جایگاه تئوری در پیشبرد پژوهش های علوم سیاسی و روابط بین الملل با حضور دکتر سید محمد کاظم سجادپور مشاور ارشد وزیر امور خارجه

روز پنجشنبه 15 اسفند ماه 1392 پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه دومین کارگاه آموزشی پژوهشگران مهمان را در سال تحصیلی 1393-1392 با موضوع "جایگاه تئوری در پیشبرد پژوهش های علوم سیاسی و روابط بین الملل" برگزار کرد. در این کارگاه آموزشی که پژوهشگران مقیم و مهمان پژوهشکده حضور داشتند، دکتر سید محمدکاظم سجادپور، مشاور ارشد وزیر امور خارجه و عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه به ایراد سخنرانی پرداخت. دکتر کیهان برزگر رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نیز مدیریت جلسه را بر عهده داشت.

 

 

در ابتدا دکتر برزگر ضمن خوشامدگویی، به اهمیت برگزاری این کارگاه آموزشی-پژوهشی اشاره کرد. وی با بیان اینکه برگزاری چنین برنامه ای بخشی از برنامه پژوهشگران مهمان از سوی پژوهشکده است، افزود: توجه و استفاده از تئوری های روابط بین الملل به دلیل پیچیدگی روز افزون سیاست بین المللی و روابط خارجی  بسیار مهم است. وی از جمله پیچیدگی های سیاست بین المللی زا  به روابط بین دولت ها در دنیای چندقطبی، بحران های مربوط به نقش بازیگران منطقه ای و بین المللی به طور مثال بحران های سوریه و اخیرا اوکراین، ظهور  بازیگران غیر دولتی از جمله گروههای تروریستی و افراد موثر در افشای اطلاعات دولت ها ، مسئله منع اشاعه منطقه ای و جهانی تسلیحات کشتار جمعی، پیشرفت مسائل حقوق بشر، وجود دولت های ناکام و مشکلات ناشی از آن از جمله خشونت های قومی، دزدی دریایی، مسائل محیط زیست و غیره اشاره کرد. وی تاکید کرد تئوری ابزاری مهمی برای فهم و تجزیه تحلیل بهتر مسائل سیاست خارجی و روابط بین الملل در دنیای امروز است..

 

سپس وی برای آشنایی بیشتر حضار به معرفی سوابق تحصیلی و اجرایی دکتر سجادپور پرداخت. دکتر برزگر ابراز داشت ایشان به عنوان شخصیتی دانشگاهی تجربه کارهای اجرایی مهمی در حوزه سیاست خارجی کشور داشته است. دکتر سجادپور  فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته روابط بین الملل از دانشگاه تهران و دارای مدرک  دارای مدرک دکتری از دانشگاه جرج واشنگتن می باشند. از جمله خدمات اجرایی-دیپلماتیک ایشان در حوزه سیاست خارجی می توان به فعالیت در نمایندگی ایران در سازمان ملل، مدیر کلی دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، سفیر ایران در ژنو اشاره کرد. ایشان اکنون استاد روابط بین الملل در دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه و مشاور ارشد وزیر امورخارجه خارجه، آقای دکتر محمدجواد ظریف می باشند. دکتر برزگر از دکتر سجادپور به عنوان شخصیتی یاد کرد که با داشتن تجربه دانشگاهی و کارهای اجرایی در حوزه سیاست خارجی کشور توانایی ترکیب تئوری و مسائل سیاستگذاری را به طور همزمان دارد. 

 

در ادامه جلسه، دکتر سجادپور به بیان سخنان خود در خصوص جایگاه تئوری در پیشبرد پژوهش های علوم سیاسی و روابط بین الملل پرداخت. وی در ابتدا ضمن اشاره به وجه اشتراک میان خود و پژوهشگران در زمینه الزام و علاقه برای نوشتن مقاله های علمی - پژوهشی و رساله، از این مسئله گله کرد که گاهی مواقع دانشجویان ارتباطی میان اصل مقاله و بخش تئوری برقرار نمی کنند. وی ضمن اشاره به مشاهدات و تجربیات خود، منافع دانشجویان را در این دانست که رابطه فنی تر و دقیق تری در رابطه با بحث تئوری و پژوهش تعریف کنند تا دچار معضل نشوند.

