نشست آستانه و تغییر موازنه قدرت در گروه‌های تروریستی سوریه

نشست اخیر آستانه در مورد صلح سوریه با مشارکت ایران، روسیه، ترکیه و دی میستورا نماینده ویژه سازمان ملل متحد نقطه عطفی درتغییر موازنه قدرت در بین گروه های تکفیری می باشد.
 
پس از برگزاری این نشست بلافاصله شاهد درگیری های شدید در بین گروه های تروریستی داخل سوریه هستیم. دو گروه داعش و جبهه النصره که مورد حمایت عربستان و رژیم اسرائیل می باشند؛ از مخالفان نشست آستانه بوده و در این نشست حضور نداشتند.  اما سایر گروه های تروریستی از جمله هشت گروه با محوریت احرار الشام که مورد حمایت دولت ترکیه قرار دارند از موافقان و شرکت کنندگان این نشست بودند.
 
پس از اجلاس آستانه وتاثیرکشورهای بازیگردرآن، شاهد اقدام های جدید گروه های تروریستی برای تغییرات موازنه قوا هستیم. از یک طرف، با عقب‌نشینی گروه‌های مسلحی که توافق عملیات جنگی را امضا کرده‌اند؛ جبهه النصره نیروهای خود را در تمام جبهه غربی شهر حلب مستقر کرده وحملات خود را علیه سایر گروه های تروریستی از جمله ارتش آزاد سوریه تشدید نموده است.
 
از طرف دیگر، سایرگروه های تروریستی مانند جیش المجاهدین و جیش الاسلام با هدف ادغام وهمراهی احرار الشام طرح جدیدی به نام «نجات شمال سوریه» را ایجاد نموده اند. می توان گفت از دلایل تشدید این اختلاف ها، تلاش النصره برای جلوگیری از پیامد نشست آستانه در راستای راه حل سیاسی است.
 
اگرچه تلاش ترکیه برای صف بندی و تروریستی خواندن داعش و النصره واعلام خط قرمز وجدایی سایرگروه های تروریستی مورد حمایت، بر تشدید اختلاف ها افزوده است؛ چنین شرایطی نشان از تقویت شکل گیری استراتژی گروه های تکفیری در دو طیف طرفداران «رویکرد نظامی» و طرفداران «رویکرد سیاسی» در تحولات آتی سوریه است.
 
در این بین نقش بازیگران بین المللی شرکت کننده در آستانه به ویژه ترکیه در شکل گیری استراتژی گروه های تکفیری بارز است. سهم بسیار مهم ترکیه در نشست آستانه به دلیل اهمیت امکان تغییردر وضع موجود توازن قواست. شاید ترکیه می توانست منتظر اقدام دونالد ترامپ در برخورد با بحران سوریه بماند، اما با اعلام سیاست رئیس جمهور آمریکا مبنی بر نزدیکی با روسیه، بنظرترکیه دست به یک اقدام پیش دستانه در برقراری رابطه با روس ها زده است.
 
 ایران و روسیه خواهان تسریع در راه حل سیاسی هستند، روسیه از پایان این جنگ فرسایشی حمایت می کند ودست یابی به توقف جنگ با یک راه حل سیاسی را منافع برتر خود می داند. البته سهم ایران و روسیه در نشست آستانه برای دست یابی به راه حل سیاسی متفاوت از نقش وسهم ترکیه است. از طرف دیگرابراز خوشحالی دی میستورا و ارزیابی مثبت آمریکا از نشست آستانه، دیدگاه عدم حمایت نظامی آمریکا در تحولات نظامی سوریه را تقویت نموده است. البته عقب نشینی نسبي ترامپ از طرح "ایجاد منطقه امن" در سوریه که خود هزینه مالی بالایی به دنبال دارد هرگونه تصمیم جدی آمریکا پیرامون تحولات سوریه را به تعویق انداخته است و این به معنای عقب نشینی آمریکا نیست بلکه امکان انتخابی گزینشی درتحولات منطقه را تقویت می نماید.
 
