سیاست‌های خاورمیانه‌ای دولت جدید آمریکا

نطق دونالد ترامپ، رئیس‌جمهورجدید آمریکا، درمراسم سوگند روز جمعه یکم بهمن، به گفته بسیاری از ناظران سیاسی، یک نطق انتخاباتی بود. این نطق، کوتاه‌ ترین نطق یک رئیس‌ جمهور منتخب (۱۶‌دقیقه) ارزیابی شد. ترامپ مانند دیگر نطق‌ های انتخاباتی‌اش، به سیستم و ساختارهای ایالات متحده آمریکا حمله کرد و به آنها که در کنارش نشسته بودند، اهانت‌ های مستقیمی روا داشت؛ آنجاکه گفت سیاست‌ مداران واشنگتن خود را به قیمت فقر مردم آمریکا ثروتمند کرده‌اند.
 
ترامپ درباره سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در دوره زمامداری‌ اش، سخن چندانی به میان نیاورد؛ آن‌هم در زمانی که کانون‌های بحرانی جهان، به‌گونه‌ای بی‌سابقه، سیاست‌های جهانی را تحت ‌تأثیر خود قرار داده‌اند.
 
این نکته شاید با شعار اصلی و محوری ترامپ، یعنی تقدم آمریکا بر همه‌ چیز، سازگار باشد؛ اما ترامپ همین شعار را در بخش دیگری از نطق خود نقض کرد و گفت: ایالات متحده آمریکا تا ریشه‌کن‌کردن اسلام‌گرایی افراطی از سراسر جهان، از پا نخواهد نشست. لازمه تحقق این شعار، دخالت مستقیم نظامی آمریکا حداقل در نقاطی است که نیروی داعش در آنها حضوری جدی دارد؛ یعنی عراق، سوریه، یمن، لیبی، مصر و تا‌حدودی سومالی.
 
اگر دولت ترامپ در این کشورها دخالت نظامی کند، دولت آمریکا به‌ زودی وارد رویارویی مستقیم در چند نقطه از جهان خواهد شد و این با شعار تقدم آمریکا بر همه چیز، سازگاری ندارد. درمجموع و مطابق با ارزیابی بسیاری از ناظران بین‌ المللی و روان‌ شناسان، دونالد ترامپ شخصیتی بسیار پیچیده دارد که نقطه مشترک همه پیچیدگی‌ هایش، پیش‌ بینی‌ ناپذیر‌بودن اوست.
 
این نوشتار با الهام از نطق ترامپ در مراسم سوگند و نیز اظهاراتش در یک هفته اخیر و تصمیماتش به عنوان رئیس‌ جمهور، قصد دارد چشم‌اندازی را از سیاست خاورمیانه‌ ای آمریکا در دوره ترامپ، ترسیم کرده و ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها و مهم‌ تر از همه، پیامدهای پاره‌ای از تصمیمات او را اندازه‌ گیری کند.
 
یکم. دونالد ترامپ، رئیس‌ جمهور آمریکا، در موضوع بحران‌های خاورمیانه دو شعار را در دوره مبارزات انتخاباتی‌اش و یک شعار یا  یک تصمیم را در هفته نخست زمامداری‌ خود در کاخ سفید مطرح کرد؛ مبارزه بی‌امان با داعش و تقدم مبارزه با تروریسم بر استراتژی تغییر رژیم‌ ها در خاورمیانه و انتقال سفارت آمریکا از تل‌ آویو به بیت‌ المقدس، دو شعار ترامپ در دوره مبارزات انتخاباتی‌ اش بود.
 
چند روز از زمامداری ترامپ در کاخ سفید نگذشته بود که مسئله ایجاد یک منطقه امن در خاک سوریه را برای انتقال آوارگان سوری به این منطقه، مطرح کرد. این همه آن چیزی است که رئیس‌جمهور جدید آمریکا درباره خاورمیانه مطرح کرده‌ است. شعار نخست ترامپ درباره مبارزه بی‌ امان با تروریسم، به‌ ویژه داعش، تا ریشه‌ کن‌ کردنش از روی زمین که در نطق مراسم سوگند نیز تکرار شد، با استقبال رهبران جهان به‌ ویژه پاره‌ای از رهبران خاورمیانه همراه شد.
 
