اهميت قرارداد سه جانبه چابهار بين ايران، هند و افغانستان

تهران در روزهای آغازین خردادماه جاری میزبان نارندرا مودی نخست‌وزیر هند و محمداشرف غنی رئیس‌جمهور افغانستان بود. هدف از سفر دو مقام عالی‌رتبه، امضاء قرارداد سه‌جانبه توسعه بندر چابهار اعلان شده است. در ماه‌های اخیر و پس از تحقق برجام ـ بر اساس رایزنی‌های صورت گرفته ـ مقامات سه کشور آماده امضاء این توافق شدند؛ توافقی که می‌تواند سرآغاز یک همکاری منطقه‌ای وسیع با مشارکت طرف‌های دیگر از آسیای جنوبی و مرکزی بوده و واجد تأثیرات عمیقی بر مناسبات منطقه‌ای و لااقل در روابط سه کشور باشد.
 
در شرایط فعلی آثار توافق منعقده شده برای کشورهای متعاهد در سه حوزه ژئوپلیتیکی، اقتصادی و سیاسی ـ امنیتی قابل توضیح و تشریح به‌نظر می‌رسد. نخست،آثار و پیامدهای ژئوپلیتیکی؛ امروزه هند از سویی به‌عنوان دومین کشور پرجمعیت دنیا و یکی از اقتصادهای نوظهور و خوش‌آتیه به‌دنبال ایفاء نقشی فعال‌تر در عرصه بین‌المللی است شناخته می‌شود و از سوی دیگر شاهد رقابت‌های جدی میان این کشور و چین و نیز تنش‌های دیرپا و طولانی آن با پاکستان هستیم. با توجه به روابط نزدیک چین و پاکستان در سال‌های اخیر که قدرت بازیگری رقیب دیرینه هند در منطقه را تقویت می‌کند، این کشور نیاز به اتخاذ تدابیری به منظور گسترش دامنه نفوذ خود در منطقه غرب آسیا داشت. همچنین اقتصاد در حال رشد هند در پی دسترسی به بازارهای آسیای مرکزی، روسیه و شرق اروپاست که در این راستا توسط چین و پاکستان در محاصره قرار دارد. بهترین مسیر تحقق این هدف برای هند، استفاده از مسیرهای ایران است که چابهار به بهترین نحو می‌تواند گره ژئوپلیتیکی این کشور را بگشاید.
 
افغانستان نیز کشوری محاط در خشکی است و این مسئله مانع بزرگی در مسیر مبادلات تجاری و اقتصادی این کشور با دنیاست. افغانستان تاکنون این معضل ژئوپلیتیکی را از طریق بندر کراچی پاکستان مرتفع می‌نمود اما با توجه به تنش‌های موجود میان افغانستان و پاکستان، وجود ناامنی در مسیرهای عبوری محموله‌های تجاری در پاکستان و نیز موانع متعددی که اسلام‌آباد با هدف اعمال فشار به کابل پیش روی فعالیت تجار و بازرگانان افغان ایجاد می‌نمود، دولت افغانستان خواستار متنوع ساختن مسیر ارتباط خود با دریای آزاد بود. 
 
بندر چابهار از مسیر چابهار، ایرانشهر، زاهدان و زابل می‌تواند به بهترین نحو ژئوپلیتیک سخت افغانستان را از طریق بهره‌مند ساختن این کشور از زیرساخت‌های ارتباطی امن و ارزان ایران بگشاید. علاوه بر این ـ در صورت ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان ـ  این کشور می‌تواند به مسیر ترانزیت محموله‌های تجاری به مقصد کشورهای آسیای مرکزی ازبکستان و تاجیکستان باشد که در این‌صورت به ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی افغانستان کمک شایانی خواهد نمود.
 
