گروه مطالعاتی روندهای فكری
وجوه هنری فکر در خاورمیانه: روایتی از سهم سینما در تعریف نظم و بی نظمی
توضیح
آیا می دانيد که سالانه 3500000000 ساعت از وقت بشر مصروف تماشای فیلم می شود؟ آیا می دانید انسانها رفتار خود را با الهام گیری از فیلم و عکس تنظیم می کنند تا متن؟ آیا می دانید که یک عکس کار هزار صفحه متن را می کند؟ از این قبیل پرسش ها، فراوان می توان پرسید.
گروه روندهای فکری به تلقی هنر به مثابه عصاره ی دانایی، کوشیده است در کنار مرور متن های ماندگار، خاورمیانه شناسی را از پنجره ی هنر نیز تماشا کند. به همین منظور دو تن از محققان متمرکز روی بحث فیلم، دعوت شده اند تا وجوه هنری سینمایی فکر در خاورمیانه را برجسته کنند. دکتر سید محسن علوی پور عضو هیئت علمی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دانش آموخته اندیشه سیاسی در دانشگاه تربیت مدرس و آقای مهدی سبز محقق در نسبت سیاست و سینما در پی پاسخ به این پرسش هستند که سینما چگونه و با چه زبانی به روایت عرصه اجتماعی ایران نیم قرن اخیر پرداخته است.
يك. سینمای ایران: در جستجوی «خود»
دکتر سید محسن علوی پور که رساله ی دکتری خود را در باب سینمای معاصر ایران نگاشته است، مبحث خود را چنین آغاز نمود که فیلم، جلوه ای از اندیشیدن است و فیلم دیدن، نوعی فکرشناسی است. به گفته ی علوی پور، فیلم و سینما نماگر مهم و ممتازی است از آن چه در ذهن جامعه می گذرد و آسیب شناسی آنچه در ذهن ها نهفته است. در نگاه وی، نخستین سینماگران ایرانی در سالهای پیش از کودتای 28 مرداد 1332، غالباً دغدغه ی شهرت و پول داشتند و احیای خود یا سوژه ی مدرن، که به نحوی ارزش آفرینی کند و ورای سیاق غالب بر جامعه، سبک خاصی از زیستن را عرضه کند، مسئله ی سینمای ایران نبوده است. اما با وقوع کودتای 28 مرداد، شرایط عوض می شود که می توان این شرایط را در چهار موج متمایز از هم روایت نمود:
1. ظهور دیگری سرکوب شده که نشانگر سرکوب شدگان جامعه است. مانند نمایش جزامیان در فیلم «خانه سیاه».
2. آغاز انتقاد از خود که مسئولیت گریزی جامعه را می کاود و خواهان خروج جامعه از انفعال است. مانند فیلم «خشت و آینه» ساخته ی ابراهیم گلستان.
3. پردازش خود ناتوان که در این فیلم ها، انسانها دنبال فهم خود نیستند و به چیزهایی غیر ضروری مشغولند که فیلم «گاو» داریوش مهرجویی، نمونه آن است.
4. ظهور خود طغیان گر: این ژانر در پی آن است که انسان ایرانی باید در پی ارزش های خودش باشد. فیلم «قیصر» نمونه این گرایش می باشد.
علوی پور از روندهای دیگری در سینما نام برد که اهم آن عبارتند از:
- خود رهایی جو (گوزن ها)
- خود رهایی بخش (سفر سنگ)
- خودِ خود اثبات گر (فیلم کندو)
از نگاه این پژوهشگر تاریخ فکری، تأمل در آثار سینمایی می تواند بسیاری از تحولات را توضیح و حتی تولید نماید.
دو. روندهای فکری حاکم بر سینمای پس از انقلاب اسلامی
مهدی سبز که پایان نامه خود را در باب «سینمای قهرمانی هالیوود پس از 11 سپتامبر» نگاشته است در ادامه بحث محسن علوی-پور، سیر تطور سینمای پس از انقلاب شکوهمند اسلامی را به سیاق زیر دسته بندی کرد:
دهه 1360 شمسی: سینما متأثر از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است به مثابه جلوه ای از تن زدودگی؛ به باور مهدی سبز، تن زدودگی را می توان در فیلم اجاره نشین ها و عقاب ها مشاهده کرد که ژانر آخرت گرایانه دارند.
دهه 1370 شمسی: سینما به مثابه جلوه ای از امیال شهری. در این بازه زمانی، ژانر فیلم ها را مفاهیمی چون تحول در سبک زندگی، عشق زمینی، اکرام ایثارگران و نگاهی نوستالوژیک به سنت و گذشته، تشکیل می دهند. (فیلم عروس در این زمینه قابل توجه است)
دهه 1380 شمسی: بگذار زندگی کنم. طبق این روایت، سینمای ایران در دهه 1380 می کوشد شخصیت دشمن را بازتعریف کند، کالایی شدن ارزش ها را گوشزد نماید، دغدغه های زمینی و این جهانی را برجسته سازد و دهه های قبل را تا حدی بازنگری کند.
به طور کلی هر دو ارائه کننده بحث در این موضوع اتفاق نظر داشتند که بخش مهمی از تحولات خاورمیانه را می توان در لابه لای آثار سینمایی روایت مشاهده کرد و متوقف ماندن در مقولاتی چون ژورنالیسم و اخبار کمکی به فهم روندهای فکری نمی کند.