 

سپس این پرسش را مطرح کرد که "رابطه میان نظریه و پژوهش در رشته روابط بین الملل چگونه قابل فهم است؟ برای پاسخ به این سوال در ابتدا اظهار داشت میان نظریه و پژوهش ارتباطی منسجم وجود دارد. در واقع نظریه باید نقش هایی برای پژوهش داشته باشد و بر عکس هر پژوهش نیز باید به تقویت و پالایش نظریات بپردازد، منتها تمامی این موارد بر یک بستر مشخص استوار است و آن رابطه میان نظریه و عمل در روابط بین الملل است. در ادامه وی برای روشن شدن این پرسش بررسی سه مبحث "مفهوم شناسی"، "مختصات شناسی" و "درک کارکردهای تئوری" را مهم دانست. 

 

این استاد دانشگاه در خصوص مبحث "مفهوم شناسی" سه مفهوم "روابط بین الملل"، "پژوهش" و "تئوری" را مورد بررسی قرار داد. نخست، مفهوم روابط بین الملل؛ این مفهوم در سطح جهانی یکی از زیر مجموعه های علوم سیاسی قلمداد می شود. درون علوم سیاسی یک مفهوم کلیدی به نام قدرت وجود دارد از این رو، روابط بین الملل به مسئله قدرت در بین واحدهای سیاسی می پردازد و سپس سطح مطالعه اش فراتر می رود. بدین ترتیب مفهوم روابط بین الملل بسیار گسترده است و واحد مطالعه آن نظام بین الملل و جهان می باشد. سپس دکتر سجاد پور قلمرو پژوهش در روابط بین الملل را شامل سه مسئله "بازیگران"، "قواعد بازی" و "محیط بازی" دانست.

 

مسئله اول،"کنشگران یا بازیگران" است. منظور کسانی می باشند که در عرصه مناسبات بین الملل به کنش با یکدیگر می پردازند. وی ضمن اینکه عمده ترین کنشگران را دولت ها دانست، به نقش بازیگران غیر دولتی، سازمان های بین المللی و افراد هم اشاره کرد و در این خصوص به طور مثال از نقش اسنودن و مندل دو جوانی که انحصار کنشگری را از دست دولت آمریکا خارج کردند، یاد کرد. مسئله دوم، در مورد "قواعد بازی" است. دو کنش "دوستانه" و "خصمانه"، "صلح" و "جنگ" بین بازیگران، دولت ها، سازمان های بین المللی است که هر کدام از این دو موضوع نیز شامل بحث های تئوریک متعددی می شود. به عبارتی یک مفهوم هنجاری این رشته را شکل داده و آن مفهوم پرهیز از جنگ است. حتی خشن ترین رئالیست هایی که از جنگ سخن می گویند به دنبال برقراری صلح و جلوگیری از جنگ از طریق قدرت نظامی هستند. مسئله سوم، "محیط کنش" است. منظور فضا، ساختار و سازه هایی است که کنشگران در آن به کنش مشغول هستند. دکتر سجادپور اظهار داشت گاهی شاهد نظام تک قطبی و گاهی نظام دو قطبی جنگ سرد بوده ایم. در خصوص نظام تک قطبی به تاریخ روابط خارجی ایران و حملات ایران به یونان و همچنین نقش انگلیس درقرن 19 و این جمله معروف که خورشید از پرچم انگلیس غروب نمی کند، اشاره کرد. در نهایت تاکید کرد که در محیط جدید امروز یک دوران در حال گذار را شاهد هستیم.

