صنعت خشونت
مقدمه
به رغم روایت آنتوان دو سنت آگزوپری که میگفت: «واقعیتهای جدید همواره در سردابهای خشونت ساخته و پرداخته میشوند»، گویا حق به جانب روی پیرسون در «معمای زور» است که بارها تکرار میکند: زور، به مخالفان خود، قدرت میبخشد، مخالفت علیه خود را بر میانگیزد و در نهایت باعث زوال خود میشود. اکنون و در شرایطی که خوف از داعش فروکش کرده و با بازپس گیری فلوجه در خرداد ۱۳۹۵، روحی در وجدان سیاسی عراقیهای نگون بخت بیدار شده است، میتوان گفت که بر خلاف دوسال پیش که خوف از داعش و خشونتش، بشریت را در خوف و حیرت فروبرده بود، اکنون همین خشونت به ضد خود بدل گردیده و بجای تسلیم سازی رقیب، موجب تحریک و تهییج آنان شده است. باری، بعد از گذشت حدود سه سال از ظهور آشکار داعش، میلیونها چشم و ضمیر نگران، باز هم این سؤال را میپرسند که آیا در سالهای پیش رو، در موزاییک ناهمگون خاورمیانه، دولتی اسلامی به نام عراق و شام را خواهیم دید یا تومار این گروه به دلیل آسیبپذیریهای متعدد و فزاینده در هم پیچیده میشود و خاطرات داعش، مایه و تم فیلمها و رمانهای اعراب میشود. در نوشتار حاضر با استناد به پنج دلیل فکری – مادی استدلال میکنیم که داعش نه قلمروی کشوری خواهد یافت و نه یکباره به دست ائتلاف یا دولت بغداد و دمشق دفن خواهد شد. برای اینکه، داعش فراتر از یک گروه تروریستی است؛ هزاران هوادار مصمم، در کنار منابع مالی و رسانهای، کادر رهبری خردمند و متصرفات پهناور، داعش را مستقر کرده و حلقه فکری داعش میکوشند با کاربست «صنعت خشونت»، این استقرار ضربتی را به روالی نهادمند بدل نمایند.
با این وجود، خود صنعت خشونت، مقاومت آفرین است و به نظر میرسد طی سال آینده، خوف از خشم داعش فروکش خواهد کرد و این تشکیلات به دلیل زمانپریشی فکری قادر به تأسیس کشوری مستقل نخواهند شد. آنچه میماند این است که داعش رفته رفته شباهت بیشتری به القاعده خواهد یافت، القاعدهای که تصاحب زمین مشخص و برپایی دستگاه خلافت را به جای آنکه سکوی پرش بداند تلهای میبیند که داعش را اندک اندک در خود فرو میبرد. با این مقدمه، آنچه در پی میآید تأملی بر خصایص کمتر گفته شدهٔ داعش است تا زمینه را فراهم کنم به پنج دلیلی که ثابت میکنند با صنعت خشم نمیتوان قلمرو و سرزمین مشخصی را اشغال و کشور جدیدی را به مجموعه ملل دنیا اضافه کرد.
چهار نکتهٔ کمتر مشهور در باب داعش ده ماهه
در تیرماه ۱۳۹۳ بود که ابوبکر بغدادی ملبس به لباس سیاهرنگ خلفای بنی امیه، بعد از آنکه دندانهایش را به وسیلهٔ چوبین و نرمین مسواک نمود در مسجد موصل، به سیاق خلیفه دوم از مسلمانان درخواست نمود که من بهترین شما نیستم و مرا در اقامه احکام دین خدا یاری کنید و اگر خلاف و انحرافی در کار من دیدید به معروف امرم کنید و از منکر بازم بدارید. پیش از این نطق تاریخی، نیروهای او سه استان از چهارده استان سوریه را تصرف کرده بودند و در پنج یا شش استان مشغول نبرد بودند. نیروهای هوادار داعش از یک سو با ارتش سوریه و از سوی دیگر با معارضینی چون النصره (القاعده سوریه) و ارتش آزاد سوریه میجنگیدند و خودشان هم گمان نمیبردند این گونه و به سرعت دومین استان پهناور عراق (با مساحتی نزدیک به ۴۰۰۰۰ کیلومتر مربع) را در اختیار بگیرند.
