مثبت کنفرانس سوچی تقویت جایگاه ژئوپلتیک کشورمان در نظم منطقه ای است. نخست، روسیه و ترکیه به اهمیت نقش میدانی ایران اذعان می كنند و خواهان تداوم و تضمین همکاری های سیاسی - امنیتی با كشورمان هستند و این خود یک تحول مهم است. دوم، این دو كشور کارآمدی کشورمان در شکست نظامی تروریست های داعش در میدان نبرد سوریه (و عراق) می پذیرند و همین امر وزن سیاسی ایران در مذاكرات صلح را افزایش می دهد. تقویت جایگاه ایران در این ائتلاف سه جانبه، خود تاثیر مهمی بر نگاه بازیگران ائتلاف رقیب در سوریه مثل آمریكا و سعودی و یا كشورهای اروپایی نسبت به ضرورت مشاركت جدی ایران در بحران سوریه خواهد داشت.

 

اکنون موقعیت برتر میدانی ایران باید با تجربه های دیپلماتیک و ائتلاف ساز نقش كشورمان (همانند بحران های افغانستان و عراق) تركیب و برای ایجاد تعادل بین منافع گروههای سیاسی حاضر در "کنگره گفتگوی ملی سوریه" در جهت دستیابی به یك راه حل پایدار در سوریه بكار گرفته شود. بی تردید، تداوم صلح و ثبات در سوریه، به ویژه به دلیل اتصال مسائل آن به عراق و لبنان، بیشترین نفع را به ایران در مقایسه با سایر بازیگران می رساند. مهمترین ویژگی هر نظم چندجانبه پذیرش نسبی منافع سایر بازیگران است. ایران باید ارزش افزوده تامین منافع خود در بحران سوریه را در نهادینه كردن نقش مستقل سیاسی - امنیتی و اقتصادی خود در نظم منطقه ای جستجو كند.

 

منبع: سرمقاله روزنامه شرق، 7 آذر ۱۳۹۶


نویسنده

کیهان برزگر

کیهان برزگر رئیس سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار روابط بین‌الملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی می‌باشد. حوزه مطالعاتی دکتر برزگر مطالعات سیاست خارجی، مسائل خاورمیانه و خلیج فارس، روابط ایران و آمریکا، و مسائل هسته‌ای ایران است.