عملیات انتحاری؛ نسل جدید تروریسم
تروریسم در دوران جدید، با بکارگیری منابع مالی گسترده و تکنولوژیهای ارتباطی و ساختاری بوروکراتیک، بسیار مستقلتر از پیش عمل میکند. مطالعات در بعد سازمانی عملیات انتحاری، نشان میدهد که بمب گذاری انتحاری توانایی بالایی در بالانس قدرت در جنگهای نامتقارن داشته و میتوانند در رقابتهای سیاسی داخلی و جلب حمایتهای مالی، اجتماعی و سیاسی گروهی که ادعای نمایندگی آنها را بر عهده دارند موثر واقع شوند.
فرد انتحارکننده، سازمان تروریستی و جامعهای که عملیات انتحاری در آن پدیدار میشود، بسترهای اجتماعی و سیاسی و روابط متقابل بین این ابعاد، درک متفاوتی را در ادبیات تروریسم پدید میآورند. فاکتورهای عمومی جامعه پذیری، میزان اقتدارگرایی فردی، انتخاب عقلانی، تعصب مذهبی، ناهنجاری شناختی، انتقام شخصی و ناامیدی میتوانند به عنوان مشخصه هایی برای فرد تروریست مطرح شوند.
در بعد اجتماعی، تمرکز بر عواملی مانند درجه آزادی سیاسی و فقر، سرخوردگی های ناشی از بی عدالتی اجتماعی و احساس قربانی بودن، در شکل گیری این پدیده موثر اند. از طرف دیگر، احترام و ستایشی که جامعه پرورش دهنده تروریسم نسبت به فرد انتحاری، اعمال میکند، به نوعی به آن مشروعیت میبخشد. تعامل بین رفتار درون گروهی، تصمیم گیری فردی، جامعه پذیری سیاسی، محافظه کاری، تضادهای درون گروهی و دلبستگی های نمادین، بینشی زیر بنایی و غیر سیستمی ایجاد میکند که زمینه را برای مدیریت منابع انسانی و غیر انسانی سازمان تروریستی آماده میکند.
در این رابطه دو جانبه، سازمان تروریستی با رادیکال کردن هرچه بیشتر فرایندها، فرد را برای انجام عملیات انتحاری مهیا کرده و از سوی دیگر مشروعیت ناشی از عمل قهرمانانهی فرد تروریست را بدست میآورد.
در تمامی مراحل مطرح شده، تفاوت بین تروریسم انتحاری و غیر انتحاری حائز اهمیت است. نکته اول بر ساخته شدن یک فرهنگ استشهادی کاذب در تروریسم انتحاری است که در نوع غیر انتحاری آن وجود ندارد. همچنین در بعضی نمونهها، نوعی پشتیبانی اجتماعی از عملیات انتحاری که به منظور غلبه بر دشمن در جنگی نامتقارن انجام میگیرد، وجود دارد. و سوم اینکه برای شکل گیری فرد تروریست در یک سازمان و ایجاد نگرش افراط گرایانه در او، زمان و آماده سازی روانی بسیار بالایی لازم بوده که در تروریسم غیر انتحاری لزومی برای آن وجود ندارد.
سازمان های تروریستی منابع فرهنگی و سازمانی لازم برای راه اندازی و بسیج یک کنش جمعی را فراهم می کنند. این کنش اگر با رهبری کاریزماتیک همراه شود میتواند جنبشی توده ای را ایجاد کند؛ به نحوی که افراد زیادی برای انجام عملیات انتحاری به صورت خودخواسته به این سازمانها بپیوندند. چارچوبهای فکری رهبران سازمانهای تروریستی، نقش مهمی در بسیج نیرو برای این نهادها ایفا میکند.
گروهها و سازمانهای تروریستی، عموما از منابع و زیر ساختهای بلند مدتی بهره میبرند؛ استفاده از باورهای فرهنگی و ایدئولوژیک برای شکل گیری و نفوذ به شبکههای اجتماعی، با بهره گیری از اعتماد سازی، ایجاد حس همبستگی در افرادی از نژادها و ملیتهای مختلف، بازیگران متعددی را جذب کرده که میتوانند در راستای اهداف گروه تروریستی گام بردارند. این گفتمان ایدئولوژیک و فرهنگی با بازتولید هویت از بین رفته جامعه هدف،نوعی خود انگیختگی رادیکال را به صورتی هدفمند ایجاد میکند به نحوی که تروریست انتحاری با مطالباتی حداقل و با تکیه بر مشروعیت کاذب ایجاد شده و با باورها و هنجارهای تازه شکل گرفته اش، به تروری انتحاری دست میزند.
نکته دیگری که در این فرایند حائز اهمیت است، استفاده گسترده و ماهرانه سازمان تروریستی از "زبان" به عنوان ابزاری تاثیر گذار و جهت دهنده است. زبان با انضمامی کردن بخشهای انتزاعی اسطوره و ایدئولوژی و در کنار تصاویر رعب آور، معرفی فرد انتحاری به عنوان قهرمان و منحرف کردن ذهن بیننده از درد و رنج انسانهایی که کشته میشوند، این عمل را مقدس معرفی میکند. استفاده از زبان به عنوان ابزاری برای بازتولید ایدئولوژیهای سازمان تروریستی، فرد تروریست را از درون تهی کرده و آماده انجام کنشی غیر عقلانی، همراه با خشونتی عریان میکند.
با بررسی دموگرافیک افراد پیوسته به سازمانهای تروریستی و داوطلب در عملیات انتحاری، تنوع طبقات اجتماعی، جنسیتی، تحصیلی و مذهبی، بسیار قابل توجه بوده به نحوی که درک انگیزههای فردی را مشکل کرده و توجه به زمینه ها و ساختارهای اجتماعی را به عنوان فضایی با پتانسیل بالا برای عرضه، در مقابل تقاضای فزایندهی گروههای تروریستی میطلبد.
در نهایت اینکه، با توجه به شواهد موجود و عملیات تروریستی صورت گرفته طی چندین سال اخیر - عملیات تروریستی داعش به خصوص در کشورهای اروپایی- واضح است که عملیات انتحاری به عنوان نسل جدیدی از تروریسم، نقش مهمی در پیشبرد اهداف گروه های تروریستی دارد.