اکنون به نظر میرسد آبها از آسیاب افتاده است و موازنه قدرت یا موازنه توجه طرفین به تساوی میرود و با وضوح و استحکام بیشتری میتوان ترتیبات میدانی را برآورد نمود. به نظر میرسد هر گونه تخمین در خصوص تحولات و تحرکات معطوف به داعش، باید مقدمتاً چهار نکته را در باب ماهیت و مکانیسم تحرک داعش لحاظ نماید:
نکته اول: داعش یک سازمان صرفاً تروریستی نیست
آندری کورت کرونین در شماره آوریل ۲۰۱۵ دوماهنامه فارین افیرز شورای روابط خارجی آمریکا، طی مقالهای تحقیقی بدین جمعبندی میرسد که داعش بر خلاف القاعده که سازمانی کاملاً تروریستی است و با استفاده از چند صد عضو رسمی خود به غیر نظامیان حمله میکند، گروهی است که حداقل ۳۰۰۰۰ جنگنده زبده و مصمم دارد، ۸۰۰۰۰ کیلومتر مربع زمین در دو کشور عراق و سوریه را در اختیار گرفته، عضوگیری گستردهای را از شرق و غرب از بین زنان و مردان در دستور کار قرار داده، رسانههای ارتباطی محیرالعقولی دارد، منابع مالی مطمئنی سازماندهی نموده و عملیاتهای نظامی بسیار پیچیدهای را به اجرا نهاده است. با این وصف داعش هر چیزی هم که نباشد یک شبه دولت است که با نیروی قهریه و اقناعی ارتشی اداره میشود که یک تفنگ و یک کتاب مقدس را با خود حمل میکنند و درست یا غلط گمان میبرند که برای خدا میجنگند. از دید کرونین، اشتباه ایالات متحده هم همین است که خیال میکند تجربه برخورد با القاعده عراق و افغانستان را میتواند در مورد داعش در عراق و سوریه هم اعمال کند. بر اساس همین تخمین نادرست بود که وقتی در ژانویه ۲۰۱۴، نیروهای داعش فلوجه و الرمادی را اشغال کردند نیروهای امنیتی عراق که به وسیلهٔ آمریکاییها آموزش دیده بودند سعی کردند پیشروی داعش را سد کنند، اما داعش بغداد را تهدید کرد و موصل، تکریت، القائم و چندین شهر دیگر را به اشغال خود درآورد. طبق برآورد و اعلام سازمانهای امنیتی آمریکا، داعش موفق شده است ۱۵۰۰۰ رزمنده را از ۸۰ کشور دنیا سازماندهی کند. تعداد پرشماری از اعضای داعش اهل تونس، عربستان سعودی، استرالیا، روسیه، فرانسه و بریتانیا هستند و طبق گزارش اف. بی. آی، داعش در بین جوانان و نوجوانان ایالت دنور، آناپولیس و حومه شیکاگو هم هوادارانی دارد و به راستی نمیتوان چنین حرکتی را نسخه دیگر القاعده و سازمانی صرفاً تروریستی قلمداد کرد. داعش صرفاً دعوت به مرگ نمیکند بلکه دعوت به زندگی میکند و قصد آن دارد جامعه را از ورای توجه و کنترل دولتها برباید.