 

دوم، مفهوم پژوهش؛ در بحث پژوهش از چند مسئله سخن می گوئیم. مسئله اول، داشتن یک سوال خوب است. هیچ پژوهشی بدون داشتن سوال خوب امکان پذیر نیست. مسئله دوم، سخن گفتن از داده ها است. اگر سؤال داشته باشیم دنبال داده ها و جمع آوری اطلاعات هستیم و اگر داده داریم، می توانیم رابطه معناداری میان این داده ها ایجاد کنیم و این یعنی پژوهش. مسئله سوم، سخن گفتن از رابطه ها است. دانستن اینکه چه چیزی بر چه چیز دیگری اثر می گذارد، کلیدی است. بدین ترتیب در پژوهش به دنبال کشف و اکتشاف هستیم. در ادامه وی اظهار داشت سه موضوع یعنی "بدیهیات و کلیات"، "تبلیغات" و "الهیات" در ماهیت پژوهش وجود ندارد. در خصوص "بدیهیات و کلیات" به طور مثال تاکید کرد وقتی دولت ها می جنگند این یک مسئله بدیهی است اما سوال اصلی این است که دولت ها در چه شرایطی می جنگند. در خصوص "تبلیغات" اظهار داشت تلاش برای مطرح کردن نظریه و یا دیدگاهی سیاسی است که این نیز جز پژوهش محسوب نمی شود چرا که از قبل تصمیم گرفته ایم یک مسئله را بد یا خوب بدانیم. در خصوص "الهیات" نیز باید توجه داشت که مجموعه باورها و اعتقادات انسان و به طور کلی الهیات در حوزه پژوهش علوم سیاسی و روابط بین الملل قرار نمی گیرد. اگر مارکسیست ها تحقیق می کردند می خواستند ثابت کنند آن چیزی که خودشان فکر می کنند، درست است اما تحقیق آن چیزی است که ما نمی دانیم. در ادامه وی تاکید کرد که پژوهش به سه نوع بنیادی، کاربردی، راهبردی دسته بندی می شود که سوالات و داده های هر کدام متفاوت است. 

 

سوم، مفهوم تئوری؛ نظریه بخشی از دانش است که به فهم ما از واقعیت کمک می کند و آن را منظم می کند. بدین ترتیب تئوری ها در فهم جهان به ما نظم می دهند. هدف تئوری هم شناخت واقعیت و هم کمک به دستکاری در واقعیت است. یعنی اگر می خواهیم بدانیم که چرا جنگ رخ می دهد سعی می کنیم در این واقعیت دستکاری کنیم از این رو، در اینجا بسیاری از بحث های حساس در مورد رابطه تئوری و نظری پیش می آید. وی در این راستا به انواع تئوری ها اشاره کرد. از جمله تئوری های کلان که جهان را با یک مفهوم توضیح می دهند مثل رئالیست ها که بر قدرت متمرکز اند و همچنین تئوری های گفتمانی که به دنبال توصیف و تبیین نیستند. بدین ترتیب بر اساس مطالب فرا نظری مختلف ما به دنبال فهم بین الاذهانی هستیم و همه به شکل های  مختلف به دنبال درک از واقعیت و تولید فهم می باشیم. وی همچنین به لحاظ روش، تئوری ها را متفاوت دانست. به طور مثال یکی بر اساس روش استباطی است و دیگری به این روش اعتقادی ندارد، یکی بر فهم گفتمانی تکیه دارد و دیگری اینگونه نیست. دکتر سجادپور در خصوص کارکرد اصلی تئوری به فهم اشاره کرد و ابراز داشت یک دسته بندی این است که به ما در توصیف چگونگی وقایع، مسائل و پدیده ها کمک کند. وی تاکید کرد که توصیف یک کار علمی است و توصیف درست به کمک نظریه ها انجام می گیرد و پیش بینی به معنای این است که اگر آن شرایط با این شرایط در کنار هم قرار گیرند این شرایط حتما ایجاد می شود.