روسیه از این شعار ترامپ استقبال کرد و آمادگی مسکو را برای همکاری همه‌جانبه با واشنگتن در مبارزه با تروریسم، اعلام کرد. حتی رهبران سوریه نیز از این تصمیم ترامپ استقبال کرده و آمادگی دمشق را برای گشودن صفحه نوین با آمریکا با محوریت مبارزه با تروریسم، اعلام کردند.
 
یادمان نرفته است که دونالد ترامپ، در دوران مبارزات انتخاباتی خود، رقیب دموکرات خود، یعنی خانم کلینتون را متهم کرد در ایجاد داعش سهم داشته است؛ اما یک هفته از این موضوع نگذشته بود که ترامپ درباره بحران سوریه اظهاراتی کرد. که موضوع مبارزه با داعش را تحت‌الشعاع قرار داد.
 
وی در مصاحبه‌ای با شبکه سی ‌بی ‌اس آمریکا، گفت: اروپا با گشودن درهای خود به روی پناه‌ جویان سوریه، مرتکب اشتباهی فاحش شد؛ زیرا به گفته وی، بهتر آن بود که در خاک سوریه، منطقه‌ای امن ایجاد می‌شد تا پناه‌ جویان این کشور، به این منطقه کوچ می‌ کردند. ترامپ تاکید کرد آمریکا برای ایجاد منطقه امن در خاک سوریه، وارد عمل خواهد شد و وی از سران نظامی کشورش خواسته است طرحی در‌این‌زمینه تهیه کنند.
 
این تصمیم ترامپ، نگاه مثبت اولیه (مبارزه بی‌ امان با داعش) را زیر‌و‌رو کرد و واکنش منفی رهبران مسکو و سوریه را در پی داشت. مسکو اعلام کرد واشنگتن باید در قبال عواقب این تصمیم خود، به‌ ویژه در زمینه حاکمیت ملی کشورها، آگاه باشد.
 
سخنگوی وزارت خارجه روسیه در این زمینه گفت: واشنگتن پیش از اعلام این تصمیم، مسکو را در جریان قرار نداده است. رهبران سوریه نیز واکنش تندی از خود نشان داده و ایجاد منطقه امن در خاک خود را تجاوز به حاکمیت ملی تلقی کردند. حتی ترکیه نیز که از آغاز بحران سوریه روی طرح ایجاد منطقه امن در شمال این کشور تلاش‌های بی‌وقفه‌ای انجام داد، با شک، تردید و احتیاط توأم با استقبال، واکنش نشان داد.
 
بسیاری از ناظران سیاسی امور خاورمیانه، این موضع دونالد ترامپ را تلاش آمریکا برای مقابله با نتایج نشست آستانه درباره بحران سوریه که آمریکا را به کلی از روندهای موجود برای برقراری صلح در این کشور به حاشیه راند، ارزیابی کرده‌اند.
 
تصمیم دونالد ترامپ در‌زمینه ایجاد منطقه امن در خاک سوریه، پیش از آزادسازی شهر حلب، قابلیت اجرا داشت؛ اما پس از آزادی حلب، این موضوع قابلیت‌ های اجرائی خود را از دست داده است.
 
تنها در دو صورت آمریکا می‌ تواند این شعار را عملی کند؛ نخست اینکه آمریکا به کمک شورشیان و تروریست‌ها در سوریه بشتابد و با کمک ترکیه، به تروریست‌ ها امکان کسب یک پیروزی نسبی را در نوار مرزی سوریه با ترکیه یا در مرز با اردن، اعطا کند و در زیر سایه این پیروزی و برای حفظ موقعیت اپوزیسیون مسلح سوریه، در گفت‌ و گوهای بعدی ژنو مناطقی از نوار مرزی را قلمرو امن اعلام کند. تحقق این فرضیه، با دو مانع مهم رو به‌ رو است؛ یکی اینکه بخشی از نوار مرزی سوریه با ترکیه، زیر نفوذ داعش قرار دارد که آمریکا قرار است این نیرو را نابود کند.
 
