پیامدهای امنیتی بحران قطر
طی روزهای اخیر قطع روابط برخی از کشورهای عربی به رهبری عربستان با قطر بحران تازه ای را در منطقه ایجاد کرده است. صرف نظر از نتایج و پیامد های اقتصادی و تجاری آن، بنظر می رسد بحران قطر از منظر امنیتی بسیار حائز اهمیت است؛ بگونه ای که در صورت تداوم و تشدید این بحران، صورت بندی جدیدی از نظم امنیتی در ژئوپلتیک خاورمیانه شکل خواهد گرفت.
کشورهای عربستان، امارات متحده عربی، بحرین، مصر، که بعدها برخی دیگر از کشورهای همسو نیز به آنها پیوستند، در یک اقدام هماهنگ همه مناسبات خود را با قطر بطور کامل قطع کردند. اگرچه حوادثی مشابه پیشتر در سال 2014 رخ داده که طی آن عربستان، بحرین و امارات متحده عربی سفیران خود را از دوحه فرا خواندند، اما این بار تنش بین طرفین به مرحله بحرانی رسیده است. اکنون قطر متهم به برهم زدن ثبات منطقه ای، حمایت از جریانات تروریستی و اشاعه ایدئولوژی خشونت گرایانه و تروریستی در منطقه و جهان شده است. در همین رابطه، رهبران ریاض و متحدین آنها برنامه های شبکه تلویزیونی الجزیره، حمایت قطر از حماس و اخوان المسلمین و گروه های داعش و القاعده را دلیلی بر مدعای خود بر می شمارند. به هر حال بحران اخیر از این قابلیت برخوردار است تا از طروق مختلف نظم امنیتی منطقه را دستخوش دگردیسی کند.
درهمین راستا، بسیاری از ناظران داخلی و خارجی بر این اعتقادند که یکی از اهداف عربستان از برگزاری کنفرانس «اسلامی – آمریکایی» در ریاض با حضور دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، زمینه سازی برای ایجاد «ناتوی عربی» بود. بنا بر گزارش روزنامه «والاستریت ژورنال»، در نشست ریاض گفت وگوهای اولیه بر سر ایجاد یک پیمان نظامی از نوع ناتو بین دولت ترامپ و مسئولان نظامی و امنیتی عربستان و امارات متحده صورت گرفته است. هدف از این ائتلاف ایجاد همبستگی بین کشورهای عربی و سنی مذهب در برابر ایران و جلوگیری از نفوذ آن در منطقه اعلام شده است. بر اساس این طرح، عملا وظیفه اصلی مقابله با «دشمن مشترک» به بازیگران محلی و متحدان منطقهای آمریکا واگذار میشود. اما بنظر می رسد تنش بین قطر و دیگر کشورهای عربی پروژه ناتوی عربی را در نطفه خفه کرده است.
همچنین با تداوم تنش ها شاهد ایجاد گسل عمیقی در ائتلاف شورای همکاری خلیج فارس نیز خواهیم بود. این پیمان امنیتی که در سال 1981 با هدف مقابله با به اصطلاح تهدیدات ایران و با حمایت آمریکا تاسیس گردید نیازمند همکاری و هماهنگی نزدیک همه شیخ نشین های جنوبی منطقه خلیج فارس است. اما بحران کنونی در منطقه موجب انفکاک و دودستگی بین اعضای عضو شورا شده و ماهیت و موجودیت این نهاد نظامی را با چالش جدی مواجه ساخته است.
علاوه بر این، همسویی آمریکا با اعراب در منزوی کردن و تحریم قطر می تواند شرایطی را فراهم سازد تا برخی از کشورهای عربی تنش های منطقه ای را تشدید نمایند. بطور مثال، اگر چه امارات متحده عربی با برقراری ارتباط نزدیکتر با آمریکا در کوتاه مدت بدنبال «مهار سیاست تکروی» قطر می باشد، اما در بلند مدت با منتقل کردن پایگاه نظامی آمریکا از قطر به خاک خود بدنبال کسب مزایای استراتژیک در منطقه است. تحت شرایط فعلی اگر امارات و عربستان موفق به عقب راندن و تسلیم قطر شوند، با توجه به پیشینه سیاست های ضد ایرانی دو کشور، می توان سایش های جدی امنیتی را بین کشورهای رقیب منطقه ای در آینده متصور بود.
بحران اخیر همچنین زمینه حضور نظامی بیشتر ترکیه را در منطقه خلیج فارس فراهم ساخته است. ترکیه که از یک سو ناامید به بازسازی همکاری راهبردی با آمریکا در سوریه است و از سوی دیگر در چارچوب سیاست نوعثمانی گری بدنبال احیای نقش گذشته خود در منطقه است، ضمن حمایت از قطر به عنوان متحد خود اعلام نموده است که نیروی نظامی به آن کشور اعزام خواهد کرد. بر اساس قانونی که به تصویب مجلس رسید و اردوغان برای اجرا ابلاغ کرد، ارتش ترکیه میتواند تا 5 هزار نیرو را در قطر مستقر کند. افزایش حضور نظامی ترکیه در منطقه خلیج فارس موجب تشدید نظامی گری شده و مناسبات قدرت را در منطقه تغییر خواهد داد.
علاوه برموارد فوق، در صورت عدم مصالحه کشورهای عربی با قطر و استمرار یا تشدید بحران این امکان وجود دارد که دوحه در راستای تقابل با عربستان و متحدین آن یک جنگ نیابتی را در منطقه علیه آن کشور آغاز کند. یا این که رقابت های ژئوپلتیکی کنونی بین دو کشور را تشدید کند که این موضوع خود نهایتا به تقویت نظم آنارشیک موجود کمک خواهد کرد.
بطور کلی باید بیان داشت در صورت عدم یافتن سازوکاری جهت حل بحران این موضوع محتمل است که نظم امنیتی منطقه تغییر پیدا کرده و منطقه وارد مرحله تازه ای از تنش ها و منازعات گردد. در همین ارتباط بنظر می رسد سفر ترامپ به ریاض و حمایت همه جانبه وی از منویات عربستان بستر لازم را برای تنش های جدید در منطقه فراهم کرده باشد. نکته حائز اهمیت آن است که یکی از مهم ترین کانون های محوری تنش های اخیر مقابله با قدرت و نفوذ فزاینده ایران در منطقه است. به همین دلیل اتخاذ یک دیپلماسی هوشمندانه و غیر احساسی بسیار ضرورت می یابد. همزمان نیز مرتفع ساختن نیاز های ضروری قطر نظیر مواد غذايي، دارو و آب آشاميدنی می تواند منجر به تقویت قدرت نرم ایران شده و متعاقبا فرصت های مناسبی را برای کشور در راستای تامین امنیت ملی فراهم سازد.
نویسنده
رضا اختیاری امیری
رضا اختیاری امیری پژوهشگر ارشد مهمان سابق در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی فارغ التحصیل دکتری رشته روابط بین الملل از دانشگاه پوترای مالزی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر اختیاری مطالعات سیاست خارجی ایران، مطالعات خلیج فارس و مسائل خاورمیانه است.