 

در خصوص مبحث "مختصات شناسی" از زمان مندی، مکان مندی و هنجارمند بودن نظریه ها سخن گفت که همه برگرفته از رابطه نظریه و عمل است. وی ابراز داشت که هرچند از گذشته در ارتباط با نظریه های روابط بین الملل شخصیت هایی همچون توسیدید، ماکیاول و حتی سعدی بحث کرده اند اما رشته روابط بین الملل رشته نسبتا جدیدی است. این رشته بعد از اینکه در انگلیس شکل گرفت، در آمریکا گسترش یافت و در نهایت ادبیات نظری آن از طریق ترجمه در جهان منعکس شد. دکتر سجادپور تاکید کرد آنچه که از نظر پژوهش بسیار مهم می باشد این مسئله است که نظریه ها وحی منزل نیستند. بدین ترتیب بر خلاف باور عده ای، نظریه ها مقدس نیستند اما باید به مختصاتی توجه کرد.

 

مسئله اول؛ همه نظریه ها زمانمند اند. بدین معنا که نظریه هایی که به دنبال شناسایی واقعیت اند، همگی محصول شرایط زمانی خاص در روابط بین الملل هستند. به طور مثال تئوری هایی که رئالیست را برجسته می کنند محصول سال های بعد از جنگ جهانی دوم اند. حتی تجربه زمان جنگ بر روی بزرگترین نظریه پرداز رئالیستی که مورگنتا می باشد، تاثیر گذاشته است. مسئله دوم؛ همه نظریه ها مکان منداند. بسیاری از تئوری ها در مکان های خاصی رشد پیدا کرده اند. به طور مثال تئوری های رفتارگرایی در شمال شرق آمریکا در منطقه میشیگان که امواج خاص رفتارگرایی وجود داشت به سطح روابط بین الملل رسیدند. دکتر سجادپور با بیان این مطلب اظهار داشت در حال حاضر نمی توان گفت که روابط بین الملل آمریکایی است چرا که در امواج بعدی به جاهای دیگری می رسیم و اخیرا به تکثر در روابط بین الملل و به عبارتی با یک نوع ذوزنقه و کثیر الاضلاع نظری اروپایی، چینی، هندی روبرو هستیم. وی در این خصوص به کتابی که  توسط آقای طیب تحت عنوان نظریه های غیر غربی روابط بین الملل ترجمه شده، اشاره کرد. سومین مسئله اینکه همه تئوری ها هنجارمند اند. در این خصوص وی به کمکی که موج جدید نظریه پردازی در روابط بین الملل انجام داده اشاره کرد و اظهار داشت این مسئله به ما ثابت می کند که چیزی به نام نظریه های بدون ارزش، خنثی و علمی نداریم. به عبارتی در پس هر نظریه یک فرا نظریه است که جنبه های هنجارمندی نظریه را مطرح می کند. چگونگی نگرش به انسان، جهان، واقعیت، روش کشف واقعیت مهم است و نظریه ای را پیدا نمی کنیم که فاقد این هنجارها باشد. وی در ادامه به دو هنجار مهم که معمولا در بحث هنجارمندی دنبال می شود و جدا از هنجارهای مربوط به انسان، طبیعت، معرفت شناسی، هستی شناسی است و به عنوان هنجارهای سیاسی پارادایم نظریه پردازی آمریکا شناخته می شود، اشاره کرد. نخست، حفظ قدرت جهانی آمریکا و دیگری توسعه این قدرت. سپس اشاره کرد که دلمشغولی هنجاری تمامی  تئوری های روابط بین الملل در مکان و زمان های مختلف، همین مسئله است و تاکید کرد دلمشغولی ما هم باید همین امر باشد یعنی به دنبال این باشیم تا کشورمان آسیب نبیند.