دوم آنکه ترکیه درباره نفوذ کردها در این منطقه، به‌ ویژه پس از اعلام مناطق امن از سوی آمریکا، به‌شدت نگران است و  اختلاف‌نظر شدید آنکارا با دولت اوباما در شمال سوریه حول همین نقطه متمرکز شده بود.
 
احتمال دوم این است که آمریکا مناطق میانی و نواری از شرق این کشور را منطقه امن اعلام کرده و از نیروهای اپوزیسیون مسلح  این کشور بخواهد به این منطقه کوچ کنند. این احتمال نیز با مشکل حضور داعش در استان رقه، پایتخت داعش در سوریه و حضورش در نوار شرقی هم‌مرز با عراق مواجه است. علاوه بر این، به طور کلی بحران سوریه را که در آخرین مراحل خود به سر می‌ برد با طرح ایجاد منطقه امن، وارد فاز تازه‌ای از تشدید بحران می‌ کند.
 
از همه مهم‌تر دونالد ترامپ درباره طرح ایجاد منطقه امن در خاک سوریه، از پنتاگون خواسته است در ۹۰ روز آینده با ارزیابی و بررسی نقشه‌ها، امکان عملیاتی‌ بودن ایجاد منطقه امن را به وی گزارش دهند. بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند ترامپ با این شعار قصد داشته به مخالفانش در آمریکا بگوید با رئیس‌ جمهوری جدی رو به‌ رو هستند؛ زیرا در این ۹۰ روز هیچ چیزی ثابت نمی‌ماند که آمریکا بتواند طرح خود را به اجرا بگذارد.
 
من در نوشتار ویژه‌ دیگری به این پرسش مهم پاسخ خواهم داد که طرح ایجاد مناطق امن در خاک سوریه، سازوکار اجرائی آن، چگونگی نظارت بر آن، هزینه آن در هوا و زمین و بودجه منطقه امن و اینکه چه کسانی از مردم سوریه حق ورود به این منطقه یا مناطق امن را خواهند داشت و هزینه مدارس کودکان و جوانان این منطقه و نیز بهداشت آنها و مسئولیت حقوقی آنان و موقعیت و منشور حقوقی به‌ کار رفته در این منطقه و اینکه ساکنان این منطقه تحت نظارت سازمان ملل خواهند بود یا نیروی ایجاد کننده منطقه امن و نیز نیروی ضامن ایجاد این منطقه و مقررات داخلی آن و همچنین نیروهای شرکت‌ کننده منطقه‌ ای و بین‌ المللی در اعمال هوایی و زمینی و نسبت نیروهای اپوزیسیون مسلح این منطقه و تعلق خاطر آنها به کدام یک از پروتکل‌های به‌کاررفته در آن به تفصیل سخن خواهم گفت.
 
ظاهرا دونالد ترامپ با دادن مهلت ۹۰روزه به پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا برای تدوین طرحی در این زمینه در واقع توپ را به زمین پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا انداخته است تا راه فرار از انجام این طرح گشوده بماند.
 
 با این مهلت می‌ توان فهمید یا خود ترامپ یا مشاورانش از پیچیدگی این طرح و هزینه‌های گزاف آن مطلع بوده و هستند یا اینکه ترامپ چنان‌ که گفتیم این ایده را برای ارسال پیام‌های اطمینان‌بخش به هم‌پیمانش در منطقه مطرح کرده تا این تصور ایجاد شود که رئیس‌ جمهور ترامپ آدمی است جدی؛ زیرا آنها می‌دانند که روسیه با آن‌همه کبکبه و دبدبه به‌سرعت در حال انتقال سریع به فاز سیاسی بحران سوریه است تا از هزینه‌های سنگین آن که بر بودجه اساسا بحرانی روسیه سنگینی می‌ کند، رهایی یابد.
 