جمهوری‌اسلامی ایران به‌عنوان کشوری که ظرفیت‌های فراوان ژئوپلیتیکی‌اش به دلایل مختلف به فعلیت نرسیده نیز می‌تواند با فعال شدن بندر چابهار، بخشی از موانع پیش روی گشایش ژئوپلیتیکی خود را از میان بردارد. در صورت توسعه همه‌جانبه چابهار، این بندر می‌تواند به بارانداز منطقه تبدیل شده و اقتصاد تمام کشورهای منطقه اوراسیا شامل فدراسیون روسیه، آسیای مرکزی، قفقاز و سایر همسایگان ایران را به منافع ملی جمهوری‌اسلامی ایران گره بزند. به‌علاوه در صورت گسترش زیرساخت‌های ارتباطی کشور، ایران ظرفیت تبدیل‌شدن به دالان ترانزیت شرق به غرب (چین و شرق آسیا به اروپا) را داراست. فعال شدن ظرفیت‌های مذکور از طریق ایجاد در هم تنیدگی اقتصادی کشور در اقتصاد کشورهای مزبور می‌تواند ضمن گشودن گره ژئوپلیتیکی ایران، آسیب‌پذیری سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشور را به‌نحو چشمگیری کاهش دهد.
 
دوم، آثار و پیامدهای اقتصادی؛ هند به‌عنوان کشوری بزرگ با حجم بالای تولید ناخالص داخلی، نیازمند بازارهایی برای سرمایه، خدمات و کالاهای تولیدی خویش است. سرمایه‌گذاری در یکی از راهبردی‌ترین بندرهای غرب آسیا می‌تواند ضمن بهره‌مند نمودن این کشور از مواهب اقتصادی مستقیم آن، مسیری برای دسترسی به بازارهای جدید و بکر ایران، افغانستان، آسیای مرکزی و روسیه باشد. به‌علاوه این امر می‌تواند با توجه به علاقه جمهوری‌اسلامی ایران به گسترش روابط و حجم مبادلات اقتصادی با هند، راه را بر سرمایه‌گذاری در ایجاد زیرساخت‌های حمل‌ونقل ازجمله راه‌آهن در مسیرهای داخلی، سرمایه‌گذاری در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی، هوافضا، کشاورزی و سایر حوزه‌ها باز کند.
 
با توجه به عدم امکان ارتباط هند با افغانستان و آسیای مرکزی، چابهار می‌تواند زمینه‌های پیش‌گفته را در مورد افغانستان و جمهوری‌های آسیای مرکزی نیز فعال کند. در این میان افغانستان موقعیت ویژه‌ای دارد؛ چراکه به‌شدت نیازمند بازسازی و توسعه است و با توجه به دیپلماسی رسمی و عمومی قدرتمند هند، در افغانستان، امکانات خوبی برای فعالیت سرمایه‌گذاران هندی وجود دارد. همچنین در صورت تأمین امنیت در افغانستان، این کشور می‌تواند مناسب‌ترین مسیر به‌منظور ترانزیت محموله‌های تجاری به مقصد یا از مبدأ کشورهای آسیای مرکزی باشد و از این رهگذر سالانه میلیون‌ها دلار درآمدزایی نموده و حجم وسیعی از مردم این کشور در مشاغل مرتبط به‌کارگیری شوند.
 
توسعه چابهار مواهب اقتصادی متعددی برای جمهوری‌اسلامی ایران نیز خواهد داشت. سرمایه‌گذاری هند در صنایع مختلف در این منطقه، ایجاد زیرساخت‌های مناسب جهت انجام فرآیندهای صادرات و واردات و گسترش زیرساخت‌های مختلف موردنیاز می‌تواند تأثیر خیره‌کننده‌ای در ارتقاء وضعیت اقتصادی کشور داشته باشد. علاوه بر این می‌توان با جلب اعتماد سرمایه‌گذاران، زمینه جذب سرمایه‌گذاری بیشتر توسط هند و دیگر کشورها را فراهم نمود. همچنین این بندر می‌تواند به‌عنوان بندرگاهی صادراتی، علاوه بر گسترش صادرات کالاهای داخلی، کالاهای تولیدی کشورهای منطقه را نیز به بازارهای هدف صادر و از این طریق به تحقق ایده اقتصادی مقاومتی مدنظر مقام معظم رهبری کمک نماید.
 