نکته دوم: چهار منبع درآمد داعش: مصادره، باج، خراج و حراج غنایم
در سال ۱۳۹۴ داعش توانسته است از مرز ترکیه با سوریه (۸۲۲ کیلومتر) تا مرکز الأنبار در غرب عراق جمعیتی به تعداد ۸ – ۷ میلیون نفر را در مساحتی با حدود ۸۰ – ۷۰ کیلومتر مربع زیر مهمیز خود درآورد. این جمعیت، معادل جمعیت جمهوری آذربایجان و دو برابر جمعیت اقلیم کردستان عراق است. در این وسعت پهناور، صدها روستا و دهها قبیله و شهر کوچک و بزرگ قرار دارد و داعش در قالب نظام پیچیده مالیاتی از تمام کشاورزان خردهپا، تجار ارائه دهنده خدمات پستی – مخابراتی، شرکتهای توزیع آب شرب، کارگاههای الکتریکی و فروشندگان اقلام روزانه نظیر قصابها، البسه فروشان مالیات منظمی دریافت می کند. فرمهای اخذ مالیات توسط نیروهای داعش بسیار منظم تنظیم شدهاند و دهکهای گوناگون درآمدی را پوشش میدهند. علاوه بر مالیات، داعش دهها میلیون دلار درآمد از محل باجگیری هم به چنگ میآورد. دهها گروه اسلامگرای رادیکال، در منطقه شامات و عراق فعال هستند و ضعف دولت مرکزی، جوخههای آدمربا و گروگانگیر را حیاتی حیرت-انگیز داده است. این گروههای آدمربا، برای رهایی از فقر و رکود بینظیر در سرزمینهای عراق و شام، به گروگانگیری و مبادله گروگانها مبادرت میورزند. این گروهها قادرند اتباع کشورهای اروپایی و غیر غربی را دستگیر و آنها را در ازای مبلغی در اختیار داعش قرار میدهند. آنگاه نوبت داعش است تا با پوشش رسانهای یا سیستم معامله مخفی اتباع کشورها را آزاد و در ازای آن دهها میلیون دلار کسب درآمد کند. گزارشهای منتشره نشان میدهند که هریک از کشورهای ترکیه، فرانسه، ایتالیا و بریتانیا با داعش معاملات مخفیانه داشتهاند و در ازای پرداخت مبلغ قابل توجهی، اتباع خود را از چنگ داعش رها کردهاند. این قسم پرداخت نهانی به داعش یا اجتناب از آن، اکنون به بحثی فکری – حقوقی تبدیل شده است: از یک سو استدلال میشود که می-توان با پرداخت مبلغی پول، به آزادی جان گروگانها از چنگ گروهی حیوانی و آسودگی خیال میلیونها شهروند کمک نمود و از سوی دیگر گروهی بر آن هستند که کمک مخفیانه به این گروه، آن را قویتر و خطرات مشابهتر را گستردهتر مینماید. علاوه بر خراج و باج، داعش از دو کانال دیگر هم کسب درآمد میکند؛ مصادره طلاهای آوارگان، مصادره اموال مؤسسات دولتی و واحدهای تجاری بلاصاحب و حتی دامهای عشایر نافرمان و محصولات کشاورزی (نظیر کتان و گندم) خانوادههایی که با دشمنان داعش همکاری میکنند از منابع درآمدی داعش است. اکنون نیروهای داعش بر جادههای پرترددی در شمال شرق و حتی غرب عراق (حوالی تکریت و رمادی) اشراف دارند و بر کلیه وسایل حمل و نقل مالیات وضع کردهاند. به گزارش ناظرین عینی، اکنون در مناطق تحت اشغال داعش، رونق تجاری و پولی قابل توجهی دیده میشود که بخش مهمی از آن کمکهای خارجی بعضی افراد و کمپانیها به داعش است اما سعی داعش این است که کارهای عمومی را با تکیه بر منابع چهارگانه فوقالذکر مدیریت کند.
نکته سوم: برخورداری اینجهانی و اکنون به جای آرمانپردازی القاعدهوار
داعش بدون آنکه آخرت و آرمان را انکار کند خیلی اینجهانی و اکنونی برنامهریزی میکند. داعش به نیازهای اولیه – از جمله غرایز جنسی – توجه ویژهای دارد. نوجوانان و جوانان زیادی جذب شبکههای داعش میشوند بدون آنکه به عمق نگرش آنها توجهی بکنند. با تجربهها هم بعضاً به داعش میپیوندند تا از امتیازهای آماده بهرهای ببرند. اکنون هر مهاجری که به قلمرو خلافت مهاجرت کند مدیریت ویژهای در دستگاه خلافت رقه تعبیه شده است که موظف به پشتیبانی مالی انصاری است که از ممالک دیگر به قلمرو خلافت آمدهاند. در این میان، مهندسان و پزشکان و صاحب حرف، جایگاه ممتازی دارند. داعش بر خلاف القاعده که زنان را صرفاً خدمتکار و شریک جنسی مردان مبارز میخواست توجه ویژهای به زنان دارد. به تعبیر کرونین در مقاله پیش گفته، القاعده سازمانی تکجنسیتی بوده است و جنس زن در ان بیمعناست(Unsexy) .