از سوی دیگر این فرضیه که دولت ترامپ کل هزینه این منطقه امن را به دوش کشورهای عرب حامی اپوزیسیون مسلح سوریه خواهد گذاشت، اندکی مبالغه‌آمیز است؛ چون عربستان سعودی و قطر و امارات درگیر جنگ خانمان‌ سوز دیگری در جبهه یمن هستند و قادر به تأمین بودجه کلان منطقه امن در سوریه نیستند.
 
نباید این شعار انتخاباتی دونالد ترامپ را از یاد ببریم که گفته بود و اکنون تکرار کرده که واشنگتن هم هزینه احداث دیوار در مرز با مکزیک را از دولت مکزیک خواهد گرفت و هم از این پس آمریکا به بهای تضعیف امنیت خود، امنیت دیگر کشورها به‌ ویژه کشورهای عرب خلیج فارس را تأمین نخواهد کرد، مگر آنکه این کشورها هزینه اقدامات امنیت‌ ساز آمریکا را از جیب مبارکشان بپردازند. در واقع آمریکا در دوره ترامپ قصد دارد شبیه شرکت‌ های خصوصی تأمین‌ کننده امنیت کشورها عمل کند!
 
دوم. شعار دوم دونالد ترامپ در دوره مبارزات انتخاباتی، انتقال سفارت آمریکا از تل‌ آویو به بیت‌ المقدس بود.کشورهای  اسلامی و عربی، به‌ ویژه دولت خودگردان فلسطین درباره عملی‌شدن این شعار ابراز نگرانی کردند. رژیم صهیونیستی و شخص بنیامین نتانیاهو از این شعار ترامپ استقبال کرده و آن را فصلی نوین در سیاست‌های جانبدارانه واشنگتن در رابطه با اسرائیل به شمار آوردند.
 
درباره سیاست خاورمیانه‌ ای دولت جدید آمریکا، به استثنای شعار انتقال سفارت آمریکا از تل‌ آویو به بیت‌ المقدس، هنوز هیچ راهبردی از سوی ترامپ اعلام نشده. فقط از طریق انتخاب‌ های ترامپ در پست‌های حساسی مانند وزارت خارجه یا ریاست سازمان سیا، می‌توان فهمید دولت جدید آمریکا قصد دارد سیاست چند سلف خود را کنار بگذارد.
 
می‌دانیم فرمول دو دولت در یک سرزمین فرمول جورج بوش پسر بود که در دوره باراک اوباما نیز دنبال شد، اما ترامپ هنوز به طور روشن نگفته که راه‌حلش برای بحران خاورمیانه چیست. حتی شعار مربوط به انتقال سفارت آمریکا به بیت ‌المقدس چند روز پس از ورود ترامپ به کاخ سفید از قاطعیت قبلی‌اش کاسته شد و سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به پرسشی درباره موضوع انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس، گفت این موضوع مراحل ابتدایی مطالعاتی خود را طی می‌کند.
 
بسیاری از ناظران غربی می‌گویند دونالد ترامپ چندان اطلاعی از چند و چون انتقال سفارت آمریکا به بیت‌ المقدس نداشته است و حالا که در کاخ سفید ساکن شده به این نتیجه رسیده است که اگر موضوع انتقال سفارت آمریکا به بیت‌ المقدس عملی شود، آمریکا با موج بی‌ سابقه ضد آمریکایی در سراسر جهان مواجه خواهد شد؛ ازاین‌رو و درباره چشم‌ انداز سیاست خاورمیانه‌ ای جدید آمریکا باید گفت این موضوع در تصویری بزرگ‌ تر شامل بحران اعراب و اسرائیل و مسئله فلسطین نیز می‌شود.
 