در این زمینه سفر نتانیاهو به آمریکا و دیدار با ترامپ پیرامون تحولات سوریه می تواند اقدام آمریکا را روشن تر سازد. بنظر ترامپ، بیشتر علاقمند به حذف داعش برای به دست گرفتن برگ برنده تبلیغاتی در ابتدای مسئولیت اش است. بی شک رژیم اسرائیل در چنین وضعیتی، خواهان تبدیل شدن محور مقاومت  و حامیان آن به هژمون نیست، لذا با در نظر گرفتن منافع رژیم اسرائیل در ایجاد توازن قوا بین بازیگران بین المللی وطرفین درگیر در سوریه می بایست گزینه ای دیگر مد نظر آمریکا و رژیم اسرائیل به عنوان نقطه مشترک قرار گیرد. شاید وارد شدن انگلستان در مذاکرات با سفر ترزا می، نخست وزیر انگلستان به آمریکا وبعد به ترکیه، آخرین تلاش ها برای حفظ توازن قوا در سوریه باشد.
 
ترکیه با پیش روی ارتش سوریه و مقاومت حس ضرر می کند. از سوی دیگر، همچنان نگران شکل گیری اقلیم کردستان سوریه در شمال اين كشور می باشد. 25 درصد جمعیت ترکیه را کردها تشکیل می دهند، اردغان نمی خواهد همانند عراق شاهد یک "منطقه خودمختار" دیگر همانند شمال عراق باشد. دولت ترکیه، بعضی از گروه های کرد را دشمن اصلی خود می داند و هم اکنون در جنوب ترکیه و شمال عراق با آن ها درگیر است.
 
بطور قطع آمریکا و رژیم اسرائیل موافق شکل گیری استقلال کردستان سوریه هستند چرا که قطع ارتباط جبهه مقاومت با یکدیگر یک هدف استراتژیک برای رژیم اسرائیل محسوب می شود و تجربه ی شکست این هدف در جنگ 2006 حزب الله لبنان و سپس میدان سوریه و بعد میدان عراق در سال های اخیر نتوانست موفق باشد. در شرایط کنونی آمریکا از طرح استقلال کردستان سوریه به عنوان ابزار فشار بر ترکیه بهره می برد.
 
طرح تشکیل کردستان سوریه با الگوگیری از تشکیل کردستان عراق در سال 1990میلادی، دارای نقاط مشابه ای از جمله وجود بحران داخلی، جنگ و تحریم بین المللی دارد گرچه تفاوت هایی مانند استقلال مالی و مخالفت جدی هیات حاکمه را هم به دنبال دارد. طرح استقلال کردهای سوریه براساس تئوری جدید کسینجر طرح تجزیه سوریه را  به طور خاص مطرح کرده است. هنری کسینجر می گوید که برای سرکوب داعش و پس از آن تشکیل دو منطقه علوی‌نشین «کوچک‌تر» و تحت کنترل بشار اسد با حمایت روسیه و سنی‌نشین «بزرگ‌تر» در سوریه باید دنبال شود. به اعتقاد وی این طرح هم متضمن کوتاه‎ کردن دست ایران از منطقه شام و هم تأمین‌کننده منافع نظامی واشنگتن در سوریه است.
 
فرضیه ی دیگر از تاثیر نشست آستانه بر موازنه قدرت گروه های تکفیری این است که سابقه نقض توافق های آتش بس در طی شش ماه گذشته، همچنان با عدم پایبندی گروه های تکفیری به مفاد نشست آستانه تکرار شود. تکیه بیشتر معارضان سوری شرکت کننده در اجلاس آستانه برتثبیت آتش بس و عدم پافشاری برطرح شروط انتقال قدرت سیاسی، به تعبیری درخواست تنفس و ضرورت وجود آن را برای گروه های تروریستی به پیش می کشد. این وضعیت در آینده می تواند با تجهیز گروه های تکفیری به بهانه های مختلف مجدد احیای سناریوی تداوم رویکرد نظامی را تقویت کند.
 
اما در مجموع تداوم راه حل سیاسی سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در نشست آستانه و تثبیت آن در مذاکرات آتی ژنو می تواند منجر به تغییر موازنه قدرت در بین گروه های تکفیری گردد؛ در حالی که آنچه هم اکنون به عنوان عامل شتاب دهنده ی اتخاذ استراتژی گروه های تکفیری به « بعد نظامی» یا « بعد سیاسی» در حل بحران سوریه عمل می نماید تغییرات دستاوردهای میدانی و اهمیت ژئوپلیتیکی ناشی از درگیری ها در داخل سوریه است تا حصول نتیجه را تثبیت نماید.  


نویسنده