افزایش نقش انصار الله در پرتو تحولات اخیر یمن

یمن، یکی از کشورهایی است که در جریان تحولات عربی از سال 2011 تا کنون، دچار تغییرات عمیق سیاسی و  ناآرامی ها و بی ثباتی های پی در پی شده است. اصرار دولت عبد ربه منصور هادی برای فدرالی کردن این کشور و نپذیرفتن این امر از سوی جنبش انصار الله، شرایط را برای افزایش نقش و بازیگری جنبش انصارلله از حوثی های یمن مهیا کرده است.  

 

بدلیل ساختار خاص قبیله ای این کشور کوچک و همچنین اعمال نفوذ بازیگران خارجی منطقه ای و حتی فرامنطقه ای در آن، تحولات یمن از عمق و پیچیدگی بیشتری برخوردار است. برخی کارشناسان معتقدند که تحولات اخیر یمن و قدرت یابی چشمگیر جنبش انصار الله، به منزله شکست عمیق سیاستهای آمریکا و عربستان سعودی - در جهت تحدید نفوذ جمهوری اسلامی ایران- و تقویت زمینه های پیاده کردن الگوی ولایت فقیه در این کشور است.

 

برخی دیگر از تحلیلگران در مقابل، با داخلی دانستن ریشه ناآرامی های یمن، اساسا این امر را که "قدرت یابی انصار الله به گسترش نفوذ ایران و یا شیعیان منطقه بینجامد"، رد کرده و اعتقاد دارند حوثی ها بدنبال دوقطبی شیعه – سنی و الگوی ولایت فقیه نبوده و تنها بدنبال رفع ظلم و نابرابری و استبداد هستند. آنها برای این ادعای خود، به سخنان اخیر سید عبدالمالک حوثی بعد از اعلام بیانیه قانون اساسی استناد می کنند که در این سخنرانی، وی بر عدم حذف هیچ گروه و حزبی حتی حزب اصلاح تاکید کرده است .

 

در حال حاضر مشاهده می شود، عرصه سیاسی داخلی یمن، سه بازیگر عمده دارد که عبارتند از : "حوثی ها که متشکل از شیعیان زیدی هستند و جنبش انصار الله به رهبری سید عبدالمالک الحوثی که آنها را نمایندگی می کند"،  "سنی ها که مورد حمایت کشورهای عرب منطقه بویژه عربستان هستند" و  "القاعده یمن.

 

در هفته های اخیر و بعد از اصرار دولت عبد ربه منصور هادی برای فدرالی کردن یمن با توجه به دو بخش اصلی شمالی با مرکزیت صنعا و جنوبی با مرکزیت عدن و نپذیرفتن این امر از سوی جنبش انصار الله، کشور یمن در شرایط خاصی قرار گرفت.  منصور هادی با هدف به بن بست کشاندن امور، استعفا کرد. جنبش انصار الله نیز اعلامیه قانون اساسی جدید را ارائه نمود و با تشکیل کمیته های مردمی، وظایف اجرایی را بر عهده گرفت و ساز و کاری برای تشکیل مجلس انتقالی، طراحی و ارائه نمود. متعاقب این امر، سفارتخانه های آمریکا، انگلیس، فرانسه و چند کشور اروپایی دیگر نیز تعطیل شدند که این امر به منزله نارضایتی کشورهای مذکور از تحولات اخیر یمن قلمداد شد. 

 

همچنین شورای همکاری خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی به شدت در برابر اقدامات جنبش انصار الله موضع گرفتند و این امر را کودتا نامیدند و خواستار اقدام شورای امنیت سازمان ملل علیه این جنبش شدند.

 

باید توجه داشت که رهبران عربستان سعودی به عنوان یک بازیگر متنفذ منطقه ای، تحولات اخیر را در تضاد با منافع و نفوذ منطقه ای خود می دانند و بر این باورند که در صورت قدرت یابی کامل حوثی ها در یمن، ممکن است مجددا با گسترش مطالبات و ناآرامی ها در استان الشرقیه عربستان سعودی که عمدتا شیعه نشین هستند، مواجه شوند.

 

در مجموع به نظر می رسد علت موضع گیری سنگین محور عربی - غربی علیه جنبش انصار الله به رغم اینکه این گروه، از تمام احزاب و گروه های دیگر برای مشارکت در آینده یمن، دعوت کرده است، در موارد ذیل نهفته باشد : 

 

نخست، ماهیت مذهبی این جنبش ( شیعه زیدی) و نزدیکی فکری و عقیدتی رهبران آن به جمهوری اسلامی ایران که باعث هراس عربستان سعودی و برخی دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای از تقویت نفوذ ایران و همچنین آنچه خود "هلال شیعی" می نامند، می شود. 

 

دوم، نقش آفرینی موثر و هدایت تحولات از سوی یک بازیگر سیاسی غیر دولتی ( انصار الله) که سالها با حکومت قبلی (علی عبد الله صالح) که مورد تایید و حمایت غرب بود، چالش و مبارزه داشته است. توضیح اینکه علی عبد الله صالح رییس جمهور سابق یمن، در دوران زمامداری اش چندین جنگ تمام عیار با حوثی های یمن انجام داده بود و بارها مواضع آنها را بمباران هوایی کرده بود و در سال 2004، حسین بدر الدین الحوثی پایه گذار جنبش انصار الله را به قتل رساند. 

 

سوم، تلاش آمریکا برای برقراری توازن قدرت در این کشور که هم اکنون بین سه گروه  انصار الله، سنی ها و القاعده تقسیم شده است. به عبارت بهتر، منافع آمریکاییها در این است که هیچ گروهی در یمن، قدرت فائقه را نداشته باشد و حتی از نظر جغرافیایی هم یمن، تجزیه و یا حداقل فدرالی شود.

 

در این بین جمهوری اسلامی ایران هم به لحاظ هویت شیعی و هم اهداف ضد استبدادی، ضد اسرائیلی و ضد امریکایی جنبش انصارالله، حداقل در سطح دیپلماتیک و رسانه ای به حمایت از این جنبش می پردازد. با توجه به این موارد، مشاهده می شود که ترکیبی از عوامل داخلی و رویکردها و دخالت های خارجی مسبب تحولات سالهای اخیر یمن بوده و یمن به عرصه کشاکش قدرتهای منطقه ای تبدیل شده است.

 

بدون تردید، چنانچه جنبش انصار الله نتواند در زمانی قابل قبول، به طور موثر بر نهادهای دولتی و امنیتی و ارتش مسلط شود و هدایت امور را در دست گیرد، یمن با جنگ داخلی مواجه خواهد شد. موضوعی که آینده یمن را در هاله ای از ابهام فرو خواهد برد.در مجموع و فارغ از آینده یمن، تحولات اخیر این کشور را می توان مصداقی روشن بر قدرت یابی و افزایش نقش بازیگران سیاسی غیردولتی در منطقه خاورمیانه دانست.


نویسنده