 

سوم، مفهوم"درک کارکردهای تئوری"؛ در این خصوص ضمن اشاره به اینکه مهم این است که بفهمیم نظریه ها چه کارکردی برای پژوهش دارند، سه موضوع را حائز اهمیت دانست. موضوع نخست، مفهوم یابی؛ دکتر سجادپور این مبحث را با طرح این سوال آغاز کرد که هنگامی که سوالی برای فرد مطرح می شود، به چه مفاهیمی باید توجه کند؟ برای پاسخ به این سوال ابراز داشت در این قسمت نظریات هستند که می توانند به فرد کمک کنند. به طور مثال نظریه واقع گرایی بر نظام بین الملل تاکید می کند، نظریه روان شناسی به عنصر فردی و مکانیسم شناختی توجه دارد. بدین ترتیب از درون هر کدام از نظریه ها مفاهیمی استخراج می شود که می توانند به سوال فرد کمک کنند. وی تاکید کرد قصد اصلی در طول تحقیق این است که به دنبال مفهومی از نظریه ها باشیم که برای تحقیق مفید است. بدین ترتیب اگر نظریه ها بتوانند به پژوهش کمک کنند، مرحله اول این است که مفاهیم را برجسته کنند. وی مطرح کرد که هر نظریه در روابط بین الملل بر روی یک یا چند مفهوم اساسی بنا نهاده شده است. به طور مثال در نظریات موسوم به مکتب انگلیسی قواعد، همکاری، جامعه بین المللی برجسته است. در نظریات ژئوپلتیک فضا و مکان مطرح است. وی تاکید کرد که صرفا نمی شود با یک نظریه روابط بین الملل مطالب را فهمید. معمولا در برخی از مفاهیم نیاز به گزینش داریم.

 

موضوع دوم، رابطه یابی؛ دکتر سجادپور در این خصوص اظهار داشت نهایتا قصد تئوری ها این است که ما را از چگونگی رابطه موضوعات مختلف متغیرها، عوامل، فاکتورها با یکدیگر آگاه کنند. به طور مثال رئالیست ها بین جنگ و قدرت، سازه انگاران بین جنگ و هویت رابطه برقرار می کنند. وی تاکید کرد از آنجائی که رابطه ها بسیار اساسی و کلیدی اند از این رو، مجموعه های نظری در این حوزه به ما کمک می کنند. موضوع سوم، مسیر یابی؛ آخرین کارکرد نظریه برای پژوهش، یافتن مسیر و جهت تحقیقاتی است. در این قسمت به مسیر، چارچوب و اینکه چه عواملی از قدرت را باید مد نظر قرار داد، توجه می شود. این استاد دانشگاه لازمه این امر را تسلط بر نظریه ها دانست و مطرح کرد که ابتدا باید بفهمیم نظریات را برای چه مطرح کرده ایم، سپس باید مفاهیم و موضوعات اصلی هر کدام از نظریات را درک کنیم و در نهایت یک مسیر را مشخص کنیم.

 