از منظر القاعده، آمیزش جنسی با یک زن برای یک مجاهد فقط در دو صورت میسر است: ازدواج رسمی و شهادت (همخوابگی با حوریان بهشتی). اما داعش به جای فلسفهپردازی، ادارههایی برای مدیریت نکاح جنسی دایر کرده است و داوطلبانی که غالباً زنان و دختران بیخبر، ماجراجو و ضد آمریکایی هستند از کشورهای مختلف روانه استانبول و سپس رقه میشوند. طبق روایت وزیر کشور تونس، حدود ۱۰۰ زن از این کشور عازم سرزمین خلافت شده بودند که بسیاری از آنها اکنون با انواع بیماریهای مقاربتی و روانی به کشور برگشتهاند.
جهانبینی سیال و بسیار انعطافپذیر داعش در خصوص زنان، برای بسیاری از زنان و دختران مسلمان که در کشورهای غربی سکونت دارند وسوسهانگیز است. به عوان مثال، دختران نوجوانی که در فرانسه (کشوری که بیشترین زنان داعشی را در خود جای داده است) به خاطر رعایت حجاب اسلامی از مدرسه اخراج شده یا از استخدام محروم ماندهاند و یا به سالنهای نمایش و سینما راه داده نمیشوند و مدام از سوی اکثریت فرانسویها طرد و تحقیر میشوند، دعوت داعش برای همراهی با مجاهدین و رستگاری سرراست را اجابت میکنند. علاوه بر این، در بسیاری از کشورهای اسلامی – از جمله افغانستان و پاکستان – رسم غالب بر این است که عروس باید باکره باشد. در این کشورها، بیوهگان معمولاً اقبالی برای ازدواج ندارند. در نگرش و شیوهنامه منتشر شده توسط داعش، ازدواج با زن غیر باکره و مطلقه هیچ منعی ندارد. در واقع داعش با این نگرش سهلگیرانه بسیاری از زنان را وسوسه میکند تا حیاتی دوباره آغاز کنند و مجاهدان بیشتری برای فردا به دنیا بیاورند. این قبیل تفاسیر این دنیایی داعش به زنان محدود نمیشود. در خصوص خلیفه – به عنوان جانشین خداوند و مدیر اجرایی خدا در امور شریعت – نیز وضع به همین منوال است.