بنیامین نتانیاهو نخست‌ وزیر رژیم صهیونیستی با درک شخصیت دونالد ترامپ، به‌ ویژه ناآگاهی ترامپ از پدیده سیاست خارجی با شتاب فراوان تلاش کرد از طریق گفت‌ و گوی تلفنی و سپس تنظیم یک سفر فوری به آمریکا و دیدار با ساکن جدید کاخ سفید، ذهن خالی ترامپ را با دغدغه همیشگی رژیم صهیونیستی درباره فهرست بلندی از بحران‌های خاورمیانه پر کند.
 
از دیدگاه نتانیاهو بحران خاورمیانه سه ضلعی‌ای است که مرکزیت آن ایران است. نتانیاهو که در موضوع برجام و توافق هسته‌ای شش قدرت جهانی با جمهوری اسلامی ایران شکست خورد در آغاز گفت‌ و گوی تلفنی خود با ترامپ خطر هسته‌ ای ایران را بازتولید کرد و از رئیس‌جمهور جدید آمریکا خواست به وعده‌اش درباره پاره‌ کردن توافق هسته‌ای عمل کند. نتانیاهو به دو ضلع دیگر بحران خاورمیانه یعنی تروریسم و مسئله فلسطین نیز از منظر تهدیدهای راهبردی ایران می‌نگرد و تلاش می‌کند به ترامپ یادآور شود علت‌العلل همه بحران‌های خاورمیانه در ایران است. نتانیاهو برای جداسازی حکومت از مردم ایران از روش پیام مستقیم به ملت ایران بهره گرفت.
 
آشکار است که مخاطب ویدئوی نتانیاهو در محتوای پیام، مردم ایران نبودند، بلکه مخاطب اصلی و محتوایی این پیام رهبران غرب به‌ویژه رهبران جدید آمریکا بودند، زیرا نخست‌ وزیر رژیم صهیونیستی می‌داند جداسازی ملت از دولت ایران دشوار است، اما عمده‌ کردن دشمنی غرب به‌ ویژه دولت جدید آمریکا با ایران در شرایطی که دونالد ترامپ قصد دارد حتی روسیه را از فهرست دشمنان آمریکا خارج کند، می‌تواند دوران پساتحریم ایران و بازسازی روابط ایران با منظومه غرب و برعکس را مختل کرده و روابط ذاتا چالشی و بحرانی ایران با غرب به‌ ویژه آمریکا را به مربع اول بازگرداند.
 
دونالد ترامپ به استثنای قراردادن نام شهروندان ایرانی در کنار اتباع شش کشور عربی و اسلامی در فهرست محدودیت ورود به خاک ایالات متحده و گفت‌ و گوی تلفنی‌ اش با ملک‌سلمان، پادشاه عربستان سعودی، در شب امضای فرمان مربوط به محدودیت یادشده و تأکید بر ضرورت پافشاری بر اجرای سخت‌ گیرانه توافق هسته‌ای و نیز همکاری با ریاض برای مقابله با بلند پروازی‌ های منطقه‌ ای ایران، به طور آشکار سیاست خود را در قبال تهران بیان نکرده است، اما تأکید بر اجرای سخت‌ گیرانه توافق هسته‌ ای با ایران نشان می‌ دهد ترامپ حداقل از شعار پاره‌کردن برجام دست کشیده و می‌ توان گفت که نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، حداقل تا اینجای کار نتوانسته است خطر ایران را در ذهن ترامپ به حجم توقع خود بزرگ کند.
 
البته این آغاز راه ترامپ و تلاش‌ های نتانیاهوست و با توجه به خصلت پیش‌ بینی‌ ناپذیری ترامپ باید تا روشن‌ شدن چشم‌ انداز سیاست خاورمیانه‌ ای دولت جدید آمریکا شکیبا بود. معنای این توصیه و نیز خصلت یادشده ترامپ این نیست که رئیس‌ جمهور جدید آمریکا در بحران‌ های خاورمیانه یا در سیاست‌ هایش در قبال تهران نرمش و اعتدال و برخورد عادلانه از خود بروز خواهد داد، بلکه بحث سر این است که ترامپ در زمینه‌ های یادشده تا چه حد رادیکال عمل خواهد کرد.
 


نویسنده

سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)

سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.