سوم، آثار و پیامدهای سیاسی ـ امنیتی؛ با توجه به جایگاه کنونی افغانستان در نظام سیاسی و اقتصادی بین‌المللی، داشتن روابط با هندوستان برای همه کشورها از اهمیت خاصی برخوردار است. از این منظر متنوع ساختن شرکای اقتصادی و سیاسی می‌تواند برای جمهوری‌اسلامی ایران و همچنین افغانستان مفید و راهگشا باشد. گسترش همکاری‌های اقتصادی در میان‌مدت و بلندمدت امکان تسری به سایر حوزه‌ها از جمله حوزه‌های سیاسی، امنیتی و همچنین حوزه‌های نرم مانند همکاری‌های علمی، گردشگری و.. را دارند.
 
در خصوص آثار اجرایی شدن توافقات صورت گرفته پیرامون چابهار بر افغانستان باید به این واقعیت اشاره نمود که مبارزه با تروریسم به گونه بسیار پیچیده با مسائل اجتماعی و اقتصادی گره خورده است. تقویت همکاری‌های اقتصادی و تلاش برای توسعه و پیشرفت همه‌جانبه، می‌تواند یکی از راه‌حل‌های مناسب و مؤثر برای جلوگیری از نفوذ و گسترش تروریسم در افغانستان باشد. 
 
یکی از عوامل گسترش تروریسم فقر و بیکاری است و گروه‌های تروریستی سربازان خود را از میان مردمان فقیر، بیکار و دارای ضعف‌های فرهنگی انتخاب می‌کنند. ازاین‌رو توسعه تجارت میان کشورها و تقویت همکاری در انجام پروژه‌های بزرگ اقتصادی می‌تواند به کاهش فقر و بیکاری در منطقه کمک کند. کاهش فقر و بیکاری به‌صورت مستقیم به معنای کاهش زمینه‌های نفوذ و فعالیت گروه‌های افراطی و خشن به‌حساب می‌آید.  بنابراین می‌توان امیدوار بود که با بهبود وضعیت اقتصادی در افغانستان، این کشور شاهد گسترش ثبات سیاسی، امنیت و هم‌زمان تضعیف بنیان‌های افراط‌گرایی و تروریسم باشد. در سطح منطقه‌ای نیز می‌توان ضمن گسترش روابط دو و چندجانبه میان کشورهایی که به‌واسطه ظرفیت بندر چابهار گرد هم می‌آیند، به شکل‌گیری ترتیبات اقتصادی و امنیتی منطقه‌ای امید بست.
 
در پایان ذکر این نکته قابل توجه است که در مقام تحلیل و فهم پیامدهای توافق صورت گرفته می‌بایست بیش از هر چیز به ابعاد ژئوپلیتیکی توجه نمود. به‌نظر می‌رسد در دوره پسا برجام تلاش کارگزاران نظام می‌بایست بر گشودن و به فعلیت رساندن ظرفیت‌های ژئوپلیتیکی کشور و هم‌زمان تحقق ایده اقتصاد مقاومتی که توسط مقام معظم رهبری تبیین شده است، متمرکز شود. این راهبرد خواهد توانست ضمن وابسته کردن منطقه و جهان به توانمندی‌های کشور، در ارتقاء جایگاه جمهوری‌اسلامی ایران در مناسبات بین‌المللی موثر باشد و نیز در آینده راه را بر اعمال فشارها و تحریم‌های سیاسی و اقتصادی بین‌المللی ببندد.


نویسنده

محمد تقی جهانبخش

محمدتقی جهانبخش پژوهشگر ارشد مهمان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دارای دکتری در رشته روابط بین الملل از دانشگاه علامه طباطبائی بوده و بر مسائل آسیای مرکزی و جنوبی به ویژه مسائل افغانستان تمرکز دارد