نکته چهارم: صنعت خشونت
علامه عبدالله بن بیه در کتاب مهم «صناعه الفتوی و احکام الأقلیات» (تهران، احسان، ۱۳۹۰)، فتوا را صنعت میخواند و فتوا را یک عمل «ترکیبی، کارورزانه و صنعت به معنای دقیق کلمه» میشمارد. به باور ما، داعش نیز خشم را به عنوان راهبردی معطوف به نتیجه و ابزاری خردمندانه برگزیده است و میکوشد با ایجاد رعب و خوف، تسلیم را بهترین انتخاب معارضین معرفی کند. داعش در این راستا، مهارتهای کمنظیری را به کار میگیرد. از حیث فکری، خشم متراکم داعش و پخش جهانی آن، ظاهراً تعارضآمیز مینماید. یعنی غالب جنایتکاران میکوشند ابعاد جنایت خود را کتمان کنند و افشای خشم را رسوایی خود میشمارند. اما اصحاب داعش با افتخار و خونسردی اعمال خشم میکنند و این اقدام را چندین بار و به شیوههای مدرن و امروزی به اعماق قلبها و بطن خانهها میبرد. به نظر میرسد این رفتار تناقضآمیز است، اما از پشت پنجره عقلانیت مدرن. اگر از منظر عقلانیت داعشی به این خشمها بنگریم اتفاقاً، اعمال و اعلام خشم نوعی عقلانیت محاسبهشکن و رویهای شگفتانگیز و ضد گفتمات غالب است. از این رو، داعش صنعت خشم را بر منطق محاسبهای سه لایه به کار میگیرد: در لایه اول، قصد داعش این است که محاسبات عادی و متعارف رقیب (اعم از دولتها و مناطق در شرف تصرف) را از هم بپاشد و به تعبیر آگزوپری واقعیات و ترتیبات جدید با خشونت نامحدود و هر روزهٔ خود شکل دهد. ثانیاً مناطق همجوار به خصوص شهروندان عادی را در معرض یک انتخاب سر راست قرار دهد: تسلیم و سکونت یا تکه تکه شدن. ثالثاً صنعت خشم، یگانه و آخرین تیر موجود در تیردان داعش است. دولت اسلامی داعش نه محصول نهضت و جنبشی مردمی است و نه مورد حمایت مستقیم و مداوم طبقهای خاص یا کشوری مقتدر و موجه است و نه انقلابیون داعشی هزینهای برای این همه بسط ید خود پرداخت کردهاند. علاوه بر این، در غیاب مشروعیت دموکراتیک، نداشتن هژمونی نظامی (از قبیل هواپیماهای پیشرفته و سلاحهای بازدارنده)، محرومیت مالی (مانند دسترسی نداشتن به سد مهم موصل یا پالایشگاه بیجی یا مخازن نفت کرکوک و بصره) و حتی در غیاب مجاهدان نامآشنا و محبوب (مثلاً احمد شاه مسعود و یا عبدالله اوجالان) مجبور است پیروزی را از کانال رعب و خوف فراچنگ آورد. مجاهدینی که گفته میشود از ۸۰ کشور دنیا روانه شامات شدهاند ممکن است رزمندگان مناسبی باشند ولی هرگز کشورداران مناسبی نخواهند بود. خاورمیانه، اتفاقاً مشهورترین منطقهای است که در آن شروعکنندگان جنگ، خاتمهدهندگان آن نبودهاند. اینان فقط از زوال و فساد و مشغولیت در دو دولت یعنی بغداد و دمشق بهره برده و مناطق بایری را بدون مقاومت مؤثری تصاحب نمودهاند و در ادبیات مطالعات استراتژیک مشهور است که ضعف، تحریک کننده است و ضعفا باید به بزرگان تکیه کنند و یا منتظر بمانند تا بلعیده شوند. بیکفایتی و ناکارآمدی مدتها بود که حکومتهای اقتدارگرا را فراگرفته بود و سرایت داعش در صفحات گستردهای از شامات و بینالنهرین معلول چنین غفلتی از جانب حکام دمشق و بغداد بود.
با عنایت به چهار نکته فوق، اکنون پنج استدلال را روایت میکنم تا فرضیه پیشگفته یعنی داعش نه دولت خواهد ساخت و نه دفن خواهد شد. بلکه بنا به یازده دلیل زیر در سالهای پیش رو ورود آن به فاز رویارویی چریکی را مورد آزمون قرار دهیم.
پنج دلیل بر پایان شکوه دولت اسلامی عراق و شام
هنوز این تصویر در ذهنها نقش بسته است که هوادارن داعش شهر رقه را به عنوان پایتخت خلافت اعلام کردند، بلدوزرهای این گروه، موانع مرزی عراق و سوریه را تخریب کردند و سربازان داعش با مشتهای گره کرده سوار بر تانکها و ماشینهای تریلی حامل موشکهای اسکاد، الله اکبر گویان وارد موصل شدند. آنان به این بسنده نکردند و از برنامههای آتی خود برای به زانو درآوردن دشمن نزدیک (شیعیان) و دشمن دوردست (غربیان مسیحی) سخن گفتند، پول با آرم اسلامی چاپ و ضرب کردند، عدلیه اسلامی برپا نمودند و نقشههای جدیدی از دولت اسلامی انتشار دادند که اندلس تا شبه قاره را در بر میگرفت. اکنون هفت شماره از مجله رسمی آنها (به نام دابق) منتشر شده و گفته میشود شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای این گروه در راهند.