موضوع دیگری که دکتر سجاد پور در مبحث کارکرد تئوری به آن اشاره کرد "انواع پژوهش های تئوریک در روابط بین الملل" است. نخست، پژوهش های بازبین گرا؛ یعنی از یک طرف پژوهش انجام داده ایم و از طرف دیگر پژوهش نیز یک سری کارکردهایی برای نظریه دارد. برخی از پژوهش ها تائید کننده نظریات اند و مشخص می شود که نظریه درست است اما در مواردی این امر صورت نمی گیرد. بدین ترتیب در نظریه به یک بازبین گرایی می رسیم. در اینجا به این مسئله می رسیم که یک نظریه رابطه ای را درست نشان می دهد اما نمی تواند قسمت دیگر را درست توضیح دهد. دکتر سجادپور تاکید کرد تمام پژوهش ها و نظریه ها برای یک مسئله هستند و آن فهم روابط بین الملل است اما بعضی مواقع ممکن است تئوری تمامی قسمت ها را نبیند و در اینجا است که جنبه جهان شمولی آن نفی می شود. به طور مثال وی به مقایسه مکزیک به عنوان یک کشور جهان سومی و ایران در دوران جنگ سرد پرداخت و اظهار داشت که نظریه ای تاکنون به بررسی دو کشور جهان سومی که یکی نسبت به دیگری برتر باشد، نپرداخته است. دوم، پژوهش های تکمیل گرا؛ یعنی پس از بررسی تئوری خاص در یک موضوع خاص به این نتیجه می رسیم که این تئوری خوب است ولی کامل نیست. به عنوان مثال ساختارگراها رفتار هسته ای ایران را به خوبی نمی توانند پوشش دهند. سوم، پژوهش های مورد گرا؛ یعنی تعمیم یک تئوری به یک مورد مشخص. به عبارت دیگر برجسته سازی یک مورد خاص بر اساس یک نظریه. به عنوان مثال می توان به تعمیم تئوری های انقلاب در خصوص انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد.

 

در جمع بندی دکتر سجادپور از لحاظ جنبه های کاربردی استفاده از تئوری به سه بعد توجه کرد. نخست، "شم فن شناسانه تحقیقاتی" است. هنگامی که تحلیلگر می خواهد یک مسئله را تحلیل کند مسئله ای که بسیار کلیدی است داشتن شم نظری لازم است. در این خصوص وی به طور مثال به پزشک و داشتن شم پزشکی در تشخیص بیماری و مورد جنگ و داشتن شم نظامی اشاره کرد. دوم، "نداشتن نگاه وحی گونه به نظریه" به اصطلاح باید جعبه ابزار ما فراتر از حوزه های محدود مطالعه رود. بدین ترتیب نمی توانیم به هیچ نظریه ای نگاه وحی گونه داشته باشیم. در این خصوص به داشتن یک نگاه بین رشته ای تاکید کرد. به طور مثال توجه به سیاست خارجی مصر بدون توجه به جامعه شناسی سیاسی، اندیشه سیاسی ممکن نیست. وی همچنین توجه به مفاهیم رشته های همجوار را نیز کلیدی دانست. به طور مثال برای دانستن مفهوم هیجان، تنفر و عشق ارتباط با رشته روان شناسی الزامی است. سوم، "داشتن چارچوب های مفهومی". تحقیقی خوب است که پژوهشگر نسبت به آن تسلط تئوریک داشته باشد. داشتن چارچوب مفهومی به آن معنا است که فرد در استفاده از نظریه های روابط بین الملل ابتکار و خلاقیت داشته باشد و با عینک مفهومی، قضیه را خوب ببیند. 

 

در آخر وی با مطرح کردن این سوال که چگونه می شود سیاست خارجی  ایران را فهمید، اظهار داشت با استفاده از تمامی نظریه ها به یک چارچوب مفهومی احتیاج داریم. نخست اینکه، باید به سیاست خارجی به عنوان یک پدیده اجتماعی نگاه کرد. هیچ پدیده ای بدون تداوم و تغییر امکان پذیر نیست، تمامی پدیده های اجتماعی چند متغیره اند و در نهایت اینکه در اثر دو فاکتور اول میان پدیده ها پویایی و دینامیسم وجود دارد. دوم اینکه، باید ایران را به عنوان یک کشور مثل 193 کشور دیگر در نظر گرفت. بدین معنا که همه به دنبال امنیت، اقتصاد، توسعه فرهنگ و پرستیژ اند. و در نهایت سوم اینکه، ویژگی های مردم جهان خاص است و با یکدیگر متفاوت اند از این رو، کشورها هم با یکدیگر متفاوت اند. بدین ترتیب جغرافیا، انقلاب، ساختار سیاسی همه از جمله مواردی هستند که بر سیاست خارجی اثر گذار است.

گزارش: منیر حضوری