به رغم این تمهیدات، داعش از آنجا که گروهی زمانپریش (Anacronist) است و به تعبیری، روح زمان را نمیتواند دریابد، سخت آسیبپذیر است. گفتنی است هر زمانهای، روحی دارد که به کالبد آن جان میبخشد و خوب یا بد، روح زمانهٔ امروز هم احترام به یکایک انسانهاست و نه ذلیل کردن یا طرد و تحقیر آنها. داعش با صنعت خشم نفرتآفرین خود، اکنون به تمام مخالفین خود مشروعیت و حقانیت داده است و هیچ جنگی علیه آن دیگر تجاوز محسوب نمیشود بلکه جنگی عادلانه و رهاییبخش به شمار میآید. بنابراین نخستین دلیل بر ناکامی نهایی داعش، نابهنگامی پارادایم صنعت خشونت است که اکنون رفتار غالب این گروه در مواجهه با مسائل پیچیده زمانه اتخاذ شده است.
دومین دلیل در توقف داعش و گرایش آن به فاز رویارویی چریکی و انتحاری، عبور رقبای مصمم داعش از مرحلهٔ فروماندگی و زوال است. واقعیت این است که عراق پس از صدام به دلیل رقابتهای فرساینده ایدئولوژیک، تکنوازی اقلیم کردستان و بیکفایتی دولت مرکزی در پیگیری مشی ملی و اعتدالی، عملاً بخش مهمی از کشور را از کف داده بود. بشار اسد در سوریه نیز مرعوب انقلابهای عربی شده بود و گمان میبرد به زودی سرنگون میشود و محاکمه و اعدام خواهد شد. ضمن اینکه ارتش دمشق صرفاً برای جنگ تمام عیار خارجی با اسرائیل آموزش دیده بود نه جنگ با مجاهدانی که دهها سال تجربه جنگ شهری داشتند. روندها نشان میدهد که اکنون دولت مرکزی عراق و سوریه اندک اندک از بهت پیشین به در میآیند و نبرد موصل در خرداد سال آینده نمادی از این خودباوری و مقاومت خواهد بود.
سومین دلیل که میتواند ارتفاع پرواز داعش را کوتاه کند ناکامی دستگاه عریض و طویل خلافت در عمل به وعدههای پرتعدادش میباشد. اکنون امنیت و سکوت حاکم بر مناطق متصرفه داعش، محصول انتظار برای رهایی است. هزاران نفری که صحنه سوزاندن خلبان اردنی، گرداندن رزمندگان پیشمرگه و تحقیر آنها در شهر الحویجه و یا بریدن سر مسیحیان و خبرنگاران و سایر گروگانها را میبینند، خود را ملتی به گروگان گرفته شده میبینند و این بهت و رخوت و تسلیم اندک اندک رخت بر خواهد بست.
محرومیت داعش از پشتیبانی قدرتی موجه و مسلط در عرصه منطقه و بینالملل چهارمین علتی است که این گروه را تهدید خواهد کرد. با اینکه در پروژه داعش، قدرتهای متعدد و متعارضی دخیل بودهاند اما کارنامه سیاه این گروه و نیز برنامههای ایدهآلیستی و اضطرابانگیز آن، ائتلاف جهانی علیه داعش را قوت مضاعفی بخشیده است. اکنون، داعش به پشتیبانیهای بسیار فرصتطلبانه و اضطراری دل بسته است و در مقابل عزم و اراده قابل قبول و فزاینده جهانی، به مهاجرت موحدانی مصمم دل بسته است که البته حاکی از سادگی و زمانپریشی مضاعف است. ممکن است در رد این دلیل به اقبال جوانان جهان یا قدرت رسانهای داعش اشاره شود، اما لازم است این نکته مورد تأمل جدی قرار بگیرد که هنوز جوانان همکاری کننده با داعش به کشور خود باز نگشتهاند و عمر داعش هنوز به یکسال نرسیده است. در شرایط جنگی میتوان چندین نرده را به هم جوش داد و جوانی ۲۶ ساله را غرق در حریق کرد اما برای باقی ماندن و کشور ساختن نمیتوان به سرنیزه تکیه کرد. اعمال مداوم زور، رفته رفته آن را بیاعتبار میسازد و رادیکالیسم، معمولاً حیات و برد محدودی دارد.
تعداد و تراکم جمعیت تحت فرمان، پنجمین مؤلفهای است که میتواند در تخمین آینده مهآلود داعش یاریگر و روشنگر باشد. تعداد بالای جمعیت تحت فرمان میتواند از حیث نظامی (تأمین سرباز)، اقتصادی (تولید به دست و فکر کارگران) و سیاسی (حق رأی) استوانههای اساسی کشورسازی را در اختیار نهد. اکنون داعش، ۳۵۰۰۰ نیروی خود را از عرسال در شرق لبنان تا دیاله در غرب عراق و از کوبانی در جنوب ترکیه تا الأنبار در جنوب شرق این کشور عراق پراکنده است. قبایل متعدد و شهرهای مهم اساساً به فرمان خشم خوفناک داعش و نیز نداشتن آلترناتیوی جذاب و مطمئن در برابر حکمرانی پر هزینه داعش سکوت کردهاند. این جمعیت، اعلام سکوت کرده است و سکوت را بیعت قلمداد کردن اوج سادگی است.
در کنار پنج مؤلفهٔ فوق، باید اذعان نمود که آگاهی گروهی در بین حلقه رهبری داعش بسیار ممتاز است، وفاداری حلقه دوم و سوم به هسته مرکزی بسیار چشمگیر است. ذخایر ارزشی داعش برای حفظ انسجام و بسیج علاقهمندان قابل توجه است. کنترل داعش بر مطلق نیروهای اجبار بسیار اطمینانبخش است و بالاخره اینکه موازنه قدرت یا موازنه توجه بین نیروهای دخیل در سرکوب داعش احساس میشود یعنی کشوری مانند روسیه به اندازه کشور اردن مصمم به مقابله با داعش نیست و این اختلاف در توجه، به داعش بقاء و حیات میبخشد. به طور کلی در سال آینده و پس از آن داعش مجبور خواهد شد برای صیانت از طراوت ایدئولوژیک خود سخن تازهای طرح کند و مناطق جدیدی فتح کند و چون مجال هر دوی اینها رو به پایان است زور و خشوت از قسم آنچه تاکنون به کار رفته به ضد خود بدل خواهد شد و به جای ایجاد انقیاد، موجد خشم، کینتوزی و اقدام عملی خواهد شد که متوقف ساختن داعش در شهر عینالعرب (کوبانی) و نیز اندیشیدن برای بازپسگیری تکریت و موصل از مصادیق آغاز دورانی دیگر است. هر چه عزم مقاومت در نزد بغداد و دمشق روح میگیرد میل به جنگ نامتمرکز و شبه القاعدهای، افزایش مییابد. از این رو پیشبینی میشود اعضای داعش با ارتکاب رفتارهای اجبارآمیز بیشتر (مانند گروگانگیری مسیحیان) یا رخنه در منازل و ابنیههای موصل، رقیب را برای مقابله گسترده مردد سازند و پیشگامان مقابله را پشیمان نمایند. در سال پیش رو این قبیل ماجراجوییهای داعشی جدی گرفته نخواهد شد اما این بار نه موجب حیرت که سبب نفرت خواهد شد.
نویسنده
قدیر نصری (رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه)
قدیر نصری از شهریور 1399 رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه ، ناظر علمی گروه مفاهیم و متن های اساسی در خاورمیانه شناسی است. نامبرده دانش آموخته اندیشه سیاسی از دانشگاه تربیت مدرس و هم اکنون دانشیار اندیشه سیاسی کاربردی در دانشگاه خوارزمی تهران است.